یکشنبه, ۲۲ مهر, ۱۴۰۳ / 13 October, 2024
مجله ویستا

یک داغ دل بس است برای قبیله ای


یک داغ دل بس است برای قبیله ای
۱) چند روز بعد از فاجعه ۱۷شهریور ۱۳۵۷، زندانیان سیاسی مسلمان تصمیم گرفتند سد اختناق حاکم بر زندان های رژیم شاه را بشکنند و با امضا و صدور یک بیانیه و ارسال پنهانی آن به بیرون زندان، کشتار مظلومانه مردم در جمعه سیاه را محکوم کنند. بیانیه تهیه شد و براساس یک روال پذیرفته شده در میان زندانیان سیاسی باید این تصمیم به اطلاع سایر گروههای زندانی می رسید تا در صورت تمایل با آن همراهی کنند و در غیر اینصورت از ماجرا بی خبر نباشند. بیانیه با جمله "ما زندانیان سیاسی مسلمان..." شروع می شد و در آن بر رهبری حضرت امام خمینی(ره) تاکید شده بود. عباس سماکار هم پرونده گلسرخی و مسئول کمون-جمع-مارکسیست ها بعد از مشاهده متن بیانیه گفت: از آنجا که ما مسلمان نیستیم و رهبری امام را هم قبول نداریم این بیانیه را امضاء نمی کنیم و شرط همراهی را حذف قید "اسلام" و "رهبری امام" دانست که طبعاً برای ما پذیرفتنی نبود. دو جمع دیگر زندان یعنی سازمان منافقین و گروه تحت مسئولیت لطف الله میثمی نیز با بیانیه مخالفت ورزیده و پیشنهاد کردند برای حفظ وحدت با مارکسیست های زندان دو قید "اسلامی" و "رهبری امام" از متن بیانیه حذف شود. به آنها گفته شد با کدام منطق عقلی و دینی می توان وحدت با مارکسیست ها را به وحدت و همبستگی با امام و توده عظیم مردم مسلمان ترجیح داده و از دو اصل بنیادین اسلام و رهبری امام دست کشید؟! و البته پاسخ آنها همان بود که بود و نهایتاً بیانیه یاد شده با امضای زندانیان سیاسی مسلمان صادر و به گونه ای پنهان به بیرون از زندان فرستاده شد. مارکسیست ها و منافقین و میثمی ها نیز بیانیه جداگانه ای بدون قید اسلام و رهبری امام صادر کردند که هر دو بیانیه در اسناد ساواک موجود است.
۲) با تاکید بر این نکته که "در مثل مناقشه نیست" و "مثل عین ممثل نیست" بلکه فقط شاهدی برای تقریب ذهن است باید گفت این روزها از سوی برخی افراد و گروههای سیاسی زمزمه هایی مبنی بر ضرورت "تشکیل دولت وحدت ملی" و یا "ائتلاف برای نجات کشور"! شنیده می شود که صرفنظر از هویت ارائه کنندگان این نظریات، با ماجرایی که آن روزها در زندان سیاسی رژیم شاه اتفاق افتاده بود مشابهت هایی دارد. پیشنهاددهندگان طرح "دولت وحدت ملی" و یا "ائتلاف برای نجات کشور"! اگرچه توضیح روشن و تعریف شفافی از مقصود و منظور اصلی خود ارائه نمی دهند و تنها بر واژه "وحدت" که نزد همگان ارزشمند است تکیه می کنند ولی کندوکاو بیشتر ماجرا- که چندان هم دشوار نیست- از ترفندی خبر می دهد که علیه جریان اصولگرایی یعنی همان گفتمان انقلاب و امام تدارک دیده شده و متاسفانه برخی از دوستان وفادار به اسلام و انقلاب نیز ناخودآگاه در این دام که میدان دشمن است به بازی گرفته شده اند. چرا...؟!
۳) "وحدت" به تنهایی نه خوب است و نه بد، تیغ تیز است که هم می تواند در دست رزمندگان خداپرست باشد و هم در کف زنگی مست! مثلاً دولت وحدت ملی که سیدحسن نصرالله در لبنان بر آن اصرار می ورزد با هدف ائتلاف همه گروهها و جریانات سیاسی لبنان علیه دشمن وحشی لبنان و مردم این کشور یعنی اسرائیل دنبال می شود و یا دولت وحدت ملی در عراق برای مقابله با اشغالگران آمریکایی و انگلیسی است و اینگونه است تلاش گروههای جهادی افغانستان برای تشکیل دولت وحدت ملی در این کشور.
اکنون باید پرسید "دولت وحدت ملی" مورد نظر گروهها و احزاب یاد شده برای رسیدن به چه هدف مقدس و کدام مقصود ارزشمند است؟ مگر دولت کنونی برخاسته از رأی ملت و حاصل وحدت ملی نیست؟! اگر هست- که هست- طرح تشکیل دولت وحدت ملی برای چیست؟! آنچه بی تردید می توان گفت این است که طرح یاد شده و خواهر دو قلوی آن یعنی "ائتلاف برای نجات کشور"! به منظور مقابله با اصولگرایی و دولت اصولگرای نهم تدارک دیده شده است، چرا که اولین گام آن نفی دولت اصولگرای برخاسته از رأی مردم است و نکته در خور توجه این که کسانی از "ضرورت وحدت ملی" سخن می گویند و برای پی گیری آن همایش برگزار می کنند که در چند دوره انتخاباتی اخیر نظیر ریاست جمهوری نهم، مجلس های هفتم و هشتم و شوراهای اسلامی شهر و روستای دوم و سوم با رویگردانی معنی دار مردم روبرو بوده اند.
۴) اهداف طرح "دولت وحدت ملی" و پیشنهاد "ائتلاف برای نجات کشور" را می توان در دو جبهه اصولگرایان و مدعیان اصلاحات به طور جداگانه پی گرفت.
الف) برخی از دوستان اصولگرا- که تعدادشان اندک وکم شمار و کمتر از انگشتان یک دست است- بی آن که مخالف دولت نهم باشند براین باورند که آقای احمدی نژاد نیروهای کارآمد اصولگرا را آنگونه که انتظار می رود به کار نمی گیرد و با طرح دولت وحدت ملی خواستار حضور همه اصولگرایان در ترکیب کابینه هستند. این دیدگاه صرفنظر از صحت و سقم آن، نمی تواند و نباید بهانه ای برای همراهی با دشمنان اصولگرایی در طرح دولت وحدت ملی باشد چرا که؛ اولاً؛ مطابق قانون اساسی انتخاب اعضای کابینه از اختیارات رئیس جمهور است- البته با حق مسلم مجلس در پذیرش یا رد آنها- بنابراین به لحاظ قانونی نمی توان رئیس جمهور آینده را ملزم به پذیرش این و آن در کابینه کرد. ثانیاً؛ گام اول و پیشانی طرح یاد شده مخالفت با دولت اصولگراست و شرکت سلیقه های مختلف جبهه اصولگرایان در ترکیب کابینه، گام بعدی است. بنابراین بدیهی است نمی توان و عاقلانه نیست که برای کسب احتمالی چند کرسی در کابینه، با دشمنان اصولگرایی که شماری از آنان آگاهانه و برخی نیز ناخودآگاه درپی بازگرفتن فرصت خدمت از اصولگرایان - بخوانید پایان دادن گفتمان انقلاب و امام- هستند، همنوا شوند. اگرچه این خیال خام به یقین پخته نمی شود. این عده اندک از دوستان اصولگرا باید مراقب باشند که در میدان دشمن به بازی گرفته نشوند.
ب) و اما، جبهه مدعیان اصلاحات و یاران تابلودار و بی تابلوی آن با ذوق زدگی از طرح "دولت وحدت ملی" استقبال کرده اند و آن را ترجمان طرح خود، یعنی "ائتلاف برای نجات کشور"! دانسته اند. که باید پرسید نجات کشور از چه؟ از که؟ و از کدام جریان سیاسی؟! مدعیان اصلاحات پنهان نمی کنند که مقصود آنان نجات کشور از اصولگرایی است! چرا؟! برای یافتن پاسخ این سؤال که نه پنهان است و نه پیچیده، کافی است به هویت تجربه شده و به عمل نشسته دو جریان "اصولگرایی" و "اصلاح طلبی" مراجعه کرد.
چه کسی می تواند ساده زیستی، پاکدستی، حمایت از محرومان، ایستادگی در مقابل باج خواهی قدرت های استکباری، مبارزه با مفاسد اقتصادی، تاکید عملی بر آموزه های اسلام و امام و انقلاب، اصرار بر توزیع عادلانه ثروت، مقابله با رانت خواری، مردم دوستی و مردم داری و دهها ویژگی ارزشمند دیگری از این دست را در دولت نهم و مخصوصا شخص دکتر احمدی نژاد انکار کند؟ ممکن است گفته شود که برخی از این خواسته های دولت نهم آنگونه که انتظار می رفت تحقق نیافته است که ضمن پذیرش این نکته باید پرسید، آیا اینها همه از خواسته های اعلام شده و در عمل دنبال شده دولت نهم نبوده است؟ خب! بدیهی است که فقط دیکته ننوشته ها غلط ندارند و آنچه مهم است حرکت در مسیر اهداف یاد شده است که برای هیچ صاحب نظر منصف و بی غرضی قابل انکار نیست.
و اما، مدعیان اصلاحات چه سابقه ای دارند؟ بی توجهی به دغدغه های مردم مخصوصاً دغدغه های معیشتی آنان، مقابله آشکار با آموزه های انقلاب و امام، همراهی و حمایت از آشوبگران، میدان دادن به دشمنان تابلودار مردم، مراوده پنهانی با محافل خارجی، درگیری های حزبی و جناحی، بازی کردن نقش اپوزیسیون در درون حاکمیت، تلاش برای ضربه زدن به مبانی نظام اسلامی و نهایتاً تبدیل شدن به بازوی اجرایی پروژه های رسماً اعلام شده آمریکا که در این زمینه باید از آنها پرسید، آیا بسیاری از مواضع و عملکرد شما با خواست آمریکا و متحدانش همخوان نبوده است؟! بنابراین مقصود مدعیان اصلاحات از "ائتلاف برای نجات کشور"، کنار زدن اصولگرایان از کانون قدرت است و در این نقطه دقیقاً و بدون کم و کاست با آمریکا و متحدانش اشتراک نظر دارند. نکته ای که بوش و سایر مقامات آمریکایی بارها به صراحت و با ذکر دلیل بر آن تاکید ورزیده اند و آخرین نمونه اظهارات کوشنر وزیر خارجه فرانسه با CNN است که گفته بود "شکست احمدی نژاد در انتخابات آرزوی غرب است". از این روی اگر سخن از نجات کشور در میان باشد، باید کشور را از خطر روی کار آمدن دوباره مدعیان اصلاحات نجات داد که یک داغ دل بس است برای قبیله ای.
ج) با توجه به نکات فوق که فقط بر شواهد و اسناد آشکار تکیه دارد به آسانی می توان نتیجه گرفت که خط قرمز مدعیان اصلاحات و حامیان غربی آنها ادامه حضور احمدی نژاد در رأس دستگاه اجرایی کشور است بنابراین دوستان اصولگرا نیز باید خط قرمز خود را در همین نقطه تعریف کنند. و در موضوع مورد بحث مراقب باشند که در میدان فریب "دولت وحدت ملی"! که هدف اصلی و تعریف شده آن مقابله با حاکمیت اصولگرایان است وارد نشوند.
۵) شواهد و قرائن موجود حکایت از آن دارد که آمریکا برای عملیاتی کردن پروژه خود، به ترفند جابه جایی مرزها و تغییر محورها روی آورده است. "طرح دولت وحدت ملی" در این چارچوب قابل ارزیابی است. دشمن بیرونی با بهره گیری از دنباله های همراه یا فریب خورده خود می کوشد محور "اصولگرایی-اصلاح طلبی" را که هر کدام سابقه و تعریف شناخته شده ای دارند به محور "موافقان و مخالفان دولت" تبدیل کند با این امید که در میدان جدید، سابقه نه چندان خوشایند مدعیان اصلاحات و عملکرد مردمی اصولگرایان هر دو به فراموشی سپرده شود و هر یک از آنها با تابلوی جدیدی که آدرس های واقعی از روی آن پاک شده وارد میدان شوند بدیهی است که در این میان مدعیان اصلاحات از پنهان کردن سابقه خود خوشنودند، اگرچه این سابقه پاک شدنی نیست. اما خسارت دیده این میدان برخی از دوستانی هستند که دولت مردمی و خدمتگزار برخاسته از گفتمان امام و انقلاب و منتخب خود را واگذارده و در پروژه ای شرکت می کنند که برای مقابله با خود آنان طراحی شده است و صدالبته این پروژه با توجه به هوشیاری مردم که طعم شیرین خدمت اصولگرایان را چشیده اند در اولین گام ناکام خواهد ماند.
در آینده نزدیک، به نقش دقیق دشمن خارجی در این پروژه ، همراه با اسناد غیرقابل انکار آن خواهیم پرداخت.
حسین شریعتمداری
منبع : رجا نیوز