سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
مجله ویستا


پیش درآمدی نوستالوژ‌یک برتئاترارومیه ازمنظرآسیب شناسی افراطی(قسمت دوم)


پیش درآمدی نوستالوژ‌یک برتئاترارومیه ازمنظرآسیب شناسی افراطی(قسمت دوم)
اقتصاد در تعریف عام به معنای میانه‌روی است و در تعریف علمی، بودجه یا سرمایه‌ای است که به صورت کالا یا حجم عظیمی از کالا متبلور می‌گردد. همانگونه که در قسمت قبل گفتیم ، به طور خلاصه یادآور می شویم : بیایید در این شهرِ مصرف گرا با اجتماعاتِ ناهمگون و طبقاتِ خرده بورژوایی وکارمند ، زمین داران و ملّاکان و کشاورزان نسبتاً مرفّه ، تئاتر را به عنوان کالایی در نظر بگیریم که بازاری برای عرضه‌اش ، غیر از محافل خیلی خاص ، وجود ندارد و لیکن درصدد هستیم بازارِ گرمی برایش براه بیاندازیم. در علم اقتصاد نیز تحلیل شکل کالایی، مقد‌ّم بر بیان اشکال و پدیده‌های دیگر اقتصادی است وطبق قوانین اقتصادی باید درصدد ایجاد تقاضا برای این محصول باشیم. کالایی (هنری!)که حاصل تعامل جسمی و ذهنی انسان‌ است در زمان و مکان مشخص با تکیه بر خلق دوباره اثرِ ادبی دراماتیک .
درنتیجه، اگر به تئاتر به عنوان کالایی هنری (Artistic Production) بنگریم که از ابزار و لوازم سخت افزاری و نرم افزاری مختلفی در دورة تولید (Production Period)بهره می برد ، این نکته را یاد آور می شویم که همانند هر کالا و محصول دیگری باید قابلیت مصرف و سودمندی لازم را داشته ‌باشد، بنابراین اگر بخشی از نیازهای روحی‌ ـ روانی ما را تأمین می‌کند، می‌بایست همانند هر کالای دیگری نرخ بازگشت سرمایه (Return On Investment)و میزان بهره اقتصادی(Economic Profit) آن را مورد توجه قرار دهیم. هیچ سرمایه گذار(Investor) و یا تولیدکننده‌ای بدون توجه به سودآوری و ارزش افزوده ، دست به تولید فر‌اورده‌ای نخواهد ‌زند [*].
مشکل دیگری که به نظر می رسد اینست که ، به دلیل عدم تبدیل کالایی به نام تئاتر به محصول دیگر و عدم امکان معامله پایاپای، مساله کمی دشوار می گردد. بدین صورت که در یک فعالیت اقتصادی ساده ، مشتری پولی را در ازای بدست آوردن کالایی معاوضه می‌کند. که این کالا و یا محصول قابل معامله با کالای دیگر و یا قابلیت تبدیل دوباره به پول را دارد. لیکن در تئاتر تماشاگر پولی را می دهد و بلیط تهیه می کند که پس از مصرفِ کالاو تماشای تئاتر، قابلیت تبدیل مجدد به سرمایه را ندارد و همین است که مساله را کمی پیچیده تر می‌کند و به این فکر فرو می‌روید که آیا واقعاً تئاتر یک کالاست؟ مردم به‌عنوان مخاطب تئاتر پولی را صرف چیزی می‌کنند که بازده کالایی و سودمندی مادی ندارد.
چگونه می توان مردمی را که سودی عایدشان نمی شود، به پای تماشای نمایش کشاند؟ این همان سئوال بعدی است که باید پرسیده شود. در وجوه اولیه باید با روحیات جامعه ای که در آن زندگی می کنیم آشنا باشیم . ترکیب قومی و زبانی و درصد طبقات مختلف اجتماعی مهمترین بعد مطالعاتی آماری این قضیه خواهد بود .
در شهری به مانند ارومیه تحلیل آماری و تعیین شاخص های مطالعاتی به لحاظ تنوع قومی و زبانی و مذهبی و اختلاف و شکاف طبقاتی در توزیع و پراکندگی جغرافیایی شهری ، بسیار کار مشکلی است . به نظر می رسد اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی با تعریف پروژه مطالعاتی فوق و با تعیین جامعه آماری ، از سازمانهایی است که باید در حل این قضیه پیش قدم شود. و نتایج این مطالعات به متولیان امور تئاتر ارائه تا مورد بهره برداری قرار گرفته و در برنامه ریزی های راهبردی مورد استفاده راهبران واقع گردد. طراحی پرسشنامه ها و پی بردن به علایق و سلایق قومیتها و طبقات مختلف جامعه بسی مفید خواهد بود و حتی بخش فرهیخته جامعه در امور نرم افزاری ، گروه سرمایه داران در امور سخت افزاری و اسپانسری و طبقه پولدارِ فرهیخته در دو جهت می توانند این سودمندی را تضمین نموده و با اقدامات و عکس العمل به موقع از ورشکستگی چرخه تولید جلوگیری نمایند.
همانگونه که تنوع محصول یکی از ارکان بازاریابی و به سود رسانی یک بنگاه اقتصادی است ، تنوع تولید آثار نمایشی نیز می تواند حضور تماشاگران با گرایشهای مختلف را تضمین و بیمه نماید.
ادامه دارد...
[*]برای کسب اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به مقاله اقتصاد در تئاتر نوشته دکتر فرشید ابراهیمیان چاپ در مجله صحنه شماره ۲۴
رضا رجائی