انتخاب موضوع

ممکنه این کس رو که می‌بینی نیمرخ دو مرد تشخیص بدهی و با یه گلدون یا ظرف به‌نظرت برسه. این بستگی داره به چگونگی نگاه خودت که چه چیز توجهت رو به‌عنوان ”شکل اصلی“ جلب کنه و بقیه رو حاشیه بدونی. هم می‌توانیم فرض کنیم که ابتدا بر روی صفحه‌ای سفید، یه گلدون مشکل طراحی و رنگ‌آمیزی شده و هم می‌شه استنباط کرد که بر روی صفحه‌ای سیاه نیمرخ دو انسان با رنگ سپید نقش زده شده. در واقع طرز تلقی ما از شکل یا متن منجر به انتخاب موضوع می‌شه و نگاه ما به هر تصویر، اتفاق و به‌طور کلی نوع نگرش ما به زندگی باعث پیدائی موضوعاتی است که به چشم خودمون می‌توانند اصلی یا فرع باشند و ما اون‌ها رو برای دیدن انتخاب کردیم و راجع بهشون فکر می‌کنیم.
حالا یه بار دیگه به اون تصویر نگاه بینداز و یه کمی بهش فکر کن و ببین که از بین این دو تا نقش به‌هم چسبیده که مفهومشون خیلی با هم متفاوته، چقدر ساده می‌تونه یکیش، مورد توجه تو قرار بگیره. راستی، یاد یکی از نقاشی‌های هنرمند محبوب و مشهور ”باب راس“ افتادم که منظره‌ای از یه طبیعت سبز است و رأس که بنا به سلیقه خودش با دو تا خط عمودی منظره رو به سه قسمت جداگانه تقسیم کرده، اسم این اثرش رو گذاشته ”منظره سه قسمتی“. در واقع این نقاشی با توجه به انتخاب ما هم می‌تونه سه قسمتی باشه و هم نباشه. باز هم بستگی داره به نگاه ما که دلمون بخواد تصویری رو که اون هنرمند به‌وجود آورده، سه قسمتی ببینیم یا فقط یک قسمت. حالا دوست من، ازت می‌پرسم: انتخاب موضوع در زندگی فردی تو چه جایگاهی دارد؟ امیدوارم قبول داشته باشی که علاوه بر اینکه انتخاب و نقاشی کردن تصویر دلخواه زندگی هر کس برای او امکان‌پذیره. به هر حال در هر شرایط و در هر واقعیتی هم این نکته ظریف گزینش توسط خودمون“ بسیار اهمیت داره. اهمیتی چنان زیاد که اگه کاملاً به اون واقف باشیم، می‌تونیم با تمرکز و اراده‌ای نیرومند خیلی از ناراحتی‌ها رو از خود دور کرده و لااقل از بین تصاویر موجود در زندگی شخصی‌مون، اون چه رو که زیباتر و بهتر می‌‌دونیم برای تماشا به ذهنمون بسپاریم.

پروین پایدار

منبع : مجله موفقیت