چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
تنبیه از دیدگاه اسلامی
چنین مشهور و معروف شده کهتنبیه از نظر روانشناسان، به دلیل اثرات منفی که از خودبرجای میگذارد مطرود و ممنوع است و باید از آناجتناب کرد. اما بیشتر دانشمندان و علمای اسلامی تنبیه را از نظر اسلام جایز دانسته و برای آن شرایط و حدودی را تعیین میکنند.
آیا تنبیه یک روش تربیتی است؟ کارایی آن در چهسطحی است؟ شرایط استفاده از آن چیست؟ چه کسانیاجازه اعمال آن را دارند؟ اسلام در این زمینه چهمیگوید؟ روانشناسان و مربیان تربیتی چه میگویند؟ اینهاو پرسشهایی از این دست، پرسشهایی است که در محافلتربیتی زیاد مطرح است. چنین مشهور و معروف شده کهتنبیه از نظر روانشناسان، به دلیل اثرات منفی که از خودبرجای میگذارد مطرود و ممنوع است و باید از آناجتناب کرد. اما بیشتر دانشمندان و علمای اسلامی تنبیه را از نظر اسلام جایز دانسته و برای آن شرایط و حدودی را تعیین میکنند. در مورد تنبیه در اسلام بحثهای مختصریاز سوی برخی از دانشگاهیان صورت گرفته است کهمعمولا به ذکر نظرات و فتوای برخی از فقها اکتفا نموده وتفحص کمتری در روایتشده است. از سوی دیگر فقهای اسلامی نیز معمولا به بیان حکم فقهی مساله اکتفاکرده و به جنبههای تربیتی و اخلاقی مساله و کم و کیفتنبیه در روایات کمتر وارد شدهاند. از آنجایی که روشنشدن این بحث، بویژه از نظر اسلام، در محافل تربیتی ازاهمیتخاصی برخوردار استبرآنیم تا در روایاتی که دراین زمینه وارد شده است جستوجوی بیشتری نموده و به سؤالات بالا از منظر اسلام پاسخ گوئیم. در پایان نیزاشارهای به نظر برخی از روانشناسان و مربیان تربیتیخواهیم داشت تا نشان دهیم که نظر روانشناسان و مربیانتربیتی چه مقدار با نظر اسلام هماهنگ است.
تنبیه در لغتبه معنای آگاهانیدن، بیدار کردن، واقفگردانیدن به چیزی و آگاه و هوشیار کردن آمده است. (۱) ودر اصطلاح به عملی گفته میشود که لازمه آن آگاه وهوشیار کردن باشد و دست کم به سه معنا بکار رفته است:
۱) حذف پاسخ مثبت از ارگانیسم و یا اضافه کردنپاسخ منفی به آن. از نظر اسکینر تنبیه به این معنا بکار رفتهاست. وی میگوید: «تنبیه زمانی رخ میدهد که پاسخمثبتی را از موقعیتحذف و یا چیزی منفی به آنبیافزاییم. به زبان متداول میتوان گفت تنبیه دور ساختنچیزی از ارگانیسم است که خواستار آن استیا دادنچیزی استبه او که طالب آن نیست. » (۲)
جان ایانز و همکاران نیز میگویند: «تنبیه عبارت استاز ارائه محرک ناخوشایند یا حذف تقویت مثبتبلافاصلهبعد از انجام یک رفتار.» (۳)
تنبیه به این معنا را تنبیه به معنای عام میگوییم.
۲) ارائه پاسخ منفی به ارگانیسم. دکتر سیف میگوید:«تنبیه عبارتست از ارائه یک محرک آزارنده یا تنبیه کننده(تقویت کننده منفی) بدنبال یک رفتار نا مطلوب برایکاهش دادن احتمال آن رفتار. برای مثال اگر بعد از انجامرفتاری نامطلوب از سوی کودک مثلا گفتن یک حرفزشتبا ارائه یک محرک آزارنده مثل سیلی زدن به اوخواسته باشیم که احتمال بروز رفتار نامطلوب را در اوکاهش دهیم او را تنبیه کردهایم.» (۴) تنبیه به این معنا را تنبیهبه معنای خاص میگوییم.
۳) تنبیه بدنی یا کتک زدن. گاهی مراد از تنبیه، بههمین معناست که ما آن را تنبیه به معنای اخص میگوییم.
روشن است که بر طبق معنای اول - معنای عام -تنبیه، طیف وسیعی را در بر میگیرد که عبارتست ازتغافل، بی اعتنایی، تهدید، تحقیر، سرزنش، تمسخر،محروم سازی، جریمه، جبران، تغییر چهره، رویبرگرداندن و تنبیه بدنی. اما بر طبق معنای دوم - معنایخاص - تنبیه دیگر شامل تغافل، بی اعتنایی محرومسازی و به عبارت دیگر حذف تقویت مثبت نمیشود.
آنچه از میان این معانی سه گانه تنبیه مورد تردید وبحث واقع شده است قسم سوم یا تنبیه به معنای اخصاست، گرچه برخی از مصادیق تنبیه بهمعنای دوم - خاص -نظیر تهدید، تحقیر، سرزنش و تمسخر نیز کما بیش موردرد و انکار واقع شده است. بنابراین، ما بیشترین کوششخود را بر این مصروف میداریم که ببینیم روایاتمعصومین «علیهم السلام» درباره تنبیه بدنی کودک چهمیگویند. انحصار بحثبه تنبیه کودک نیز به دلیل اهمیتتربیتی آن در این دوران میباشد.
● تنبیه کودک در روایات
قبل از ورود به بحث روایات تذکر این نکته اهمیت داردکه قطع نظر از روایات، تنبیه کودک جایز نیست چونخدای تعالی انسان را آزاد آفریده است و کسی را بردیگری تسلط نیست مگر آنکه او اجازه کند بعلاوه تنبیه وزدن دیگری ایذاء، اذیت و ظلم به اوست و این اعمال درشرع نهی شده استبطوری که برخی روایات آن راحرب با خدا و کفر میدانند. ابن ابی عمیر از معاویه نقلمیکند که از امام صادق(ع) درباره قول خدای سبحان «ومن یرد فیه بالحاد» سؤال کردم امام فرمود:
«هر ظلمی الحاد است و زدن خادمی که گناه نکردهاست از این الحاد است.» (۵)
بنابراین اگر نتوانیم از روایات باب تنبیه جواز آن رااستفاده کنیم اصل عدم جواز بجای خود باقی است.همینطور در مواردی که شک در جواز داریم باید به اصلعدم جواز تمسک کرد. در مورد تنبیه کودک، روایاتمتعددی از پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) وارد شدهاست که از مجموع آنها میتوان استفاده کرد که اصل تنبیهکودک به منظور تربیت و تادیب او جایز است. از اینروست که تقریبا تمام فقهاء به جواز تنبیه کودک فتوادادهاند. اما در کم و کیف آن و اینکه چه کسی چنیناجازهای را دارد اختلاف کردهاند. در اینجا نظر برخی ازفقهاء را به اختصار ذکر میکنیم:
آیهٔالله العظمی اراکی (ره):
سؤال: هرگاه، پدر، فرزند خود را به قصد تادیب موردضرب قرار دهد آیا دیه دارد یا نه؟
جواب: هرگاه تادیب طفل متوقف باشد بر ضربجائز است ولی باید سرخ و کبود نشود... (۶)
آیهٔالله العظمی بروجردی: اگر بچه یکی از گناهانکبیره را انجام دهد، ولی یا معلم او میتواند به قدری کهادب شود و دیه واجب نشود او را بزند. (۷)
آیهٔالله العظمی گلپایگانی: اگر بچه یکی از گناهان کبیرهرا انجام دهد ولی یا دیگری با اذن ولی او میتواند بهقدری که ادب شود و دیه وارد نشود او را بزند. (۸)
آیهٔالله العظمی امام خمینی (ره): گفته شده است که درادب کودک زدن بیش از ده شلاق کراهت دارد. ولیظاهر این است که ادب کودک باید با توجه به نظر ادبکننده و ولی کودک باشد گاهی مصلحت کودک اقتضامیکند که کمتر از ده شلاق به او زد و گاهی اقتضای بیشتراز ده شلاق میکند ولی در هر حال نباید از تعزیر فرد بالغبیشتر شود بلکه احتیاط این است که از تعزیر فرد بالغ همکمتر باشد و احوط از آن این است که به پنج و شششلاق اکتفا شود. (۹)
در زمینه تنبیه سه دسته روایت از ائمه معصومین(ع)وارد شده است:
▪ دسته اول روایاتی است که اجازه تنبیه کودک را بهحاکم میدهد تا در برابر گناهانی که کودک انجام میدهدمانند سرقت، زنا، لواط و... او را تنبیه و یا تعزیر کند. بهدلیل اینکه این دسته از روایات در مورد حقوق کیفریاست و تحقق آن به دست قاضی است و با بحث ما کهتنبیه کودک در ارتباط با معلم و والدین استبیگانه است،از بحث درباره آنها صرف نظر میکنیم.
▪ دسته دوم روایاتی است که تنبیه کودک را در جهتتربیت و تادیب او برای پدر و معلم جایز میشمارند.
▪ دسته سوم روایاتی است که تنبیه کودک را بر ترکنماز جایز میشمارند.
روایات دسته دوم و سوم به بحث ما مربوط میباشند،بنابراین به بررسی برخی از آنها در این جا میپردازیم.
۱) اسحاق بن عمار میگوید به امام صادق(ع) گفتمگاهیمن غلام خود را به خاطر خلافی که مرتکب میشودمیزنم، امام پرسید چقدر او را میزنی؟ گفتم چه بسا صدتا او را میزنم امام فرمود: صدتا! صد تا! و این را دو بارتکرار کرد سپس فرمود: حد زنا را میزنی؟ از خدا بترسبه او گفتم جانم بقربانت پس چقدر جایز استبزنم؟ امامفرمود یکی، گفتم به خدا قسم اگر او بداند که بیش از یکیاو را نمیزنم همه چیز را از بین میبرد. امام فرمود: پسدو تا بزن، گفتم اگر چنین باشد هلاک خواهم شد، اسحاقمیگوید باز هم با امام چانه زدم تا او به پنج تا راضی شد.سپس ناراحتشد و فرمود: ای اسحاق اگر حد جرم رامیدانی آن را اقامه کن و از حدود خدا تجاوز نکن. (۱۰)
۲) حماد بن عثمان میگوید از امام صادق(ع) در موردادب کودک و عبد پرسیدم امام فرمود: پیجیا شش ضربو تا میتوانی مدارا کن. (۱۱)
۳) امام صادق (ع) میگوید: کودکان مکتبی نوشتههایخود را نزد امیرالمؤمنین آوردند تا بهترین آنها را انتخابکند امام فرمود این کار قضاوت است و جور در آن مثلجور در قضاوت است. به معلمتان بگویید اگر بیشتر از سهضربه برای تادیب به شما بزند قصاص خواهد شد. (۱۲)
۴) از پیامبر اکرم(ص) نیز نقل شده است که ادبکودک سه ضربه است و افزون بر آن روز قیامت قصاصمیشود. (۱۳)
۵) زراره میگوید از امام صادق(ع) پرسیدم در موردزدن مملوک چه میگویید؟ امام فرمود هر کاری کهخودش انجام داد چیزی بر او نیست اما اگر تو را عصیانکرد زدن او اشکالی ندارد. گفتم چند تا؟ امام فرمود: سه تایا چهارتا و یا پنج تا. (۱۴)
در این جا تذکر این نکته لازم است که در روایاتحکم عبد و کودک دست کم از حیث تنبیه و تادیب یکیاست در روایت دوم نیز از امام راجع به ادب کودک و عبدسؤال شد امام تفاوتی قائل نشدند و برای هر دو یکپاسخ فرمودند.
۶) حضرت رسول (ص) فرمودند: نماز را در هفتسالگی به کودک یاد دهید و در ده سالگی او را بر ترکنماز تنبیه کنید. (۱۵)
روایات دیگری هم در این مورد هست که جهتاختصار آنها را ذکر نمیکنیم.
اکنون با توجه به این دو دسته از روایات باید جوابسؤالات طرح شده در صدر بحث را بیابیم.
۱) آیا از نظر اسلام تنبیه کودک جایز است؟
با توجه به روایات ذکر شده کاملا روشن است کهاصل زدن کودک برای تادیب و تربیت او جایز است، و ازاین روست که عموم فقهای شیعه و حتی اهل سنتبهجواز تنبیه کودک فتوا دادهاند، به طوری که کرکی درجامع المقاصد در شرح قول علامه میگوید: «اما ان لهالضرب المعتاد فلا بحث فیه...» (۱۶) و نیز عاملی در مفتاحالکرامه میگوید: «اما ان له الضرب المعتاد فلا بحث فیهکما فی جامع المقاصد و هو کذلک اذا کان الصبی ذا عقلو تمییز کما نبد علیه فی التذکره والتحریر و الحواشی لانهیاخذونه مسلما فی الباب [الاجاره] و باب الدیات... (۱۷)
روشن است که دلیل عدم بحث، روایاتی است که ذکرشد. علاوه بر اینها از روایاتی که امر و توصیه به تادیبکودک میکنند نیز چنین استشمامی را میتوان کرد چرا کهگاهی انسان در تربیت کودک ناچار از تنبیه اوست و اگرتنبیه جایز نباشد تربیت میسر نشود.
۲) چه کسانی اجازه تنبیه کودک را دارند؟
همه فقها این اجازه را برای پدر، پدر بزرگ و جدپدری و حاکم شرع اثبات کردهاند، اما در مورد معلم ومؤدب کودک برخی این اجازه را مطلق دانسته و برخیدیگر آن را مشروط به اذن پدر یا حاکم شرع دانستهاند.ظاهر روایات اول و دوم نیز این اجازه را برای پدر اثباتمیکند و چون پدر بزرگ و جد پدری حکم پدر را دارندبرای آنها نیز ثابت است. شاهد این مطلب هم دو روایتیاست که در آنها از ادب یتیم سؤال میشود اماممیفرمایند در مواردی که فرزند خود را تادیب میکنییتیم را نیز تادیب کن. (۱۸) همچنین امیرالمؤمنین در روایتسوم این اجازه را به معلم میدهد. بنابراین در این دومورد بحثی نیست اما آیا مادر هم چنین اجازهای را دارد؟شاید بتوان به این سؤال جواب مثبت داد; زیرا هدف ازتنبیه تادیب و تربیت کودک است و کسی که امر تربیت رابر عهده دارد باید چنین اجازهای را داشته باشد. شاهد اینمدعا این است که حضرت علی علیهالسلام این اجازه را بهمعلم میدهد و آن را مشروط به اذن پدر نمیکند (رویاتسوم) و این از آن جهت است که معلم تربیت کودک را برعهده دارد پس ما در نیز باید چنین اجازهای را داشته باشدچون تربیت کودک بر عهده او نیز هست.
۳) تا چه مقدار میتوان کودک را تنبیه کرد؟
به این پرسش از دو جهتباید پاسخ گفتیکی ازجهت کمیت و دیگری از جهت کیفیت. اما از حیثکمیتباید گفت روایات، جوابهای مختلف دادهاند.برخی سه تا، برخی چهارتا، برخی ، پنج و برخی دیگرشش تا را مطرح کردهاند ولی در جمع بین این روایاتمیتوان گفتبرای معلم زدن بیش از سه تا جایز نیستچون در معتبره سکونی امام، بیش از سه تا را برای معلمجایز ندانستهاند و فرمودند قصاص خواهد شد. اما برایپدر، پدر بزرگ، جد پدری و شاید مادر بیش از شش تازدن جایز نیست که البته بحسب تفاوت موارد، تعدادضرب هم متفاوت میشود ولی در هر حال بیش از ششتا جایز یستبزنند و اختلاف در روایات و یا تردید بینسه و شش در یک روایت را به اختلاف موارد بر حسبسن کودک، قوت و ضعف، مقدار تخلف و مصلحت اوحمل میکنیم. اما در مورد کیفیت تنبیه کودک آنچه ازروایات استفاده میشود چند نکته است:
الف) باید خلاف کودک را نادیده انگاشت و در صورتیکه کودک عمل خلاف را تکرار نکند و بر آن اصرارنداشته باشد، این عمل را به رخ نیاورد. پیامبر اکرم (ص)در پاسخ به سؤال جزی نسبتبه عصیان اهل و خانواده اوتا سه مرتبه میفرماید آنها را ببخش و عفو کن و در مرتبهچهارم میگوید اگر تنبیه کردی به اندازه جرم و گناه آنها راتنبیه کن. (۱۹)
ب) همواره باید با کودک حتی در تنبیه او با نرمی ومدارا برخورد کرد. امام صادق (ع) به حماد بن عثمانفرمود پنج تا شش تا بزن و با او مدارا کن که مسلمامدارای در کیفیت مراد است اگر نگوییم که مدارای درکمیت هم مراد است. (۲۰)
ج) باید از زدن به جاهای حساس بدن کودک پرهیزکرد. رسول اکرم (ص) در روایتی فرمود از زدن به سر وصورت بپرهیز. (۲۱)
د) تنبیه کودک نباید آنقدر شدید باشد که موجبسرخ شدن یا کبود شدن بدن او شود، چه در این صورتموجب پرداخت دیه توسط تنبیه کننده میشود حتی اگرتنبیه کننده پدر باشد. (۲۲)
۴) در چه سنی میتوان کودک را تنبیه کرد؟
آنچه از روایاتی که تنبیه کودک را بر ترک نماز جایزمیدانند استفاده میشود این است که وقتی کودک خوبو بد را درک کند و بتواند بین خوب و بد تمییز دهد و عقلخود را در این زمینه بکار گیرد، میتوان او را تنبیه کرد.زیرا برخی از این روایات تنبیه بر ترک نماز را در۷ سالگی جایز میدانند، (۲۳) برخی در ۹ سالگی (۲۴) و برخیدر ۱۰ سالگی. (۲۵)
از این رو، میتوان گفت این سنین سنینی استکه کودکان بر حسب تفاوتهای فردی میتوانند بینخوب و بد تمییز دهند و مسائل را درک کنند. شاهداین جمع روایتی است که میگوید کودک هرگاه نمازرا درک کرد باید نماز بخواند بعد سؤال میشود چه موقعکودک میتواند نماز را درک کند، امام میفرماید در نهسالگی. (۲۶) و در روایتی دیگر امام کاظم(ع) میفرماید:«هنگامی که کودک نزدیک به احتلام رسید و نماز و روزهرا شناخت.» (۲۷)
بنابراین، میتوان گفت گر چه این روایات در موردتنبیه کودک بر ترک نماز است ولی در موارد دیگر همجاری است; زیرا هدف از تنبیه کودک تادیب و تربیتاوست و وقتی کودک نتواند بدی و خوبی امور راتشخیص دهد و علت تنبیه را درک کند، اگر او را تنبیهکنیم به هدف نخواهیم رسید. همچنین در روایتی امامصادق(ع) در مورد کودکی که دزدی کرده بود فرمود:
از او بپرسید آیا میداند که دزدی عقوبت دارد، اگرمیدانستبپرسید عقوبت آن چقدر است، اگرنمیدانست رهایش کنید. (۲۸) حال اگر علم به عقوبت داشتندر تنبیه دخالت دارد آیا درک خوبی و بدی عمل وشناخت علت تنبیه دخالت ندارد؟
۵) بر چه اعمالی میتوان کودک را تنبیه کرد؟
آیا بر هر عمل خلافی که از کودک سر زد میتوان اورا تنبیه کرد یا فقط بر گناهان میتوان او را تنبیه کرد؟کسانی گفتهاند که روایات باب تنبیه از گناهانی که کودکممکن است انجام دهد منصرف است، چرا که برای آنهاتعزیر معین شده است و یا به دلیل وحدت پاسخ امامنسبتبه تنبیه کودک و عبد (۲۹) به این بیان که چون در آنروایت جواب امام نمیتواند شامل عبدی که یکی ازگناهان را انجام داده استبشود، زیرا در این صورت برایاو حد یا تعزیر معین شده است پس تنبیه کودک نیز در اینروایت و نظائر آن باید منصرف به غیر گناهان باشد. ولیاین استدلال چندان صحیح نیست چرا که:
▪ اولا در این روایات سؤال از تعداد ضرب شده استنه مواردی که تنبیه جایز است.
▪ ثانیا مانعی ندارد که ادب عبد در امور عادی باشد ولیادب کودک در اعم از امور عادی و محرم چه اینکه برایعبد در امور محرم حد و تعزیر است ولی برای کودکنیستبلکه برای او تادیب است. علاوه بر این، بعضی ازاین روایات در امور محرم صریح هستند مانند روایاتی کهتنبیه کودک را بر ترک نماز جایز میدانند و یا روایتاولی که ما در صدر بحث ذکر کردیم (روایت اسحاق بنعمار). در نسخه کافی از این روایتبجای عبارت«فی بعض ما یجرم»، عبارت «فی بعض ما یحرم» آمدهاست و اینکه راوی میگوید من غلام خود را تا صدتازیانه زدهام خود حاکی از این است که مرتکب گناه بودهو او بخیال خودش حد جاری میکرده است و امام نیز درپایان میگوید اگر حد جرم را میدانی آن را جاری کن.بنابراین نمیتوان روایات باب تنبیه را از گناهان منصرفدانست اما آیا شامل امور عادی، اخلاقی و اجتماعی هممیشود یا تنها شامل امور محرم میشود؟ آنچه از روایاتاستفاده میشود این است که در مواردی که به تادیب وتربیت کودک مربوط میشود میتوان او را تنبیه کرد خواهاین خلاف، از خلافهای اخلاقی، عرفی یا اجتماعی باشدکه از نظر شرع گناه محسوب نمیشود و یا خلافی باشد کهاز نظر شرعی گناه محسوب میشود. زیرا در غالب اینروایات سؤال از ادب کودک است که تقریبا معادل تربیتامروزی است و اگر نگوییم مراد آنها تنها اموری است کهاز لحاظ شرعی گناه محسوب نمیشوند، دست کم آنها رانیز شامل میشود. البته نسبتبه برخی از گناهانی که بیشترجنبه اجتماعی دارند حاکم شرعی میتواند بر حسبمصلحت کودک را تنبیه کند.
● بحث اخلاقی
تا اینجا ما جواز فقهی مساله را اثبات کردیم. تنها جوازفقهی کافی نیستبلکه باید دید آیا این امر از لحاظاخلاقی و تربیتی نیز مطلوبیت دارد؟ در این باره باید دودسته دیگر از روایات را مد نظر قرار داد.
▪ یک دستهروایاتی است که به رحم، رفق، مدارا و عفو نسبتبهکودک امر میکنند مثل: احبوا الصبیان و ارحموهم (×۱) ... (۳۰) ،لینوا لمن تعلمون و لمن تتعلمون منه (×۲) ، (۳۱) اعف عنهم (×۳) (۳۲) ، ونظائر این روایات که در منابع روایی ما فراوان است.
▪ دسته دوم روایاتی است که از تندی، غضب و عتابو خطاب نسبتبه کودک منع میکنند مانند: ان الله لیسیغضب (×۶) (۳۵)
با توجه به این دو دسته از روایات میتوان گفتمحبت، رحمت، احترام، عفو و بخشش همیشه مطلوباست و تندی و عتاب و خطاب و غضب نسبتبه کودکنه تنها مطلوب نیستبلکه نهی هم شده است. امااگر برخی از روایات تنبیه کودک را جایز میدانند درمواردی است که راه دیگری جز تنبیه برای اصلاحو تربیت کودک در کار نباشد و یا کارایی خود را نسبتبه افرادی از دست داده باشد و گرنه با توجه به این دودسته از روایات تا وقتی راه اصلاح و تادیب کودکمنحصر به تنبیه نباشد و یا دست کم کارایی روش تنبیه درمواردی خاص بیشتر و یا بهتر از روشهای دیگر نباشد،استفاده از تنبیه جایز نخواهد بود. به علاوه، اگر راههایدیگری در کار باشد که کارایی بهتری از روش تنبیه داشتهباشند به موجب آیه «ادفع بالتی هی احسن» (۳۶) باید از آنروشها استفاده کرد.
پس راه اصلی تربیت راه رفق، مدارا، محبت، رحمتو عفو است و استفاده از تنبیه در مواردی جایز است که ازراه اصلی نتوان راه به منزل برد. پزشک وقتی کاردجراحی را بدست میگیرد که از درمان بیمار یا دارومایوس شده باشد. شاهد این مدعا این است که در سیرهمعصومین(ع) مشاهده نشده است که آنها فرزندان خود راو یا کودکان دیگری را تنبیه کرده باشند; البته در مواردنادری برخی از ائمه عبد خود را تنبیه کردهاند و بلافاصلهپس از آن پشیمان شده و حتی طلب قصاص از عبد خودنمودهاند (۳۷) ولی تا آنجا که - بنده تحقیق کردم - مشاهدهنشده است که امامی فرزند خود را تنبیه بدنی کرده باشد واین مطلب میتواند شاهد بر این باشد که راه اصلی غیر ازتنبیه است و ائمه از آن راه اصلی استفاده میکردهاند ونیازی به تنبیه بدنی پیدا نمیکردهاند.
● آیا تنبیه اثر تربیتی دارد؟
برخی معتقدند که تنبیه تنها اثری که ممکن است داشتهباشد این است که کودک را از دست زدن به عمل خلافمادامی که بداند تنبیهی در کار استباز میدارد و همینکه مطمئن شد که دیگر تنبیهی در کار نیست دوباره به آنکار ستخواهد زد. کسان دیگری گفتهاند اگر تنبیه به جاو به موقع و در حد مطلوب اجرا شود میتواند رفتارنامطلوب را برای همیشه از بین ببرد. اما باید دید روایاتدر این زمینه چه میگویند. ما در اینجا دست کم دوروایت را نقل میکنیم که میتوان از آنها استفاده کرد کهتنبیه اثر اصلاحی دارد:
۱) حضرت علی(ع) میفرماید: «من لم یصلحه حسنالمداراهٔ یصلحه حسن المکافاهٔ» (۳۸) کسی که خوشرفتاری اورا اصلاح نکند خوب کیفر دادن او را اصلاح خواهد کرد.
۲) و نیز آن حضرت میفرماید: «استصلاح الاخیارباکرامهم و الاشرار بتادیبهم.» (۳۹) راه و روش اصلاح خوبانبه بزرگداشت آنهاست و اصلاح بدان به تنبیه و عقابآنهاست.
با توجه به این دو روایت روشن است که تنبیه اثراصلاحی دارد و در مواردی که اثر اصلاحی هم نداشتهباشد دست کم اثر بازدارندگی خواهد داشت که این نیزدر امر تربیت مطلوب است گرچه مطلوب اصلی اصلاح وجایگزینی رفتار مطلوب بجای نامطلوب میباشد.
● نکاتی در باب تنبیه
۱) تنبیه نباید بیش از مقدار جرم و گناه باشد. حضرترسول(ص) در روایت اسد بن وداعه پس از آن که سهمرتبه از تنبیه نهی کرد فرمود: اگر تنبیه کردی باندازه گناهتنبیه کن. (۴۰)
۲) در تنبیه باید قوت بدنی، سن و شخصیت افراد رادر نظر داشت در روایتحماد بن عثمان امام صادق(ع)فرمود: هر مقدار که حاکم مصلحتبداند بر حسب مقدارگناه و یا قدرت بدنی شخص تعزیر کند. (۴۱) و نیز ازحضرت علی(ع) نقل شده است که گاهی نصف یا ثلثشلاق را میگرفت و بر حسب سن کودکان آنها را حدمیزد. در مورد شخصیت افراد نیز حضرت علی(ع)میفرماید: «کیفر عقلاء با اشاره است و کیفر جهال باتصریح و صراحت» و یا میفرماید: «کنایه و تعریض برایعاقل شدیدترین عقاب است.» (۴۲)
۳) از تنبیه در حال غضب باید اجتناب کرد چرا کهپیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤنین(ع) از ادب کردن در حالغضب نهی کردهاند. (۴۳)
۴) اگر کودک قبل از اینکه تنبیه شود، متنبه شد نباید اورا تنبیه کرد; زیرا هدف از تنبیه آگاهی و اصلاح کودکاست و وقتی هدف حاصل شد دیگر تنبیه معنی ندارد.همین طور اگر پس از تنبیه کودک رفتار او اصلاح شددیگر نباید رفتار خلاف او را به رخ کشید و آن را بهانهایبرای تنبیه و سرزنش او قرار دهیم. قرآن کریم میفرماید:«زنانی را که به وظائف همسری عمل نمیکنند، موعظهکنید و از همبستری با آنها بپرهیزید و آنها را بزنید، اگراطاعت کردند دیگر بهانهای برای ستم و آزار آنهامجویید» (۴۴) این آیه گرچه در مورد تنبیه زنان است اما باتنقیح مناط میتوان آن را به تنبیه کودک نیز سرایت داد.
۵) در صورتی میتوان کودک را تنبیه کرد که علم بهخلاف و بد بودن عمل و کیفر داشتن آن داشته باشدمحمد بن خالد میگوید در مدینه بودم غلامی را آوردندکه مرتکب دزدی شده بود از امام صادق(ع) در مورد اوپرسیدم، حضرت فرمود: از او میپرسی اگر میدانست کهدزدی کیفر دارد و کیفر آن چقدر است او را عقابمیکنی و اگر نمیدانست رهایش میکنی. (۴۵)
۶) نباید کودک را به خاطر تشفی خاطر خود تنبیه کردبلکه هموراه باید صلاح کودک مد نظر باشد. حضرتعلی(ع) عمر بن عبدالعزیز را امر کرد تا بر شخصی اجرایحد کند، عمر موقع اجرای حد آن را ترک کرد، علت رااز او پرسیدند در جواب گفت «وجدت فی نفسی غضبا»بعد امام علی(ع) فرمود: کذا ینبغی لمعلم الاطفال انیراعی منهم حتی یخلص ادبهم لمنا فعهم و لیس لمعلمهمفی ذلک شفاء من غضبه و لا یریح قلبه من غیضه فانذلک ان اصابه فانما ضرب اولاء المسلمین لراحهٔ نفسها وهو لیس من العدل (×۷) (۴۶) .
۷) در تنبیه باید مراحل و مراتب آن را رعایت کرد وباید از مرحله ضعیف شروع کرد چرا که شاید با اجرایمرحلهای ضعیف از تنبیه مثلا یک تغییر چهره کودک بهاشتباه خود پیببرد و اصلاح شود که در این صورت دیگرنیازی به تنبیه بدنی نخواهد بود. قرآن کریم نیز نیستبهتنبیه زنانی که به وظایف خود عمل نمیکنند میگویدفعظوهن واهجروهن فی المضاجع و اضربوهن... (۴۷) مفسرین گفتهاند در اینجا تربیت مراد استیعنی ابتداموعظه میکنی اگر اطاعات نکرد از همبستری با او پرهیزمیکنی و اگر باز اطاعت نکرد او را میزنی. بنابراین یعنیاز مرحله ضعیف شروع میکنی و فورا سراغ تنبیه بدنینمیروی.
● تنبیه از نظر روانشناسان
استفاده از تنبیه در امر تربیت همواره مخالفان و موافقانیرا بر انگیخته استبا این تفاوت که در گذشته موافقانبیشتری داشته ولی اکنون مخالفان بیشتری دارد. معروفاست که روانشناسان تنبیه را (دست کم تنبیه بدنی را) جایزنمیدانند و عدم کارایی و یا اثرات و مضرات جانبی آن رادلیل بر این امور میدانند. ولی باید گفت اولا چنین نیستکه تنبیه کارایی نداشته باشد. در بسیاری از موارد، تنبیهاصلاحگر استبه طوری که عموم کسانی که در اصلاحرفتار کتابی نوشتهاند تنبیه را به عنوان یکی از روشهایاصلاح و تغییر رفتار ذکر کردهاند و ثانیا در مواردی کهتنبیه اصلاحگر نباشد دست کم اثر بازدارندگی و عبرتآموزی برای دیگران را دارد که این خود اثری کمینیست چه اینکه مواردی وجود دارد که رفتار نامطلوبباید فورا متوقف شود به طوری که اگر متوقف نشوداثرات جبران ناپذیری را ببار خواهد آورد در این صورتاست که تنبیه، خصوصا تنبیه بدنی تنها راه ممکن استزیرا سایر روشها زمان زیادی را برای اصلاح و یا توقفرفتار نامطلوب لازم دارند و از این روست که یکی ازمزیتهای روش تنبیه بر سایر روشها را فوریت تاثیر آنمیدانند بدین جهت معمول روانشناسان، حتی کسانی کهبشدت با تنبیه مخالف هستند در مواردی تنبیه را، حتیتنبیه بدنی را، جایز میدانند. بنابراین چنین نیست که ازنظر روانشناسان تنبیه بدنی بکلی مطرود و ممنوع باشد. مادر اینجا نظر برخی از روانشناسان و یا فلاسفهای که درباب تربیتبحث کردهاند نقل میکنیم تا شاهدی بر اینمدعا باشد.
گیج و برلاینی در روانشناسی تربیتی میگویند: «روشدیگر برای از بین بردن یک پاسخ این است که دانشآموز را هنگامی که آن پاسخ روی میدهد تنبیه کنیم»سپس در ادامه میگویند: «آیا تنبیه مؤثر است؟ آیا تنبیهچیز خوبی است؟ به این سؤالات در دهههای اخیرپاسخهای متفاوتی داده شده است. تحقیقات بسیار اخیرنشان میدهد که در اوضاعی خاص بویژه زمانی که تنبیهشدید مورد استفاده قرار گیرد رفتار میتواند برای همیشهاز بین برود (ماتون و ویلورنزو ۱۹۶۶ ص ۴۲۶). آیا تنبیهرفتار را کاهش میدهد؟ پاسخ این سؤال قطعا مثبت است(آذرین و هولز ۱۹۶۶ ص ۴۲۶). بر طبق شواهدی کهجانستون (۱۹۷۲) خلاصهای از آن فراهم آورده استطرق دیگر کاهش بسامد رفتار (مثل خاموشی سازی، و (DRL در مقایسه با تنبیه در صورتی که بطورصحیح مورد استفاده قرار گیرد تاثیری دیرتر، کم دوامتر وغیر مؤثرتر دارند.» آنها در ادامه میافزایند: «آیا تنبیه باآنکه میتواند مؤثر باشد چیز خوبی است؟ پاسخ به اینسؤال به عوامل گوناگونی بستگی دارد. اگر رفتاری را کهمیخواهید مانع از آن شوید بسیار خطرناک یا ناخوشایندباشد در آن صورت تنبیه به عنوان راهی برای دفع آنرفتار چیز خوبی است.» (۴۸)
گاتری که نظریه بادگیری خود را بر اصل مجاورتاستوار ساخته است تنبیه را در امر تربیت و یادگیری مؤثرمیداند. وی میگوید: «تنبیه نه به سبب ناراحتیای کهتولید میکند، بلکه به سبب اینکه نحوه پاسخ دهی فرد بهمحرکهای معین را تغییر میدهد مؤثر است... تنبیه به اینعلت در تغییر دادن رفتار نامطلوب مؤثر است که رفتارناهمساز با رفتار تنبیه شده را ایجاد میکند.» (۴۹) ویهمچنین میگوید: ما هنگام بحث درباره راههای ترکعادت سه تدبیر میکانیکی را بررسی کردیم که میتواننددر تغییر تداعی بین محرکها و پاسخها بکار روند. تنبیهیکی دیگر از این تدابیر است. تنبیه وقتی که بطور مؤثربکار رود سبب میشود محرکهایی که قبلا پاسخ نامطلوبیرا فرا میخواندند، پاسخ مطلوبی را ایجاد کنند». (۵۰)
جان لیانز و همکاران (۱۹۸۸) میگویند: «بسیاری ازمطالعات بیانگر تاثیر تنبیه بر رفتار هستند. این یافتههامیگویند میزان تاثیر تنبیه در فرو نشاندن رفتار نامطلوبوابستهاستبه:الف)شدت،مدت،فراوانیوتوزیع پیامدهایناخوشایند تنبیه; ب) فواصل زمانی اجرای تنبیه; ج)شدترفتاری که بخاطر آن تنبیه صورت میگیرد; د) وجودپاسخهای جانشین و ه) محدودهای که در آن رفتار متضادیا مطلوب پاداش داده میشود... تنبیه میتواند برایسرکوب. با حذف تقریبا هرگونه رفتار نامطلوب از کودکیاولیه به بعد بکار رود... در روان درمانی تنبیه در اصلاحرفتارهایی که برای کودکان یا دیگران خطر فوری دارد یاجاهاییکه نتیجهفوریلازماستبهترین کاربرد را دارد.» (۵۱)
موریس در اصلاح رفتار کودکان میگوید: «درستهمانطور که با پاداش دادن به کودک در هر زمان که رفتارمطلوب را انجام میدهد میتوان آن رفتار را نیرومند کردبا پاداش ندادن قاطعانه به کودک هنگام اجرای رفتارنامطلوب نیز میتوان این رفتار را در او کاهش داد... به هرحال در مواقع نادری از تنبیه بدنی (مثل یک سیلیدردناک، یا یک فریاد) باید استفاده شود.» (۵۲)
سیف در کتاب تغییر رفتار و رفتار درمانی در پایانبحث تنبیه چنین میگوید: «با توجه به زیانهای متعدد ناشیاز تنبیه و سایر روشهای تنبیهی بهتر است هرگز از آن بهعنوان روشهای تربیتی و اصلاحی استفاده نشود و به جایآنها از روشهای دیگری که در این فصل مورد بحث قرارگرفت استفاده شود. با این حال ممکن است رفتار فردچنان وخیم و خطرناک باشد که هیچ روش دیگریباصطلاح جواب ندهد و ناچار کاربرد روش تنبیه تنهاروش ممکن باشد مثل وقتی که رفتار نامطلوب فرد،سلامت و بقای خود او یا افراد دیگر را تهدید میکند.» (۵۳)
سال آکسلرد میگوید: «علی رغم بعضی از نواقصیکه به این روش [تنبیه] نسبت دادهاند من معتقدم کهتکنیکهای تنبیه میتوانند ابزار مفید برای آموزگار باشند.یک دلیل این است که تنبیه احتمالا در شرایطی مؤثر واقعمیشود که تکنیکهای دیگری مانند تقویتیک رفتارناهمساز و خاموشی کارگر نیستند، همینطور روشهای تنبیهاغلب رفتارهای نامطلوب را سریعتر از تکنیکهای دیگرکاهش میدهند.» (۵۴)
والترچین و بنکس (۱۹۷۲) معتقدند: «هر کودکی بایدبفهمد که در صورت نافرمانی و سرپیچی از اطاعتبزرگسالان با او برخورد نا مطلوبی خواهند داشت. اگرکودک به خاطر عمل اشتباه خود تنبیه نشود تصور میکندکه عمل او بطور ضمنی تایید شده است.» (۵۵)
رونالدس. ایلنگورث میگوید: «بسیاری از والدین براین باورند که تنبیه بدنی نادرست و نامطلوب است و بهجای آن اغلب از تنبیه ذهنی و روانی که به مراتبخطرناکتر است، استفاده میکنند. هیچ پدر و مادری هرگزنباید از سلاح تهدید به ترک کودک، یا دوست نداشتن اوو یا فرستادن کودک به شبانه روزیها استفاده کند. در تماممواقع، چه در خانه و چه در مدرسه، سلاح تمسخر، انتقادو تحقیر کودک بد و نامطلوب است و نتیجهای جز اینکهکودک را غمگین و دچار نا امنی سازد نخواهد داشت. درمورد کودکان سنین پیش از دبستان که به اندازه کافیمیفهمند زدن ضربهای آرام به پشت او بدون خطر است.همین تنبیه نیز پس از آن سن، غالبا غیر ضروری ونامطلوب است. بهر حال باید توجه داشت که تنبیه بدنی.بهیچ عنوان نباید آسیب برساند. همچنین کودک نباید درحضور خواهران و برادران خود تنبیه بدنی شود احیانا اگرتنبیه شد، پس از آن دیگر نباید با او حرف زد.» (۵۶)
با توجه به آنچه که از برخی از روانشناسان و مربیاننقل شد روشن است که در روانشناسی نیز تنبیه، حتی تنبیهبدنی، بکلی مطرود و ممنوع نیستبلکه در مواردی آن راجایز و حتی لازم میدانند.
نتیجه اینکه به نظر ما روایات معصومین «علیهمالسلام»تنبیه کودک را در جهت تربیت او جایز میدانند. گرچهاین روش مطلوبیت اولی را ندارد. یعنی مادام که برایتربیت کودک از روشهای دیگری بتوان استفاده کرد بهتراست از این روش استفاده نشود و چه بسا اگر از روشهایدیگر به نحو صحیح استفاده شود هیچگاه نیازی به تنبیهکودک حاصل نشود ولی در هر حال اگر در امر تربیتکودک از نظر مربی به تنبیه او نیاز شد تنبیه او جایز است ومضرات فرضی در برابر اصل هدایت و تربیت کودک ازاهمیت چندانی برخوردار نیستند خصوصا اگر بتوان بااستفاده از روشهایی مضرات فرضی را کاهش داد و یاحتی آنها را از بین برد که در صورت توفیق به برخی ازآنها که معصومین(ع) بکار میبردهاند خواهیم پرداخت.
در پایان اشاره به این مطلب را لازم میدانم که اینمقاله خلاصهای است از اصل مقاله که توسط نویسنده دردفتر همکاری حوزه و دانشگاه موجود میباشد لذا کسانیکه خواهان مطالعه بیشتر در این زمینه هستند میتوانند بهاصل مقاله مراجعه کنند.
پینوشت
۱×) کودکان را دوستبدارید و به آنها ترحم کنید...
۲×) با کسی که به او آموزش میدهید و با کسی که از او میآموزید نرمی کنید.
۳×) کودکان را مورد عفو قرار بده.
۴×) خداوند برای هیچ چیز مانند غضب نسبتبه زنان و کودکان ناراحتنمیشود.
۵×) بیاموزید و تندی نکنید چرا که معلم عالم بهتر از معلم سختگیر است.
۶×) هنگام غضب کسی را تادیب (تنبیه) نکنید.
۷×) برای معلم کودکان هم سزاوار است که این چنین آنها را پرورش دهد تااینکه اگر انها را تنبیه کردن به خاطر مصلحت آنها باشد و جایز نیست کهمعلم به خاطر تشفی خاطر خود و یا راحتی قلب خود از غضب نیستبهآنها کودکان را تنبیه کند زیرا اگر چنین کند بچههای مسلمانان را به خاطرهوای نفس خود زده است و این از عدل و عدالتخارج است.
۱. لغت نامه دهخدا، ذیل ماده تنبیه
۲. هرگنهان، بی.آر; مقدمهای بر نظریههای یادگیری; ترجمه علیاکبر سیف; ص ۱۳۸.
۳. Lyons, john۴ Treating Problem children; Andrew*Muekley And michael Swainston; P.۱۲۲.
۴. سیف، علیاکبر; روانشناسیپرورشی; چاپپنجم(۱۳۷۰); ص۲۴۶.
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چاپ پنجم (۱۳۶۳) ج ۴،ص ۲۲۷، روایت ۲.
۶. عطائی، علی; آراءالفقها و المراجع فی حکم تادیب الصبیانو ضربهم، ص ۳۷.
۷. همانجا.
۸. همانجا.
۹. همان، ص ۲۹
۱۰. وسائل الشیعهٔ، ج ۱۸، ص ۳۳۹، روایت۱.
۱۱. همان، ص ۵۸۱، روایت ۱.
۱۲. همان، ص ۵۸۲، روایت ۳.
۱۳. عبدالغنی، عارف; نظم التعلیم عند المسلمین; چاپ اول(۱۴۱۴); ص ۱۱۶ به نقل از آداب المعلمین، ص ۹۱.
۱۴. وسائل الشیعهٔ; ج ۱۸; ص ۵۸۲، روایت۳.
۱۵. کنزالعمال; ج۱۶، ص ۴۴۰، رویات ۴۵۳۲۷.
۱۶. محقق کرکی، علی بن الحسین، جامع المقاصد; ج۷، ص ۲۸۰.
۱۷. آراء الفقها و المراجع فی حکم تادیب الصبیان و ضربهم; ص۱۵، نقل از مفتاح الکرامه، ج ۴، ص ۲۷۳.
۱۸. مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۱۶۷.
۱۹. المیثمی، حافظ نورالدین; مجمع الزوائد و منبع الفوائد; بیروت(۱۴۰۸); ج۸، ص ۱۰۶.
۲۰. وسائل الشیعهٔ، ج۱۸، ص ۵۸۱، روایت۱.
۲۱. وسائل الشیعهٔ، ج۱۹، ص ۵۸۱، روایت۱.
۲۲. در این مورد به رسالههای عملیه رجوع شود.
۲۳. مستدرک الوسائل، ج۳، ص ۱۸، روایت ۲۹۰۶.
۲۴. همان، ص ۱۹، روایت ۱.
۲۵. کنزالعمال، ج ۱۶، ص ۴۴۰، روایت ۴۵۳۲۷.
۲۶. وسائل الشیعهٔ، ج۳، ص ۱۲، روایت۲.
۲۷. همان، روایت۳.
۲۸. همان، ج ۱۸، ص ۵۲۵، روایت ۱۱.
۲۹. ۲۰.
۳۰. کافی، ج ۶، ص ۴۹، روایت ۳.
۳۱. شهید ثانی، زین الدین بن علی العاملی; منیهٔالمرید فی ادبالمرید و المستفید; ص ۱۹۳.
۳۲. مستدرک الوسائل، ج۹، ص ۷، روایت ۱۰۰۴۱.
۳۳. کافی ج۶، ص ۵۰، روایت ۸.
۳۴. بحارالانوار، ج۷۷، ص ۱۷۵، روایت ۳.
۳۵. غررالحکم، ج۲ ص ۸۳۳، ش۹۶.
۳۶. قرآن کریم، فصلت، آیه ۳۴.
۳۷. امین، سید محسن; سیره معصومان; ترجمه حسین وجدانی،چاپ سوم (۷۶); ج۴، ص ۲۳۸.
۳۸. غررالحکم، ج۲، ص ۶۴۰، ش ۴۵۷.
۳۹. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۸۲، روایت ۸۱.
۴۰. ۱۹
۴۱. وسائل الشیعهٔ، ج۱۸، ص ۵۸۴، روایت ۳.
۴۲. غررالحکم، ج ۲، ص ۵۰۱، ش۴۴ و ۴۵
۴۳. بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۱۰۲، روایت ۲ و غررالحکم ج۲،ص ۸۳۳، ش۹۶.
۴۴. قرآن کریم، نساء، آیه ۳۴.
۴۵. ۲۸
۴۶. ابن عبدالحفیظ، سویدی، محمد نور; منهج التربیهٔ للطفل;ص ۳۷۱.
۴۷. ۴۴
۴۸. گیج، نت، ل; روانشناسی تربیتی، و دیوید سی برلاینر، ترجمهغلامرضا خوئی نژاد و همکاران، چاپ اول (۱۳۷۴)، ص ۳۴۴و ۳۴۵.
۵۰ و ۴۹. مقدمهای بر نظریههای یادگیری، ص ۲۸۹ و ۲۹۱.
۵۱. Treating Problem children, P.۱۲۲,۱۲۳.
۵۲. موریس، ریچارد جی; اصلاح رفتار کودکان، ترجمه ناهیدکسائیان; ص ۷۳ و ۸۸.
۵۳. سیف، علیاکبر; تغییر رفتار و رفتار درمانی; چاپ اول (۱۳۷۳);ص ۳۹۷.
۵۴. سال آکسلرد; تغییر رفتار در کلاس درس; منیجه شهنی ییلاق،تهران (۱۳۶۸)، ص ۴۷.
۵۵. ایلینگورس، رونالدس; کودک و مدرسه، ترجمه شکوه نوابی نژاد;تهران (۱۳۶۸); ص ۶۳.
۵۶. همان، ص ۶۶
۱×) کودکان را دوستبدارید و به آنها ترحم کنید...
۲×) با کسی که به او آموزش میدهید و با کسی که از او میآموزید نرمی کنید.
۳×) کودکان را مورد عفو قرار بده.
۴×) خداوند برای هیچ چیز مانند غضب نسبتبه زنان و کودکان ناراحتنمیشود.
۵×) بیاموزید و تندی نکنید چرا که معلم عالم بهتر از معلم سختگیر است.
۶×) هنگام غضب کسی را تادیب (تنبیه) نکنید.
۷×) برای معلم کودکان هم سزاوار است که این چنین آنها را پرورش دهد تااینکه اگر انها را تنبیه کردن به خاطر مصلحت آنها باشد و جایز نیست کهمعلم به خاطر تشفی خاطر خود و یا راحتی قلب خود از غضب نیستبهآنها کودکان را تنبیه کند زیرا اگر چنین کند بچههای مسلمانان را به خاطرهوای نفس خود زده است و این از عدل و عدالتخارج است.
۱. لغت نامه دهخدا، ذیل ماده تنبیه
۲. هرگنهان، بی.آر; مقدمهای بر نظریههای یادگیری; ترجمه علیاکبر سیف; ص ۱۳۸.
۳. Lyons, john۴ Treating Problem children; Andrew*Muekley And michael Swainston; P.۱۲۲.
۴. سیف، علیاکبر; روانشناسیپرورشی; چاپپنجم(۱۳۷۰); ص۲۴۶.
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چاپ پنجم (۱۳۶۳) ج ۴،ص ۲۲۷، روایت ۲.
۶. عطائی، علی; آراءالفقها و المراجع فی حکم تادیب الصبیانو ضربهم، ص ۳۷.
۷. همانجا.
۸. همانجا.
۹. همان، ص ۲۹
۱۰. وسائل الشیعهٔ، ج ۱۸، ص ۳۳۹، روایت۱.
۱۱. همان، ص ۵۸۱، روایت ۱.
۱۲. همان، ص ۵۸۲، روایت ۳.
۱۳. عبدالغنی، عارف; نظم التعلیم عند المسلمین; چاپ اول(۱۴۱۴); ص ۱۱۶ به نقل از آداب المعلمین، ص ۹۱.
۱۴. وسائل الشیعهٔ; ج ۱۸; ص ۵۸۲، روایت۳.
۱۵. کنزالعمال; ج۱۶، ص ۴۴۰، رویات ۴۵۳۲۷.
۱۶. محقق کرکی، علی بن الحسین، جامع المقاصد; ج۷، ص ۲۸۰.
۱۷. آراء الفقها و المراجع فی حکم تادیب الصبیان و ضربهم; ص۱۵، نقل از مفتاح الکرامه، ج ۴، ص ۲۷۳.
۱۸. مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۱۶۷.
۱۹. المیثمی، حافظ نورالدین; مجمع الزوائد و منبع الفوائد; بیروت(۱۴۰۸); ج۸، ص ۱۰۶.
۲۰. وسائل الشیعهٔ، ج۱۸، ص ۵۸۱، روایت۱.
۲۱. وسائل الشیعهٔ، ج۱۹، ص ۵۸۱، روایت۱.
۲۲. در این مورد به رسالههای عملیه رجوع شود.
۲۳. مستدرک الوسائل، ج۳، ص ۱۸، روایت ۲۹۰۶.
۲۴. همان، ص ۱۹، روایت ۱.
۲۵. کنزالعمال، ج ۱۶، ص ۴۴۰، روایت ۴۵۳۲۷.
۲۶. وسائل الشیعهٔ، ج۳، ص ۱۲، روایت۲.
۲۷. همان، روایت۳.
۲۸. همان، ج ۱۸، ص ۵۲۵، روایت ۱۱.
۲۹. ۲۰.
۳۰. کافی، ج ۶، ص ۴۹، روایت ۳.
۳۱. شهید ثانی، زین الدین بن علی العاملی; منیهٔالمرید فی ادبالمرید و المستفید; ص ۱۹۳.
۳۲. مستدرک الوسائل، ج۹، ص ۷، روایت ۱۰۰۴۱.
۳۳. کافی ج۶، ص ۵۰، روایت ۸.
۳۴. بحارالانوار، ج۷۷، ص ۱۷۵، روایت ۳.
۳۵. غررالحکم، ج۲ ص ۸۳۳، ش۹۶.
۳۶. قرآن کریم، فصلت، آیه ۳۴.
۳۷. امین، سید محسن; سیره معصومان; ترجمه حسین وجدانی،چاپ سوم (۷۶); ج۴، ص ۲۳۸.
۳۸. غررالحکم، ج۲، ص ۶۴۰، ش ۴۵۷.
۳۹. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۸۲، روایت ۸۱.
۴۰. ۱۹
۴۱. وسائل الشیعهٔ، ج۱۸، ص ۵۸۴، روایت ۳.
۴۲. غررالحکم، ج ۲، ص ۵۰۱، ش۴۴ و ۴۵
۴۳. بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۱۰۲، روایت ۲ و غررالحکم ج۲،ص ۸۳۳، ش۹۶.
۴۴. قرآن کریم، نساء، آیه ۳۴.
۴۵. ۲۸
۴۶. ابن عبدالحفیظ، سویدی، محمد نور; منهج التربیهٔ للطفل;ص ۳۷۱.
۴۷. ۴۴
۴۸. گیج، نت، ل; روانشناسی تربیتی، و دیوید سی برلاینر، ترجمهغلامرضا خوئی نژاد و همکاران، چاپ اول (۱۳۷۴)، ص ۳۴۴و ۳۴۵.
۵۰ و ۴۹. مقدمهای بر نظریههای یادگیری، ص ۲۸۹ و ۲۹۱.
۵۱. Treating Problem children, P.۱۲۲,۱۲۳.
۵۲. موریس، ریچارد جی; اصلاح رفتار کودکان، ترجمه ناهیدکسائیان; ص ۷۳ و ۸۸.
۵۳. سیف، علیاکبر; تغییر رفتار و رفتار درمانی; چاپ اول (۱۳۷۳);ص ۳۹۷.
۵۴. سال آکسلرد; تغییر رفتار در کلاس درس; منیجه شهنی ییلاق،تهران (۱۳۶۸)، ص ۴۷.
۵۵. ایلینگورس، رونالدس; کودک و مدرسه، ترجمه شکوه نوابی نژاد;تهران (۱۳۶۸); ص ۶۳.
۵۶. همان، ص ۶۶
منبع : سایر منابع
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست