جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

«شاه سلطان حسین»‌ها و منافقان امّت چه کسانی‌اند؟


«شاه سلطان حسین»‌ها و منافقان امّت چه کسانی‌اند؟
سخن گفتن از مدیریت امیرالمؤمنین و شاه سلطان حسین و ارائه شاخص‌های مدیریت اسلامی؛ و همچنین اشاره انگشت بصیرت به سمت «منافقان امت» راهنمای عناصر حزب‌اللهی در تصمیم‌گیری‌ها و نقش‌آفرینی‌های سیاسی است.
الف) حضرت آیت الله خامنه‌ای در بیانات خود در دانشگاه علم و صنعت با بیان اینکه «شجاعت در برابر هیبت دشمن»، جزو شاخص‌های تقویت ساخت حقیقی نظام است، فرمودند:
«در مقابل دشمن اگر مسئولین کشور احساس رعب و خوف بکنند، بر سر ملت بلاهای بزرگ خواهد آمد. آن ملتهائی که ذلیل و مقهور دست دشمن شدند، عمده‏ی علت این بود که مسئولان - پیشروان قافله‏ی ملت - شجاعت لازم، اعتماد به نفس لازم را نداشتند. گاهی در بین آحاد مردم عناصر مؤمن، فعال، فداکار، آماده‏ی به جانبازی هستند، منتها مسئولین و رؤسا وقتی خودشان این آمادگی را ندارند، نیروهای آنها هم از بین میرود و این ظرفیت هم نابود میشود. آن روزی که شهر اصفهان در دوره‏ی شاه سلطان حسین مورد غارت قرار گرفت و مردم قتل عام شدند و حکومت باعظمت صفوی نابود شد، خیلی از افراد غیور بودند که حاضر بودند مبارزه و مقاومت کنند؛ اما شاه سلطان حسین ضعیف بود. اگر جمهوری اسلامی دچار شاه سلطان حسین‏ها بشود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرأت و جسارت ندارند؛ در خود احساس قدرت نمیکنند، در مردم خودشان احساس توانائی و قدرت نمیکنند، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود».
ب) شاه سلطان حسین مردی بی‌فایت، ضعیف النفس و عاری از هر گونه رأی و تدبیر و اندیشه بود. محمود افغان نیز که با پادشاهی بی اراده و ضعیف روبرو بود به آسانی شهرهای ایران را یکی پس از دیگری تسخیر نمود و به سوی پایتخت آمد.
با حمله محمود افغان به اصفهان، مردم از شاه خواستند از قصر بیرون آید و در پیشاپیش آنان حرکت کند تا جان خود را برای نجات ایران فدا کنند؛اما شاه حاضر نشد حتی خود را به مردم نشان دهد.
پس از رسیدن محمود به اصفهان، شاه سلطان حسین با دست خود تاجی را که شاه اسماعیل اول، با دلیری‌هایش بر سر نهاده بود، با زبونی و خفت بر سر محمود افغان گذاشت.
ج) مقام معظم رهبری در بیانات خود در روز عید غدیر مسئله‏ی «مدیریت کشور اسلامی» را مسأله‌ای ریشه‌دار در اسلام دانسته و فرمودند: «اسلام برای سعادت بشریت مدیریتی از نوع مدیریت امیرالمؤمنین را لازم میداند، که البته امیرالمؤمنین در این قسمت شاگرد و پیرو پیغمبر است».
ایشان با بیان اینکه قرار گرفتن امیرالمؤمنین در رأس جامعه‏ی اسلامی از سوی پیغمبر اکرم، یک درس برای امت اسلامی است، فرمودند: «این نشان میدهد که برای اداره‏ی جامعه‏ی اسلامی و جوامع اسلامی و امت اسلامی، معیارها اینهاست: خداپرستی، در راه رضای خدا مجاهدت کردن، جان و مال را به عرصه آوردن، از هیچ سختی و مشکلی روگردان نبودن، و از دنیا اعراض کردن. این قله، امیرالمؤمنین است؛ شاخص، وجود امیرالمؤمنین است. این درس بزرگ غدیر است».
د) ولی امر مسلمین جهان، در پیام تاریخی خود پس از حمله رژیم صهیونیستی فرمودند: «آیا عرصه‌ی دیگری عریان‌تر از آنچه در غزه و فلسطین در جریان است در همدستی کُفار حربی با منافقان امّت برای سرکوب مسلمانان لازم است، تا شما احساس تکلیف کنید؟»
سخن گفتن از مدیریت امیرالمؤمنین و شاه سلطان حسین و ارائه شاخص‌های مدیریت اسلامی؛ و همچنین اشاره انگشت بصیرت معظمٌ‌له به سمت «منافقان امت» راهنمای عناصر حزب‌اللهی در تصمیم‌گیری‌ها و نقش‌آفرینی‌های سیاسی از جمله انتخابات است.
مردم باید با بازخوانی عملکرد نخبگان در مقاطع مدیریت خود - خصوصا در اموری چون «جنگ تحمیلی»، «مسأله هسته‌ای»، «مبارزه با فساد»- مدیریت شاه سلطان حسینی را از مدیریتی که امیرالمؤمنین را الگوی خود می‌داند، تشخیص دهند.
«شاه سلطان حسین»‌ها کسانی‌اند که باعث تقویت عواملی چون عوامل انحطاط سلسله صفویه می‌شوند.این عوامل عبارتند از:
۱) بی خبری از مشکلات روزانه مردم و شکاف بین حکومت و ملت، همه با هم در فروپاشی سلسله صفوی نقش داشتند.
۲) نبودن نیروی نظامی آراسته به هنگام حمله محمود برای جلوگیری از پیشرفت تند و نابهنگام دشمن.
۳) نبودن همبستگی میان پادشاهی و مذهب، آنچنانکه این همبستگی در آغاز پایه گذار حکومت صفوی بود.
۴) نفوذ، قدرت و تصمیم گیری ملکه‌ها و خواجه‌سرایان حرمسرا در ساختار اداره امور سیاسی و کشوری.
۵) خوشگذرانی، زن‌بارگی و شرابخواری شاه و سرداران و بی‌خبری آنان از مسائل سیاسی و نارضایتی مردم.
۶) حرم پروردگی ولیعهد و شاهزاگان و دور بودن آنها از هر گونه آموزش نظامی و سیاسی.
۷) ضعف عصبیت قزلباش‌ها و از بین رفتن روحیه بالای نظامی.
۸) تزلزل در وحدت ملی جامعه صفویه. در اواخر، اختلافات شدید مذهبی بین متصوفه و اخباریون سبب تفرقه و سستی در جامعه شد.
۹) آشفتگی های داخلی در اغلب زمینه ها، به خصوص در رأس و کنار مرکزیت حکومت در اصفهان.
۱۰) فقدان علمای بزرگ و بااقتدار و وحدت بخش در اواخر دوره.
منبع : اخبار انصار


همچنین مشاهده کنید