پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا
منوچهری دامغانی از نگاه دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
● مقدمه:
قبل از این که به اصل مطلب پرداخته شود، لازم خواهد بود در خصوص کتاب پر ارج <از رودکی تا بهار> که به خامه بی بدیل دانشمند فرزانه <دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن> نوشته و تدوین شده، معرفی گویائی داشته باشیم، زیرا در همین کتاب است که به <منوچهری دامغانی> شاعر عالی مقام وشعرا و نیز دیگر شاعران بزرگ ایران با نگاه تازه و ویژهای پرداخته شده است.
بنابراین چنانچه مقاله مزبور در ابتدا با توضیح و تفصیل همراه است، به نظر نگارنده واجب بوده و خالی از لطف کلام نیست و امید است خوانندگان گرامی پیگیر دنباله آن باشند. اطمینان دارد با عنایت به تنوع و تازگی موضوع، موجب کسالت و خستگی نشده و برای همه، بالاخص محققان و علاقهمندان به شعر اصیل فارسی مفید فایده بوده و مورد استفاده کامل قرار خواهد گرفت.
● نویسنده و کتاب مورد بحث
استاد دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن که تحقیقات و تتبعات ژرف بینانه ایشان و آثار نفیس و متعددی که در زمینههای مختلف ادبیات تالیف و تدوین فرمودهاند، برای اهل ادب و پژوهشگران وادی دانش و عرفان و علمالاجتماع، منبع فیض و بهرهوری فوقالعاده بوده و نگارنده کمتر از آنست که بتواند از عهده توصیف و حتی معرفی نوشتهها و آثار گرانمایه ایشان برآید و اصولا نیز این استاد والامقام نیاز به تعریف و توصیف ندارند، زیرا هر یک از آثار مشارالیه که به بازار کتاب عرضه میشود، مشتاقان چون کاغذ <زر> میبرند و در کوتاه مدت نایاب و جهت دسترسی باید منتظر چاپهای بعدی باشیم و این چنین است که بسیاری از نوشتهها و تالیفات استاد به چندین چاپ رقم خورده است. یکی از نکات مهم آثار پرمایه استاد اسلامی ندوشن، نگاه ویژه ایشان به مسائل و مشکلات جامعه و تذکرات و هشدارهائی است که از راه خیر و مصلحت عموم عنوان میفرمایند و شگفت اینکه سخنان ایشان برای همیشه تازگی دارد، به عنوان مثال، چنانچه به کتاب بی نظیر <ایران را از یاد نبریم> که مجموعه مقالات استاد از سال ۱۳۳۳ شمسی در مجله گرامی<یغما> میباشد، و در سال ۱۳۴۰ تحت عنوان فوق چاپ و منتشر شده و تاکنون بیش از پانزده بار تجدید چاپ شده و حتی مقالاتی از آن در کتب درسی کنونی آمده، مراجعه نماییم، مشاهده میکنیم که در آن زمان مسائلی را پیشبینی و هشدار دادهاند که بعدها گریبانگیر دولتها و جوامع بشری شده و اگر مخاطبان آن سلسله مقالات، تذکارها و رهنمودهای استاد را آویزه گوش قرار میدادند، بسیاری از دگرگونیها و نابسامانیها در جامعه به وجود نمیآمد و نسل کنونی، به ویژه جوانان، به مصیبتها و ناکامیهای رایج مبتلا نمیشد. به هر حال سخنان استاد درمجامع علمی و همایشها، برای همگان راهگشا، و ثمرات ذیقیمتی داشته و دارد. و باید یادآوری شود که مردم استان سمنان به ویژه دامغان از بیانات حکمت آموز ایشان در همایش <قومس شناسی> دوم که در روزهای ۲۲ و ۲۳ مهرماه ۷۸ در سالن هلال احمر دامغان برگزار گردید، بهره کامل حاصل و حضور استاد در این همایش دوروزه، بسیار مغتنم و مایه فخر و مباهات برگزارکنندگان و حاضرین بوده است و همانطور که خوانندگان گرامی <کویر> مسبوق میباشند، سخنان استاد در همایش قومس شناسی توسط نگارنده از نوار ویدئویی پیاده و ابتدا در شماره ۱۱ مورخ پائیر سال ۱۳۸۱ مجله ارجمند <هستی> به چاپ رسید و سپس برای استفاده هماستانیهای گرامی، در شماره ۵۱۹ مورخ ۲۶/۳/۱۳۸۳ <کویر> نقل گردید.
در اینجا لازم است نوشته شود که عمده سخنرانیهای استاد دکتر اسلامی ندوشن در مجامع و دانشگاهها و یا مقالات ایشان در روزنامه ها و مجلات در زمانهای گوناگون، تدوین و به صورت دهها کتاب چاپ و منتشر شده و در دسترس عموم قرار گرفته و هر یک دارای عناوین و موضوعات ویژه بوده و مانند سایر نوشتهها و تالیفات گرانقدر ایشان برای خواننده از هر حیث مغتنم و شایسته بهرهبرداری میباشد.
از جمله سخنرانیهای استاد که در دو جلد تدوین و چاپ و عرضه شده، تحت عنوان <از رودکی تا بهار> (درباره بیست و چند شاعر برگزیده ایران) است که در بهار سال ۱۳۸۳ توسط انتشارات <نغمه زندگی> در تهران منتشر شد و اخیرا به دست نگارنده رسیده و همچون دیگر آثار آن استاد فرزانه که از سال ۱۳۴۲ تاکنون، ابتدا در مجله <یغما> و سپس آثار مدون ایشان، همیشه برایم منبع الهام بوده و حقیقتا خود را مرهون نوشتههای پرمایه و بینظیر استاد میدانم، کتاب مزبور نیز فیض بخش اوقات فراغت حقیر شده است.
از جهت آن که معرفی جامعی از این اثر پرمحتوا صورت پذیرد، به فرازی از <سرآغاز> آن متوسل میشویم که میفرمایند:
<آنچه در این مجموعه گردآمده، بازنوشت یک سلسله سخنرانی است که از تاریخ ۱ دی ماه، ۱۳۸۰ تا ۲۴ آبان ماه ۱۳۸۱ درباره بیست و چند شاعر بزرگ فارسی، در موسسه فرهنگی <شهر کتاب> ایراد گردید. آنگاه مطالب گفته شده از نوار پیاده شد و با اندکی حک و اصلاح به صورت کنونی درآمد. نظر بر آن بوده است که در بازنوشت نیز لحن گفتاری و طبیعی مطلب محفوظ بماند...> (صفحه ۷).
<این گفتارها، ادعای استقصای خاصی نداشت، کشف تازهای نبود، ولی دید تازه بود. برداشت و دریافت شخص گوینده بود از این تعداد سخنوران ایرن که مجموع آثار آنان، با همه شیب و فراز، بزرگترین سرمایه معنوی این کشور را تشکیل میدهد. نه تنها به عنوان ادبیات، بلکه به عنوان روشنکننده زوایایی از تاریخ ایران و سیر فکر در ایران.> (همان صفحه)
<ادب فارسی هر نیک و بدی بر سر این کشور آمده، آن را بازگو کرده، در مقابل خود درالقاء و پرورش این نیک و بد سهم داشته، و به هر حال طی چندین قرن، عرصه جغرافیایی وسیعی از کرانه چین تا مدیترانه، و از کشمیر و هند تا آسیای میانه را تحت نفوذ گرفته، و در میان ادبیات جهانی یکی از پرمایهترین شناخته گردیده> (صفحه ۷ و ۸)
در نخستین سخنرانی که در این کتاب تحت عنوان <درآمد> ثبت شده، استاد به سیر تحول فکری ایرانیان از دوران قبل و بعد از اسلام پرداخته و تاثیر اندیشه ایرانی را که به ویژه در ادبیات و شعر تجلی یافته، مورد بررسی و کنکاش قرار داده و در قالب سخنانی کوتاه ولی پرمغز و عالمانه، این جریان فکری را روشن و آشکار کرده و شنونده و خواننده را به کسب آگاهی بیشتر و بهتر رهنمون شده است. و در همین بخش از سخنان خود میفرماید:
<ما این جلسات را برقرار کردیم به امید آنکه کوششی به کار بریم و ببینیم که هر یک از این گویندگان برجسته زبان فارسی > که حدود بیست هستند - هر کدام چه دیدی داشتهاند و هر کدام چه گوشهای از موضوع را دنبال کردهاند و ما از چه طریق میتوانیم به اصطلاح نقب بزنیم به جانب مسئله اصلی که ایران است. مثلا خاقانی چه میخواسته بگوید، نظامی و خیام چه چیز جستجو میکردهاند، فرخی سیستانی چه گوشهای را گرفته بوده، امیدواریم که کمی بتوانیم روشن کنیم، زیرا تا زمانی که این مفهوم کلی گذشته ایران که بخصوص تجلی آن در ادبیات فارسی است، بر ما روشن نشده، درست نخواهیم توانست خود را بشناسیم. نخواهیم توانست بدانیم که امروز که هستیم و چه میتوانیم بکنیم و آینده که در برابر ما قرار گرفته است، با چه رفتاری باید با آن روبرو شویم...> (صفحه ۱۴)
در گفتار بعدی تحت عنوان <وضع کلی ادب فارسی> به این موضوع اشارات فوقالعادهای دارند که شاید تاکنون اندیشمندان ایرانی به این مطالب نپرداختهاند و چنانچه در این مورد سخنی به میان آورده باشند، تا این حد عمیق و روشن بیان نکردهاند و در اینجا فرازهایی از آن را نقل میکنیم که میگویند:
<اولین سوالی که داریم این است که چرا ایرانی تا این حد شاعرمنش شده؟ یعنی، مهمترین اشتغال ذهنی و محصول فکری او در طی این هزار و صد سال عمر زبان فارسی دری، شعر بوده، یا نثر شاعرانه، تفکر شاعرانه. به هرحال، چرا این طور شده؟ بحث بسیار مفصل و پیچیدهای دارد. بدیهی است که این حالت از آسمان نیفتاد. تاریخ و اوضاع و احوال روزگار، کار را به اینجا رسانید....> (صفحه ۲۱).
<البته در اصل، گرایش فکر ایرانی اشراقی - احساسی بوده است، پس این آمادگی بوده و بعد اوضاع و احوال تاریخی آن را تشدید کرده. پیش از اسلام همان یک مسیر را میشناخت، که مناسک مذهبی بود. بعد از اسلام آمد به طرف شعر و عرفان. این است که میبینید طی این هزار و صد سال آن همه شاعر و قافیه اندیش در ایران پدید آمدهاند. حتی عالمان دین و متفکران هم از شعرگویی پرهیز نداشتهاند، حتی ریاضیدانها و منجمها.....>
<این خصوصیت تا به دوره معاصر هم کشیده شده است. ما چند نمونه از عالم شاعر یا شاعرمنش داریم. دکتر هشترودی (ریاضیدان)، پروفسور رضا (ریاضیدان)، پروفسور حسین صادقی (جراح قلب) که همه اینها به شعر روی آوردهاند.
پس معلوم میشود که علاوه بر هوای طبیعی، چیزی در هوای سیاسی و فکری ایرانی بوده که او را به دنبال آرام بخش شعر میفرستاده. این وضع یک تاثیر مثبت داشته و دنیای ایرانی را پر جلوه و رنگارنگ کرده. تاثیر مثبت دیگرش آن بوده که زبان فارسی توانسته یکی از غنیترین ذخائر ادبی جهان را به دنیا عرضه کند، و این، شاخصه قوم ایرانی قرار گرفت، و به او نامآوری و اعتبار بخشید، و شعاع نفوذ او را از دروازه چین تا ترکستان و آسیای میانه و بخش مهمی از شبه قاره هند و آسیای صغیر و آلبانی و بوسنی بگسترانید. طوری شد که در میان نخبگان کشورهای دیگر، کسانی آرزو میکردند که به فارسی شعر بگویند.....شعر فارسی در این هزار و صدسال توانسته است کاری بکند که زندگی برای ایرانی قابل تحمل بشود. با مشکلاتی که داشته، شعر او را تسلا میداده. ایرانی با شعر در واقع خود را روغنکاری میکرده که دستخوش خشکی و جمود نشود....>
<همچنین شعر برای او به منزله نردبانی شد که بتواند راه آسمان را با آن بپیماید، زیرا سرشت او به گونهای بود که بیارتباط با عالم بالا نمیتوانست پای خود را بر زمین محکم نگاه دارد. و به همین دلیل شاید او نخستین ملتی بود که خدای ناپیدای یگانه را به پرستیدن گرفت، در حالی که تمدنهای باستانی همزمان او همگی ارباب نوع پرست بودند..... (صفحات۲۱ و۲۲).
<این بود که شعر بیش از هر نوشته دیگر راهنمای مردم ایران گردید، که چه باید گفت و چه باید کرد و چه باید اندیشید.>
<بعضی ملتهای دیگر آنچه را در فلسفه مطرح میکردند، ما در شعر بیان کردیم و نام آن را گذاردیم <حکمت....>><بدینگونه است که ماموریت بزرگی بر دوش شعر فارسی گذارده شد، و ما برای شناخت گذشته خودمان بیش از هرچیز باید از آن کمک بگیریم....>(صفحه ۲۵).
به هرحال این مبحث در کتاب مزبور از محتوای بسیار ارزشمندی برخوردار است که گزیده قسمتی از آن به شرح فوق، نارسا بوده و به خوبی بیان مطلب نمیکند و جهت استفاده وافی بایستی به متن کتاب مراجعه شود که مشحون از مطالبی جدید در فهم و شناخت شعر فارسی و تاثیرآن در سیر ادوار تاریخ ایران میباشد، به ویژه سرفصل بعدی که با عنوان <دوره سامانی> (صفحات ۳۵ الی ۴۲)، نکاتی فشرده و مهمی را در زمینههای یاد شده مورد بحث و موشکافی قرار دادهاند.
به هرصورت، در جلد اول پس از گفتارهای مقدماتی فوق، سخن از شاعران مورد نظر شروع شده که شامل، رودکی سمرقندی، شاعران معاصر رودکی، شاهنامه و فردوسی، غزنوی و بعد، فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی، مسعود سعد، خیام نیشابوری، فخرالدین اسعد گرگانی و ناصر خسرو قبادیانی است.
به جلد دوم نیز سرآغاز نوشتهاند که اهداف تدوین این مجموعه را بیان کرده و در فرازی یادآور شدهاند:
<من در این سلسله سخنرانیها آنچه گفتهام دریافت خودم از ادبیات فارسی است. بر تحقیقات دیگران متکی نبودهام، ماخذ کارم پیش از هر چیز دیوان خود شاعران بوده که اطلاع دست اول به دست میدهند....> (جلد دوم صفحه ۸)
بعد از سرآغاز، گفتار <فارسی دری و سیر شعر> درج شده که در این بخش به نکات بسیار ظریف و مهمی از تاریخ و زبان و ادبیات فارسی اشاره فرمودهاند که قرائت و اطلاع از این مبحث پرجاذبه برای همگان لازم است و بهتر آنکه به اصل کتاب مراجعه و بهرهبرداری کامل صورت گیرد.
بههرحال بعد از مباحث یاد شده، از شاعرانی چون: سنائی، نظامی، خاقانی، انوری، عطار، مولوی، سعدی، حافظ و نیز مبحث <شعر در زمان صفویه>، <دوره بازگشت>، <شعر در زمان مشروطه>، محمد تقی بهار و <اشارهای به شعر نو> سخن گفته شده که خواننده را در دریای بیکران و پرجاذبه شعر و ادب فارسی به غواصی رهنمون میشود، و چون <کویر> یک نشریه استانی محسوب میشود و <منوچهری> تنها شاعر نامی استان سمنان است که در کتاب مزبور، خود وی و اشعاری مورد نقد و بررسی قرار گرفته؛ هرچند سخن به درازا خواهد کشید، ولی سعی خواهد شد گزیده نسبتا جامعی از گفتار و نظریات پرارزش استاد دکتر اسلامی را به شرح زیر نقل نماید که میآورند:
<از شاعران دوره غزنوی چند تن شاخص هستند که دارای سبکی خاصاند؛ از آن جمله است منوچهری دامغانی، حتی کسانی مانند سعدی و حافظ، اشارههایی دارند که کمی تحت تاثیر سبک منوچهری بودهاند.
وجه بارز این شاعر آن است که بیش از هر کسی به موسیقی کلمات و آهنگ و وزن توجه داشته است. معانی در نزد او آنقدر اهمیت ندارد که آهنگ. شعر زلال، شعر آهنگین برای او ارزش داشته است.....>
<یک خصوصیت دیگر او این است که جوانترین شاعر ایران است؛ زیرا خیلی زود مرد، زیر چهل سال. گرچه تاریخ تولدش معلوم نیست. در سال ۴۳۲ فوت کرده اما در هرحال در حول و حوش کمتر از چهل سال زیست و همان طوری که خودش جوان است، شعرهایش هم جواناند، که جوانی خود او از آنها میتراود.>
<از قراری که راجع به منوچهری نوشتهاند، وی در دربار آلقابوس بوده و اسمش را از منوچهر قابوس گرفته، در مازندران و گیلان مدتی زندگی کرده، در آغاز جوانیاش، و چون آوازه مسعود غزنوی را شنیده بوده که شاعر دوست است، آمده نزد او و تا آخر عمر در دستگاه او به سر برده و ناظر بوده است برتمام اوضاع و احوالی که در آن دوران بحرانی میگذشته....
دورانهایی بر ایران میگذرد که برای عموم ناآرام و رنجآور است، که در شعرهای این زمان تا حمله مغول انعکاس داده شده است. فقط یک گروه اندک که به دستگاه قدرت وابستگی داشتند، در تنعم به سر میبردهاند، و آنگونه که از شعرهای منوچهری برمیآید، او یکی از آنهاست.>
<از زندگی این مرد ما چیزی نمیدانیم. اگر دریافتی از احوال او داشته باشیم، از شعرهای خود او به دست میآید. اینجا یک حسن اتفاق هست و آن این است که دورانی که منوچهری در آن زندگی میکرده، یعنی عصر مسعود غزنوی، برای ما قدری روشنتر از دورههای دیگر است، و آن به علت شرحی است که ابوالفضل بیهقی در کتاب خود آورده، و خوشبختانه این مجلد از آن محفوظ مانده است. از طریق بیهقی ما میتوانیم اندکی دریابیم که منوچهری در چه جوی زندگی میکرده...>
<بیهقی که جزو <دیوان رسائل> مسعود بوده، و سالها با او کار کرده، خیلی به او علاقه و حتی اعتقاد دارد. میگوید که زباندان بوده، فارسی را خوب میدانسته، شعرشناس و جوانمرد بوده، ولی در مجموع، جابهجا اشاره به سبکسریهای او هم دارد.>
<معمولا در یک چنین دورههایی که جو سالمی بر کشور حکمفرما نیست، یک عده از افراد برجستهتر و فهیمتر گوشه میگیرند و میکوشند تا زندگی خود را نجات دهند، یا خوش بگذرانند و یا احیانا تصفیه وجود بکنند. این است که در این دوره با فاصله نسبتا کم با سه نوع شعر روبرو هستیم که درباره هر یک حرف خواهیم زد؛ یکی از منوچهری، دیگری از خیام و سومی سنائی.>
به قلم:رحمتالله نجاتی
منبع : روزنامه اطلاعات
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست