چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
عبداللهنوری بیاید یا نیاید؟
«خودداری بعضی از همفکران سابقم در حمایت از من، برایم خیلی ناراحتکننده و حتی غیرقابل فهم بود، تا سرانجام دریافتم که نیروهای شوروی بر کسانی چون بیلاک و کولر فشار میآورند... با این همه، رفتار ناپذیرفتنی بسیاری از مسوولان بالای حزبی ربطی به فشار شورویها نداشت. با باز شدن فضای جامعه، روز به روز روشنتر میشد که بسیاری از بوروکراتها مقام و امتیازهای خود را از دست خواهند داد. پس مخالفت آنها با تغییرات صرفا برای حفظ خودشان بود.»
الکساندر دوبچک، خاطرات
این سخنان را الکساندر دوبچک بر زبان آورد آنگاهی که متوجه شد برخی یاران حزبی در حزب کمونیست اسلواکی در مقابل تجدیدنظرخواهی او ایستادهاند و راه خود را از او جدا کرده و حافظان وضع موجودند.
دوبچک یک تجدیدنظرطلب تمامعیار بود. او اگرچه زمانی به تمرکزگرایی اقتصادی و ساختار سیاسی حزب کمونیست اعتقاد داشت اما به مرور زمان و تجربه دریافت که برخلاف تبلیغات حزب، منتقدانی همچون لئون تروتسکی، کارل کائوتسکی و روزا لوکزامبورگ را چهرههایی منحرف و واداده نباید به حساب آورد و بسیاری از انتقادات آنها قابل تامل و مقبول است. اینچنین بود که او با حفظ اعتقاد سوسیالیستی خود هر روز بر فاصلهاش با لنینیسم روسی افزود و به یک سوسیالیست تجدیدنظرطلب و تحولخواه تبدیل شد و این تحولخواهی او بود که زمینهساز «بهار پراگ» در چکسلواکی شد. بهار پراگ اگرچه ثمره تلاشهای تحولخواهانه او بود اما دولت مستعجل شد و تداوم آن دیری نپایید.
ده سال به عقب بازگردیم. چه بسیار که با شادی و شعف از «بهار اصلاحات» در ایران سخن به میان آمد و البته «بهار اصلاحات» چه نام بامسمایی بود در قیاس با «بهار پراگ». چه آنکه هر دو «بهار» (پراگ و تهران) آغاز فصلی جدید بود و حکایتگر تحول و دگرگونیای جدی در حیات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی مردم.
بهار پراگ البته به سرعت خزان شد اگرچه تاثیر خویش را در آینده سیاسی چکسلواکی گذاشت و چه بسا حتی تاثیر آن را فراتر از مرزهای چک و اسلواکی نیز بتوان مشاهده کرد، آنچنان که بیست سال بعد با ظهور گورباچف در شوروی این طنز سیاسی بر سر زبانها میچرخید که «گورباچف با دوبچک چه فرقی دارند؟ بیست سال.» دوبچک تاثیر خود را در تاریخ تحولخواهی چپ و گذر از مرزهای تنگ کمونیسم به جای گذاشت اگرچه دولت بخت او مستعجل بود و بهار پراگ، خزان شد.
«پروستاریکا» در مقایسه با «برنامه عمل» بهار پراگ که به دست دوبچک تهیه شده بود و نویددهنده اصلاحاتی گسترده بود اگرچه به قول خود دوبچک به یک «چای کمرنگ» میمانست اما به هر حال شباهتهای آن دو برنامه قابل چشمپوشی نبود. دوبچک به تجربه و تأسی از استدلالهای اقتصاددانان پیشرو، به ضرورت تمرکززدایی در اقتصاد ایمان آورده بود و با این حال مطمئن شده بود که لازمه و مقدمه این توسعه اقتصادی، یک توسعه سیاسی است: «ضرورت اصلاحات سیاسی قبل از دست زدن به اصلاحات اقتصادی بیش از پیش بر من روشن شد. به این باور رسیدم که به دخالت روزمره دستگاه مرکزی حزب در مدیریت اقتصادی میبایست پایان داد.»
در بهار اصلاحات ایران نیز این عبدالله نوری بود که در مقام یک روحانی بلند پایه باسابقه خط امامی و متمایل شده به نظریات اصلاحطلبانه و تجدیدنظرطلبانه، بر کرسی وزارت کشور نشست تا هدایتگر سکان توسعه سیاسی در ایران و مجری اصلیترین شعارهای تحولخواهانه سیاسی باشد. او البته به سرعت به عنوان یک چهره تندرو از سوی راستگرایان ایرانی معرفی شد. همچنان که تحولخواهی صادقانه دوبچک را بسیاری از نیروهای حزبی در اسلواکی و روسیه، منحرفکننده معرفی میکردند، عبدالله نوری نیز با چنین القاب و اتهاماتی روبهرو شد.
چه بسیار که در نقد او و اعتقادش به توسعه سیاسی گفته شد: «توسعه سیاسی که آقای نوری دنبال میکند، توسعه هرجومرج است و زیربنای حکومت را سست میکند... و انتخاب نادرست ایشان در گسترش مشارکت سیاسی نهایتا ما را به سمت الگویی چون لبنان چندسال پیش خواهد کشید.» (محمدرضا باهنر، ۱/۴ و ۳/۴/۷۷، رسالت و همشهری) این تهدیدات و محدودیتها اما به تزلزل رای عبدالله نوری نینجامید و باعث نشد تا او در اصلاحطلبی خود تجدیدنظر کند و به یک سیاستمدار محافظهکار اما ملقب به اصلاحطلب در حکومت تبدیل شود. نوری همواره یک چهره داشت؛ چه در وزارت کشور، چه در روزنامه خرداد، چه در دادگاه و چه امروز پس از عصر زندان و عصر سکوت. نوری، همان نوری است و هیچگاه از خود عبور و عدول نکرد؛ و گواه این سخن نیز همین است که امروز هیچکس از او نمیخواهد متحول بشود یا گامی بلندتر بردارد و در شیوههای اصلاحطلبی خود تجدیدنظر کند.
دوبچک پس از خزان «بهارپراگ» تبعید و تحدید شد و زندگی در حصر و محدودیت را تجربه کرد و دو دهه بعد اما اصلاحات او سرانجام یافت و به تحولی پایدار در ساختار سیاسی چکواسلواکی انجامید. اما جالب آنکه در سالهای تبعید و حصر دوبچک نیز بسیاری از کشورهای اروپای شرقی همچون لهستان و مجارستان به دنبال «دوبچک» خود میگشتند و «دوبچک» این چنین به یک الگو تبدیل شد. بدیل این الگو در ایران اما عبدالله نوری بود.
مردی که نطق او در دادگاه روزنامه خرداد، نهتنها برای رقبای سیاسی تکاندهنده بود بلکه برای اصلاحطلبان محافظهکار شده نیز غیرقابل فهم بود؛ تا آنجا که برخی از بزرگان جناح اصلاحطلب نیز در جلسات خصوصی خود منتقد جدی عبدالله نوری شدند و حتی پرهیزی نکردند از اینکه بگویند «نوری، کمر اصلاحات را شکست.» و البته چرایی این نقدها قابل فهم بود. همچنانکه دوبچک نیز در تحلیل چرایی ناهمراهی و ناشکیبایی دوستان سابق میگفت که بخشی از آنها تحت فشارند و برخی دیگر نیز اعتقادی به یک اصلاحات غیرصوری و جدی ندارند؛ چه آنکه در چنان ساختار تحولیافتهای، جایی برای میدانداری آنها نیز نخواهد بود.
اصلاحطلبی نوری به اجبار و با استیضاح و خروج از کابینه و سپس دادگاهی شدن مسدود شد. عبدالله نوری، چهره معتمد امام خمینی و کسی که حتی از تمایل امام نسبت به ارتقای او تا سطح نخستوزیری نیز خاطراتی شنیده شده است در دادگاه خود متهم به مقابله با نظرات و دیدگاههای حضرت امام و اهانت به معظمله شد و البته این صرفا یک بند از اتهامات او بود. نوری به زندان رفت و البته پیش از حکم دادگاه، در دفاعیه خود گفت که «زندان مرا خوشتر است از آنکه مرا به آن میخوانند.» اما آیا عبدالله نوری آنچنان که رقبای راستگرای او و دوستان محافظهکارشدهاش همزبان میگفتند، یک چهره افراطی بود؟
عبدالله نوری نه یک چهره افراطی که به عکس،یک اصلاحطلب اصولگرا بود. او برخلاف آن دسته از اصلاحطلبانی که برای توجیه کندروی سیاسی خود مدام از تفاوت اصلاح و انقلاب سخن میگفتند، به درستی تفاوت اصلاحطلبی و محافظهکاری را میشناخت و همچنان که از اصلاحطلبی به دامن انقلابیگری نغلتید، به آغوش محافظهکاری نیز متمایل نشد.
عبدالله نوری بدین ترتیب یک الگو است برای اصلاحطلبان ایرانی. چه آنکه او اگرچه چهرهای است درون نظام جمهوری اسلامی و به امام و انقلاب معتقد است اما اصلاحطلبی را نه آنچنان میشناسد که عموم اصلاحطلبان دوم خردادی میشناسند و نمایندگی میکنند. او معتقد است که مشی اصلاحطلبی در مقام ریاستجمهوری در ایران همچنان یک مشی تجربه نشده است و ناکامی اصلاحات در ایران را نه فقط معلول سنگاندازیهای رقیب که فرزند بیارادگی خودیها نیز میداند. اینچنین است که او امروز میگوید: «خاتمی اگر میخواهد بیاید باید خاتمیای متفاوت از خاتمی ۷۶ تا ۸۴ باشد.»
طرح نام نوری در آستانه انتخابات ریاستجمهوری یک فرصت مغتنم است برای یادآوری الگوی ایرانی اصلاحطلبی. چه بسا حرف و حدیثها در خصوص کاندیداتوری او فرجامی نیابد و گمانهها در این خصوص جامه عملی به خود نپوشد. با این حال اما از طرح نام او استقبال باید کرد. چه آنکه طرح نام نوری، تاکید بر رویکردی خاص در اصلاحطلبی ایرانی است. اگر مهدی کروبی تحول در سیاست ایران را به صورتی محدود و کنترلشده و از طریق ریشسفیدی و اجماع در راس هرم ساختار سیاسی در نظر دارد، در مقابل عبدالله نوری نیز نماد الگویی از اصلاحطلبی است که به ایستادگی مدنی و مجدانه برای پیشبرد اصلاحات معتقد است.
نوری و کروبی، دو الگوی متفاوت از اصلاحطلبی و تحولخواهی در ایران هستند که یکی به اصلاحات از بالا میاندیشد و دیگری به اصلاحات از پایین. در این میان اما اشتباه است اگر گمان کنیم که میتوان هم از مواهب عبدالله نوری بودن (پرستیژ سیاسی) برخوردار بود و هم از مواهب مهدی کروبی بودن (حصار امن سیاسی)، و در عین حال مصائب و هزینههای مترتب بر انتخاب هر کدام از این دو الگو را متحمل نشد. یا باید مهدی کروبی بود با همه مصائب و مواهبی که به صورت توامان، جایگاه سیاسی او دارد یا باید عبدالله نوری بود با تمام مواهب و مصائبی که جایگاه سیاسی او خواهد داشت.
بدین ترتیب نوری چه کاندیدای انتخابات آینده باشد و چه نباشد میتواند محور الگویی متفاوت از اصلاحطلبی باشد و محل تجمع تحولخواهانی که فاصلهای مشخص با نسل اصلاحطلبان دوم خردادی دارند. همچنان که مهدی کروبی نیز محل تجمع آن دسته از نیروهای سیاسی میتواند باشد که ورود به قدرت و پیشبرد امور از طریق ریشسفیدی در ساختار سیاسی را دنبال میکنند. این انتخاب ماست که پیرو مشی سیاسی نوری باشیم یا کروبی. اما «نه این و نه آن و درعین حال هم این و هم آن»، گزینهای است که وعده آن چندان امیدبخش به نظر نمیآید. زمان انتخاب فرا رسیده است. اکنون صراحت بیش از همیشه به کار میآید و آنکه از صراحت میگریزد، آینده روشنی را نوید نمیدهد.
رضا خجستهرحیمی
منبع : شهروند امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست