چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
کتابخانههای عمومی تهران در ۶۳ سال پیش
ماهنامه ادبی، علمی و تاریخی «یادگار» به مدیریت عباس اقبالآشتیانی در شماره دیماه سال ۱۳۲۳ خود گزارشی تحت عنوان «کتابخانههای عمومی در طهران» به چاپ رسانده که به دلیل جذابیت آن، ذیلاً از نظر خوانندگان گرامی میگذرد:
غرض ما در طی این مقاله شرح و تفصیل آن کتابخانههای عمومی نیست که سابقاً در ایران در مدارس و مساجد شهرهای بزرگ مثل ری و ساوه و بلخ و بخارا و هرات وسمرقند و امثالها وجود داشته و طلاب علم و ادب بدون مزد و منت از آنها استفاده و استنساخ میکرده و به روان واقفین و بانیان این مؤسسههای پرخیر و برکت رحمت میفرستادهاند بلکه مقصود ما در اینجا اشاره به وضع ناگوار کتابخانههائی است که امروزه در ایران بخصوص در طهران به نام کتابخانههای عمومی موجود است و به علت مغشوش بودن وضع اداری و خودخواهی بعضی از متصدیان آنها چنانکه باید قابل انتفاع نیستند و از هیچ جهت به امثال خود در ممالک متمدنهی امروزی عالم شباهت ندارند.
مهمترین کتابخانههای عمومی که در شهر طهران موجود است و کم و بیش مردم میتوانند تحت شرایط و قیودی از آنها استفاده کند عبارت است از کتابخانهی ملی و کتابخانهی مجلس و کتابخانهی مدرسهی سپهسالار جدید یا به اصطلاح جدیدتر کتابخانهی دانشکدهی معقول و منقول.
اول مانع عمده در راه کسی که بخواهد از این کتابخانههای عمومی استفاده کند آنکه هیچ یک از آنها فهرست جامع و کاملی از کتب خطی و چاپ ندارند و آنچه نیز تاکنون به نام فهرست برای این سه کتابخانه به طبع رسیده کامل و تمام نیست حتی صورت صحیحی از آنها به شکل اوراقی متحرک و مرتب به ترتیب الفبا در این کتابخانهها به وضع کتابخانههای عمومی دنیا وجود ندارد که طالب کتاب پس از یأس از مراجعه به فهرستهای منظم چاپی لااقل از روی آنها نام مؤلف یا کتابی را که به مطالعهی آن محتاج است آن را در روی ورقهای یادداشت کند و بر طبق آنها آن را از مأمورین تهیه کتب بخواهد.
از این گذشته غالب متصدیان نقل و تحویل کتب آن ممارست و اطلاع وسیع را که لازمهی مأموریتشان است ندارند تا لااقل به قدرت حافظه و کثرت تمرین، کار فهرست و اوراق نماینده کتب موجود را بکنند و اگر دلشان خواست کتابی را که طالب آن میخواهد و در فهرستهای ناقص یا اوراق نماینده نمییابد فوراً بیاورند و به او تحویل دهند و موجب سرگردانی و اتلاف وقت او نشوند.
مضحکتر اینکه گاهی در بعضی از این کتابخانهها نام و نشانی کتابی در فهرست یا اوراق نماینده هست ولی چون طالب آن را میطلبد کتاب را به این عنوان که نیست یا روی میز مطالعه رئیس یا به امانت پیش فلان کس است به او نمیدهند. پس از تحقیق معلوم میشود که یا کتاب واقعاًً مفقود شده یا آنکه به علت بینظمی در محلی که جای آن نبوده است رفته و به همین جهت بازیافتن آن مشکل شده است.
همه میدانیم و در ممالک دیگر دنیا که کارهای آن براساس و نظمی متین مبتنی است و کار به کاردان سپرده شده است دیدهایم که قصد اصلی و نیت واقعی دولتها و خیرخواهانی که به تأسیس کتابخانههای عمومی اقدام کردهاند هیچ چیز دیگر نبوده است جز تهیه وسائل سهل و ارزانی جهت تعمیم معرفت و برداشتن بار گران مخارج و زحمت از دوش کسانی که به کتاب و مطالعه علاقه دارند و به علت دست تنگی یا محال بودن تهیه همهی کتب و اسناد قدیمی و منحصر به فرد، فراهم آوردن همهی اسباب کار برای ایشان مقدور نیست. اگر کتابخانههائی به نام کتابخانههای عمومی در محلی وجود داشته باشد و به علت بینظمی یا اشکالتراشی یا حسادت متصدیان کسی نتواند به سهولت و بیزحمت از آنها فایده بردارد و کتابخانه جزء جلال و از اسباب تعینات و خودفروشی کسانی باشد که از طرف دولت یا متولیان وقف به اداره آنجا گماشته شدهاند کتابخانه از جنبهی عمومی میافتد و آن خیر و برکتی که دولت یا واقف از تأسیس و اهداء آن به عموم منظور داشته است به عمل نمیآید.
از عجایب کار متصدیان این کتابخانهها مقرراتی است که این آقایان برای مطالعه و استنساخ از پیش خود وضع کرده و با اعمال آنها تا حدی سد راه افاده و استفادهی عمومی شده اند مثلاً در یکی از این کتابخانهها از هر کس که آنجا برای مطالعه میرود «گواهینامهی حسن اخلاق» میخواهند. معنی این کار این است که بیچاره محصل یا طالب علم که میخواهد برای مراجعه به یک کتاب یا برداشتن یک یادداشت به آنجا رجوع کند باید یکی دو روز عمر خود را درکلانتری یا ادارهی آگاهی یا جائی دیگر تلف نماید تا آن ورقه را که آقایان میخواهند تحصیل نماید.
این عمل علاوه بر آنکه موجب تلف کردن وقت مردم و سرگردانی ایشان است توهینی است نسبت به اخلاق عمومی. اگر آقایان از آن بیم دارند که کسی کتب نفیسهی کتابخانه را برباید باید بر مراتب مواظبت و دقت خود در نظارت بیفزاید و بیسبب کسی را که برای مطالعه به مؤسسه ایشان مراجعه میکند ذاتاًً نادرست نپندارند مثل اینکه هر کس آن ورقهی کذایی حسن اخلاق را نداشت نادرست است و هرکس که آن را با وسایلی که میدانیم به دست آورد معصوم و ازهرگونه دستدرازی و تخطی مصون خواهد بود.
عجیبتر از این شرحی است که کتابخانهی مجلس چاپ کرده و در پشت نسخههای خطی خود چسبانده به این مضمون که رونویسی کردن و یادداشت برداشتن از روی این نسخهها برای همه کس ممنوع است!
نمیدانم این آیین زشت از دماغ علیل چه کسی تراویده و چرا تاکنون هیچکس به فکر برداشتن آن نیفتاده است. پس کتابخانه عمومی یعنی چه؟ اگر کسی نتواند کتابی خطی را استنساخ کند یا از آن یادداشتهائی بردارد یا آن را به چاپ برساند پس فایدهی این نوع کتاب چیست و دانشمندی که میخواهد کتابی را تصحیح و مقابله و طبع کند و راهی جز مراجعه به کتابخانههای عمومی ندارد باید چه راهی اختیار نماید؟ تمام کتابها از نوع قصه و داستان نیست که تنها به یک خواندن بیرزد یا همه کس آن حافظه را ندارد که از خواندن یک کتاب به یک بار آن را به حافظه بسپارد و همه وقت از محفوظات خود استمداد کند وانگهی به حافظه چه اطمینان است و کسی که با تحقیقات و تتبع سر و کار داشته است میداند که گاهی برای یافتن صورت حقیقی یک کلمه باید عین چندین نسخه را دم دست داشت و مدتها همهی اشکال آن را با یکدیگر مقابله کرد تا به نتیجهی مثبتی رسید و این کار اگر شخص عین نسخهها یاعکس آنها یا سواد دقیقی از آنها را پیش چشم خود نداشته باشد ممکن نیست.
نه اینکه این قبیل مقررات در هیچ یک از آن کتابخانههای عمومی دنیا معمول و مرعی نیست بلکه در این مؤسسهها هر چه را خلاف آن است مجری داشتهاند تا کار مطالعه کنندگان و مراجعین به کتاب آسانتر شود.
در این کتابخانهها نه تنها استنساخ و یادداشت برداشتن از روی نفیسترین و نادرترین نسخهها کاملاً آزاد است بلکه هر مطالعه کنندهای با اینکه «ورقه حسن اخلاق» نیز به کسی ارائه نداده میتواند به عکاس مخصوص کتابخانه نمرهی کتاب را بدهد و بعد از دو سه روز عکس یک کتاب خطی دویست سیصد صفحهای را با قلّ قیمتی که ممکن باشد (صفحهای یک ریال و نیم الی دو ریال) از او تحویل بگیرد. بالاتر از این بگوئیم اگر مثلاً شما که در پاریس در کتابخانهی ملی آن روزها به کار مطالعه و تحقیق مشغولید فلان نسخهی خطی منحصر به فرد کتابخانهی ملی آلمان یا انگلیس یا هلند را برای کار خود بخواهید درخواستی در این باب به عنوان ریاست کتابخانهی پاریس مینویسید و او آن نسخهی عزیز نادر را با اعتبار خود از برلین یا لندن یا لیدن به امانت میخواهد و هر چند روز که مورد احتیاج شما باشد تحت اختیار شما قرار میدهد یا اینکه به خرج شما عکسی از آن را میخواهد و به شما میدهد. لابد اعمال و رعایت این قبیل مقررات و نظامات مستحسن است که فضلای اروپا را درراه تحقیقات و تتبعات خود معاونت میکند و اسباب کار ایشان را به آسانترین و ارزانترین وجوه در اختیار آنان مینهد و ایشان هم بالنتیجه به انجام دادن آن همه کارهای دقیق و کامل توفیق حاصل میکنند.
وقتی نگارندهی این سطور با یکی از همکاران محترمم به یکی از رسالههای خطی محفوظ در کتابخانهی مدرسهی عالی سپهسالار احتیاج پیدا کردیم و دستور دادیم که از روی آن برای ما در همان محل کتابخانه کسی نسخهای بردارد و میدانستیم که این کار صدها سابقه نیز داشته است، کتابدار مدرسه نمیدانم به چه علت پس از آنکه فهمید که این کتاب برای ما استنساخ میشود از این کار جلوگیری کرد. علت را از او پرسیدیم به هزار و یک بهانهی نامربوط توسل جست، با اینکه در رفع همه معاذیر و بهانههای مشارالیه کوشیدیم عاقبت نگذاشت این کار صورت عمل بگیرد، پس از آنکه به اولیای امور اداری آنجا گلهای از این بابت کردیم ایشان در طی نامهای به این شکل مضحک جواب نوشتهاند: «باید خاطر شریف مستحضر باشد بعضی نسخههای نایاب منحصر را خود جنابعالی هم داشته باشید به کسی نخواهید داد نسخه بردارند زیرا ارزش انحصاری خود را از دست میدهد و دیگر نمیتوان گفت این کتاب نسخهی منحصر به فرد مخصوص است به کتابخانه. هر گاه کتابی که میخواستید نسخه بردارید از این قبیل بود البته تصدیق میفرمائید حق داشتهاند مطابق نظامات کتابخانه مانع شوند...»
نگارنده هنوز نمیدانم که چنین قید و شرطی در وقفنامهی مرحوم سپهسالار که این مدرسه و کتابخانه را برای خیر عموم بجا گذاشته هست یا نیست ولی ظن غالبم این است که چنین شرطی در آن وقفنامه نباشد واین نظامات کتابخانه ساخت خود آقایان است و هر جا و به هر شکل هم که بخواهند آن را تفسیر و تعبیر خواهند کرد.
اینکه میگویند که نگارنده هم اگر نسخههای نایاب داشته باشم به کسی نخواهم داد ا زروی آنها نسخهبردارند نسبت ناروائی به من دادهاند که به هیچ وجه حقیقت ندارد زیرا امثال نگارنده که عمر خود را در راه طبع و نشر و اشاعهی همین قبیل نسخههای نادر نایاب گذراندهایم از راه تفنن یا جلب منفعت یا خودنمائی به این کار علاقه نداریم بلکه غرض اصلی ما این است که این قبیل نسخ نادر نایاب که ملک من و اولیای کتابخانهها نیست بلکه ملک حقیقی مؤلفین آنها و جزء سرمایهی معنوی قوم ایرانی خصوصاً و عموم افراد حقیقتطلب در دنیاست تا در زوایای فراموشی و گمنامی نماند، حال که یکی تصادفاً به وجود و اهمیت یکی از آنها پی برده در معرفی یا طبع و نشر آن اقدام کند تا هم مجهولی معروف و مشخص شود و هم خیر آن به همه برسد و با این عمل از زوال آن که به علت انحصار نسخه و بینظمی کتابخانههای عمومی ما همیشه بیم آن باقیست جلوگیری شود.
منبع : دوران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست