چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
دولت از منظر نهادگرایان و فرا ساختار گرایان
در مورد دولت، چگونگی کارکرد آن، مکانیزمهای درونی آن و رابطه آن با سایر نهادهای جامعه نظریههای مختلفی مطرح شده است که مهمترین آنها عبارتند از نظریههای کثرت گرایی، نخبه سالاری، مارکسیسم، گزینش اجتماعی، نهادگرایی و فراساختارگرایی،در این مقال به بررسی نظریه نهادگرایان و فراساختارگرایان پرداخته ایم.
● نهادگرایان
رونق نظریههای رفتارگرایی و گزینش اجتماعی طی دهههای ۶۰-۹۰ موجب گردید تا در عرصه نظری به نقش دولت در تحولات اجتماعی کمتر توجه شود. از دید کثرت گرایان رفتارگرا، در لیبرال دموکراسیهای غرب نهاد دولت یک پدیده خنثی است که بنا به ساختار خود اساسا نمیتواند کانون انباشت قدرت مطلق باشد زیرا وجود مراکز قدرت متعدد که هیچیک از حق حاکمیت برخوردار نمیباشند، قدرت را محدود و مشروط میسازند. این امر نظریه پردازان را تشویق نمود تا برای فهم تحولات اجتماعی تلاش خود را به سوی شناخت گروههای اجتماعی و بررسی رابطه آنها با یکدیگر متوجه سازند.
نظریه گزینش اجتماعی از این فراتر رفت و نهاد دولت را به یک پدیده منفی تبدیل نمود. براساس نظریه گزینش اجتماعی، قدرت دولت میبایست محدود گردد زیرا وجود گروههای فشار، از یکسو و انگیزه بوروکراتهای دولت برای کسب حداکثر منافع شخصی، از سوی دیگر، موجب رشد فزاینده دولت، گسترش مناسبات رانت خواری، افت کارآیی و اتلاف منابع اقتصادی خواهد شد. نهادگرایی ابتدا بصورت واکنشی در برابر نظریههای رفتارگرایی و گزینش اجتماعی مطرح گردید تا نهاد دولت را به عنوان یک عامل مهم و تعیین کننده در شناخت تحولات اجتماعی مجددا وارد صحنه سازد.
از دید نهادگرایان، نهاد دولت حکم متنی را دارد که تحولات اجتماعی در بستر آن انجام میپذیرد.
این متن فرصتها و محدودیتهایی را که بازیگران سیاسی درمسیرتحقق اهداف خود با آنها روبرو میشوند تعریف و تعیین میکند. به عبارت دقیقتر، این متن نهادی نوعی گزینش استراتژیک را بر بازیگران صحنه سیاست تحمیل میکند، زیرا بازیگران این صحنه میبایست جهت نیل به خواستهای خود محدوده آزادی عمل، فرصتها و تنگناهای ناشی از متن نهادی را مد نظر داشته باشند.
نهادگرایان اولیه عمدتا ساختار، مکانیزم عملکرد و روابط نهادهای دولت را مورد بررسی قرار دادند تا چگونگی تاثیر گذاری آنها بر سیر تحولات اجتماعی را بشناسند. اما به تدریج در بین نهادگرایان گرایشات متفاوتی به وجود آمد که چهار مورد عمده آن عبارتند ازنهادگرایی گزینش اجتماعی، تاریخی، جامعه شناختی و نهادگرایی گفتمانی.
نهادگرایی گزینش اجتماعی خود دارای دو وجه است. وجه اول به نهاد دولت به عنوان کارگزاری مینگرد که منطق تامین حداکثر منافع را دنبال میکند. در وجه دوم، نهاد دولت ساختار انگیزههایی است که درآن بازیگران عقلایی به دنبال تامین خواستهای خود میباشند. درهردو وجه، نهادگرایان گزینش اجتماعی همت خود را متوجه بررسی و شناخت فعالیتهای عقلایی که در درون نهادهای دولت انجام میپذیرند میکنند تا با شناخت منطق، مکانیزم و پیامد آنها تاثیر دولت بر تحولات اجتماعی را ارزیابی کنند.
نهادگرایی تاریخی که دراواخر دهه ۱۹۷۰ با آثار اسکوپول، کاتزنشتاین، کراسنر و اسکورنک آغاز شد، به بررسی چگونگی پیدایش و تکامل دولت و نهادهای متشکله آن میپردازد. ازدید این نظریه، درهربرهه زمانی شکل گیری تحولات اجتماعی متاثراز سیرتاریخی تحولات گذشته است که در نهادهای اصلی جامعه، مانند نهاد دولت متبلورمیشوند و ازطریق آنها بر سیرکنونی و آتی تحولات تاثیر میگذارند. در این چارچوب، نهاد دولت به مثابه متن تاریخی دولتهای روز و بازیگران سیاست عمل میکند. عملکرد بازیگران سیاست، ازجمله دولتهای روز، به فرصتها و محدودیتهایی که با آنها مواجه میباشند بستگی دارد.
ظرفیتها و ویژگیهای نهاد دولت، با تعریف این فرصتها و محدودیتها برعملکرد بازیگران سیاست و دولتهای روز تاثیر میگذارند و در واقع برای گزینشها و حرکتهای آنها یک محدوده استرتژیک تعیین میکنند. به عبارت دیگر، برای درک ظرفیت و آزادی عمل دولتهای روز و بازیگران سیاست میبایست به نهادها، ساختارها و گزینشهای استراتژیکی که از گذشته به آنها به ارث رسیده است توجه داشت. دراین چارچوب، همانطور که «کاتلین تلن» خاطر نشان میکند، ساختارهای نهادی هنگامیدستخوش تغییر میشوند که اتخاذ اهداف جدید و یا ورود یک لایه نهادی یا گروه اجتماعی جدید، تعادل آنها را برهم زند. اما بحران ناشی ازعدم تعادل، گروههای اجتماعی درگیر را ناچاربه همگرایی میسازد که نهایتا به پیدایش یک تعادل وصورتبندی نهادی جدید میانجامد.
تاکید نهادگرایان تاریخی بر اهمیت و اولویت تاریخی نهادها و ساختارها، آنها را با این مشکل مواجه میسازد که نقش عنصر فرد یا انسان را چگونه توضیح دهند. برای حل این مسئله بسیاری از نهادگرایان به روش معروف به «محاسبه عقلاییاجتماعی» روی میآورند که آنها را به طرفداران «گزینش اجتماعی یا عقلایی» نزدیک میکند. بر اساس این نظریه، افراد در پی کسب حداکثر مطلوبیت شخصی میباشند و هرلحظه پیامد اقدامات و گزینشهای خود را از این منظر ارزیابی و محاسبه میکنند. اما در انجام این محاسبات افراد میبایست به ویژگی نهادهای اجتماعی توجه داشته باشند، زیرا میزان احتمال موفقیت گزینش آنها به فرصتها و محدودیتهای ناشی از این نهادها بستگی خواهد داشت.
از سوی دیگر، عدهای دیگر از نهادگرایان تاریخی بر عنصر فرهنگ و نقش نهادها و ساختارها در شکل گیری فرهنگ و جهان بینی انسانها تاکید میکنند. این امر نهادگرایان تاریخی را به موضع نهادگرایی جامعه شناختی نزدیکتر میسازد. عدهای دیگر نیز بر نقش ایده و رابطه متقابل بین ایده و نهادهای اجتماعی تاکید میکنند که آنها را به موضع نهادگرایی گفتمانی نزدیک میسازد.
نهادگرایی اجتماعی یا جامعه شناختی براین تاکید میکند که دولت ساخته جامعه و فرهنگ آن است و بازیگران عرصه سیاست ناچارند قوانین فرهنگی مشخصی را که ازجامعه برمیخیزند دنبال کنند. نهادگرایی جامعه شناختی در اواخردهه ۷۰، عمدتا به صورت شاخه ای از تئوری سازماندهی آغاز گردید. نظریه نهادگرایی اجتماعی، مانند نظریه نهادگرایی تاریخی، نظریههای رفتارگرایی و گزینش عقلایی را رد میکند و بر خلاف فرضیههای «وبر» پیرامون عقلایی و کارآمد بودن سازمانها، توجه خود را بر روی بررسی فرمها، موازین و آداب « زندگی» سازمانها که ازمناسبات فرهنگی مشخص برمیخیزند، متمرکز میکند. از دید نهادگرایی جامعه شناختی، نهادهای اجتماعی تبلور کدهای فرهنگی جامعه هستند که از طریق سیستمها، نورمها و چارچوبهای معرفت و روان شناختی سازمانها، رفتار افراد را شکل میدهند.
از این منظر، مانند نظریه گزینش عقلایی، نهاد دولت بستر و متنی است که در آن کنشها و تحولات سیاسی صورت میگیرند. اما این نهاد با نهاد دولت در نظریه گزینش عقلایی متفاوت است زیرا نهاد دولت در نظریه نهادگرایان اجتماعی یک پدیده و نهاد فرهنگی است، نه یک ساختار عقلائی. از دید نهادگرایان اجتماعی، عقلانیت نهادهای اجتماعی ساخته پدیدههای اجتماعی و فرهنگی است و مشروط به شرایط تاریخی میباشد. نهادهای فرهنگی اصول، تمایلات اصلی و حدود عقلانیت نهادهای اجتماعی را تعریف میکنند، بستری را که در آن تحولات اجتماعی واقع میشوند شکل میدهند و از این طریق بر سیر آتی تحولات اجتماعی تاثیر میگذارند.
نهادگرایی گفتمانی دراواخردهه ۹۰، تحت تاثیر فروپاشی دولتهای سوسیالیستی مطرح گردید. این نظریه برنقش و تاثیرایدهها درشکل گیری نهادهای اجتماعی تاکید میکند و دولت را در رابطه با مفاهیم و استدلالهایی که بازیگران سیاست برای توضیح، تفهیم و توجیه اعمال خود بکار میبرند مورد بررسی قرار میدهد. ازدید گولدشتاین، در محیطی که کلیه پدیدهها احتمالی میباشند، ایدهها حکم کلیدها یا چراغهای راهنمایی را دارند که منافع و خواستهها را به سوی سیاستهای مشخصی هدایت میکنند، مانند قیف، خواستههای بیشمار را به چند خواسته اصلی مبدل میسازند و با ایجاد کانونهای ثقل، سیاستگذاران را به استراتژی مجهزمیکنند. در این پرداخت، ایدهها عمدتا نقش مکانیزمیبرای گزینش بین منافع متعدد و ایجاد یک مرکز ثقل یا نقطه تعادل را دارند.
اما، داگلاس نورس] از این فراترمیرود وایدهها را به عنوان «الگوهای ذهنی جمعی» مطرح میسازد که نهادهای اجتماعی را شکل میدهند. آن عده از نهادگرایان گفتمانی که دارای نگرش تاریخی میباشند، به ایدهها به عنوان پدیدههایی مینگرند که توسط و در سیرتحولات تاریخی ساخته میشوند و به نوبه خود تحولات تاریخی را شکل میدهند. در مجموع، وجه تمایزنهادگرایان گفتمانی با سایرنهادگرایان درآنست که دردستگاه فکری نهادگرایان گفتمانی ایده عامل و توضیح دهنده تحولات تاریخی است و تحولات تاریخی با تکیه برمنافع عقلایی، عوامل ساختاری و نهادی قابل توضیح نمیباشند. در چنین چارچوبی، نهادگرایان گفتمانی به بررسی نقش و تاثیر تحولات درونی دولت بر نهاد دولت میپردازند. برخی از این بررسیها بر این تاکید دارند که تولید و آفرینش ایده شرط ضروری فعالیتها و اقدامات گروهی در چارچوب نهاد دولت است. در اینجا تاکید برجوانب معرفت شناختی ایده است، یعنی اینکه ایدهها چگونه شکل میگیرند، پذیرفته میشوند و بر سیر تحولات اجتماعی تاثیر میگذارند.
پارهای دیگر از این بررسیها تاکید خود را بر جوانب ارزشی ایدهها قرار میدهند، اینکه ایدهها چگونه ارزشهای جامعه را شکل و تغییرمیدهند و از این طریق بر سیر تحولات جامعه تاثیرمیگذارند. به این ترتیب، تلاش نهادگرایان گفتمانی بر آن است تا با بررسی تاثیرایدهها بر تحولات اجتماعی، مکانیزم تحولات اجتماعی را بشناسند و توضیح دهند.
● فراساختارگرایی
در«نقد عقل ناب» امانوئل کانت عصرمدرن را عصری تعریف میکند که در آن همه چیز، از جمله مذهب، قانون و نهاد سلطنت، میبایست خود را تسلیم نیروی عقل کنند. به عبارت دیگر، در عصرمدرن نهادهای اجتماعی دیگر نمیتوانند حقانیت خود را با توسل به نیرویی فرای عقل توجیه کنند. از دید کانت، عقل مرکز فلسفه، اخلاق و سیاست است. تنها عقل است که میتواند منشا و مرجع حقانیت باشد. لذا، همه چیز میبایست همواره مورد نقد عقلایی قرار گیرد تا حقانیت آن ثابت گردد. فلسفه فرامدرن از این فراتر میرود و این روش را به خود عقل نیز تعمیم میدهد، یعنی مرجعیت عقل را مورد نقد قرار میدهد. میبایست توجه داشت که هدف فلسفه فرامدرن از نقد مرجعیت عقل، نفی عقل و بازگشت به پیشا مدرن نیست. بلکه هدف آن آشکار ساختن محدودیتهای فلسفه تجدد است تا با آشکار ساختن و برخورد با آنها دامنه تجدد را گسترش دهد و ازآن فراتر رود.
نظریه فراساختارگرایی دولت درواقع کاربرد روش فلسفی فرامدرن در بررسی و شناخت نهاد دولت است. اصل مرجعیت عقل بدین معنی است که اصول عقلانیت، جهانی و ابدی هستند و همواره در مورد همه چیز، همه جا و درهر زمان صادق میباشند. نظریه فراساختارگرایی این اصل را مورد نقد قرار میدهد تا محدودیتهای آنرا آشکار سازد. از منظر نظریه فراساختارگرایی، عقلانیت نهادهای سیاسی خود پدیدهای تاریخی است که تحت تاثیر مناسبات اجتماعی و شرایط تاریخی معین شکل گرفته است. نظریه فراساختارگرایی میکوشد تا با بررسی محدودیت عرصه عقلانیت در برهههای تاریخی مختلف نشان دهد که عقلانیت نهادهای اجتماعی جهان شمول نیست، بلکه در هر برهه تاریخی، عقلانیت مسلط بر نهادهای اجتماعی موضوعات و اقشار اجتماعی مشخصی را خارج از عرصه تحت پوشش خود میداند.
برای مثال، در تاریخ تجدد اروپا، مفاهیم شهروندی و حقوق بشرهمواره مفاهیم ثابت و یکسانی نبودهاند، بلکه درهر مرحله، بر اساس شرایط تاریخی حاکم، اقشار اجتماعی معینی را خارج از دامنه شمول خود قراردادهاند. به عبارت دیگر، مفاهیم شهروندی و حقوق بشردر تاریخ تجدد اروپا به تدریج گستردهتر شدهاند و در هر مرحله، بر اساس شرایط تاریخی و اجتماعی حاکم، اقشار اجتماعی بیشتری را در بر گرفتهاند. به این ترتیب، عقلانیت نهاد دولت در طی تاریخ تجدد اروپا متحول شده است. نظریه فراساختارگرایی میکوشد تا محدودیتهای عقلانیت نهادهای اجتماعی، از جمله نهاد دولت را در هر مرحله تاریخی آشکار سازد تا با برخورد با آنها از آنها عبور کند.
از دید نظریه فراساختارگرایی، درعرصه نهادهای اجتماعی، قوانین ثابت و ابدی وجود ندارد، زیرا جامعه همواره در حال شدن، ساختن و بازآفرینی خود است.
لذا، درجهان مدرن، با توجه به نا اطمینانیهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بیشماری که با آن مواجه هستیم، نهاد دولت میبایست انعطاف پذیر باشد و همواره خود را در رابطه با سیر تحولات تعریف و باز تعریف کند. نظریه فراساختارگرایی به نهاد دولت نه به عنوان یک پدیده یا یک موجود، بلکه به عنوان یک عمل یا مجموعهای از رفتارها مینگرد. در این چارچوب نهاد دولت هم نتیجه و هم عامل کنشها و پدیدههای سیاسی است و کنشگر سیاسی، مستقل ازمتن سیاسی و اجتماعی که در آن فعال است وجود ندارد.
از دید نظریه فراساختارگرایی، وظیفه علم سیاست آن است که چگونگی شکل گیری پدیدهها و هویتهای سیاسی را بررسی کند. این پدیدهها دارای جوانب و عناصر متشکله متعددی میباشند و روند شکل گیری آنها دائم در حال تغییر است. در این چارچوب، شناخت عناصرمتشکله ساختارهای اجتماعی به تنهایی کافی نیست، بلکه میبایست چگونگی رابطه بین این عناصر را نیز شناخت. زیرا بسته به آنکه کدام یک از عناصر متشکله ساختارهای اجتماعی، به چه صورت و به چه نسبت با یکدیگر ترکیب شوند، نتایج متفاوتی حاصل میشود. برای مثال، پدیدههای فرماسیون سرمایهداری، فردیت و دموکراسی پارلمانی میتوانند به صورتهای مختلفی با یکدیگر ترکیب شوند و نهادهای اجتماعی متفاوتی را بوجود آورند.
فاشیسم نازیسم نتیجه ترکیب فرماسیون سرمایهداری با عناصر ناسیونالیسم قومیو قهرمان پرستی است. حال آنکه، لیبرال دموکراسی غرب نتیجه ترکیب سرمایهداری با عناصر فردیت و دموکراسی پارلمانی است. به اعتقاد فراساختارگرایان، جامعه و نهاد دولت را نمیتوان از منظر یک منطقه یا فرهنگ خاص فرمولبندی کرد. بلکه میبایست به دولت به عنوان مجموعهای پیچیده ازعقلانیتها، قوانین، بوروکراسیها، سازمانهای قانون گذاری و اعمال قدرت، اشکال سازمانی، مهارت، دانش، شبکههای اطلاع رسانی، نظارت و کنترل نگریست که دائم در حال تغییرند و بسته به شرایط تاریخی به صورتهای متفاوتی با یکدیگر ترکیب میشوند و نهادها و فرماسیونهای اجتماعی مختلفی را بوجود میآورند.
نیما شریفی
منبع : روزنامه حیات نو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست