یکشنبه, ۱۶ دی, ۱۴۰۳ / 5 January, 2025
مجله ویستا
زن، عرفان و سیاست
در این مقاله، زن از سه بُعد تاریخی، فقهی و عرفانی مورد مطالعه قرار میگیرد. در این سه عرصه اسلام به زن عزّت و هویّت بخشیده است. با بررسی شخصیت زنان نامدار در قرآن كریم، روشن میشود كه زن با حضور مؤمنانه و عارفانه میتواند منشأ اثر و تعالی جامعه باشد. در دوران انقلاب اسلامی زنان با حفظ شئونات اخلاقی و طهارت نفس، در همه عرصهها، به ویژه دفاع مقدّس، تأثیرگذار بودند. این دلیل روشنی است بر آنكه زن با هویّت عرفانی و حضور مؤمنانه، نه تنها خود را حفظ میكند، بلكه سلامت و كمال اخلاقی جامعه را نیز تضمین مینماید.
زن به عنوان عجیبترین پدیده جهان هستی، افكار اندیشمندان و صاحبنظران فراوانی را از آغاز تاكنون به خود جلب كرده است. پراكندگی نظرات و گرایشهای ضد و نقیض كلامی و فلسفی و تحلیل تاریخی هویّت زن، به قدری است كه آرایش و هماهنگی آنها كار آسانی نیست. با این وجود، با توجه به تظاهرات ذاتی و رفتاری زن در طول تاریخ، میتوان هویّت زن، را در سه ساحت متفاوت مطالعه كرد:
۱) هویّت تاریخی؛
۲) هویّت حقوقی و فقهی؛
۳) هویّت عرفانی.
با مطالعه و بررسی این سه هویّت، درمییابیم كه وجه غالب در وجود زن، «وجه عرفانی» است، و زنانی كه در تاریخ بشریت درخشیدهاند غالبا خصایص عرفانی و اخلاقی داشتهاند. نگاهی كوتاه به تاریخ حیات زنان نامدار در اسلام و حتی در ادیان گذشته، كه قرآن كریم متذكر آن شده است، این واقعیت را آشكار میسازد كه آنان با مقامات و حالات عرفانی منشأ اثرات مفید و ماندگاری بودهاند و نه تنها زنان از مشاركتهای اجتماعی و سیاسی محروم نبودهاند، بلكه به حضور مؤمنانه تشویق هم شدهاند.
در این روزگار، زن برای آنكه دچار بحران هویّت نشود و با این بحران جامعه را به آسیبهای گوناگون مبتلا نكند، باید به تحصیل سلامت روان و اخلاق خود بیندیشد، و قطعا در بازشناسی هویّت، به ایمان و احساس وظیفه در برابر خدا خواهد رسید، كه به او هویّتی قویم و با اقتدار و حضور مؤمنانه و جامعهساز خواهد بخشید. از این رهگذر، بنیان خانواده به عنوان كانون اصلی تربیت و سلامت، در جایگاه واقعی خود قرار خواهد گرفت، و افراد سالم و شایسته محصول تربیت و تلاش والدینی هستند كه در مدار دین و خداباوری حركت میكنند.
زن به عنوان مظهر رحمت و رأفت و آرامش الهی نیز سلامت جامعه و بقای اخلاقی آن را تضمین میكند. اگر زن با همكاری همه مؤلّفهها و اركان جامعه، هویّت حقیقی خود را احراز نكند، هم به خود ظلم كرده و هم جامعه را از بركات وجود خود، كه خدای متعال در او به ودیعه نهاده، محروم نموده است.
۱) هویّت تاریخی
زن در ادوار گوناگون تاریخ، فرود و فرازهای بسیاری را پشت سر گذاشته است. در دوران توحّش و بربریت، ارزش زن در ردیف حیوانات و اثاثیه منزل بود و صرفا برای اطفای شهوات و انجام كارهای پست و بیارزش از او بهره میبردند، و در مقابل، او از كمترین حقوق اجتماعی و مزایای انسانی محروم بود؛ نه تصرّفی در خانه و ثروت داشت، نه اختیاری در تربیت فرزندان و نه از نعمت علم و دانش بهرهمند، بلكه همچون ابزاری بیاراده در دست شوهر خود اسیر بود و به انجام كارهایی كه مغایر طبیعت و سرشت او بودند، مجبورش میساختند. حتی در عصر قبایل نیمه وحشی، اعتقادات شومی نسبت به زن به وجود آمدند و برخی جوامع عمل به آن را جزو وظایف مذهبی خود میدانستند.
آنچه از مجموع این تفكرات برمیآید، این است كه نه تنها حقوق و حرمت زن را نادیده میگیرند، بلكه در اصل وجود زن نیز قضاوتهایی ناروا دارند؛ مثلاً، غالبا زن را آفریده شیطان میدانستند و روح انسانی و آخرتی برای او قایل نبودند و نیز او را مظهر پلیدی و ابزار اغوای شیطان میپنداشتند. از اینرو، آزردن او را بهترین عمل در پیشگاه پروردگار خویش قلمداد میكردند و در همین زمینه بود كه دختران را زنده به گور میكردند تا دامنه این شیطنت توسعه پیدا نكند.
در جوامع اروپایی، زن به عنوان یك انسان شناخته شد، اما همچنان از مزایای اجتماعی محروم بود، به گونهای كه حقوق فردی برای زن قایل نبودند. حق انتخاب شوهر را نیز از او سلب نمودند و هر كسی را كه اولیای دختران میپسندیدند آنها هم به ناچار باید به عنوان شوهر میپذیرفتند و حتی تصرّفی در اموال و اولاد نداشتند و در كارهای سخت خانواده و امور زراعی به عنوان ابزار مورد استفاده قرار میگرفتند.
پس از انقلاب صنعتی و توسعه كارخانهها، صاحبان سرمایه با كمبود نیروی انسانی مواجه شدند و طی محاسبات انجام شده، نیروی زن را برای تأمین كمبودها بسیار عظیم یافتند. بدینروی، با یدك كشیدن آزادی زن و مرد، زنان را از محیط خانواده و روستاها به شهرها و مراكز صنعتی كشانیدند. دیری نپایید كه كار خستهكننده و طاقتفرسا در پای دستگاههای عظیم صنعتی و استفاده نامشروع و آمیزش ناروای مردان، زن را از هر نوع دلخوشی و سلامت اخلاقی و عاطفی محروم نمود.
زن، این موجود شریف، در جوّ آلوده به انواع فساد، خود را بیدفاع میدید و احساس میكرد كه همه چیز خود را از دست داده است؛ همچون حیوان از او بار میكشند و انواع ستمها را بر او روا میدارند، اما او نباید اعتراض كند؛ هم باید دوشادوش مردان و بلكه بیشتر از آنان كار كند و مزد ناچیزی بگیرد و هم باید اسیر دست افراد هوسران باشد و هر ساعتی به دامن كسی بغلتد و به زشتترین اعمال حیوانی تن در دهد.
حتی دنیای غرب برای فروش كالاهای سودآور خود، جهان سوم را بازار مناسبی یافت. برای پیشرفت كار، ابتدا در سایه تبلیغات دروغین، ملل عقب نگه داشته شده را شیفته تمدن خود ساخت و این دلباختگی را به آنجا رساند كه ملل جهان سوم همه الگوها و اصالتهای ملّی و فرهنگی خود را فراموش كردند و تسلیم بیچون و چرای افكار جهان غرب شدند و هر روز منتظر بودند كه چه كالایی به عنوان سوغاتی از غرب میرسد تا از آن استقبال كنند. جالب اینجاست كه در كنار استقبال از فراوردههای صنعتی، اخلاق و فرهنگ غربی را نیز بدون هیچ تأمّلی میپذیرفتند و آداب و سنن ملّی و مذهبی خود را به خاك پای غرب تقدیم میكردند و بندگی و حلقه بهگوشی آنان را برای خود افتخار میدانستند.
مظلومترین قربانی در ماجرای استعمار فرهنگی غرب، زن است. نظام سرمایهداری برای داغتر كردن بازار تولید و مصرف، تصمیم گرفت همه قوا و امكانات جهان را به استخدام خود درآورد و در این زمینه، مسئله «جنسیت» را، كه نیروی نهفته و غریزی در انسان است، از هر سلاحی برندهتر دانست.
به همین دلیل، بدون هیچ وقفهای فرهنگ «برهنگی» را ترویج كرد و اخلاق و هنر و عشق و زیبایی را، كه ترجمان ذاتی وجود زن هستند، تماما در خدمت تمایلات مادی دنیاپرستان حریص قرار داد. اگر كالایی از رونق میافتاد، زن را به عنوان فروشنده مجبور میكردند صحنههایی محرّك و مهیّج بیاراید تا مشتریان را به سوی خود جلب كند، بخصوص طرّاحان مد و لوازم آرایشی برای غارتگری، چشم زیادی به زن دوختهاند و زن در اینجا، نه تنها باید لباس بدننما با آرایش موزون بپوشد، بلكه باید دایم مد عوض كند تا بازار فروش مدسازان را داغتر نماید. این است محصول آزادی و تساوی حقوق زن و مرد كه سرانجام، زن را به وادی پوچی و نیستانگاری سوق میدهد، به گونهای كه هر روز مظلومانه باید به پای پول و سرمایه سكس قربانی شود! «فمنیسم» با همه ادعاهایش، ارمغانی جز این برای زن مظلوم نداشته است.
به لحاظ هویّت تاریخی، تنها مكتبی كه به زن شخصیت داده و برای او ارزش و اعتبار اجتماعی قایل شده، اسلام است. مختصات و ویژگیهای عاطفی و اخلاقی زن مسلمان و نیز حجاب وی به عنوان سنگری برای حفظ و حراست از او، مباحثی هستند كه از حوصله این نوشتار خارجند، اما در اینجا فقط یك نكته ذكر میگردد كه طرح آن به لحاظ اهمیت لازم مینماید: زنِ سرگردان و تحقیر شده، كه همه سرمایههای معنوی و عاطفی او غارت شدهاند، برای نجات خود، راهی جز اسلام ندارد. فراگیری تعلیمات اسلامی و تمسّك به فرهنگ قرآن و سنّت نبوی متضمّن سعادت و خوشبختی زنان در جوامع بشری است.
بررسی ابعاد زندگی حضرت فاطمه علیهاالسلام به عنوان بانوی نمونه اسلام، كافی است كه بحث ما را در رابطه با زن و حقوق او در اسلام روشن كند. ایشان در محیط خانه، نمونه اعلای یك زن خانهدار بود و در اداره خانواده و تربیت فرزندان، از ظریفترین مسائل تربیتی غفلت نمیكرد، عشق و خلوص و تقوا از در و دیوار خانه بیآرایش و محقّرش میباریدند. همچنین در محیط جامعه، مظهر ایمان و تعهد در برابر سرنوشت مردم بود؛ طنین فریاد او همواره بر سر منحرفان و غاصبان خلافت بلند بود.
نمونه بارز ظلمستیزی حضرت فاطمه علیهاالسلام قضیه «فدك» بود كه شاید ارزش مادی چندانی هم نداشت و آن حضرت به دنیا و ظواهر آن بیاعتنا بود، اما حقیقت قضیه چیز دیگری است: سازشناپذیری با زور. فدك یك وسیله بود، روح قضیه حضور حضرت زهرا علیهاالسلام در صحنههای گوناگون اجتماعی و سیاسی، به عنوان تبلور شخصیت زن است. همچنین نفی انتخابات «سقیفه» و دفاع از حق ولایت و امامتِ حضرت علی علیهالسلام بیانگر تدبیر سیاسی حضرت فاطمه علیهاالسلام است.
از چه گویی او فدك را خواسته؟
همتی بین تا فلك آراسته.(۲)
ما باید از این قضایا درس بگیریم و آن را به عنوان ملاك و دلیلی بر مسئول بودن زن مسلمان در جامعه مطرح نماییم و از افراد آگاه و بیتعصّب سؤال كنیم كه آیا زنی كه با یك نهیبش پشت دشمن میلرزد، با زن مدرن امروزی قابل مقایسه است؟ آیا زنی كه ارزش آن از پیچ و مهره دستگاه صنعتی كمتر است یا زنی كه اصالت و اعتبار خود را به پای سكس باخته، اصلاً وجودی دارد تا بحث از مسئولیت و حقوق او به میان آید؟
شخصیت برجسته دیگری كه حق او در تاریخ اسلام به خوبی ادا نشده، سفیر كربلا حضرت زینب علیهاالسلام است. تحقیقا بررسی ابعاد زندگی سراسر حماسه و افتخار سفیر كربلا مهر باطلی بر یاوهسراییهای قلم به دستان مزدوری است كه زن مسلمان را محصور در چادر و اسیر كنج خانه میدانند. حضور حضرت زینب علیهاالسلام در عظیمترین حادثه خونین تاریخ، جایی برای تأمّل و طرح سؤالات شبههآمیز نگذاشته است.
در آفاقی تیره و عصری ظلمانی و در جوّ خون و هراس، كه هر نوع عاطفه و دغدغههای وجدانی در دشمن مرده بود و جز قساوت و بیرحمی از وجودش نمیبارید، تازیانه حق از آستین زنی شجاع به در آمد و پیكر سفّاكترین رژیم زمان را نواخت و پرچم ادامه نهضت را به دوش كشید و بدون هیچ ترس و تزلزلی بر دشمن تاخت و شیرینی ـ به اصطلاح ـ پیروزی را بر كام او به زهری كشنده مبدّل ساخت. او اگرچه به ظاهر اسیری در بند بود، اما طنین فریادش در همهجا بر سر ستمگران فرومیریخت و بذر اندیشه و انقلاب برادرش امام حسین علیهالسلام از دامنش به هر جایی پراكنده میشد. سفیر كربلا آنچنان در تاریخ قد برمیافرازد كه حتی كسانی كه دین ندارند، در برابر آزادگی و صلابت بینظیر او سر تعظیم فرود میآورند. این همه شگفتی از آثار زنی آگاه و مسئول است كه در دامن اسلام، با اندیشه و فرهنگ اسلامی پرورش یافته است!
نكته گفتنی در اینجا برای زن گرفتار در بند برهنگی این است: اگر از وضعیت ناهنجار زندگی در رنج است و اگر خود را پستترین قربانی در پای هوس شكمپرستان قدّارهبند میبیند و برای رهایی از این رنجها و دردها به فكر چاره است، مطمئنا طبیبی جز حضرت زینب علیهاالسلام ندارد. آشنایی با الفبای زندگی آن حضرت و بقای حیاتی نوین بر مبنای ملاكها و الگوهایی كه آن بزرگوار ارائه داده است، قطعا زن را به دنیای عظیم معرفت و اندیشه اسلامی میكشاند و او را بر منظر بلندی مینشاند و قلعههای رفیع اخلاق و انسانیت را در چشمانداز او قرار میدهد و امنیت درون او را به بركت تقوا و نجابت تأمین میكند و حریم عفاف و پاكدامنی او را با سلاح غیرت حفظ میكند و در نهایت، در سایه تعالیم آن بزرگ بانو، هویّت خویش را در آب زلال ایمان پیدا میكند و در پرتو عشق به آن بزرگوار، امید و شور زندگی را بدو باز میگرداند.(۳)
۲) هویّت فقهی و حقوقی
هویّت حقوقی زن را میتوان با استناد به سیره حضرت زهرا علیهالسلام قویم و محكم بیان كرد. نگرشی به حقوق زن بر اساس نمونهها و مصادیق آن در زندگی پربار فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان یك سند شرعی در نظام حقوقی، ما را از هر دلیل و مدركی بینیاز میكند.الف) حق حیات طبیعی
شاید «حق حیات» به عنوان اولویت در حقوق عمومی زن غیرمنتظره به نظر بیاید، اما نگاهی به نگرش اقوام و قبایل گوناگون جهان در رابطه با حقوق زن، این انتظار را موجّه جلوه میدهد؛ زیرا در عصر توحّش و بربریّت، حق حیات برای زن قایل نبودند و شكنجه كردن و كشتن او را زدودن ننگ از دامن جامعه میدانستند، به گونهای كه مطابق اسناد و شواهد تاریخی، قریب ۹۰ درصد افراد قبایل و طایفهها برای زن حق حیات قایل نبودند و اگر هم احیانا چنین حقی برای زنان در نظر میگرفتند، تنها برای ارضای شهوت و رفع نیازهای جنسی بود. با چنان پنداری، باید با صراحت اعلام نمود كه حق حیات زن مرهون ظهور اسلام و حمایت بیوقفه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از اوست. اما سند حق حیات به وجود مبارك فاطمه زهرا علیهاالسلام حدیث قدسی است كه خدای حكیم میفرماید: «لولا فاطمهُٔ لَمَا خلقتُكما»؛ یعنی اگر فاطمه علیهاالسلام نبود، وجودهایی همچون رسول اكرم و حضرت علی علیهماالسلام نبودند. به همین دلیل، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله او را «اُمُّ اَبیها» نامیدند؛(۴) یعنی مایه حركت وجودی عالم و انتقال فیض جاریه ولایت از رسالت به امامت ائمّه اطهار علیهمالسلام .
نكته مهم دیگر اینكه نبی اكرم صلیاللهعلیهوآله مأمور نشر رحمت الهی است: «وَ ما اَرسلناكَ اِلاّ رحمهًٔ لِلعالَمینَ.» (انبیاء: ۱۰۷) این در حالی است كه فرزند ذكور در انشای تقدیر او نبوده است. از اینرو، خداوند متعال حضرت فاطمه علیهاالسلام را به عنوان «كوثر» با خیر كثیر به رسولش عطا كرد تا نشر و سریان رحمت الهی به واسطه وجود مبارك او صورت گیرد. انتخاب زن به عنوان واسطه فیض نبوی به یك تعبیر، به خاطر اعتزاز مقام زن بوده است. اگرچه در باطن اسرار و خزانه انوار، فرقی بین زن و مرد خاندان علوی وجود ندارد، اما در ظاهر، كه بار حقوقی و اجتماعی هم دارد، انتخاب فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان حلقه فیض نبوی و علوی، باشكوهترین درخشش هویّت زن در تاریخ بشریت به حساب میآید و بر ماست كه به این حكمت الهی چشم بصیرت بگشاییم تا به كشف اسراری تازه نایل آییم.
ب) حق تعلیم و تعلّم
یكی از باارزشترین كارها در سیره عملی حضرت زهرا علیهاالسلام ، توجه به علم و نشر آن است. حضرت علی علیهالسلام در مورد اهتمام حضرت زهرا علیهاالسلام به علم و نشر آن فرمودند: روزی یكی از زنان مدینه خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام رسید و گفت: مادر پیری دارم كه در مسائل نماز سؤالاتی دارد و مرا فرستاده است تا مسائل شرعی نماز را از شما بپرسم. حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: بپرس!
آن زن مسائل فراوانی مطرح كرد و پاسخ شنید. در ادامه سؤالات، آن زن خجالت كشید و گفت ای دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بیش از این نباید شما را به زحمت بیندازم. حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمودند: باز هم بیا و آنچه سؤال داری بپرس. آیا اگر كسی را روزی اجیر نمایند كه بار سنگینی را به بام بالا ببرد و در مقابل، صد هزار دینار طلا مزد بگیرد، چنین كاری برای او دشوار است؟ زن گفت: خیر! حضرت فرمود: من هر مسئلهای را كه پاسخ میدهم، بیش از فاصله بین زمین و عرش، گوهر و لؤلؤ پاداش میگیرم. پس سزاوارتر است كه بر من سنگین نیاید.(۵)
بدینسان، زن تا عالم نشود، نمیتواند تعلیم دهد. از اینرو، بر اساس سیره حضرت زهرا علیهاالسلام نه تنها زنان برای تحصیل علم و دانش محدودیتی ندارند، بلكه میتوانند بر كرسی تدریس و تعلیم تكیه زنند و از ثواب بیپایان آن در آخرت بهرهمند گردند.
ج) حق ازدواج و انتخاب همسر
زن در انتخاب همسر آزاد است و میتواند با فرد دلخواه خود ازدواج كند، اما مشورت با نزدیكان، به ویژه با پدر، از آداب پسندیده در ازدواج اسلامی است، تا آگاهانه بتواند همسر مطلوب خود را انتخاب كند. البته برای دختران، جلب رضایت پدر ضروری است.
نبی اكرم صلیاللهعلیهوآله در ازدواج حضرت فاطمه علیهاالسلام با حضرت علی علیهالسلام به اصل «مشورت» و تبادل نظر متوسّل شدند؛ فرمودند: «دخترم فاطمه! پسر عمویت علی علیهالسلام از تو خواستگاری نموده است، پاسخ تو چیست؟»
حضرت فاطمه علیهاالسلام به پدر احترام كرد و عرض نمود: «تا نظر شما چه باشد.»
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «اَذِنَ اللّهُ فیه مِن السماءِ»؛ خداوند از آسمان اجازت فرموده است. حضرت فاطمه علیهاالسلام عرض كرد: «رضیتُ بِما رضَیَ اللّهُ لی و رسولُه»؛ خشنودم بدانچه خدا و پیامبر او برای من رضایت دادهاند.(۶)
چنانكه ملاحظه میشود، نبی اكرم صلیاللهعلیهوآله با وجود آنكه از سوی حق تعالی اذن داشت و خود نیز به شخصیت بیبدیل امام علی علیهالسلام آگاه بود، با دخترش در امر ازدواج مشورت كرد و با این حركت ظریف و سنجیده، خواست به مردم بفهماند كه از سنّت دوران جاهلیت دوری كنند و والدین بدون مشورت و رضایت دختران، در انتخاب همسر اقدام نكنند و این بزرگترین میراث و درس عملی است كه از سیره بزرگان اسلام برای زنان جامعه اسلامی بر جای مانده.
د) حق نگهداری و تربیت كودك
بار عاطفی كه آمیخته با وجود زن است، بهترین عنصر برای نگهداری و تربیت كودكان به حساب میآید. تجربه به ما آموخته است كودكانی كه از دامن پرشور و صفای مادران دور ماندهاند چه لطمات جبرانناپذیری متحمّل شدهاند! عاطفه مادر هر مشكلی را آسان میكند و هر نابسامانی خانوادگی را سامان میدهد. ابرهای غم آلود با ظهور خورشید عاطفه مادر زایل میشوند.
حكایت دلانگیز عاطفه در سیره فاطمه زهرا علیهاالسلام با سابقه خطّاطی بین حسن و حسین علیهماالسلام پدیدار میشود؛ رسول اكرم صلیاللهعلیهوآله به آن دو بزرگوار فرمود: هر كس خطش زیباتر است، قدرتش نیز بیشتر است. حسن و حسین علیهماالسلام هر كدام خط زیبایی نوشتند. اما رسول خدا صلیاللهعلیهوآله قضاوت نكرد و آن دو بزرگوار را به مادرشان فاطمه علیهاالسلام هدایت فرمود، تا اگر در قضاوت نگرانی پدید آید، با عاطفه مادری جبران شود. حضرت زهرا علیهاالسلام دید هر دو خط زیبا هستند و هر دو در این مسابقه هنری شركت نمودهاند، چه باید كرد؟ «اَنَا ماذا اَصْنَعُ و كیفَ اَحكُم بینهما؟»؛ من چه میتوانم كنم و چگونه میان دو كودكم داوری نمایم؟ سرانجام، به فكرش رسید قضاوت نهایی را به تلاش خودشان واگذارد. فرمود: «ای نور دیدگانم! رشته این گردنبند را پاره میكنم و دانههای آن را بر سر شما میریزم و دانههای آن را میان شما پخش مینمایم. هر كدام از شما دانههای بیشتری برگیرد، خطش بهتر است و قدرتش بیشتر.»(۷)
دلیل امام خمینی رحمهالله زیباترین تعابیر حكیمانه را در مورد زن مؤمن به زبان آوردند كه به عنوان تبرّك، فرازی از آن را در اینجا میآوریم: «زن نقش بزرگی در اجتماع دارد. زن مظهر تحقّق آمال بشر است. زن پرورشدهنده زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن، مرد به معراج میرود. دامن زن محل تربیت بزرگ زنان و بزرگ مردان است.»(۸)
ه) حق خویش در نظام خانواده
«خانواده» جامعه كوچكی است كه از مجموع افراد آن، اجتماع بزرگی شكل میگیرد. پس خانواده یك واحد اجتماعی است كه همانند آن باید از نظم و روابط معیّنی برخوردار باشد. محور خانواده عمدتا والدین هستند كه تنظیم و اداره امور را بر اساس تعریف وظایف و تقسیم كار به عهده میگیرند و هرگز رابطه آمر و مأموری یا رئیس و مرئوسی بین زن و مرد مطرح نیست، بلكه هر كدام به اقتضای طبیعت و سازمان خلقت، عهدهدار وظایفی میشوند كه علاقه و قابلیت انجام آن را دارند. به گونهای كه در سیره پربار حضرت زهرا علیهاالسلام ملاحظه میشود، روابط او با همسرش حضرت علی علیهالسلام بر اساس تقسیم كار و احترام متقابل و قبول مسئولیت به مقتضای فطرت و علاقهمندی بود. آنگاه كه رسول اكرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: كارهای داخل منزل را فاطمه علیهاالسلام و كارهای بیرون منزل را علی علیهالسلام انجام دهد، حضرت زهرا علیهاالسلام با خوشحالی فرمود: «فلا یَعلمُ ما داخلنی مِن السرورِ الاّ اللّهُ بأكفائی رسولِ اللّه مِن تحمّلِ رقابِ الرّجالِ»؛(۹) جز خدا كسی نمیداند كه از این تقسیم كار چقدر خوشحال شدم؛ زیرا رسول خدا مرا از انجام كارهایی كه مربوط به مردان است، بازداشت.
بنابراین، با در نظر گرفتن دو عامل «فطرت» و «علاقهمندی»، میتوان وظایف متقابل زن و مرد را به شرح ذیل خلاصه كرد:
▪ تقسیم وظایف در خانواده:
۱) مدیریت خانواده: مرد به خاطر اینكه از قدرت و استقامتی بیش از زن برخوردار است و نیز میل طبیعی او به قبول مسئولیت و تحمّل سختیها بر زن برتری دارد، در اداره خانواده، از زن سزاوارتر است. به همین دلیل، قرآن كریم میفرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاء.» (نساء: ۳۴)
البته این به معنای سلطه مرد و تصمیمگیریهای خودسرانه او نیست، بلكه منظور آیه این است كه مردان را بر زنان حق مسئولیت و نگهبانی است، وگرنه زن در محیط خانه از استقلال داخلی برخوردار است و بخش اعظم مسئولیت تنظیم و برنامهریزی زندگی بر عهده اوست و حتی مرد حق تحمیل كاری را بر زن ندارد و در تصمیمگیریهای مربوط به زندگی مشترك، باید با زن مشورت كند؛ چنانكه قرآن كریم میفرماید: «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ.» (نساء: ۱۹)
۲) تربیت كودكان: مسئولیت تربیت كودكان عمدتا بر عهده زن است؛ زیرا رشد سالم طبیعی روح و جسم طفل ملتزم به عاطفه سالم و معتدل است كه در دامن مادر تبلور مییابد. از سوی دیگر، حوصله و جوشش محبت نیز در زن بیش از مرد است. به همین دلیل، در مراقبت و نگهداری كودك، علاقه و آمادگی بیشتری از خود نشان میدهد. اگرچه نقش پدر در سنین بلوغ و مراحل پس از آن در تربیت فرزند محسوستر میشود، اما نباید فراموش كرد كه اساس درست نظام تربیتی را مادر پیریزی میكند. شیر حلال، دامن پاك، یاد و توكّل به خدای متعال و انعكاس انوار ایمان از قلب باصفای مادر به كودك، عصاره تربیت صحیح محسوب میشوند.
۳) تنظیم روابط سالم خانوادگی: به دلیل آنكه زن مظهر رحمت و عطوفت است، مسئولیت اصلی تنظیم روابط سالم را بین اعضای خانواده بر عهده دارد و بسیاری از مشكلات با حوصله و تأنّی و خوشرفتاری او حل و فصل میشوند و ناسازگاریهای بین فرزندان به مدارا و همدلی مبدّل میگردند. به همین دلیل، خداوند متعال تأكید میكند كه زن باید دامن خود را، كه مظهر پاكی و صفا و حریم عزّت و اخلاق خانواده است، به خوبی حفظ نماید و آثار این حفاظت، فروتنی و خوشرفتاری نسبت به شوهر و فرزندان است. «فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ.» (نساء: ۳۴) زنان در مقابل حقوقی كه خداوند برای آنها مقرّر كرده است، باید نیكوكار و در مقابل همسر فروتن، و نگهبان دامان خود و اموال شوهران خویش باشند.
۴) تقویت روح اجتماعی و عدالت: تقویت روح همكاری و همدلی بر مبنای عدالت در بین اعضای خانواده عمدتا از وظایف مرد است. صفا و عاطفه در خانواده نباید بهگونهای هدایت شود كه فرزندان را در پذیرش دیگران و روح جمعی نامتعادل كند. از اینرو، تقویت روح اجتماعی حول محور عدالت در تقسیم امكانات زندگی و بهرهمندی مساوی فرزندان از تحصیلات خانوادگی و آموزش عملی عدالت برای فرزندان است. بنابراین، انسانهای سالم و عدالتخواه از دامن خانواده پا به اجتماع میگذارند. به همین دلیل، حسّاسیت كار والدین، به ویژه مادر، كه بیشتر اوقات با كودكان سر و كار دارد، مشخص میشود و هیچ مسئولیتی سنگینتر از تربیت و هدایت فرزندان بر دوش والدین نیست و این كار ارزشمند از عبادات بزرگ محسوب میشود، به گونهای كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از یاران خود پرسیدند: «در كدام لحظه زن به خدا نزدیك است؟»
پاسخ مناسبی دریافت نكردند تا اینكه این سؤال از طریق حضرت علی علیهالسلام به حضرت زهرا علیهاالسلام رسید و ایشان پاسخ داد: «اَدنی ما تَكونُ مِن رَبِّها اَن تَلزمَ قَعْرَ بَیتِها»؛(۱۰) آن لحظهای كه زن در خانه خود میماند و به امور زندگی و تربیت فرزند میپردازد، به خدا نزدیكتر است.
و) حق دادخواهی
زن در هر زمینهای كه به او ظلم شود، حق دادخواهی دارد و شخصا میتواند نفقه و مهر خود را از شوهر مطالبه كند؛ زیرا نفقه و مهر از حقوق شرعی زن هستند و مرد در هر شرایطی ملزم به پرداخت آنهاست، و در صورت امتناع، زن میتواند اقامه دعوی كند و قانون هم موظّف است از او حمایت نماید. همچنین حق طلاق برای زن محفوظ است و در صورتی كه ادامه زندگی با مرد را به صلاح خود ندید، حق تسلیم دادخواست به دادگاه مدنی را دارد. دادگاه هم با استماع دلایل زن برای طلاق و ارجاع آن به داوران، تصمیم نهایی را اتخاذ خواهد كرد. همچنین اگر حقوق اجتماعی زن در هر زمینهای پایمال شوند، حق دادخواهی برای او محفوظ است؛ چنانكه حضرت زهرا علیهاالسلام برای اعاده باغ فدك، مسلمانان را به یاری و دادخواهی فراخواند و حتی به منازل مهاجر و انصار میرفت و از آنان میخواست كه غصب فدك و مقام امامت را ساده تلقّی نكنند و برای بازستانی حق اهل بیت علیهاالسلام قیام نمایند.برای نمونه، به منزل معاذ بن جبل رفت و فرمود: «یا معاذَ بنِ جبلٍ اِنّی قد جئتُكَ منتصرهًٔ و قد بایعتَ رسولِاللّهِ صلیاللهعلیهوآله اَن تَنصُرَهُ و ذریَّتهُ و تَمنعَهُ مِمّا تَمنعُ مِنه نفسَك و ذرّیَتكَ»؛ ای معاذ بن جبل! من نزد تو آمدهام و از تو طلب یاری دارم؛ زیرا با پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بیعت كردی تا پیامبر و فرزندان او را یاری كنی و از آنان دفاع نمایی؛ همچنانكه از خود و خاندانت دفاع كنی.
همانگونه كه ملاحظه میشود، حق دادخواهی برای زن، حتی با مراجعه به كسانی كه احتمالاً در احقاق حق او مؤثرند، جایز است؛ چنانكه حضرت زهرا علیهاالسلام وقتی از عدالت هیأت حاكمه نومید شد، به یاران پیامبر صلیاللهعلیهوآله كه پیمان یاری او و ذریّهاش را امضا كرده بودند، رجوع كرد.
ز) حق انفاق
«انفاق» نوعی معامله با خداست؛ چنان كه انسان مؤمن بخشی از سرمایه زندگی خود را به نیازمندان میبخشد و در قبال آن، بر اجر معنوی و ذخایر اخروی خود نزد خدا میافزاید. به عبارت دیگر، انفاق نوعی پسانداز نزد خداست. از این نظر، خداوند متعال بندگان خود را مكرّر در آیات قرآن كریم تشویق به انفاق میكند: «وَأَنفِقُوا مِمّا رَزَقْنَاكُم مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ»(منافقون: ۱۰)؛ و انفاق كنید آنچه را روزی شما كردیم، پیش از آنكه مرگ شما فرارسد.
اصولاً انفاق در مواردی صورت میگیرد كه چیزی مازاد بر نیاز انسان باشد، اما با توجه به سیاق آیه مزبور، انفاق همه آنچه را خدای متعال روزی انسان كرده است شامل میشود. بر این اساس، زن حق دارد اموال شخصی خود یا اموال مشترك زندگی را در حد متعارف انفاق كند و كسی حق ندارد او را از این كار معنوی محروم نماید. انفاق در سیره حضرت زهرا علیهاالسلام مفهوم خاص خود را دارد؛ زیرا این بانوی بزرگوار آنچه را هم خود محتاج آن بود، اعم از خوراك و پوشاك، در راه خدا انفاق میكرد و این نوعی ایثار و از خودگذشتگی است. بنابراین، انفاق در عین نیازمندی را «ایثار» گویند.
حضرت زهرا علیهاالسلام به انفاق بسیار علاقهمند بود؛ فرمود: «حُبِّبَ اِلیّ مِن دُنیاكم ثلاثٌ تلاوهُٔ كتابِ اللّه والنظرُ فی وجهِ رسولِ اللّهِ و انفاقٌ فی سبیلِ اللّهِ»؛(۱۱) از دنیای شما، سه چیز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و انفاق در راه خدا.
مرد گرسنهای در مسجد مدینه بپا خواست و گفت: «ای مسلمانان! از گرسنگی به تنگ آمدهام، مرا مهمان كنید.» پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «چه كسی این مرد را امشب مهمان میكند؟»
حضرت علی علیهالسلام پاسخ داد: «من، یا رسول اللّه.» كمی بعد وارد منزل شد و از فاطمه زهرا علیهاالسلام پرسید: «آیا غذایی در منزل داریم؟ مهمانی گرسنه آوردهام!» حضرت زهرا علیهاالسلام ایثارگرانه گفت: «ما عندَنا اِلاّ قوتُ الصّبیّهِٔ و لكنّا نُؤثِرُ به ضَیفنا»؛ در خانه ما غذایی نیست، مگر به اندازه خوراك دختر بچه، اما همین مقدار غذا را هم به مهمان میبخشیم و گرسنگی را تحمّل میكنیم. به خاطر این ایثار حضرت فاطمه علیهاالسلام بود كه خداوند متعال آیه ذیل را در ستایش این عمل نازل كرد: «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْكِینًا وَیَتِیًما وَأَسِیرًا.» (انسان: ۸)(۱۲)
بر اساس این حدیث، انفاق و ایثار در راه خدا، حق معنوی زنان است و شوهران با داشتن تمكّن مالی و نیازهای غیرضروری، حق ممانعت از زنان را ندارند، به شرطی كه نظام خانواده مختل نشود و از افراطكاری احتراز گردد.
ح) حق عبادت و بندگی
زن و مرد در میدان بندگی و تحصیل عمل صالح فرقی با یكدیگر ندارند. اقدام به واجبات و عمل به مستحبات در حد اعتدال از كارهای پسندیدهای است كه در میزان عمل برای زن و مرد به یك اندازه ثواب و اجر اخروی آنها محاسبه میشود. قرآن كریم میفرماید: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنكُم مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَی بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ.» (آل عمران: ۱۹۵)
برای حضرت زهرا علیهاالسلام مهمترین لحظات زندگی موقعی بود كه با خدا خلوت میكرد. لذت انس با محبوب یگانه او را از هر لذتی بازمیداشت و تماشای جمال زیبای یار حاجت توجه به غیر را از او میگرفت. خود میفرماید: «شَغلَنی عن مسألهٍٔ لذهُٔ خدمتِهِ لا حاجهَٔ لی غیرَ النظرِ الی وجههِ الكریمِ»؛(۱۳) لذتی كه از خدمت حضرت حق میبرم مرا از هر خواهشی بازداشته است. حاجتی جز این ندارم كه پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.
ذوق عرفانی و شوق دلدادگی حضرت زهرا علیهاالسلام به حدی بود كه در مقام اطاعت و بندگی، از خود بیخود میشد. زردی رخسار و لرزش در عبادات از علایم آن بود. استغراق حضور و ذكر دایم او را از خستگی بدن و ورم زانوها غافل میساختند. در توصیف عبادت حضرت زهرا علیهاالسلام همین بس كه وقتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پس از ازدواج او، از مولای متقیان علی علیهالسلام سؤال كرد: «همسرت فاطمه علیهاالسلام را چگونه یافتی؟» حضرت علی علیهالسلام پاسخ داد: «نِعَم العونُ علی طاعهِٔ اللّهِ»؛(۱۴) در اطاعت كردن از خدا، خوب یاوری است.
با این بیان، عبادت و بندگی حقّ مسلم زنان است و هیچ شوهری حق ندارد همسر خود را از عبادت بازدارد. ساعات عبادات واجب مخصوص خدایند، هر مسلمانی باید به انجام فرایض قیام كند؛ در سایر اوقات هم كه به سایر مسئولیتها و وظایف زن لطمهای نمیزند، او میتواند با اختیار خود، به عبادت خدا مشغول شود. مردان باید به وجود زنان صالح و مؤمن خود افتخار كنند كه پس از فراغت از كارهای روزمرّه، به خلوت انس با خدا میشتابند و به جای پرداختن به كارهای زاید و تفریحات بیفایده، در گلستان عبودیت به تماشای جلوه یار مینشینند و دامن خود را از لالههای عشق و ایمان پر میكنند و با شكوفا كردن غنچه عاطفه در باغ خدایی، فضای پر ترنّم و شادابی برای تربیت فرزندان فراهم میكنند. چنین زنان صالح و عفیفی سرمایههای گرانقیمتی هستند كه مردان باید از توفیق زندگی مشترك با آنان همواره خدا را شاكر باشند.
امروزه كارشناسان مسائل خانواده به مواردی در روابط مشترك اشاره میكنند كه وجود یا عدم آنها در فرایند نظام خانواده تأثیر چندانی ندارد، اما بعضا از تأثیر شگرف و اعجازگر ایمان و روح عبودیت در اعضای خانواده، به ویژه زن، غفلت میورزند و در زمینه هماهنگی بین ظرفیتهای روحی و بار معنوی میان زن و مرد، كه در ایجاد تعادل محیط خانواده نقش بسزایی دارد، عمدتا حرفی برای گفتن ندارند و مردانی را كه با محدود كردن اوقات عبادت زن و بعضا منع آن، خانواده را به اسارت باورهای غلط میكشند، اصلاً مورد نكوهش یا تنبیه قرار نمیدهند.
بدینسان، در نظام تربیتی اسلام، سلامت روحی و روانی زن پایه و اساس است و آنچه سلامت زن را تضمین میكند عبادت و بندگی خالصانه است كه جوشش عاطفه و محبت زن را در مسیر واقعی خود هدایت مینماید و همه اعضای خانواده را از فیض آن بهرهمند میسازد.
ط) حق زینت و آرایش
زنان حق دارند از آرایش و وسایل زیبایی و بوهای خوش برای شوهر و محارم خود در منزل استفاده كنند. آنچه در اسلام نهی شده استفاده از عطر و آرایش برای نامحرمان یا در محیط جامعه است كه موجبات فساد اجتماعی را فراهم میسازد.
حضرت زهرا علیهاالسلام به عنوان الگوی زنان مسلمان، همواره در زندگی از عطر و بوی خوش استفاده میكرد، بخصوص هنگام نماز و نیایش، خود را با عطر و بوی خوش، آراسته میساخت. اُمّ سلمه، از حضرت زهرا علیهاالسلام پرسید: آیا عطر و بوی خوش ذخیره كردهاید؟
میگوید: آن حضرت فرمود: آری، سپس رفت و شیشه عطری آورد و مقداری در كف دست من ریخت. بوی خوشی داشت كه هرگز نبوییده بودم! گفتم. این عطر خوشبو را از كجا تهیه كردهاید؟ حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: «هوَ عنبرٌ سَقَط مِن أجنِحَهِٔ جبرئیلَ»؛(۱۵) این عطر مشكی است كه از بال و پر جبرئیل فروریخته است.
حضرت زهرا علیهاالسلام به این ظرافتها در زندگی توجه كامل داشت. عدهای چهره به هم ریخته و لباس ناموزون را نشانه زهد و سادهزیستی میدانند، در حالیكه این بر خلاف مشرب ائمّه اطهار علیهمالسلام است. استفاده از عطر و بوی خوش برای حضرت زهرا علیهاالسلام به قدری با اهمیت بود كه در لحظههای واپسین زندگی، پس از وضو گرفتن، به اسماء بنت عمیس فرمود: «ای اسماء! عطر مرا ـ همان عطری كه همیشه میزنم ـ و پیراهنی را كه همیشه در آن نماز میگزارم، بیاور و بر بالینم بنشین. هر گاه وقت نماز شد، مرا از خواب بیدار كن. اگر بیدار شوم كه نماز میگزارم و اگر بیدار نشدم، كسی را به دنبال علی علیهالسلام بفرست تا بیاید.»(۱۶)
ی) حق حجاب و پوشش اسلامی
امروزه بعضی از مردان برای تأمین امیال نفسانی خود، حتی به حق شرعی زنان تجاوز میكنند. و بعضا زنان نیز به دلیل ترس از عواقب نافرمانی، تسلیم خواهش نابجای شوهران میشوند. یكی از این موارد مهم «حجاب» است كه بعضی مردان نوع سلیقه و خواسته خود را بر زنان تحمیل میكنند و ناخودآگاه دامن پاك آنان را به مفاسد میآلایند.
حجاب از نظر روانی تأثیری دو سویه دارد: اولاً، حیا و عفاف را در زن بالا میبرد و ثانیا، روح شجاعت و دلیری را در مردان تقویت میكند. البته هنوز كیفیت رابطه حجاب و دو عنصر «عفاف» و «شجاعت» كشف نشده است و این دقت و تحقیق بیشتر روانشناسان را میطلبد. اما آنچه را با تجربه دریافتهاند نقش زنان عفیف و با حجاب در زایش و پرورش مردان شجاع و با همّت است. اینكه میگویند: «زن آفریننده عشق است و عشق آفریننده مرد و مرد آفریننده تاریخ»، ناظر به نقش غیرمستقیم زن در سازندگی بشریت است.
ویل دورانت در مورد حیا و عفاف زن گفته است: «حیا پاداشهای خود را پسانداز میكند و در نتیجه، نیرو و شجاعت مرد را بالا میبرد و او را به اقدامات مهم وامیدارد و قوایی را كه در زیر سطح آرام حیات ما ذخیره شده است، بیرون میریزد.»(۱۷)
یعنی: اگر حریم عفاف زن حفظ شود و حیا و پاكدامنی او در معرض نامحرمان قرار نگیرد، نیرویی در او ذخیره میشود كه هم مایه آرامش و حیات فردی و اجتماعی است و هم به موقع، در شجاعت و غیرت مردان تبلور مییابد. بنابراین، زنان منشأ خیر و طهارت هستند. از اینرو، حضرت زهرا علیهاالسلام در معرفی بهترین زنان فرمودند: «خیرٌ لِلنساءِ اَن لایَرینَ الرجالَ و لایَراهُنَّ الرجالُ»؛(۱۸) برای زنان بهتر این است كه مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز او را ننگرند.
البته باید توجه داشت كه «ندیدن نامحرم» تنها به دیده سر نیست، بلكه علاوه بر آن، به طهارت باطنی نیز اطلاق میشود كه چشمههای خیر و احسان را در دامن پاكشان جاری میكند و از این چشمه مردانی مینوشند كه در شجاعت و مبارزه علیه باطل و ناهنجاریهای اجتماعی، از پارههای آهن گداختهتر و از كوه محكمترند.
گفتنی است كه این تجربه شیرین در انقلاب اسلامی ایران و صحنههای شكوهمند هشت سال دفاع مقدّس تكرار شده است.▪ حقوق متقابل زوجین
تقسیم وظایف فردی و اجتماعی زن و مرد بر اساس مقتضیات فطری، حقوق متقابلی بین آن دو ایجاد میكند كه تعدّی یا عدم رعایت آن نظام خانواده را مختل میكند. اسلام با تأكید بر شناخت مرز وظایف زن و مرد، طرفین را به احترام متقابل و درك هویّت مستقل دعوت میكند: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ»(بقره: ۱۸۷)؛ زنان برای شما به منزله لباساند و شما نیز برای آنها به منزله لباساید.
اسلام با تعریف هویّت زنان، مردان را به رعایت حقوق آنان ملزم میكند تا گمان نشود كه زن طفیلی مرد است، بلكه نیاز متقابل، حقوق متقابل ایجاد میكند كه رعایت آن صلح و صفا و آرامش به ارمغان میآورد و در سایه همدلی و همكاری، موجبات رشد و تعالی خانواده و در نهایت، جامعه را فراهم میسازد. بزرگ بانوی اسلام، حضرت زهرا علیهاالسلام ، ضمن اعتقاد به هویّت مستقل زن در برابر مرد، در عین حال به رعایت حدود و حفظ حریم زن و مرد نیز تأكید میفرماید: «بهترین زنان كسانی هستند كه مردان ایشان را نمیبینند و ایشان نیز مردان را نمیبینند (البته در بعضی از روایات قید و استثناء در وقت ضرورت به این مضمون اضافه شده است ).»(۱۹)
بر این اساس، زن به اندازه مرد از احترام و استقلال بهرهمند است و كسی حق تعدّی و تجاوز به حقوق طبیعی او را ندارد و این حق برای زن نه تنها در محیط خانواده، بلكه در اجتماع نیز محفوظ است، بهگونهای كه آزادانه میتواند در همه عرصههای فرهنگی و سیاسی با حفظ شئونات اخلاقی و شرعی، حضوری فعّال داشته باشد و در پیشبرد اهداف جامعه، مسئولیتهای سنگینی را، كه نوعا به او مربوط میشوند، شجاعانه به دوش بكشد و هرگز زندگی زناشویی نمیتواند آزادی اجتماعی و حق رأی و اظهار عقیده در مسائل سیاسی و فرهنگی را از او سلب كند، مگر در مواردی كه خود به عدم انجام آنها رضایت دهد.
۳) هویّت عرفانی
زن با هویّت عرفانی در قرآن كریم، ساحتی گسترده دارد كه به نمونههایی از آن اشاره میكنیم:
الف) زن؛ مظهر جمال الهی
آفرینش تجلّی خداست و هر موجودی مظهر اسمی از اسماء او. «خلقت» عبارت است از: تجلّی خالق در چهره مخلوقهای گوناگون. به فرمایش امام علی علیهالسلام ، «الحمدُلِلّهِ المُتجلّی لِخلقِه بِخلقِه»(۲۰) و به تعبیر قرآنی، «فَلَمَّا تَجَلَّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَی صَعِقًا»(اعراف: ۱۴۳)؛ پس چون پروردگارش بر كوه تجلّی كرد، آن را فرو ریخت و موسی مدهوش گشت.
تجلّیِ حق گاه مایه موت است و زمانی مایه حیات: «الذّی هُو یُحیی و یُمیتُ»(مؤمنون: ۸۰)؛ گاه موجب خنده است و گاه مایه گریه: «انّه هو اَضحكَ و اَبكی»(نجم: ۴۳) و همه چیز نشانه و آیه و تجلّی وجود حق: «فَأَیْنَما تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ.»(بقره: ۱۱۵)
اسماء حسنای الهی همه نشانه و آیه ذات یگانه حقند و هر اسمی در بردارنده همه كمالات؛ با این تفاوت كه در ظهور و خفای كمالات، بین اسماء الهی اختلاف است و هر اسمی كمال خاصی را به منصه ظهور میرساند. جلال و جمال حق مظاهر گوناگون دارند، هرچند جلال حق در جمال او نهفته و جمال الهی در جلال او مستتر گشته باشد. به تعبیر قرآنی، «فَعَسَی أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا كَثِیرًا.» (نساء: ۱۹)
اما در نشئه مادی و جهان طبیعت، ظهور جمعی اسماء، كم بوده، اتحاد صفات جمال و جلال محسوس نیست، بلكه چنان مینماید كه برخی مظهر قهر بیمهرند و برخی مدار مهر بیقهر؛ چنانكه آتش را مظهر قهر و آب را نماد رحمت شمارند. اما عقل كامل در این دنیا نیز آدمی را به جمع میان این دو دعوت نماید و انسان كامل را واجد صفات جمال و جلال شمارد. آفرینش در دیدگاه قرآنی، با جمال و زیبایی آمیخته است: «اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَیءٍ» (رعد: ۱۶)؛ «الَّذِی أَحْسَنَ كُلَّ شَیءٍ خَلْقَهُ ...» (سجده: ۷)
خداوند همه چیز را زیبا و جمیل خلق كرده و هیچ نقص و عیبی در متن هستی موجودات یافت نمیشود. اما در بررسی نسبی، برخی را مظهر زیبایی و جمال داشته است كه فرمود: «زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِزِینَهٍٔ الْكَوَاكِبِ» (صافات: ۶)؛ ما فضای بالا را با ستارههای روشن زینت دادیم.
و فرمود: «وَلَكُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسْرَحُونَ» (نحل: ۶)؛ برای شما در كیفیت بازگشت دادن گوسفندان در شبانگاه از چراگاه، و نیز در نحوه رها كردن آنها در بامداد به سوی چراگاه زیبایی است.
آنچنان كه جلال زن در جمال او نهفته، جمال مرد در جلال او تجلّی یافته؛ كه نقش زن ایجاد رابطه رحامت و نزدیكی اعضای خانواده است؛ یعنی زن اولاً، مرد را جذب كرده، رأفت و عاطفه در او میدمد تا مظهر سكینه و آرامش گردد و سپس به كمك همان عنصر، رئوف و مطمئن شده، خانواده آرام و ارحام مهربان را تشكیل میدهد.
جناب محی الدین بن عربی (پدر عرفان اسلامی) سرّ محبوب بودن زن را چنین تبیین میكند: «چون ذات اقدس اله منزّه از آن است كه بدون تجلّی و مظهر مشاهده شود و هر مظهری كه بیشتر جامع اسماء و اوصاف الهی باشد بهتر خدا را نشان میدهد، زن در مظهریت خدا كاملتر از مرد است؛ زیرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال است؛ چون مخلوق حق است و زن گذشته از آنكه مظهر قبول و انفعال الهی است، مظهر فعل و تأثیر الهی نیز هست؛ چون در مرد تصرف میكند و آن را مجذوب خویش قرار داده و محبّ خود میسازد و این تصرّف و تأثیر، نموداری از فاعلیت خداست. از این جهت، زن كاملتر از مرد است. اگر مرد بخواهد خدا را در مظهریّت خود مشاهده كند شهود او كامل نیست، ولی اگر بخواهد خدا را در مظهریّت زن بنگرد، شهود او به كمال و تمام میرسد. لذا، زن محبوب پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله قرار گرفته و در حدیث معروف فرمود: "از دنیای شما زن و بوی خوش محبوب من قرار داده شد و نور چشم من در نماز است." البته منظور از "محبت" در این بحث، حبّ الهی است و نه شهوت حیوانی.»(۲۱)
جمال الهی در جمال زن تبلور یافته است، آن هم زنی كه عالم به او افتخار دارد و چون خورشیدی بر تارك اسلامی میدرخشد؛ زنی كه در مقابل همه مردان است؛ نمونه انسانی كه تمام هویّت انسانی در او جلوهگر است؛ عنصر تابناكی كه زیربنای فضیلتهای انسانی و ارزشهای والای خلیفهٔاللهی در جهان است؛ زنی كه از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است؛ زنی كه بر حسب حدیث، مصداق بارز «لیلهٔ القدر» مباركه است.
فاطمه زهرا علیهاالسلام یك زن ملكوتی، تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، موجودی ملكوتی كه در عالم به صورت انسان ظاهر شده، موجودی الهی ـ جبروتی كه در صورت یك زن ظاهر شده، تمام هویّتهای كمالی كه در انسان متصورند و در زن تصور دارند، همه در وجود اوست. تمام ویژگیهای انبیا در اوست. معنویات، جلوههای ملكوتی، جلوههای الهی، جلوههای جبروتی، جلوههای ملكی و ناسوتی همه در این موجود. جمعند. زنی كه هر كس با هر بینشی درباره او گفتاری دارد و از عهده ستایش او برنیاید. حتی احادیثی كه از خاندان وحی رسیدهاند، به اندازه فهم قایل خود بودهاند و نه به اندازه مرتبت او. زنی كه در حجرهای كوچك و خانهای محقّر انسانهایی تربیت كرد كه نورشان از بسیط خاك تا آن سوی افلاك و از عالم ملك تا آن سوی ملكوت اعلا میدرخشد.
ب) زن؛ مظهر آرامش
«وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَكُم مَّوَدَّهًٔ وَرَحْمَهًٔ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ.» (روم: ۲۱) از اینرو، زن پایه اصیل تأسیس حوزه امنیت و آرامش و رأفت است و با ازدواج، موجب نزدیكی، قرابت و خویشاوندی میان زن و مرد، اعضای خانواده و حتی پیوند رضاعی میان افراد میگردد كه زمینهساز امنیت و آرامش روانی است.
به تعبیر دیگر، هرچند زن و مرد در پیشگاه خدا مساویند، اما زن با دو صفت ممتاز و مشخص شده است: اول آنكه نوع انسانی به وسیله زن تكوین یافته و نشو و نما مینماید و بقا و امنیت جامعه به وجود زن بستگی دارد. دوم آنكه وجود زن مبتنی بر لطافت و حسّاسیت است و این امر در احوال و وظایف زن و مرد تأثیر میگذارد. نقش زن از آن جهت مورد لحاظ است كه وظیفه مهم مادری و تربیت بر عهده اوست و از اینرو، تجسّمی از عطوفت و رحمت است؛ چنانكه امام خمینی رحمهالله فرمود: حقوق بسیار مادرها را نمیتوان شمرد و نمیتوان به حق ادا كرد. یك شب مادر نسبت به فرزندش از سالها عمر پدر متعهد ارزندهتر است. تجسّم عطوفت و رحمت در دیدگان نورانی مادر، بارقه رحمت و عطوفت رب العالمین است. خداوند تبارك و تعالی قلب و جان مادران را با نور رحمت ربوبی خودآمیخته؛ آنگونه كه وصف آن را كس نتواند كرد و به شناخت كسی جز مادران درنیاید. و این رحمت لایزال است كه مادران را تحمّلی چون عرش در مقابل رنجها و زحمتها، از حال استقرار نطفه در رحم و طول حمل و وقت زاییدن و از نوزادی تا به آخر مرحمت فرموده؛ رنجهایی كه پدران یك شب آن را تحمّل نكنند و از آن عاجز هستند. اینكه در حدیث آمده است كه «بهشت زیر قدمهای مادران است»،(۲۲) یك حقیقت است و اینكه به این تعبیر لطیف آمده است، برای بزرگی عظمت آن است و هشیاری به فرزندان است كه سعادت و جنّت را در زیر قدم آنان و خاك پای مبارك آنان جستوجو كنید و حرمت آنان را نزدیك حرمت حق تعالی نگهدارید و رضای خداوند را در رضای مادران جستوجو كنید.(۲۳)ج) زن؛ مظهر عشق و محبت
عشق به آیینهای میماند كه هر كس خود را در آن میبیند؛ یعنی هر كس با هر باطن و هر تفكری، برداشت خاص خود را از آن دارد.(۲۴) عرفا میگویند: خمیرمایه هستی محبت است، و جهان بر اساس محبت خلق شده است و به حدیث قدسی استناد كنند كه «من گنجی پنهان بودم، پس دوست داشتم تا شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.»(۲۵) خلقت اصلاً با «محبت» آغاز میشود. پس مخلوق هم وقتی میخواهد به خالق برسد، باید همین مسیر را طی كند. جایگاه محبت قلب و دل است. ابزار محبت هم «قلب» است. قلب در هدایت تأثیری بسزا دارد. قلب است كه جایگاه خداوند است. «دل كه آشفته روی تو نباشد دل نیست.»
مستی عاشق دلباخته از باده توست
بجز این مستیام از عمر، دگر حاصل نیست.
به تعبیر حافظ:
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودی حافظ، از میان برخیز.(۲۶)
فرو ریختن دیوار تعیّن خودبینی، تابش آفتاب را به همراه دارد و حجاب رؤیت محبوب، خود انسان است. عشق، محبتی عارفانه است؛ محبتی دو جانبه؛ كششی از جانب محبوب و كوششی از طرف محبّ.
زن مظهر جاذبه محبت الهی در جهان هستی است كه «یُحبُّهم و یُحبّونَه.»(مائده: ۵۴)
گرچه وصالش نه به كوشش دهند هر قدر ای دل كه توانی بكوش.(۲۷)
د) زن؛ مظهر رحمت الهی
خداوند متعال به اسم «مصوّر» رحمت را در نهان زن پنهان كرده است؛ چنانكه میفرماید: «و یُصوِّركم فِی الارحامِ.» (آل عمران: ۶)
بدینسان، خداوند متعال بنیان مرصوص خلقت فرزندان را در رحم زن نهاده و انبساط اسم «رحمان» و «رحیم» را در نشئه طبیعت زن جاری ساخته است تا فرزندانی كه از او به دنیا میآیند و در دامن او تربیت میشوند از شریعه رحمت و عاطفه و محبت سیراب گردند. افسوس كه اغلب زنان ما متوجه این سرمایه عظیم خدادادی نیستند!
زن مگو، زن مظهر اسم جمال
زن مگو، بی زن جهان گیرد زوال
زن مگو، زن جلوه رحمان بود
گنج حكمت اندر او پنهان بود.(۲۸)
● زن و سیاست
با توجه به هویّتها و ساحتهای گوناگون انسان، این نكته روشن میشود كه زن با هویّت عرفانی میتواند منشأ بركات سازنده در فرایند مشاركتهای اجتماعی و سیاسی واقع شود. دلیل محكم و روشن ما رهیافت قرآن كریم به حضور مؤمنانه و عارفانه زن در فضای سیاسی جامعه است؛ مثلاً، وقتی از عظمت و تأثیر حضور آسیه در حكومت فرعون یاد میكند، او را به صفت ایمان معرفی مینماید، یا همسر ایّوب را به صفت «صبر» یا هاجر را به صفت «مهاجر الی الله» وصف میكند. در اینجا مناسب است كه این نمونههای قرآنی بیان شوند:
۱) آسیه، همسر فرعون؛ مظهر ایمان:
آسیه در قرآن به عنوان الگویی كامل در مقام ایمان معرفی شده است. ایمان و یكتاپرستی او چندان عمیق بود كه جا داشت همراه این كتاب جاوید در طول قرون و اعصار، برای همیشه زنده بماند. او نمونه كامل مؤمنات است و در قرآن به عنوان الگوی مردان و زنان مؤمن معرفی شده است: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَهَٔ فِرْعَوْنَ ...» (تحریم: ۱۱)؛ خداوند برای مؤمنان زن فرعون را مثال زده است. برای پی بردن به ارزش ایمان این زن، موقعیت او را بررسی میكنیم:
آسیه، همسر فرعون، ملكه مصر، از بنیاسرائیل و از بزرگزادگان مصر بود. او در كاخ فرعون در اوج عزّت و احترام میزیست و همهگونه امكانات رفاه و تجمّلات زندگی برایش فراهم بود و هر چه میخواست و اراده میكرد، برایش حاضر مینمودند. او میتوانست در محیط زندگی خویش، چنان در زر و زیور و خوشگذرانیهای اشرافی غوطهور شود كه از خدا و همه ارزشهای انسانی غافل گردد.
همسرش فرعون سیطره قدرت و ستم خود را نه تنها در سرزمین مصر و مستعمرات آن، بلكه در محیط كاخ خویش نیز گسترده بود و زن فرعون به خوبی از قدرت شوهر جبّار خود آگاه بود. قریب سی سال در محیط خفقانآور كاخ فرعون زیست، اما آن محیط وسوسهانگیز و آن قدرت رعدآور نتوانست او را در مسیر ضدخدایی فرعون پیش ببرد، بلكه به عكس، او سر به آستان خدای یكتا مینهاد و پنهانی خدای یگانه را میپرستید.
آیا او پیش از ورود حضرت موسی علیهالسلام به كاخ فرعون ایمان آورده بود و تحت تأثیر اعتقاد فرزندان یعقوب علیهالسلام ، راه راست و ایمان به خدای یگانه را شناخته بود؟ یا پس از ورود حضرت موسی علیهالسلام به كاخ فرعون، خصلت خداپرستی، كه در وجود هر انسانی به ودیعه نهاده شده است، در او زنده شده بود؟ در هر صورت، نتیجه یكی است و از آیات قرآن برمیآید كه او با خدای یگانه و ارزشهای والای انسانی آشنا بود.
آسیه بچهدار نشده بود. شاید خداوند دامان این زن پاك و باایمان را برای پرورش پیامبری همچون حضرت موسی علیهالسلام قرار داده بود و شاید او مأمور الهی بود كه محبت حضرت موسی علیهالسلام را در دل بگیرد.
وقتی مأموران فرعون صندوق حامل موسی علیهالسلام را در كنار رود نیل یافتند و نزد فرعون آوردند، فرعون از علایم دریافت كه كودك متعلّق به بنی اسرائیل است. بیدرنگ، فرمان داد كه كودك را بكشند. اما ملكه مصر با دیدن این كودك، سخت به او دلبسته شد و از اینرو، به فرعون گفت: این كودك مایه روشنی دیده من و توست، او را نكشید. بهتر است او را به فرزندی بپذیریم. و به این صورت، فرعون را متقاعد ساخت كه چشم از قتل این كودك فروپوشد. قرآن در این مورد میفرماید: «وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لی وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَی أَن یَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا ...» (قصص: ۹)؛ همسر فرعون گفت: این كودك نور چشم من و توست، او را نكشید، شاید سودی به ما برساند یا او را به فرزندی خویش برگزینیم.
۲) حضرت مریم، مادر عیسی علیهالسلام ، مظهر طهارت و پاكدامنی:
حضرت مریم علیهاالسلام ، دختر عمران و مادر حضرت عیسی علیهالسلام ، در قرآن كریم به عنوان اسوه عفاف و پاكدامنی معرفی شده است. طبق آیات سوره مریم، جبرئیل به صورت بشری بر او نازل گشت و خود را به وی معرفی كرد تا پسری پاكیزه به وی ببخشد.
در یك آیه از سوره مائده، او را به «صدّیقه» ملقّب فرموده و در سوره مؤمنون وی را به عنوان «آیت» خدا معرفی كرده و در سوره انبیاء، ضمن توصیف حضرت مریم علیهاالسلام به عفّت و پاكی، نام او را در شمار انبیا و پیغمبران خود ذكر نموده و پس از ذكر نام شانزده تن از انبیا در آیهای در همین سوره، حضرت عیسی علیهالسلام را به وسیله مادرش معرفی فرموده و او را با مادرش، حضرت مریم علیهاالسلام ، آیتی از آیات الهی قرار داده و چنین فرموده است: «وَالَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهَا مِن رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آیَهًٔ لِّلْعَالَمِینَ»(انبیاء: ۹۱)؛ (به یاد آورد) زنی را كه دامنش را محفوظ داشت و ما از روح خود در او دمیدیم و او و فرزندش را عبرتی برای جهانیان قرار دادیم.
با توجه و دقت در همین آیه، كمال عظمت و فضیلت مریم علیهاالسلام به خوبی روشن میشود.(۲۹)
حضرت مریم علیهاالسلام از نظر عفّت و پاكدامنی در مرتبهای است كه خدای تعالی در روز قیامت، او را نمونه و حجت برای زنان قرار میدهد و به وسیله او بر سایران احتجاج میكند. داستان حضرت مریم علیهاالسلام یكی از شگفتانگیزترین داستانهای قرآن است.
۳) الیصابات، همسر زكریّا علیهالسلام ؛ مظهر خشوع:
الیصابات، همسر زكریّای پیامبر علیهالسلام ، و خاله حضرت مریم علیهاالسلام بود. در قرآن، او زنی صالح و خاشع معرفی شده است. الیصابات به سن پیری رسیده بود، اما فرزندی نداشت. خداوند به خاطر كمالات او و دعای خالصانه حضرت زكریّا علیهالسلام ، حضرت یحیی علیهالسلام را به او عنایت نمود.
خداوند در قرآن، خصلتهای برجسته حضرت زكریّا علیهالسلام و همسرش را اینگونه بیان میدارد: «وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَیَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ» (انبیاء: ۹۰)؛ همسرش را برای او شایسته گردانیدیم. آنها در كارهای خیر پیشقدم بودند و با بیم و امید، ما را میخواندند و در برابر ما خاشع بودند.۴) حوّا، همسر آدم علیهالسلام ؛ مظهر توبه:
حضرت آدم علیهالسلام و همسرش حوّا در بهشت سكونت گزیدند و با كمال خوشی و آسایش در بهشت به سر میبردند و از میوههای بهشتی استفاده میكردند. ولی خداوند از میان تمام درختان موجود در بهشت، آنها را از استفاده كردن از یك درخت معیّن نهی كرد و فرمود: در صورتی كه از آن درخت بخورید، به خویشتن ستم كردهاید و از ستمكاران خواهید بود.
اما شیطان وقتی آدم را در كامیابی و سعادت دید، برای انتقام گرفتن و محروم ساختن او از نعمتهای بهشت، با حیله وارد بهشت شد و در لباس ناصحی مشفق درصدد وسوسه آدم و حوّا برآمد و آن دو را فریب داد. خداوند هم آنها را از بهشت بیرون راند، سپس فرمود: در زمین فرود آیید و بعضی نسبت به بعضی دیگر دشمن خواهید بود و تا مدت معیّنی در زمین خواهید ماند: «فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِیهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِی الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَی حِینٍ.» (بقره: ۳۶) پس شیطان موجب لغزش آنها شد و آنان را از جایی كه در آن بودند (بهشت) خارج ساخت و (در این هنگام) به آنها گفتیم: همگی (به زمین) فرود آیید، در حالی كه بعضی دشمن دیگری خواهید بود، و برای شما تا مدت معیّنی در زمین قرارگاه و وسیله بهرهبرداری است.
وقتی حضرت آدم علیهالسلام متوجه شد كه به خویشتن چه ستمی كرده است، سخنان مؤثری از درگاه پروردگار دریافت داشت و با آنها توبه كرد و خداوند توبه وی را پذیرفت: «فَتَلَقَّی آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.»(بقره: ۳۷)
اما اینكه این كلمات و سخنان، كه خداوند برای توبه به آدم تعلیم داد، چه سخنانی بودند، معروف بین مفسّران این است كه همان جملات سوره اعراف هستند: «قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ» (اعراف: ۲۳)؛ گفتند: پروردگارا! ما بر خود ستم كردیم و اگر تو ما را نبخشی و بر ما رحم نكنی زیانكار خواهیم بود.(۳۰)
۵) هاجر، همسر حضرت ابراهیم علیهالسلام ، مظهر هجرت الی اللّه:
هاجر، همسر حضرت ابراهیم علیهالسلام و مادر حضرت اسماعیل علیهالسلام است. خداوند به حضرت ابراهیم علیهالسلام فرمان داد كه همراه همسر و فرزندت اسماعیل علیهالسلام به سرزمین مكّه مهاجرت كن. برای اجرای فرمان الهی، هاجر به همراه حضرت ابراهیم علیهالسلام و فرزند دلبندش اسماعیل علیهالسلام از مصر به مكّه مهاجرت كردند. او به حق، نمونه و اسوه «سائحات» بود. در تفسیر مجمع البیان، «سائحات» به معنای مهاجرات (انسانهای مهاجر) آمده است.(۳۱)
در آن هنگام كه حضرت ابراهیم علیهالسلام قصد بازگشت داشت، هاجر، كه خود و فرزند شیرخوارش را بیپناه در دل آن صحرای گسترده میدید، به حضرت ابراهیم علیهالسلام گفت: ای ابراهیم! چگونه ما را در این بیابان تنها و بدون سرپرست میگذاری و میروی؟ حضرت ابراهیم علیهالسلام در حالی كه همسر و یگانه فرزندش را ترك میكرد، رو به درگاه الهی نمود و برای آنها دعا كرد. دعای او حاكی از عمق ایمان قلبی حضرت ابراهیم علیهالسلام به خداوند است: «رَّبَّنَا إِنِّی أَسْكَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِكَ الُْمحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ الصَّلاَهَٔ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهًٔ مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الَّثمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْكُرُونَ»(ابراهیم: ۳۷)؛ پروردگارا من بعضی از فرزندانم را در بیابان بیآب و علفی كه در كنار خانه گرامی توست سكنی دادم تا نماز را برپا دارند، تو دلهای مردم را به آنها مایل گردان و از میوهها روزیشان كن، شاید شكرت را بجای آرند.
۶) رحیمه، همسر ایّوب پیامبر علیهالسلام ، مظهر صبر:
زمان درازی گذشت و حضرت ایّوب علیهالسلام در اثر بیماری، تنش نحیف و رنجور شد. همه دوستان و آشنایان او را ترك كردند و تنها رحیمه، همسر مهربان و باوفایش، در كنار او باقی ماند و در سپاسگزاری خداوند نیز با او هماهنگ و همراه بود.
چون وضع ایّوب علیهالسلام به وخامت نهاد، مردم ده از او خواستند كه آنجا را ترك كند. رحیمه با دو تن از یاران ایّوب علیهالسلام ، او را به خارج ده به كنار ویرانهای بردند.
رحیمه برای تهیه غذا، به ناچار در ده مجاور به كار میپرداخت و غذای مختصری آماده میكرد و نزد ایّوب علیهالسلام میآورد. یك روز كه برای تهیه غذا به ده رفته بود، چون نتوانست كاری پیدا كند و مزدی دریافت دارد، به ناچار موهای خود را به زنی ثروتمند فروخت و غذایی تهیه كرد. پیش از آنكه به نزد ایّوب علیهالسلام برگردد، شیطان به صورت مردی رهگذر، خود را به ایّوب علیهالسلام رساند و به او گفت: همسر تو مرتكب عمل زشتی شده است. به همین دلیل، مردم ده موهای او را بریده و از ده بیرونش كردهاند: در همان زمان، كه ایّوب علیهالسلام دوره آزمایش خود را با صبر و پایداری در برابر وسوسههای شیطان و تحمّل بلایا و مصایب به پایان رسانده بود، پروردگار دعای او را اجابت نمود و به او وحی كرد كه اكنون پای خود را به زمین بزن تا چشمهای جاری شود. سپس از آن از آب چشمه بنوش و بدنت را در آن شستوشو بده تا سلامتی و نیرومندی به تو بازگردد: «ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ» (ص: ۴۲)؛ پای خویش را به زمین بكوب. این چشمهای است برای شستوشو؛ سرد و آشامیدنی.
حضرت ایّوب علیهالسلام هم فرمان الهی را انجام داد و به این صورت، سلامت خود را بازیافت و اثری از بیماری و درد در او نماند. رحیمه كه به سوی ایّوب علیهالسلام آمد، از آن ویرانه، كه ایّوب علیهالسلام در آن به سر میبرد، اثری ندید و دید جوانی خوشسیما در آنجاست.
آنگاه ایّوب علیهالسلام به یاد عهد و سوگند خود افتاد. در این هنگام، به او وحی شد كه دستههایی از شاخههای باریك، كه عدد آنها صد تا باشد بگیر و آن را با كمال ملایمت و عطوفت بر بدن همسرت بزن، به صورتی كه این زن باایمان و فداكار آزرده نگردد: «وَخُذْ بِیَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» (ص: ۴۴)؛ دستهای از شاخههای باریك به دست گیر و با آن بزن و سوگند خود را مشكن. ما او را شكیبا یافتیم. چه بنده خوبی، همواره روی به درگاه ما دارد.
در تمام دوران زندگی حضرت ایّوب علیهالسلام ، رحیمه همسر مهربان و فداكار او در همه مصایب و بلاها شریك او بود و با او همدردی میكرد و در كمال صبر و بردباری، سختیهای زندگی را تحمّل مینمود. از اینرو خداوند در نتیجه صبر و بردباری، دوباره لطفش را شامل حالشان نمود و اموال و فرزندانشان را به آنها بازگرداند و از نعمتها و رحمت برخوردارشان نمود.
۷) بلقیس، ملكه سبا، مظهر تسلیم:
بلقیس، دختر شرجبیل، از دودمان پادشاهان كشور سبا بود. حضرت سلیمان علیهالسلام از ملت سبا دل و ایمان پاك میخواست. او هرگز به سیم و زر و خزانههای مملو از اشیای قیمتی آنان چشم ندوخته بود. از اینرو، وقتی بر بلقیس مسلّم شد كه حضرت سلیمان علیهالسلام مردی راستین با آیینی آسمانی و مقدّس است، به یاران خود فرمود تا همگی برای رسیدن به حضور وی به سوی بیتالمقدّس حركت كنند. حضرت سلیمان علیهالسلام از روبهرو شدن با زنی چنین دانا و فرزانه بسی خرسند شد و فرمان داد پیش از آمدن او، برای تكریمش قصری باشكوه آماده سازند.(۳۲)
علاوه بر این، حضرت سلیمان علیهالسلام برای آنكه عظمت و نعمتهای بسیاری را كه خدا به او عنایت كرده بود به بلقیس بنماید، با نیرویی اعجازآمیز، تخت افسانهای او را به قصری كه برایش مهیّا شده بود، منتقل ساخت.
وقتی ملكه سبا به پایتخت حضرت سلیمان علیهالسلام رسید، به آن قصر راهنماییاش كردند. در آنجا از او پرسیده شد: آیا تخت شما نیز همینگونه است؟ «فَلَمَّا جَاءتْ قِیلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ» (نمل: ۴۲)؛ هنگامی كه آمد، از او سؤال شد: آیا تخت تو همینطور است؟ پاسخ داد: گویی همان است.
بلقیس وقتی عظمت حضرت سلیمان علیهالسلام را دید، یقین كرد كه او پیغمبر خداست و رو به درگاه خدا كرد و گفت: «... رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیَْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»(نمل: ۴۴)؛ پروردگارا! من به خود ستم كردم و اینك با سلیمان در برابر پروردگار عالمیان تسلیم شدم.
وقتی ملكه سبا به آیین یكتاپرستی درآمد، تمام افراد ملت او هم دست از پرستش خورشید برداشتند و آیین حضرت سلیمان علیهالسلام را پذیرفتند.
● نتیجه
حاصل این بحث در سه ساحت هویّت تاریخی، حقوقی و فقهی، و عرفانی این شد كه در هر سه حوزه، نگرش مكتب اسلام به زن، نگرشی واقعبینانه همراه با شناسایی و حفظ كرامت ذاتی زن است. اسلام هویّت اصیل و مركزی را به هویّت عرفانی زن میدهد و زن با احراز اوصاف و ملكات عرفانی، قادر خواهد بود كه از حقوق طبیعی و قانونی خود بهرهمند شود.
رویكرد قرآن كریم به زنان شایسته و نامدار، كاملاً عرفانی است. ایمان آسیه، توبه حوّا، طهارت حضرت مریم علیهالسلام ، صبر رحیمه، تسلیم بلقیس و در نهایت، تجلّی اوصاف انسان كامل در وجود مبارك حضرت زهرا علیهاالسلام ، همه از مقامات و حالات عرفانی حكایت دارند؛ یعنی حضور شایسته و بایسته زن در مشاركتهای اجتماعی، سیاسی جای انكار ندارد، بلكه لازم و ضروری نیز هست تا جامعه از سلامت و شادابی و تحوّل مثبت به سوی كمال و سعادت برخوردار گردد.
اسماعیل منصوری لاریجانی(۱)
۱. دكترای عرفان اسلامی و حقوق بینالملل، عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین علیهالسلام .
۲. نگارنده، خمسه آل عشق، انتشارات آیه، ۱۳۷۹.
۳. نگارنده، زینب كبری فریادی بر اعصار، انتشارات آیه، ۱۳۶۹، ص ۱ـ۷.
۴. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۹، روایت ۱۹، باب ۲.
۵. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج ۳، ص ۳۴۴.
۶. علی بن عیسی الاربلی، كشف الغمّه فی معرفهٔ الائمّهٔ (با ترجمه فارسی به نام ترجمه المناقب)، انتشارات مكتبهٔ البنی هاشم، بی جا، بی تا، ج ۲، ص ۳۵۵.
۷. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۵، ص ۱۹۰.
۸. امام خمینی، صحیفه نور، ج ۶، ص ۱۹۴.
۹. میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البیت، قم، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۳، ص ۴۸، باب ۱۷، روایت ۱۴۷۰۵.
۱۰. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۹۱، روایت ۱۶، باب ۴.
۱۱. علی قرشی، وقایع الایّام، ج ۳۰، ص ۲۹۵.
۱۲. هاشم البحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۳۱۷ / میرزا حسین نوری طبرسی، پیشین، ج ۷، ناب ۲۶، ص ۲۱۵، روایت ۸۰۷۳.
۱۳. محمد دشتی، نهج الحیات، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیهالسلام ، قم، بیتا، ص ۹۹.
۱۴. شیخ صدوق، الامالی او المجالس، انتشارات كتابخانه اسلامیه، بی جا، ۱۳۶۲، ص ۱۱۰.
۱۵. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۹۵.
۱۶. علی بن عیسی الاربلی، كشف الغمّه فی معرفهٔ الائمّهٔ (با ترجمه فارسی به نام ترجمه المناقب)، انتشارات مكتبهٔ البنی هاشم، بی جا، بی تا، ج ۲، ص ۶۲.
۱۷. ویل دورانت، لذات فلسفه، ص ۱۳۲.
۱۸. علی بن عیسی الاربلی، پیشین، ج ۲، ص ۲۳.
۱۹. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۱۰۱.
۲۰. نهجالبلاغه، خطبه ۱۰۸.
۲۱. عبدالله جوادی آملی، زن در آئینه جلال و جمال، ص ۲۳۲ـ۲۳۵.
۲۲. حسامالدین هندی، كنزالعمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ح ۴۵۳۹.
۲۳. فاطمه طباطبایی، جلوههای رحمانی، ص ۴۷.
۲۴. فاطمه طباطبایی، یك ساغر از هزار، ص ۴۰۵.
۲۵. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۸۴، ص ۱۹۹.
۲۶. خواجه شمسالدین محمّد حافظ، دیوان اشعار. ۲۷. همان. ۲۸. نگارنده، خمسه آل عشق، انتشارات آیه، ۱۳۷۹.
۲۹. مصطفی زمانی، قصص قرآن، ص ۲۹۲.
۳۰. ناصر مكارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۳۱.
۳۱. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۱۷، ص ۱۲۴.
۳۲. سیدخلیل خلیلیان، سیمای زن در قرآن، ص ۹۰.
۱. دكترای عرفان اسلامی و حقوق بینالملل، عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین علیهالسلام .
۲. نگارنده، خمسه آل عشق، انتشارات آیه، ۱۳۷۹.
۳. نگارنده، زینب كبری فریادی بر اعصار، انتشارات آیه، ۱۳۶۹، ص ۱ـ۷.
۴. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۹، روایت ۱۹، باب ۲.
۵. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج ۳، ص ۳۴۴.
۶. علی بن عیسی الاربلی، كشف الغمّه فی معرفهٔ الائمّهٔ (با ترجمه فارسی به نام ترجمه المناقب)، انتشارات مكتبهٔ البنی هاشم، بی جا، بی تا، ج ۲، ص ۳۵۵.
۷. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۵، ص ۱۹۰.
۸. امام خمینی، صحیفه نور، ج ۶، ص ۱۹۴.
۹. میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البیت، قم، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۳، ص ۴۸، باب ۱۷، روایت ۱۴۷۰۵.
۱۰. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۹۱، روایت ۱۶، باب ۴.
۱۱. علی قرشی، وقایع الایّام، ج ۳۰، ص ۲۹۵.
۱۲. هاشم البحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۳۱۷ / میرزا حسین نوری طبرسی، پیشین، ج ۷، ناب ۲۶، ص ۲۱۵، روایت ۸۰۷۳.
۱۳. محمد دشتی، نهج الحیات، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیهالسلام ، قم، بیتا، ص ۹۹.
۱۴. شیخ صدوق، الامالی او المجالس، انتشارات كتابخانه اسلامیه، بی جا، ۱۳۶۲، ص ۱۱۰.
۱۵. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۹۵.
۱۶. علی بن عیسی الاربلی، كشف الغمّه فی معرفهٔ الائمّهٔ (با ترجمه فارسی به نام ترجمه المناقب)، انتشارات مكتبهٔ البنی هاشم، بی جا، بی تا، ج ۲، ص ۶۲.
۱۷. ویل دورانت، لذات فلسفه، ص ۱۳۲.
۱۸. علی بن عیسی الاربلی، پیشین، ج ۲، ص ۲۳.
۱۹. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۱۰۱.
۲۰. نهجالبلاغه، خطبه ۱۰۸.
۲۱. عبدالله جوادی آملی، زن در آئینه جلال و جمال، ص ۲۳۲ـ۲۳۵.
۲۲. حسامالدین هندی، كنزالعمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ح ۴۵۳۹.
۲۳. فاطمه طباطبایی، جلوههای رحمانی، ص ۴۷.
۲۴. فاطمه طباطبایی، یك ساغر از هزار، ص ۴۰۵.
۲۵. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۸۴، ص ۱۹۹.
۲۶. خواجه شمسالدین محمّد حافظ، دیوان اشعار. ۲۷. همان. ۲۸. نگارنده، خمسه آل عشق، انتشارات آیه، ۱۳۷۹.
۲۹. مصطفی زمانی، قصص قرآن، ص ۲۹۲.
۳۰. ناصر مكارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۳۱.
۳۱. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۱۷، ص ۱۲۴.
۳۲. سیدخلیل خلیلیان، سیمای زن در قرآن، ص ۹۰.
منبع : مجله بانوان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست