یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ک ـ ۱۹: دام مرگ - K - 19: THE WIDOWMAKER


ک ـ ۱۹: دام مرگ - K - 19: THE WIDOWMAKER
سال تولید : ۲۰۰۲
کشور تولیدکننده : کانادا، آمریکا و آلمان
محصول : کاترین بیگلو، ادوارد فلدمن، کریستین ویتاکر و سیگوریون سیگواتسون
کارگردان : کاترین بیگلو
فیلمنامه‌نویس : کریستوفر کایل، برمبنای داستانی نوشتهٔ لوئیس نورا
فیلمبردار : جف کرانتوف
آهنگساز(موسیقی متن) : کلاوس بادلت
هنرپیشگان : هریس فورد، لیام نیسن، پیتر استارسگارد، دانلد سامپتر، شون بنسن، جاس آکلند و رایان مک‌دانل
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۸ دقیقه


در سال ۱۹۶۱ و در اوج جنگ سرد، فرماندهی ک ـ ۱۹، نخستین زیردریائی اتمی اتحاد جماهیر شوروی را به ناخدا یکم ̎الکسی وستریکوف̎(فورد) افسر نیروی دریائی سپرده‌اند. فرمانده قبلی زیردریائی، ناخدا ̎میخائیل پولنین̎ (نیسن) را تنزل درجه داده و او را افسر عملیاتی سفینه کرده‌اند. علت این کار، از سوئی، ناموفق بودن نخستین آزمایش زیردریائی و از سوی دیگر اظهارنظرهای صریح و بی‌پردهٔ او دربارهٔ آماده نبودن این زیردریائی برای انجام مأموریت بوده است. اما او به هر حال خشم و آزردگی خاطرش را فرو می‌خورد و تصمیم می‌گیرد از دستورات فرماندهٔ جدید تبعیت کند. نگرانی‌های ̎پولنین̎ پایه و اساس درستی هم دارند: بخش‌هائی از زیردریائی هنوز تعبیه نشده است، از برخی لوازم و ابزار ضروری خبری نیست و دکتر زیردریائی نیز در تصادف با اتوموبیل کشته شده است. اما به هر تقدیر، فشارهای سیاسی، ̎وستریکوف̎ را وادار می‌کند زیردریائی را هم‌راه با خدمه‌اش به‌سوی آتلانتیک شمالی ببرد و در آن‌جا موشکی را آزمایش کند که در واقع حکم هشداری به ایالات متحد را داشته باشد و نشان دهد که حالا با دشمنی روبه‌رو هستند که از لحاظ تکنولوژی هم‌قد و اندازهٔ آنان است. آزمایش موشکی با موفقیت انجام می‌شود، ولی با نشتی فاجعه‌آمیز در سیستم خنک‌کنندهٔ رآکتور زیردریائی، آن‌چنان گرمائی تولید می‌شود که امکان دارد باعث انفجار مود انفجاری اتمی زیردریائی شود، مسئله‌ای که بی‌شک باعث حملهٔ اتمی رقیب و آغاز جنگ جهانی سوم خواهد شد. ̎وستریکوف̎ که چاره‌ای ندارد، با علم به این‌که مردانش را در معرض تشعشعات رادیو اکتیو قرار خواهد داد، به تعدادی از زیردستانش دستور می‌دهد در نوبت‌هائی ده دقیقه‌ای، سیستم خنک‌کننده‌ را تعمیر کنند. درگیری بین ̎وستریکوف̎، کمونیست ظاهراً بوروکرات و ̎پولنین̎ که رئوف‌القلب‌تر است، بالا می‌گیرد ـ تا این‌که چرخشی ناگهانی در سیر ماجراها عاقبت فاش می‌کند که کدام یک وفادارترند.
● فیلم یک نقطهٔ اوج حسابی دارد که متأسفانه در میانه‌های فیلم اتفاق می‌افتد. وقتی پس از کلی گرفتاری و بیچارگی و دست و پا زدن خدمه و ناخدا در زیردریائی تنگ و خفه و خطرناک، گروه بالاخره موفق می‌شوند موشکی شلیک کنند که سطح یخ را بشکافد و به آسمان برود، تأکید روی شلیک موشک تماشاگری را که تا آن لحظه از فیلم، با خدمه و ناخدای یک زیردریائی عظیم اما ناقص (که نامش را به‌عنوان فیلم بخشیده) هم‌راه بوده و سختی‌ها را هم‌راه آنها چشیده و هم‌راه دوربین بی‌قرار به گوشه و کنار این زیردریائی سر زده، به شکل مناسبی ارضا می‌کند و جلوه‌ای از نیروی مردانهٔ رها شده به این صحنه می‌دهد (توجه کنید که کارگردان فیلم زن است!). اما متأسفانه از این به بعد داستان فیلم افت می‌کند و سازندگان ک ـ ۱۹، سرگردانِ به پایان رساندن فیلم می‌شوند و در انتخاب یکی از بخش‌های نیمهٔ اول داستان برای شکل دادن به نقطهٔ اوج نهائی اثر درمی‌مانند. به هر حال بیگلو موفق می‌شود زیردریائی بی‌جان را به یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم تبدیل کند و در مقاطعی از داستان، نیروی انسانی لازم را به چند صحنهٔ مکانیکی اثر اضافه کند. فورد، نقش یک فرمانده خشک بااخلاق ̎ایهب̎وار را باورپذیر و قابل هم‌دلی از آب درمی‌آورد.