سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
اتحادیه جهانی یهود ...
سازمان "آلیانس اسرائیلیت یورنیورسال " یا اتحادیه جهانی یهود از جمله سازمانهای یهودی با اندیشه صهیونی بود که در سال ۱۸۶۱ م/۱۲۴۰ ش،در فرانسه تأسیس و فعالیت خود را آغاز کرد.
بنیان گذار این سازمان یکی از یهودیان سرشناس و برجسته فرانسوی به نام اسحاق موسی آدولف کرمیو بود که در سال ۱۷۹۶ م/۱۱۷۵ ش،در شهر نیمس به دنیا آمد.وی در سال ۱۸۴۰ م/۱۲۱۹ ش،رئیس "انجمن مرکزی یهودیان "فرانسه بود و بعدها به عضویت مجلس نمایندگان فرانسه انتخاب و نفوذ و اعتبار فوق العادهای در جامعه فرانسه کسب کرد.برخی منابع تاریخی نقش او را در زمینهسازی انقلاب ۱۸۴۸ م/۱۲۲۷ ش،فرانسه مؤثر دانستهاند.آدولف کرمیو در اواسط قرن نوزده به تدریج به یکی از رهبران سیاسی فرانسه تبدیل شد و حتی در چند نوبت،عضو کابینه دولت فرانسه و در سال ۱۸۷۰ م/۱۲۴۹ ش،یکی از اعضای حکومت دفاع ملی فرانسه بود.
او در سال ۱۸۶۰ م/۱۲۳۹ ش،با جمع آوری کمکهای مالی و همکاری شماری از رهبران یهودی برای ایجاد "اتحادیه جهانی یهود "اقدام نمود.این سازمان یکسال بعد با عنوان "آلیانس اسرائیلیت اونیورسال "در فرانسه تأسیس شد.کرمیو اولین رئیس این سازمان بود که تا زمان مرگ خود در سال ۱۸۸۰ م/۱۲۵۹ ش،همواره این سمت را به عهده داشت.
افکار،علایق و تلاشهای اسحاق موسی آدولف کرمیو،اولین رئیس آلیانس جهانی کاملا صهیونیستی بود.به نوشته منابع صهیونیستی: برداشت وی از عظمت قوم یهود و عشق وی به فلسطین،ماهیت صهیونیستی داشت...برداشت کرمیو از آینده قوم یهود به جهان بینی روشنفکرانه وی ژرفا بخشید.برای کرمیو احیای سرزمین مقدس از اولویت ویژهای برخوردار بود.وی میگفت امید به بازگشت به سرزمین مقدس]فلسطین[،همچون خورشید به زندگی ما پرتو افکنده است و به ما آرامش میبخشد. شارل نتر از یهودیان سرشناس فرانسه و از پیشگامان طرح انتقال و اسکان یهودیان در فلسطین و آلبرت کوهن عضو "انجمن مرکزی یهودیان فرانسه "و رئیس "انجمن سرزمین موعود " از جمله اعضای بسیار فعال و برجسته اتحادیه جهانی یهود (آلیانس) بودند که در مسیر تحقق اهداف صهیونیستی این سازمان،نقش اساسی و فراوان داشتند.
تلاش گسترده و بیوقفه رهبران آلیانس جهانی و پشتیبانی بعضی رهبران و ثروتمندان یهود،سرانجام طرح ایجاد مؤسسه کشاورزی "میکوه اسرائیل " را در حومه یافا در سال ۱۸۷۰ م ۱۲۴۹ ش،محقق ساخت.این آموزشگاه که بر اساس ایده اسکان یهود در فلسطین تأسیس شده بود،آرزوی برخی رهبران اندیشه صهیونیستی،به ویژه سران سازمان آلیانس را تحقق بخشید.آدولف کرمیو رئیس آلیانس درباره اهمیت تأسیس "میکوه اسرائیل "گفته بود: این مدرسه در آینده به دژ بسیار مستحکمی تبدیل خواهد شد.وقتی یهودیان به سرزمین بومی خود پای گذارند،دیگر هرگز آن را ترک نخواهند کرد.
● آلیانس اسرائیلی در ایران
آلیانس اسرائیلیت یونیورسال یا اتحادیه جهانی اسرائیلی،به موازات تلاش در مسیر اجرای طرح استقرار یهود در فلسطین،دست به تأسیس شعبههایی در بعضی کشورهای جهان،از جمله ممالک آسیایی و عربی زد.
در سفر سال ۱۸۷۳ م/۱۲۵۲ ش،ناصر الدین شاه قاجار به اروپا،رهبران و نمایندگان یهود کشورهای اروپایی،شاه ایران را برای اعطای یک سری امتیازات اجتماعی به یهود توجیه و ترغیب کردند.
ملاقات و مذاکرات رهبران یهود انگلستان، فرانسه، آلمان، اتریش،بلژیک،هلند و نمایندگان و مأموران بعضی کانونهای یهودی با ناصر الدین شاه و میرزا حسین خان مشیر الدوله (سپهسالار) صدر اعظم وقت،سرانجام منجر به اتخاذ تصمیمات جدیدی شد که تأسیس مدارس آلیانس در ایران از آن جمله بود.
به اعتراف تاریخ یهود؛ "در سفر اول ناصر الدین شاه به اروپا در سال ۱۲۹۰ هجری،مؤسسات و نمایندگان آلیانس در غالب نقاط از او پذیرایی بعمل آوردند و یهودیان ایران را به او توصیه کردند.
در ۱۳۳ ژوئیه) حاجی میرزا حسین مشیر الدوله در پاریس صورت مجلسی از بازدید آلیانس،با موافقت شاه امضاء کرد که دارای تعهدات امید بخشی درباره یهودیان ایران بود.یکی از آن تعهدات حمایت از مدارسی بود که آلیانس میخواست در ایران افتتاح کند. " به نوشته حبیب لوی:
شنبه ۱۲ ژوئیه ۱۸۷۳۳۱۲۵۲ ش/۱۳۰۰ ق[طبق دعوتی که از کمیته مرکزی آلیانس بعمل آمده بود،سر ساعت معینی در هتل،ریاست پارلمان فرانسه،محل اقامت شاه ایران در پاریس،حضور بهم رساندند.جناب آقای میرزا ملکم خان وزیر امور خارجه ایران،هیئت کمیته مرکزی آلیانس را در سالن پذیرایی به حضور شاه وارد نمود.
موقعی که آقای آدولف کرمیو رئیس آلیانس میخواست شروع به صحبت کند، اعلیحضرت وی را شناخته و به او دست دادند.آقای کرمیو این قسم شروع به سخن نمود:اعلیحضرتا!آلیانس اسرائیلت اونیورسال که نماینده آن،انجمن مرکزی میباشد فوق العاده افتخار دارد که به وی اجازه شرفیابی حضور داده شده است. آدولف کرمیو رئیس آلیانس اسرائیلیت اونیور سال با ارائه گزارشی درباره یهود ایران و علایق شاه دوستی آنان،ناصر الدین شاه را با کوروش هخامنشی مقایسه و اعطای بعضی امتیازها برای یهودیها را تقاضا کرد.
سخنان همراه با چاپلوسی و تملق رئیس "اتحادیه جهانی اسرائیلی "چنان احساسات ناصر الدین شاه قاجار را تحریک کرد که فورا حمایت خود و صدر اعظم ایران را از یهود یادآور شد: شاه با دست خود،صدر اعظم (میرزا حسین خان سپه سالار) را نشان داده و به زبان فرانسه فرمودند:این نخست وزیر حامی یهودیان است و این کار را مانند کار خودش میداند.او به قدری دوست یهودیان است تا به اندازهای که مسلمانان کینه به وی پیدا کردند.صدر اعظم با تبسمی تعظیم نمود. کرمیو گفت:اعلیحضرتا آلیانس اسرائیلت مایل است که رعایای یهود شما نسبت به وظایفی که نسبت به وطن پرستی و پادشاه خود دارند آشنا گردند.لازم است که از طفولیت آنها را به نتایج نیکوی فرهنگ آشنا ساخت.ما پیشنهاد میکنیم که در بعضی از شهرهای کشور شما]ایران[،همان قسم که در شهرهای شرق کردهایم، مدارسی تأسیس کنیم که معلمین ما آنها را اداره کنند.آیا این فکر مورد تصویب ملوکانه واقع خواهد گردید؟ شاه به زبان فرانسه جواب داده فرمودند: "بلی من از مدارس شما حمایت خواهم کرد.آقای کرمیو!با صدر اعظم موافقت نمایند و من آن را تصویب میکنم. " سرانجام این گفت و گو به تهیه و تدوین نامهای چهارده مادهای از سوی آدولف کرمیو رئیس سازمان جهانی آلیانس منجر شد و فورا مورد موافقت میرزا حسین خان سپه سالار صدر اعظم وقت به نمایندگی از شاه ایران قرار گرفت.
ناصر الدین شاه در سفر بعدی خود به اروپا و در واقع انگلستان،در سال ۱۸۸۸ م/۱۲۶۷ ش، در زمان ملکه ویکتوریا و ولیعهد او،ادوارد،عمدتا میهمان دوستان یهودی ملکه انگلیس و ولیعهد او بود.به طوری که نوشتهاند: در این سفر بار اصلی پذیرایی از پادشاه ایران به دوش آلفرد فردیناند روچیلد ]یهودی[بود،به نوشته آلفری،اکنون،سر آلبرت ساسون،یهودیکه پیر و سالخورده بود خود حکمران یک امپراتوری شرقی محسوب میشد.او در کنار ادوارد ]ولیعهد وقت و پادشاه بعدی با عنوان ادوارد هفتم[در انتظار شاه ایران نشست.
شاه در لندن برای شام میهمان روزبریها (کنت و کنتس/حنا روچیلد) بود و فردای آن روز آلبرت]ساسون یهودی[او را به نهار]ناهار[دعوت کرد.آلفری معتقد است توجه آلبرت ساسون به شاه ایران یک مسئله اخلاقی نبود. در این سفر دو نفر از رهبران سرشناس جامعه یهود انگلستان که از پیشگامان حرکت صهیونیستی به شمار میآمدند با ناصر الدین شاه ملاقات و گفت و گو کردند.این دو،بارون ادموند روچیلد و موسی مونته فیوری بودند.
بارون ادموند روچیلد ۱۹۳۴-۱۸۴۵ کوچکترین پسر جیمز روچیلد،همان کسی است که نام وی با استقرار یهودیان در فلسطین و تأسیس دولت اسرائیل پیوند ناگسستنی دارد.به نوشته بعضی اسناد،ادموند روچیلد ۷۰ میلیون فرانک در راه انتقال و اسکان یهود در فلسطین سرمایه گذاری کرد.
موسی مونته فیوری یا موزز مونته فیوره از دیگر پیشگامان بزرگ صهیونیسم انگلو-یهودی است که قبل از برگزاری کنگره بال در مسیر پیشبرد آرمان صهیونیسم تلاش بیوقفه داشت. بعضی منابع یهودی و صهیونیستی نوشتهاند صهیونیسم،نخست مرهون آرمان و تلاش این شخصیت یهودی است که ملکه ویکتوریا لقب شهسوار امپراتوری بریتانیا (شوالیهگری) را به او اعطا کرد.
نباید از یاد برد که ارتباط محافل مرموز یهود اروپا با ناصر الدین شاه قاجار و دربار او از پیشینه قابل توجه برخوردار بود.حضور و نفوذ گسترده و همه جانبه یهودیانی چون حکیم یحزقل (حق نظر) و یاکوب ادوارد پولاک با عنوان طبیب در دربار تنها یک نمونه آشکار آن است.حکیم یحزقل که پیش از این طبیب مخصوص محمد شاه بود-با نفوذ مرموزی که بر مهد علیا،مادر شاه داشت-میتوانست منشاء بسیاری از رویدادهای حساس باشد.همانگونه که ادوارد یاکوب پولاک یهودی از سال ۱۸۵۵ تا ۱۸۶۰ م/۱۲۳۴ تا ۱۲۳۹ ش،به عنوان طبیب مخصوص ناصر الدین شاه از چنین موقعیت و نفوذ و تأثیری برخوردار بود.به اعتراف نویسنده تاریخ یهود ایران،یاکوب ادوارد پولاک وسیلهای برای اطلاع یهودیان خارجی،خصوصا انگلستان از وضع یهودیان ایران گردید. گفتنی است؛عزرا فرزند یعقوب،نوه داود شیرازی از ثروتمندان معدود آن عصر،داماد یحزقل بود که بین تهران و بغداد و تهران و منچستر انگلستان به امور تجاری اشتغال داشت. بیتردید ثروت اندوزی عزرا بن یعقوب،بیتأثیر از نقش و نفوذ یحزقل در دربار حکومتی نبود.
"سفرنامه پولاک "با اشاره به یک مورد اختلاف منافع بین حکیم یحزقل یهودی با میرزا آقا خان نوری صدر اعظم ناصر الدین شاه قاجار،حمایت دربار از طبیب یهودی و برکناری صدر اعظم را ناشی از تأثیر و میزان نفوذ یحزقل در دستگاه حکومتی میدانسته،به طوری که او را معادل مردخای،عموی ملکه استر یهودی،همسر خشایار شاه قلمداد کرده و با عاریه گرفتن از کتاب استر در عهد عتیق مینویسد: "و مردخای-در این مورد همان حق نظر-در بین قوم خود بزرگ و نام آور بود. " به هر روی،سفر اول ناصر الدین شاه قاجار به اروپا،زمینهساز تأسیس شعبههای آلیانس در ایران شد و سفر دوم او ایجاد مدارس آلیانس را به دنبال داشت.به این ترتیب،حدود سی و هشت سال بعد از تأسیس آلیانس اسرائیلیت اونیورسال در فرانسه،در سال ۱۸۹۸ م/۱۲۷۷ ش، مدارس وابسته به آن در ایران ایجاد و شروع به فعالیت کردند.
گفتنی است،تا قبل از برپایی مدارس رسمی آلیانس اسرائیلیت اونیور سال در ایران،مدارس ویژه یهود در ایران با حمایت و پشتیبانی کانونها و محافل خارجی در این کشور دایر بود:
تا گشایش نخستین مدرسه آلیانس در تهران،با یاری انگلیسیها در ایران چند آموزگار پروتستان تبلیغ و تدریس فرزندان جماعت یهود را عهدهدار بودند.یکی از آنان میرزا بابا نامی بود که یک سال پس از گفت و گوهای پاریس و کسب اجازه از ناصر الدین شاه،مدرسه کوچکش را در ۱۸۷۵ م ۱۲۹۱۱ ق/ ۱۲۵۴ ش،گشود.
دومین مدرسه در ۱۸۹۹ م ۱۳۱۶۶ ق/ ۱۲۷۸ ش،در اصفهان برپا شد.این نهاد را یک یهودی به نام نور اله که او نیز دین پروتستان آورده بود اداره میکرد.باز هم او بود که در سال ۱۸۹۴ ۱۳۱۱ ق ۱۲۷۳ ش دو شعبه دیگر همان مدرسه را در تهران و همدان به راه انداخت. به این ترتیب شعبه رسمی مدارس آلیانس اسرائیلیت اونیورسال در ایران برپا شد.
در ۱۴ ژوئیه ۱۸۹۸ م ۱۳۱۵ ق ۱۲۷۷ ش کمیته مرکزی پاریس نامهای برای نظر آقا یمین السلطنه سفیر ایران در فرانسه فرستاد و اعلام داشت که این روزها کمیته در این خیال است که مدرسه آلیانس تهران را به راه اندازد.
به همین قصد یهودیان،بارون هیرش،یکی از بانوان بزرگ و سرشناس خود را از لندن جهت پا در میانی به تهران فرستادند.پس از آنکه پذیرش حکومت را گرفتند، ژوزه کازه را که از استادان بیروت بود برای تدریس و اداره مدرسه به تهران خواستند.
اما سرپرستی با لون نامی بود که درباره چگونگی گشایش مدرسه،گزارشهای گرانبهایی برای وزیر خارجه فرانسه فرستاد. به این ترتیب مدارس آلیانس در تهران به راه افتادد.
در ۳۰ اکتبر۱۸۹۸ م/۱۲۷۷ ش مدرسه زاد روز مظفر الدین شاه را جشن گرفت.
رفته رفته پیشرفت آلیانس یهود توجه دولتمداران را به خود جلب کرد.وزیر امور خارجه (میرزا محسن خان مشیر الدوله) صد نفر از نوآموزان مدرسه را به حضور پذیرفت و شادباش گفت و ۵۰۰ فرانک کمک هزینه داد.آن وزیر یادآور شد:برای ما یهودی و غیر یهودی هر دو ایرانی هستند و شاه ایران "میان رعایای خود،از هر کیش که باشند تبعیض قائل نیست. "همچنین مظفر الدین شاه به نظام السلطنه دستور داد که سالانه ۲۰۰ تومان به این مدرسه کمک کند.نیز تشویق نامه فرستاد[...]نوشت: من با خوشوقتی اطلاع یافتم که گروهی از یهودیان مایلند به فرزندانشان تعلیماتی بدهند که در سایر مدارس برایشان میسر نیست.زیرا که درهای آن مدارس به رویشان بسته است.پس اکنون برآنند که به جمع آوری کمک هزینه برآیند و یک نهاد آموزشی بر پا کنند تا در آنجا کودکان ندار و یتیم بیاموزند چگونه بر اساس دین موسی به بزرگداشت نام من]مظفر الدین شاه قاجار[برآیند و برای من و سرزمین من دعا کنند. ایجاد یک تشکیلات پوششی فرهنگی با اغراض سیاسی در ایران از سوی آلیانس جهانی تلاش همه جانبهای برای ترویج و تبلیغ اندیشه صهیونیستی در جامعه یهود بود.مدارس آلیانس پس از تهران،یکی پس از دیگری در شهرهای یهودی نشین ایران،از جمله در اصفهان،شیراز، آبادان، کرمانشاه، سنندج نهاوند، بروجرد،یزد،رشت،گلپایگان،کاشان،گروس (بیجار) و...تأسیس شد و فعالیت خود را آغاز کرد.
مؤسسات آلیانس،به موازات گسترش فعالیتهای خود در جوامع یهود اروپا،از شمال و شرق آفریقا تا خاورمیانه و آسیا نیز شعبههای خود را توسعه و بسط داد.به طوری که،طی مدت کوتاهی از لندن،وین و برلین تا تتوان و طنجه مراکش در شمال آفریقا،و بغداد و ادرنه در حوزه قدرت امپراتور عثمانی و تا ایران فعالیت خود را به طور هماهنگ رونق بخشید.
درباره فعالیت به اصطلاح آموزشی و فرهنگی آموزشگاههای آلیانس،به ویژه در ایران،دو نکته حائز اهمیت وجود دارد.نکته اول آنکه،مدارس و مؤسسات مزبور،به طور مرموزانه و تقریبا نیمه آشکار،کودکان و نوجوانان غیر یهودی،از جمله مسلمانان را نیز جذب و تحت آموزش قرار میدادند.این موضوع در برخی نقاط ایران موجب عکس العمل مردم مسلمان،به ویژه عالمان دین گردید.طوری که در بعضی بلاد ایران عالمان بزرگ و سرشناس،ورود و حضور کودکان و نوجوانان مسلمان را به این آموزشگاهها منع و تحریم کردند.
در سال ۱۹۰۰ میلادی مدرسه آلیانس در اصفهان افتتاح گردید و چند سال بعد در سال ۱۹۰۷ م سیّدی...]از عالمان مسلمان[از عدهای از بزرگان یهود تعهد گرفت[...]اطفال مسلمان حق ندارند در مدارس یهود (آلیانس) حضور یابند.این دستورات هم در اثر دخالت وزیر مختار ایران عقیم ماند. همگرایی و هماهنگی دولتمداران وقت با محافل یهودی در پیشبرد ایدههای صهیونی در ایران آن زمان،به طور جدی نیازمند تأمل و تدقیق است.
نکته دوم این که،دست پروردگان و دانش آموختگان مسلمان آموزشگاههای آلیانس،به طرز بسیار شگفتآور و سوال برانگیزی،بعدها،وارد دستگاهها و مراکز قدرت در عرصه سیاست و فرهنگ در کشور میشدند.کوهنکا رئیس آموزشگاههای آلیانس در ایران در این باره گفته بود: خوشوقت است وقتی ملاحظه میکند اکثر دانشمندان،نویسندگان و رجال سیاسی و نظامی این کشور از تحصیلکردگان مدارس آلیانس میباشند.و باز هم مزید افتخار است که همین تربیت یافتگان مدارس ایران امروز از بهترین دوستان این مؤسسه میباشند.در این راه پرافتخار،آلیانس اسرائیلت دوستانی هم دارد که با کمکهای مادی و معنوی خود تسهیلات لازم در راه پیشرفت مقاصد فرهنگی او را فراهم میسازند. ترویج ایده سیاسی و فرهنگی هماهنگ و واحد در جوامع یهودی جهان در مسیر آرمان صهیونیسم،تلاش بیوقفه و مستمری از سوی آلیانس اسرائیلیت اونیورسال در بسیاری از کشورها از جمله ایران بود.اما رهبران و سران آلیانس،در تعقیب ایده مزبور،از تربیت مأموران محلی غیر یهودی برای پیشبرد اهداف و مطامع خود نیز غافل نبودند.
در یکی از منابع یهودی با اشاره به حضور دانش آموزان مسلمان در مدارس آلیانس،اعتراف شده است که در برخی مناطق کشور،تعداد دانش آموزان مسلمان حتی از یهودیها بیشتر بوده است: "به مثل در مدرسه همدان از ۶۵۴ شاگرد تنها ۱۷۳ نفر یهودی بودند. " منابع یهودی علت جذب کودکان مسلمان در مدارس آلیانس را ایجاد همگرایی فکری و فرهنگی بین یهودیان و مسلمانان ادعا کردهاند: سیاست آلیانس اسرائیلی از آغاز این بود که در حدود ۲۰ درصد دانش آموزان مسلمان را به منظور نزدیکی دو جامعه،ایجاد ارتباط و انواع اهداف مثبت دیگر در خود جای دهد نکته قابل توجه دیگر در مدارس آلیانس در ایران،عدم توجه به زبان،ادبیات،تاریخ و فرهنگ ایران،در برنامههای آموزشی بود: بنابر گزارشهای مفتش وزارت معارف در مدرسه آلیانس یهود چندان توجهی به زبان فارسی و تاریخ و فرهنگ ایران نداشتند.برنامههای مدارس دولتی و آئیننامه وزارت معارف را پشت گوش میانداختند و وا مینهادند. ۱ در بخش متوسطه،تدریس ادبیات فارسی،به ویژه اشعار و قطعات برگزیده که در سایر مدارس اجباری بودند،در اینجا "خوانده "نمیشدند و به طور کلی فارسی این کلاسها با پروگرام وزارت معارف هماهنگ نبود.نیز در سال یکم متوسطه حساب تدریس نمیشد.فارسی شاگردان مدرسه "ضعیف "بود نمایندگان و مأموران آلیانس مرکزی پیوسته به ایران سرکشی و چگونگی فعالیت مدارس وابسته را از نزدیک تحت کنترل و مراقبت و هدایت داشتند.آموزشگاهها و مؤسسات وابسته به آلیانس اسرائیلیت اونیورسال تا سال ۱۳۵۷ ش،در ایران فعالیت داشتند و تحت راهبری و اداره مرکزیت فرانسوی آن،به مدت ۸۰ سال،اهداف و برنامههای این کانون جهانی صهیونی مستقر در پاریس را در ایران پیاده میکردند.
صرف نظر از روابط مستحکمی که تشکیلات آلیانس با مراکز سیاستگذاری و تصمیم گیری، دولتمداران و کانونهای قدرت داخل کشور ایران داشت،دانش آموختگان مدارس و آموزشگاههای آلیانس نیز به آسانی به داخل حوزههای مدیریت و قدرت کشور نفوذ و حضور پیدا کرده بودند.اینها تماما حاکی از موقعیت ممتاز یهود در ایران آن دوران است.
زمینههای ایجاد آموزشگاهها و مؤسسات وابسته به آلیانس اسرائیلیت در دوره ناصر الدین شاه به وجود آمده بود،اما این تلاشها پس از روی کار آمدن مظفر الدین شاه و در واقع حدود یک سال پس از برگزاری اولین کنگره جهانی صهیونیسم در شهر بال سوئیس،در ایران نتیجه داد.آموزشگاهها و مدارس آلیانس اسرائیلیت بذر افکار صهیونی را در میان یهود ایران پاشید.بر این اساس میتوان گفت که آلیانس اسرائیلیت اونیورسال،منشاء و مادر اندیشهها، تلاشها و تشکلهای صهیونیستی در جامعه یهود ایران بوده است.اسناد،مدارک و منابع مختلف تاریخی نیز این واقعیت را تصریح و تأکید میکند که پس از فعالیت مدارس آلیانس در ایران،زمزمههای صهیونی در جوامع یهود این کشور نضج گرفت و سرآغاز فعالیتها در این باره گردید.
منبع: فارس
منبع : روزنامه سیاست روز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست