پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا
مشکلات پیچیده؛ راهحلهای چندگانه

۱) چگونه میتوان دانشآموزان را قادر ساخت مباحث علمی اضافی را تنها زمانی كه به آن نیاز دارند، بیاموزند.
۲) چگونه میتوان مفاهیم و موضوعات را به گونهای آموخت كه موجب یادگیری معنادار و مستمر شود. نتایج نگرشسنجی و مصاحبه با دانشآموزان نشان میدهد كه آنها اغلب از این مطلب شكایت دارند كه مفاهیم و مباحثی كه در مدرسه میآموزند بسیار ناپایدار، ناملموس و تقریباً با زندگی آنان بیارتباط است. به اعتقاد آنان آنچه در مدرسه دارای حركت و پویایی به نظر میرسد، به محض رسیدن به خانه خستهكننده، ناپایدار و نامربوط میشود. هر چند برای بهبود وضعیت آموزش راههای گوناگونی مانند یادگیری گروهی، یادگیری اكتشافی، مدیریت هدفمند، فرآیندهای كیفی، كلاسهای كوچكتر، ارزیابیهای دورهای و نظایر آن ارائه و اجرا میشود، اما هیچ كدام از این رویكردها نمیتواند به تنهایی موفقیتآمیز باشد. واقعیت آن است كه مشكلات پیچیده نیاز به راهحلهای چندگانه (چند وجهی) دارد. تجربههای پژوهشی و آموزشی در دو دهه گذشته نشان میدهد كه كامپیوتر میتواند در این زمینه نقش اساسی ایفا كند. زمانی كه كامپیوتر تنها یك كالای لوكس در مدارس به حساب میآمد گذشته است. بدون تردید، دوره اطلاعات فرا رسیده و كاربرد آموزشی تكنولوژی كامپیوتر به عنوان یك ضرورت انكارناپذیر جلوهگر شده است.
معلمان معمولاً برای كسانی كه باید مواد درسی را یاد بگیرند، از ابزارهای مختلفی استفاده میكنند. این ابزارها را میتوان به دو طبقه
۱) با فنآوری پایین مانند گچ، تخته سیاه، ماژیك، وایتبرد، پوستر و ... ،
۲) با فنآوری بالا مانند ضبط صوت، پروژكتور، اسلاید، اورهد و مانند آن تقسیم كرد. اما به تازگی ابزارهای آموزشی با فنآوری بالا شامل كامپیوتر و نرمافزارهای پیشرفته نیز شده است.
از دیدگاه تدریس، این گونه ابزارها میتواند به مدیریت كلاس و نیز طرح، ارائه و ارزیابی درس، به گونهای شایان كمك كند. نرمافزارهای كامپیوتری معلم را قادر میسازد تا تمامی موارد بالا را بسیار جذابتر و در عین حال با صرف زمان كمتری نسبت به روشهای سنتی انجام دهد.
از سوی دیگر، استفاده از نرمافزارهای متعدد به معلمان این امكان را میدهد تا دروس، بودجه كلاس، ارتباط با والدین، نیمرخهای ارزیابی و ارزشیابی و نیز پروندههای شخصی خود را به گونه مناسبی سازماندهی كند. از آنجا كه تمامی این تكالیف قابلیت ذخیره در دیسكت و كامپیوتر را دارد، به راحتی قابل دسترسی است و میتوان آنها را بنابر نیاز تبدیل و یا به روز كرد. امام پیش از بحث درباره آموزش از طریق كامپیوتر و بررسی نتایج یافتههای پژوهشی در زمینه فعالیتهای یادگیری مشتمل بر كامپیوتر باید اصطلاحات مختلف و رایج در این حوزه تعریف شود:
۱) آموزش مبتنی بر كامپیوتر
(Computer- Based Education CBE) اصطلاح گستردهای است كه به هر نوع كاربرد كامپیوتر در مجموعههای آموزشی شامل تمرین، تجربه، شبیهسازی، مدیریت آموزشی، حل مسأله، برنامهریزی، توسعه اطلاعات، نوشتن و خواندن از طریق پردازش كلمات و سایر موارد اشاره دارد. علاوه بر این، از این اصطلاح برای فعالیتهای یادگیری با كامپیوتر مستقل و فعالیتهای كه مواد و مطالب آن از طریق معلمان و مربیان مطرح و ارائه میگردد نیز استفاده میشود.
۲) آموزش با كمك كامپیوتر
(Computer-Assisted Instruction CAI)
اصطلاح اختصاصیتری است كه اغلب برای فعالیتهای تمرینی و شبیهسازی به كار میرود، و از طریق سیستم و یا توسعه آموزش سنتی و معلم محور ارائه میشود.
۳) آموزش با مدیریت كامپیوتر (Computer-Managed Instruction CMI)
این اصطلاح برای اشاره به كاربرد كامپیوتر توسط كاركنان مدارس به منظور سازمان دادن به دادههای دانشآموزان و تصمیمها و فعالیتهای آموزشی به كار میرود كه در آن كامپیوتر عملكرد دانشآموزان را در آزمونها ارزیابی كرده و آنها را به سوی منابع آموزشی مناسبتر هدایت میكند.
۴) آموزش پربار شده با كامپیوتر
(Computer-Enridhed Instruction CEI)
اشاره به آن دسته از فعالیتهای یادگیری دارد كه كامپیوتر از طریق آن دادههای مورد نیاز دانشآموزان را به منظور نشان دادن روابط در مدلهای مربوط به واقعیتهای اجتماعی و فیزیكی تولید میكند، برنامههایی را كه توسط دانشآموزان توسعه داده شده، اجرا میكند، و تمرینهای بالنسبه بدون ساختار كه برای دانشآموزان با انگیزه و سرآمد طراحی میشود، تحول كلی ایجاد میكند.
تكنولوژی نقش بسیار اساسی و اختصاصی برای آموزش و به ویژه معلمان ایفا میكند به گونهای كه نه تنها انجام كارهای عادی تدریس را برای آنان آسانتر میسازد، بلكه این امكان را فراهم میآورد تا فعالیتهای یادگیری جدیدی ایجاد كنند و محیط یادگیری را به گونهای طرحریزی نمایند كه حتی دانشآموزانی كه دارای ناتوانیهای گوناگون در یادگیری هستند، همراه با سایر دانشآموزان به فراگیری مطلب بپردازند. به گونه كلی اثرات مثبت یادگیری از طریق تكنولوژی كامپیوتر را میتوان در سه بخش تشریح كرد:
۱) اثر تكنولوژی كامپیوتر بر پیشرفت دانشآموزان
۲) اثر تكنولوژی كامپیوتر بر خود پنداره و نگرش دانشآموزان نسبت به یادگیری
۳) اثر تكنولوژی كامپیوتر بر تعامل بین معلمان و دانشآموزان در محیط یادگیری
●تكنولوژی و پیشرفت دانشآموزان
نتایج پژوهشهای متعدد نشان میدهد كه تأثیر تكنولوژی كامپیوتر بر پیشرفت دانشآموزان انكارناپذیر است. برخی از پژوهشهایی كه در این زمینه انجام شده در قالب فراتحلیل اثرات آموزش مبتنی بر تكنولوژی و مقایسه آن با سایر روشهای آموزش است. فراتحلیل به عنوان یك روش مفید (و تا اندازهای مجادله برانگیز) به گونه طراحی میشود كه بتواند در قالب عبارتهای كلی، یافتههای تعداد زیادی از مطالعات مربوط به یك موضوع خاص را خلاصه كند. این روش از تكنیكهای آماری برای تجزیه و تحلیل و تركیب دادههای حاصل از مطالعات به منظور ارائه یافتهها در یك اندازهگیری مشترك تحت عنوان اندازه اثر استفاده میكند. این مشخصه آماری میزان تفاوت بین دو مقایسه (آموزش مبتنی بر تكنولوژی و سایر روشهای آموزشی) را نشان میدهد. روانشناسان اندازه اثر برابر با ۳/۰ را نشانه تفاوت مهم و تقریباً معادل سه ماه كسب پیشرفت در دانشآموزان میدانند. از این رو، چنانچه این مقدار در جهت آموزش مبتنی بر تكنولوژی باشد نشان میدهد كه اثرات این گونه آموزش بیشتر و معنادارتر است. فراتحلیل كالیك و كالیك (۱۹۹۵) بر پایه ۲۵۴ مطالعه كنترل شده از سطح كودكستان تا دبیرستان نشان داد كه آموزش با كامپیوتر حتی در مطالعات فردی كه سطح پیشرفت افراد در آنها از لحاظ آماری معنادار است به گونه متوسط تا ۳/۰ اندازه اثر داشته است. علاوه بر این، فراتحلیل مربوط به كارهای پردازش كلمات در آموزش نوشتن كه توسط بانگرت درانز (۱۹۹۳) انجام شده نشان میدهد به كارگیری پردازش كلمات در آموزش نوشتن میتواند سطح كیفی نوشتن دانشآموزان را به گونه قابل ملاحظهای افزایش دهد. زبان یكی از حوزههای بسیار مهم برای متخصصان و كارشناسان این زمینه است به گونهای كه بیشتر پژوهشهای مربوط به تكنولوژی آموزشی در سالهای اخیر معطوف به آن بوده است، به طور كلی، مطالعات اخیر در این زمینه نشان داده است كه كاربرد تكنولوژی میتواند پیشرفت دانشآموزان را در زبان و به همان نسبت در خواندن، نوشتن و هجی كردن كلمات تسریع و بهبود بخشیده و به آنها در كسب مهارتهای مختلف زبان مانند درك روابط بین اجزای زبان، طبقهبندی و درك خواندن، تشخیص آوایی، تطابق نشانه صوت، درك شنیداری، رمزگشایی در متن، آگاهی آواشناختی، پیشرفت در خواندن، و هجی كردن كمك كند.
مقایسههایی كه بین آموزش سنتی ریاضی با نمونههای آموزش مبتنی بر كامپیوتر انجام شده است.
نتایج یادگیری مثبت و پیشرفته را كه مربوط به كاربرد تكنولوژی به ویژه نرمافزارهای حل مسأله است، نمایان میسازد (فلچر، هاولی و پیله ۱۹۹۰).
استفاده از تكنولوژی آموزشی در یادگیری علوم نیز نتایج مشابهی به دست داده است. برای نمونه مقایسه بین دانشآموزان درس زیستشناسی در دبیرستان كه تنها از طریق شبیهسازی مبتنی بر دیسكتهای نمایشی درباره تشریح قورباغه آموزش دیده بودند با كسانی كه این تشریح را به گونه دستی و بدون كاربرد دیسكت انجام دادند، در آزمون تشخیص كالبد شناختی قورباغه تفاوت معناداری نداشتند. این مطلب نشان میدهد دستكم یادگیری برخی اطلاعات از طریق شبیهسازی میتواند به اندازه یادگیری از طریق تجربههای عینی و دستی مؤثر باشد و شاید مهمتر از آن بتوان گفت گروهی كه از شبیهسازی به منظور آمادگی برای تشریح واقعی استفاده كردند، عملكرد معنادارتری نسبت به گروهی به دست آوردند كه تنها به تشریح عینی پرداختند. (كینزی، اشتراوس و فاس ۱۹۹۳).
در میان مفیدترین یافتههای پژوهشی درباره ابزارهای آموزشی پیشرفته به نظر میرسد طراحی نرمافزارهای خاص در كیفیت و میزان یادگیری دانشآموزان تأثیر به سزایی داشته باشد. به اعتقاد بیالو و سیوین كاچالا (۱۹۹۰ ) چنانچه دانشآموزان نسبت به میزان، مرور و توالی آموزشی تا اندازهای كنترل داشته باشند میتوانند پیشرفت بالاتری نسبت به زمانی به دست آورند كه كنترل تمام تصمیمهای آموزشی بر عهده نرمافزار است. اما برای دانشآموزانی كه پیشرفت آنها كم و یا دارای دانش اندك درباره موضوع هستند راهنمای آموزشی پرساختار، مناسبتر است. برای نمونه، دانشآموزان پایههای پنجم و ششم كه بر مدت زمان صرف شده برای هر صفحه در آموزش تعاملی با كامپیوتر كنترل داشتند، نسبت به آنهایی كه از همان نرمافزار اما بدون كنترل بر مراحل آن استفاده میكردند، نمره بالاتری به دست آوردند (دالتون، ۱۹۹۰). به همین ترتیب پیشرفت دانشآموزانی كه از نرمافزار هندسه پایه با توانایی اعمال كنترل بر مثالها، تمرینها و مرور مطالب استفاده میكردند در مقایسه با دانشآموزانی كه نسخه دیگر نرمافزار اما بدون اعمال كنترل را به كار میبردند، بیشتر بوده است (هانافین و سالیوان، ۱۹۹۰).
از سوی دیگر، در نرمافزارهای تمرینی، برنامههایی كه اطلاعات مربوط به پاسخ درست را فراهم میآورد، نسبت به برنامههایی كه نیاز به پاسخ دانشآموزان دارد تا آنها را تصحیح نمایند، اثر بیشتری بر یادگیری میگذارد (بیالو و سیوین كاچالا، ۱۹۹۴).بدون تردید، مطالعات متعدد ارزش نرمافزارهایی كه دانشآموزان را به سوی پاسخ درست هدایت میكند نسبت به نرمافزارهایی كه تنها پس از ارائه پاسخ دانشآموزان آنها را تصحیح میكند نشان داده است. مطالعهای كه بر روی دانشجویان دانشگاه انجام شده نشان میدهد دانشجویانی كه اطلاعات و دانش مربوط به پاسخ درست را طی خواندن متون اجتماعی دریافت كردند بسیار موفقتر از دانشجویانی بودند كه تنها پاسخ درست را پس از بازخورد خویش به دست آوردند (هانی، ۱۹۹۵).
از سوی دیگر به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران نرمافزارهایی كه در بردارنده راهبردهای شناختی است، پیشرفت بیشتری برای فراگیرندگان ایجاد میكند. راهبردهای شناختی مفید شامل تكرار، تمرین محتوا، تفسیر، خلاصهسازی نقشهبرداری یا نمودارسازی شناختی، استخراج شباهتها، استنباط و تولیدمثالهای بارز، تكنیكهای خاص برای خواندن از حوزههای محتوایی مختلف و كاربرد اطلاعات تصویری میشود. هرچند پژوهشهای مربوط به تأثیر راهبردهای آمیخته و تركیبی هنوز بسیار محدود است، اما تمایل به ایجاد روشهایی كه بتواند بهگونه مستقیم در نرمافزارهای یادگیری اینگونه راهبردها را فراهم كند، بسیار رشد كرده است. در یكی از این مطالعات كه بر روی دانشآموزان كمتوان دبیرستانی انجام شد، آزمودنیها از نرمافزاری استفاده كردند كه مجبور بودند در پاسخ به یك مسأله منطقی نمودار درست را انتخاب كنند. اما به دانشآموزانی كه از نسخه دیگر نرمافزار استفاده میكردند، آموزش داده شد كه چگونه یك نمودار را پیش از انتخاب، رسم كنند. نتایج نشان داد گروه دوم پیشرفت و عملكرد بسیار بالاتری نسبت به دانشآموزان گروه نخست به دست آوردند. علاوه بر این، این گروه در حل تكالیف منطقی دشوارتر نیز موفقتر بودند (گروسن و كارنین، ۱۹۹۰).
پژوهشگرانی كه اثرات آموزش صوتی را با نرمافزارهای كنترلكننده كامپیوتری درباره توانایی كودكان در درك داستان مقایسه كردهاند، به این نتیجه رسیدهاند كه دانشآموزان گروه دوم در خلاصه كردن داستان، استنباط عبارتها و جملهها و ارائه اطلاعات مختلف درباره داستان نسبت به گروه نخست بسیار مناسبتر و كارآمدتر عمل میكردند. این دانشآموزان كه برخی از آنها در حد مرزی (خطرناك) بودند مؤلفههای كلیدی بیشتری از داستان را بیان میكردند، مؤلفههایی مانند نقطه شروع داستان، مسأله تلاش برای حل مسأله و نتیجهگیری پایانی. از این رو، پژوهشگران نتیجه گرفتند كه نرمافزارهای صوتی - تصویری كامپیوتری در شكلگیری بازنماییهای ذهنی داستان، كمك زیادی به دانشآموزان میكند و میتواند حس كلی آنها را نسبت به ساختار داستان و مهارتهای مهم خواندن توسعه دهد.
●تكنولوژی و خودپنداره دانشآموزان
یافتههای متعدد، اثرات مثبت تكنولوژی بر خودپنداره دانشآموزان را نشان داده و از توان بالقوه تكنولوژی آموزشی بر بهبود نگرش دانشآموزان نسبت به خود حمایت میكند. استفاده از كامپیوتر میتواند انگیزه یادگیری در دانشآموزان را نیز افزایش دهد. كالی (۱۹۹۷) با بررسی نسبتاً جامع مطالعاتی كه در آن از تكنولوژی آموزشی استفاده شده، دریافته است كه آموزش بر پایه كامپیوتر علاوه بر فردی ساختن آموزش و ارائه بازخورد فوری به دانشآموزان، میتواند حتی پاسخها را تصحیح كند. به اعتقادی وی، افزایش انگیزه مطالعه در دانشآموزانی كه از طریق كامپیوتر درس میخوانند مربوط به سهولت تصحیح اشتباهات، ایجاد محیط شبهشخصی، افزایش عزت نفس، كنترل فعال بر محیط و توانایی كار كردن برپایه روش و فراخور خویش است. علاوه بر این، نتایج مطالعات نشان میدهد كه كاربرد آموزش مبتنی بر كامپیوتر در دانشآموزان ابتدایی احساس نیرومندتری نسبت به موفقیت در مدرسه ایجاد میكند، ضمن آنكه قرار دادن كامپیوتر در مدرسه برای دانشآموزان منجر به رشد عزتنفس و اعتماد به نفس در آنها میشود (دیگرو، ۱۹۹۰).
بدون تردید، دانشآموزانی كه خود را از لحاظ یادگیری موفق در نظر میگیرند از مدرسه لذت بیشتری میبرند، بهترین و بیشترین تلاش را به عمل میآورند و موفقیت درسی بیشتری كسب میكنند. آموزش با كامپیوتر منجر به بهبود نگرش دانشآموزان نسبت به حوزههای مختلف نیز میگردد. این حوزهها شامل بهبود نگرش نسبت به خود به عنوان یادگیرنده، استفاده از كامپیوتر در آموزش و نسبت به كامپیوتر به گونه كلی، مطالب درسی، كیفیت آموزش و نیز بهبود نگرش نسبت به مدرسه میشود. از سوی دیگر، یادیگری با كمك كامپیوتر منجر به دستیابی به سطح بالایی از خودكارآمدی، افزایش نرخ توجه به مطالب، افزایش زمان انجام تكالیف و نیز افزایش رفتار اجتماعی میگردد. طرحها و تمرینهای درسی كه با تكنولوژی آموزشی پیشرفته به ویژه با كامپیوتر ادغام شده باشد، میتواند فهم مفاهیم و اصول چالشانگیز را آسانتر سازد. برای نمونه، دانشآموزانی كه فراگیرندگان دیداری هستند، میتوانند از تصاویر متحرك و ثابت و نیز نمایشهای ویدئویی كه در نرمافزارهای آموزشی قرار دارد بسیار سود ببرند. نرمافزارهای ابزاری (نرمافزارهایی كه انجام یك تكلیف را آسانتر و كارآمدتر میكند، مانند پردازشگر كلمات یا بستههایی كه جدول ورود داده دارند) میتواند خلاقیت و كنجكاوی را پرورش داده و انجام تكالیف را آسانتر سازند. نرمافزارهای شبیه ساز نیز میتواند تجربههای تعاملی و پاداشهای درونی ایجاد كند كه متون درسی به تنهایی قادر به آن نیستند برای نمونه، تكنولوژی میتواند امكان ایفای نقش یك قهرمان تاریخی را در قرون گذشته برای دانشآموز فراهم آورد.
●تكنولوژی و تعامل دانشآموزان و معلمان
گرچه اكثر پژوهشهای انجام شده در این زمینه به واقع كلاس - مبنا بوده و در مورد مراكز و برنامههایی كه مربوط به ایجاد و استفاده از محیطهای یادگیری تكنولوژیكی است پژوهشهای كمتری انجام شده اما نتایج به دستآمده موجب شكلگیری بینش مثبت نسبت به نقش تكنولوژی كامپیوتر در آموزش شاگردمحور، تعاملی و نیز همكاری بیشتر برای حل مسأله شده است.
نتایج فراتحلیل رایان (۱۹۹۱) در مورد تأثیر آموزش مبتنی بر كامپیوتر بر پیشرفت دانشآموزان ابتدایی نشان داد كه سه مؤلفه اصلی در كارآمدتر ساختن محیط یادگیری نقش اساسی دارد:
۱) تعامل شخصی میان اعضای كلاس (تعامل دانشآموز - معلم و تعامل دانشآموزان با یكدیگر)
۲) یكی ساختن تكنولوژی با مطالب درسی كلاس توسط معلم
۳) ایجاد فعالیتهایی كه به دانشآموزان امكان میدهد تا یادگیری خود را جهت داده و یا آن را ابراز نمایند.
بیكر (۱۹۹۵) معلمانی را كه میتوانند این سه مؤلفه یا تعاملهای مشابه را هماهنگ نمایند، تحتعنوان معلمان نمونه طبقهبندی میكند. به اعتقاد وی این گونه معلمان را میتوان راهنمایان مدرسه در تكنولوژی دانست زیرا آموزش رسمی را با تدریس كامپیوتر مورد توجه قرار میدهند و برای كار با كامپیوتر به عنوان یك نوع وظیفه و تكلیف، ساعتهای زیادی را در مدرسه میگذرانند. علاوه بر این، بیكر عوامل زمینهای دیگری را نیز مطرح میكند كه در ادغام موفقیتآمیز كامپیوتر در آموزش مشاركت دارد عواملی مانند وجود شبكه اجتماعی معلمانی كه از كامپیوتر استفاده میكنند، حمایت سازمانی از سوی مدرسه و مدیران منطقه و منابع كافی برای پیدا كردن نرمافزار و گروهبندی مناسب دانشآموزان. مطالعات دیگر نیز اهمیت تجربه و نگرش معلمان را خاطر نشان كرده و به تشریح روشهایی پرداخته است كه از طریق آنها الگوهای تعاملی توسعه مییابد. به گونه كلی پژوهش درباره عوامل زمینهای مربوط كاربرد تكنولوژی در مدارس، عوامل و تعاملهایی را كه در مؤثر ساختن محیط یادگیری مبتنی بر تكنولوژی دخالت دارد مشخص كرده و در پی تعیین عوامل مؤثر دیگر هستند.
●●نتیجهگیری:
پژوهشهای اخیر ارزش تكنولوژی را در مورد یادگیری دانشآموزان و افزایش پیشرفت آنها نشان داده است، اما توجه به این نكته نیز ضرورت دارد كه مطالعات انجام شده در این زمینه از نظر تعداد و نیز طرحهای پژوهشی دارای محدودیت بوده است. برای نمونه، مرور مطالعاتی كه در یك گستره ۵ ساله انجام شده تنها دوره كوتاهی از تاریخچه تكنولوژی آموزشی را پوشش میدهد و چندین مطالعه تنها نتیجه گرفتهاند كه این نوع آموزش بهتر است، زیرا آنها رویكردهای مبتنی بر تكنولوژی را به عنوان آموزش تكمیلی و نه آموزش جایگزین ارزشیابی كردهاند. با وجود این، پژوهشهای اخیر تأیید میكند كه مشاركت كامپیوتر به عنوان تكنولوژی آموزش تعاملی برای یادگیری دانشآموزان مفید است. معرفی تكنولوژی در محیط یادگیری نشان داده است كه چگونه میتوان یادگیری را معنادار و مستمر نموده و آن را به سوی دانشآموز محوری، تشویق یادگیری مشاركتی و افزایش تعامل معلم - دانشآموز رهنمون ساخت. تغییرات مثبت در یادگیری كه بر اثر تكنولوژی صورت گرفته موجب تكامل و نه انقلاب در این پدیده شده است. نتایج بالا چشمانداز پیچیدگیهای تدریس و یادگیری با تكنولوژی پیشرفته را كه در طول قرن بعدی در آموزش بهوجود خواهد آمد، به تصویر میكشد و در عین حال چالشهایی نیز فراروی مربیانی كه پای بند به پرورش و ارتقای یادگیری در محیط خود هستند، قرار میدهد. دو دهه تجربه علمی با تكنولوژی كامپیوتر و نیز یك دهه پژوهش درباره آن این امكان را میدهد تا با اطمینان زیاد موارد زیر را بیان كرد:
۱) هر چند تكنولوژی میتواند تدریس و یادگیری را بهبود بخشد، اما تنها در اختیار داشتن آن موجب بازده آموزشی بهتر نمیشود. اینكه آیا یك مدرسه معین فواید بالقوه تكنولوژی را به دست میآورد یا نه، بستگی به آن دارد كه چه نرمافزارهایی را برمیگزیند، دانشآموزان به واقع با نرمافزار و سختافزار كامپیوتری چه كار میكنند، معلمان چگونه یادگیری مبتنی بر كامپیوتر را سازمان داده و از آن پشتیبانی میكنند، و در نهایت اینكه آیا تكنولوژی به اندازه كافی در دسترس قرار دارد؟
۲) اگر بخواهیم دانشآموزان با تجربه یادگیری مبتنی بر كامپیوتر بهگونه مناسبی درگیر شوند، و اگر بخواهیم مربیان بهگونهای موفق به ایجاد و حمایت از این تجربهها بپردازند، تحول حرفهای معلمان پیش از هر اقدامی ضرورت دارد.
۳) بنا نهادن یك نظام آموزشی مناسب و تصمیمگیری درباره كاربرد مطلوب تكنولوژی كامپیوتر، انتخاب نرمافزار، حمایت و تحول حرفهای، پیریزی تكنولوژی سختافزار و بهطور كلی، همه مؤلفههای درگیر، نیاز به فرآیند برنامهریزی كاملاً منسجم دارد.
۴) كامپیوتر و تكنولوژیهای وابسته پیوسته تغییر میكند، از اینرو، برنامههای آموزشی و مؤلفههای ضمنی آنها نیز باید توسعه و تحول مستمر پیدا كنند. با نرخ فزاینده تغییرات تكنولوژی، باید برای استفاده مثبت و مبتكرانه در نظام آموزش پیوسته فرصتهای تازهای ایجاد گردد. این مطلب زیربنای برنامهریزی آموزشی، تكامل و اصلاح عملكرد كنونی را تشكیل میدهد.
علی عسگری
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد ساوه
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد ساوه
منبع : فرهنگ و پژوهش
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست