جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فاجعه قرن بیستم


فاجعه قرن بیستم
ساعت۸‎/۱۵صبح، بمب در ۵۸۰ متری بالای شهر منفجر شد و گلوله آتشینی ایجاد كرد كه مثل خورشیدی كوچك با درجه حرارت كانونی یك میلیون درجه سانتیگراد می سوخت. طی یك ثانیه این گلوله آتشین به فاصله ۲۸۰ متری رسید و حرارت سطح را به ۴ هزار درجه سانتیگراد رساند. گرمای سوزان اشعه های اتمی در همه جهت پراكنده شد و دهها هزار انسان و هر جاندار دیگر را از روی زمین محو و ساختمان ها و خودروهای درون خیابان را ذوب كرد و این شهر ۴۰۰ ساله را به تلی از خاكستر تبدیل كرد. ۴۸ هزار ساختمان شهر هیروشیما با خاك یكسان شد.علاوه بر بحث های رسانه ای در جهان، هنوز در خود آمریكا هم این فاجعه محور بحث هایی از جوانب مختلف است. در بخش اول مطلب حاضر دیوید كندی استاد تاریخ دانشگاه استنفورد از منظری تاریخی اخلاقی به این موضوع پرداخته است. بخش دوم هم خاطراتی از خلبانان پروازهای هولناك هیروشیما و ناكازاكی است. این مطلب را به نقل از تایم می خوانید.هری ترومن در ۱۲ آوریل ۱۹۴۵ در حالی كه دست چپش را روی انجیل گذاشته بود سوگند ریاست جمهوری را به جا آورد و دوران مسئولیتش را آغاز كرد. ۱۳ روز بعد او اولین گزارش مفصل درباره تلاش آمریكا در تولید یك سلاح اتمی را دریافت كرد. این فرآیند بعد از سه سال وقت و هزینه فوری، به نقطه اوج خود نزدیك می شد. نه هنری سیمسون وزیر جنگ و نه لسلی گرووز ناظر ارشد طرح اتمی عجله ای برای رساندن حرف هایشان به گوش رئیس جمهور جدید نداشتند، چون می دانستند همه گزینه های مهم درباره ساخت چنین بمبی پیش از این طی شده و به پایان رسیده است. به همین دلیل گفت وگوی آنها با رئیس جمهور در ۲۵ آوریل بدون مشكل خاصی انجام شد.سیمسون در آن جلسه كه ۴۵ دقیقه به طول انجامید به ترومن گفت:«طی چهار ماه ما ساخت هولناك ترین سلاحی را به پایان می بریم كه تاكنون در تاریخ بشر وجود داشته است.»هیچ یك از حاضران آن جلسه تردیدی نداشتند كه این سلاح به محض آماده شدن مورد استفاده قرار می گیرد و هر چه زودتر آماده شود بهتر است. هیچ كس هم این موضوع را به چالش نگرفت.طرح اتمی آمریكا از سال ۱۹۳۹ آغاز شد، وقتی آلبرت اینشتین به فرانكلین روزولت هشدار داد آلمان در حال تولید سلاح اتمی با استفاده از ایزوتوپ اورانیوم ۲۳۵-u است. به همین دلیل برنامه هسته ای آمریكا از بیم آن كه آلمان در این رقابت پیروز شود و به اولین قدرت اتمی جهان تبدیل شود، با شتاب و جدیت آغاز شد. اگر آمریكا در همان زمان به این بمب دست می یافت بدون شك آن را اولین بار علیه آلمان به كار می برد.اما جنگ در اروپا پیش از ساخت آن بمب به پایان رسید. سیمسون در اول ماه مه ۱۹۴۵ كمیته ای موقت را مسئول مشاوره در استفاده از بمب علیه ژاپن كرد. در سال های گذشته تحقیقات و بررسی های گسترده ای صورت گرفته تا شاید در فعالیت یك ماهه این كمیته نشانه ای از وجود روند تصمیم گیری بدست آید كه در آن درباره استفاده از سلاح هسته ای هشدار داده شده باشد. اما هیچ نشانه ای هنوز به دست نیامده است.سیمسون ابتدا از این كمیته خواست توصیه هایی درباره چگونگی و نه ضرورت و عواقب استفاده از این سلاح جدید ارائه كند. اعضای این كمیته فقط ۱۰ دقیقه آن هم سر میز ناهار درباره عواقب احتمالی استفاده از این بمب در منطقه ای كم جمعیت بحث كردند. درباره هیچ گزینه جایگزین دیگری حرفی به میان نیامد. این كمیته بدون صلاحیت، توصیه كرد كه «از این بمب باید هر چه زودتر علیه ژاپن استفاده شود.»
بعدها ترومن در خاطراتش نوشت:«من بمب اتمی را یك سلاح نظامی می دانستم و تردیدی نداشتم كه باید از آن استفاده كرد. هیچ اظهار نظری از هیچ كس دیگر هم نشنیدم كه حاكی از خلاف این نظر باشد.»وینستون چرچیل هم در نوشته هایش این موضوع را تأیید می كند. اسناد موجود هم تناقضی در این مورد نشان نمی دهد. فرود آوردن بمب اتمی در ۶ اوت ۱۹۴۵ در ژاپن یكی از قوی ترین نمونه های نتایج از پیش تعیین شده تاریخ است؛ گویی كه همه می دانستند این اتفاق می افتد.در ژاپن اما محو شدن هیروشیما در اثر انفجار هسته ای، نتایج آنی در پی نداشت. دانشمندان ژاپنی بعد از ارزیابی خسارات وارده به هیروشیما ابراز تردید كردند كه آمریكایی ها برای ساخت بمب های هسته ای بیشتر رادیو اكتیو به اندازه كافی داشته باشند. آنها گفتند، هیروشیما شاید واقعه ای منحصر به فرد باشد كه دیگر قابل تكرار نیست. بعد از اعلان جنگ شوروی علیه ژاپن در ۸ اوت و وقوع دومین حمله هسته ای آمریكا این بار به ناكازاكی در ۹ اوت، امپراطور هیروهیتو در اقدام نادری با صدور فرمان مستقیم سیاسی بر خلاف نظر فرماندهان نظامی اش پایان جنگ را اعلام كرد. فرماندهان نظامی ژاپن می گفتند جنگ باید تا آخر ادامه داشته باشد، اما امپراطور هیروهیتو اعلام كرد:«من بغض خود را فرو می برم و از پیشنهاد قبول اعلامیه نیروهای متحد حمایت می كنم.» در این اعلامیه تسلیم بی قید و شرط ژاپن خواسته شده بود. بمب های اتمی سرانجام جنگ را به زیان ژاپن به نتیجه رساند. اما جرقه بحث و جدال اخلاقی را ایجاد كرد كه تا امروز هم ادامه دارد. این بحث به موضوعی بزرگتر از خود بمب ها مربوط می شود، موضوعی كه ریشه آن به پیش از این جنگ باز می گردد.
در سال ۱۹۳۳ وزارت جنگ آمریكا طرح رقابت برای دستیابی به نوع جدیدی از بمب ها را آغاز كرد كه بمب های استراتژیك خوانده می شدند. اگرچه آلمان ، ژاپن و ایتالیا در جنگ جهانی دوم غیر نظامیان را بمباران می كردند، اما فقط آمریكا و انگلیس دكترین جنگی خود را حول محور حملات هوایی گسترده استراتژیك و كشاندن جنگ به اجتماع غیرنظامیان دشمن شكل دادند. در اروپا بمب افكن های ب-۱۷ و ب-۲۴ آمریكا تلاش زیادی كردند تا حملات خود را به اهداف ارزشمند اقتصادی و نظامی محدود كنند. اما در جنگ با ژاپن بمب افكن های ب- ۲۹ دوربرد به طور سیستماتیك و سازمان یافته حملات گسترده ای علیه ۶۶ شهر از بزرگترین شهرهای ژاپن انجام دادند كه به مرگ ۹۰۰ هزار غیرنظامی منجر شد. این رقم بسیار بیشتر از قربانیان هیروشیما و ناكازاكی بود. سلاح هایی كه این دو شهر بداقبال را هدف قرار داد، نوآوری تكنولوژیكی بود كه عواقب و پیامدهای هولناكی برای آینده بشریت دارد. اما آمریكا مدت ها پیش از این واقعه، وقتی هدف گرفتن شهروندان غیرنظامی را به عنوان ابزار مشروع جنگ پذیرفت، از آستانه اخلاق بشری عبور كرده بود. این تصمیم عامدانه و آگاهانه بود و همین نكته است كه باید محور بحث های اخلاقی قرار گیرد.
مردانی كه بمب را فرو ریختند
چهار تن از سرنشینان نظامی هواپیماهایی كه بمب های هسته ای را روی دو شهر هیروشیما و ناكازاكی فرو ریختند اكنون در هشتمین دهه از عمرشان آن روزها را بسیار دقیق به خاطر دارند.
یكی از آنها تئودور ون كرك هلندی ۸۴ ساله و جهت یاب بمب افكن ب-۲۹ است كه فاجعه هیروشیما را رقم زد. او می گوید فرمانده عملیات پیش از شروع پرواز گفت، قرار است كاری كنیم كه هنوز نمی توانم درباره جزئیات آن چیزی بگویم. اما اگر این كار انجام شود جنگ یا پایان می یابد یا كوتاه می شود. روزی برای این كار انتخاب شد كه هوا از همه نظر مساعد بود. اعضای گروه پرواز ساعت ۱۰ شب فراخوانده شدند و وظیفه هریك به طور خاص به خودش گوشزد شد. همانجا بود كه به ما گفتند قرار است بمب اتم حمل كنیم و ممكن است این بمب حتی در خود هواپیما منفجر شود. بعد از جلسه هیچ كس نتوانست تا صبح بخوابد ساعت پرواز ۲‎/۴۵ صبح بود. قبل از پرواز چند نفری برای گرفتن عكس و مصاحبه با ما آمدند.ون كرك می گوید به عنوان جهت یاب پرواز حرف زیادی برای گفتن به خبرنگاران نداشته است. مدت زمان پرواز ۱۲ ساعت و ۱۵ دقیقه بوده، وظیفه او سر موقع رساندن هواپیما بر فراز هیروشیما بوده است.به سرنشینان هواپیما گفته شد هر چیز غیراضافی كه به سنگین شدن هواپیما كمك می كند از خود دور كنند. وقتی بمب ها فرود آمد هواپیما ناگهان سبك شد و اوج گرفت و به سرعت از محل دور شد. تنها چیزی كه از هواپیما قابل مشاهده بود ابرهای روشنی بود كه هیروشیما را فرا گرفت؛ انرژی قابل توجهی آزاد شده بود و همه جا را فرا گرفته بود. آنچه در ذهن همه ما تكرار می شد فقط این جمله بود: «جنگ پایان یافت.»اما هیچ كس خوشحال نبود چون همه می دانستند آن پایین تعداد زیادی میان دود و خاكستر مدفون شده اند.موریس جیسون ۸۳ ساله كه مسئول آزمایش فعالیت الكترونیك بمب از باطری تا ساعت و دیگر فرآیندهای الكترونیك آن بود، درباره پایان كار و بازگشت هواپیماها به آمریكا می گوید:« وقتی بازگشتیم عده زیادی منتظرمان بودند، گروه هایی از ارتش، نیروی دریایی، ژنرال های نیروی هوایی و دریا دارها. گروه پرواز برای شركت در جلسه ای دیگر جمع شدند.» فردریك آشوورت ۹۳ ساله مسئول كنترل بمب ها در هواپیما ب-۲۹ مهاجم به ناكازاكی می گوید: بعد از پرتاب بمب یك دور گرد ابر سفیدی كه بر فراز شهر ایجاد شد گشتیم اما باید به سرعت فرود می آمدیم چون سوختمان رو به اتمام بود. مستقیماً به اوكیناوا رفتیم. چند بار از برج مراقبت تقاضای اجازه پرواز كردیم اما پاسخی نشنیدیم. سرانجام اعلام كردیم كه در حال فرود هستیم. بعد از سوخت گیری و در حال بازگشت مطلع شدیم كه ژاپن قصد تسلیم شدن دارد.تجربه چارلز آلبری ۸۴ ساله كمك خلبان بمب افكن ب-۲۹ ناكازاكی، متفاوت تر و عجیب تر از دیگران است. او یك هفته یا ۱۰ روز بعد از حمله به ناكازاكی با یك هواپیمای باری ۵۴-c به این شهر بازگشته تا چند پزشك و امدادگر غیرنظامی برای كمك به قربانیان ببرد. او می گوید:«نفرت در چشم مردمی كه از پنجره به ما زل زده بودند دیده می شد. تا وقتی شاهد صحنه های هولناك آن شهر نبودم هیچ گاه فكر نمی كردم این بمب چنین كارهایی می كند.»او آرزو می كند كه دیگر هیچ گاه از چنین بمبی استفاده نشود.

ترجمه: اردلان متین
منبع : روزنامه همشهری