چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
خطوط اساسی تربیت دوران نوجوانی
دشوارترین دوران حیات انسان از جهت تربیتی ، دوران نوجوانی است. این دوره كه حدود سنی ۱۸ـ۱۲ سال را در برمیگیرد منطبق بر دوره راهنمایی و دبیرستان است بیشترین مشكلات تربیتی در این دوره پیش میآید و اغلب در همین دوره است كه فرزندان یا از دست میروند یا در مسیر سعادت گام مینهند.
یك اشاره و صد كنایه «از دخالت ناشیانه در تربیت باز ایستیم»
«اگر میتوانستیم هیچ اقدامی نكنیم چقدر به تربیت فرزندان كمك میكردیم اگر میتوانستیم از تربیت كردن ناشیانه خودداری ورزیم چقدر به «تربیت شدن» كودكان كمك مینمودیم. اگر میدانستیم كه رها كردن جراحتهای روانی كودك بجای دستكاریهای ناشیانه چقدر به بهبود جراحات وارده كمك میكند دست از درمان آسیبزا برمیداشتیم. اگر میدانستیم كه چگونه تربیت نكنیم. و چگونه تعلیم ندهیم و چگونه «تشویق و تنبیه» نكنیم چقدر به پیشرفت تربیتی مربی یاری میرساندیم. اگر قدری «تاخیر» در تربیت كودكان داشتیم چقدر به «تسریع» تربیت كمك میكردیم. اگر از «تبحرف» باز میایستادیم، اگر از بمباردمان طرحها و برنامههای تربیت عاریهای دست برمیداشتیم چقدر كودك را از طریق كشف و خودیابی كمك میكردیم. اگر میتوانستیم «خاموش» باشیم چقدر «گویا» بودیم. اگر میتوانستیم اندكی نسبت به مسئولیت فردی فرزندانمان بیتفاوت باشیم! چقدر به پرورش حس مسئولیت و رفع بیتفاوتی آنها كمك مینمودیم. اگر میتوانستیم بجای آنها تصمیم نگیریم، بجای آنها انتخاب نكنیم به جای آنها ارزش گذاری نكنیم چقدر به استقلال تصمیمگیری و اصالت انتخاب و درونی شدن ارزشها كمك میكردیم. اگر میتوانستیم در محبت كردن معتدل باشیم چقدر به جدیت فرزندانمان كمك مینمودیم. اگر میتوانستیم كودكان را در رنج و تلاش و زحمت قرار دهیم چقدر به خودسازی، خودكفایی و خودیابی آنها كمك مینمودیم. اگر میتوانستیم و تحمل آن داشتیم تا فرزندانمان را اندكی «ناكام» كنیم چقدر به درك لذت «كامیابی» آنها كمك مینمودیم. اگر میتوانستیم طعم آزادگی و قناعت را در «نداری و محرومیت» مصلحتی به آنان بچشانیم چقدر به «فضیلت سیری» و «مناعت طبع» آنها كمك مینمودیم. اگر میدانستیم كه تربیت «چه چیز نیست». آنگاه پی میبردیم كه تربیت «چه چیز هست».
اگر میدانستیم كه نصیحت كردن، تربیت كردن نیست و اگر میدانستیم آموزش دادن دین، تربیت دینی نیست و اگر میدانستیم «عادت دادن»، ایجاد اخلاق درونی شده نیست و اگر میدانستیم یاد دادن، تعلیم دادن نیست و اگر میدانستیم نوازش كردن، محبت كردن نیست و اگر میدانستیم تعظیم كردن، تكریم كردن نیست و اگر میدانستیم… و چقدر به تربیت كمك مینمودیم. اگر میدانستیم «زیبایی دوستی» زینت دوستی نیست و اگر میدانستیم «آراسته گشتن» لباس به رسم روز پوشیدن نیست، و دانش آموختن اخذ گواهینامه دانشگاهی نیست. پرهیزكاران بودن گریز نمودن از صحنه نیست، منعم بودن، پولدار بودن نیست، دلبسته بودن ، برده بودن نیست، پای بندی به وظیفه، تسلیم بودن به فرمان دیگری نیست، مردم خواه بودن، مردمداری نیست، مصمم بودن. لجوج بودن نیست، موقر بودن، تكبر نمودن نیست. احترام گذاشتن به خود، افاده نمودن به دیگران نیست، اندیشمند بودن، عقیده به عاریت گرفتن نیست و خیالپردازی خرافه باوری نیست، به عدالت رفتاركردن، تلافی نمودن نیست. انضباط داشتن، افسار به گردن كردن نیست و… چقدر به تربیت شدنمان كمك میكردیم.
اگر میدانستیم قانون تربیت در درون طبیعت كودك به ودیعه نهاده شده است از قانون تراشی بیرونی خودداری میكردیم. اگر میدانستیم تربیت واقعی، امر درونی، شخصی، فاعلی و خودانگیخته است از تربیت بیرونی، انفعالی و دگرانگیخته پرهیز میكردیم.
اگر میدانستیم كه تبلیغ بدون ترغیب ضد تبلیغ است از تبلیغات صوری دست برمیداشتیم اگر میدانستیم كه تكرار كردن پیام، تحكیم بخشیدن بدان نیست و تسریع نمودن در تربیت تسریع رسیدن به حذف نیست قطعاً بگونهای دیگر رفتار میكردیم. اگر میدانستیم درصد عظیمی از ناهنجاریها، كجرویها، لجاجتها، نافرمانی، بزهكاریها و اختلالات عاطفی كودكان و نوجوانان ناشی از اقدامات تربیتی با نیات تربیتی و باصطلاح و اقدامات تربیتی برمیداشتیم.
اگر میدانستیم«دینی كردن» دینی شدن نیست، نقش دادن، نقش پذیری نیست، الگو دادن، الگو پذیری نیست، آموزش دادن، باوراندن نیست، شناخت دادن، ایجاد معرفت نیست، فعال كردن،شلوغ كردن نیست و معتقد كردن، تبلیغ كردن نیست، شناخت دادن، ایجاد معرفت نیست، فعال كردن، شلوغ كردن نیست و معقتد كردن، تبلیغ كردن نیست، بدون تردید از قیم بودن باز میایستادیم.
اگر میدانستیم كه «یاد گرفتن» است، هیچگاه به طور صوری یاد نمیدادیم. اگر میدانستیم كه نادانستهها چقدر از دانستهها برای كودك مفیدتر است هیچگاه ذهن دانش آموزان را انبار دانش و اطلاعات تراكمی نمیكردیم. اگر میدانستیم كه دست یابی به مجهول مهمتر از دست یافتن به معلول است چقدر به پرورش فكر كودك كمك میكردیم.
اگر میدانستیم كه تشنه كردن ذهن مربی بیشتراز سیراب نمودن او خودداری میكردیم.
اگر میدانستیم كه كودك از چیزی تبعیت میكند كه در تراز رغبت فطری اوست. همه چیز را بر كانون رغبت او سوار میكردیم و نه بر كانون رغبت و خواسته خود.
اگر میدانستیم كه كودك تنها از كسانی تبعیت میكند كه مورد احترام اوست. آموزش قوانین و ارزشها را در قالب محبت و احترام یاد میدادیم.
اگر میدانستیم كه آدمی عاشق آن چیزی است كه ندیده است. متربی را در عطش دائمی نگه میداشتیم تا خود بدنبال حقیقت تشنه وار بگردد.
اگر میدانستیم كه اثر یك «نما» و یك «نگاه» در تربیت گویاتر ازهزاران برنامه و پیام و كتاب و … است تربیت نمادین را جایگزین تربیت كلامی میكردیم.
اگر میدانستیم كه تغییر رفتار و تحول در ساختار روان آدمی تنها در هنگام «پذیرش درونی» حاصل میشود زمینههای تربیت را با نمادهای هیجانی همراه میساختیم.
و بالاخره اگر میدانستیم كه تربیت متربی در عامل بودن مربی خلاصه میشود از اقدامات ، برنامهها، نصیحتها و قالبریزیهای صوری تربیتی پرهیز میكردیم و به این عبارت اقتدا میكردیم كه: «دوصد گفته چو نیم كردا نیست».
و از این گفته «هلوسیوس» به هراس میافتادیم كه :
«كودكان ، نادان به دنیا میآیند نه ابله، اما آنان به واسطه تربیت ما بزرگسالان به بلاهت كشانیده میشوند»
و در خاتمه با بصیرتی عمیقتر و اعجابی حیرتاور دگرباره به حدیث زیبا و تكان دهنده مینگریستیم كه:
«كسی كه بدون بصیرت اقدام به عملی نماید به منزله پویندهای است كه هر قدر سریعتر حركت كند از هدف دورتر میگردد.»
و پس از الهام از معنی بلند این حدیث شریف قطعاً از «درستكاری ناشیانه در تربیت باز میایستادیم.»
۱) آنچه در فطرت و سرشت انسان به ودیعه نهاده شده است همگی در مرحله بلوغ از سرزمین وجود نوجوانان سر به میآورند و همچون گلی پر طراوت بر نهال زندگی او میشكفد.
۲) سركشی، ناسازگاری و آشفتگی از پدیدههای رایج این دوران است.
۳) وجدان اخلاقی نوجوان زنده و فعال است و نمیتواند در برابر كجرویهای خود بیتفاوت باشد.
۴) بزرگترین حامی و پناهگاه نوجوانان در این دوران بحرانی، خانواده است.
۵) لازم است بكوشیم شرایطی را كه فرزندانمان ما درآن قرار دارند، بدرستی درك كنیم و آن را با شرایطی كه روزگاری خود در آن میكردیم.مقایسه نكنیم.
۶) اگر والدین بخواهند كه فرزندان آنها در كنارشان باقی بمانند و مسائل ساده باعث قطع ارتباط روحی فرزندان با آنها نشود، باید بتوانند رابطهای صمیمانه با فرزندان خود داشته باشد.
۷) تربیتی كه آزادی را بكلی در افراد نادیده بگیرد و انتخاب و اندیشه را از آنها سلب كند، انجامی جز ركود یا عصیان ندارد.
۸) آزادی فرزندان باید با تدبیر والدین آگاه هدایت شود تا به انحراف كشیده نشود، در مقابل، سركوب آزادی فرزندان نیز خطای تربیتی بزرگی است.
۹) یكی از اهداف مهم تربیت، پرورش روحیه آزادگی در فرزندان است.
۱۰) وان پندپذیر نیست بنابراین پیوسته از در اندرز و نصیحت وارد شدن نه تنها كارساز نیست كه آسیبهای تربیتی نیز بدنبال دارد.
۱۱) دهروی در تذكر، سرزنش و انتقاد، به لجاجت، گستاخی و ستیزهجویی منتهی میشود.
۱۲) شخصیت نوجوان را گرانی بدارید لازم است این ویژگی روانی در تربیت او مورد استفاده قرار گیرد و احساس شخصیت اخلاقی، عزت و كرامت نفس در او تقویت شود.
۱۳) برای آموزش فرزندان و اصلاح عیبهای آنان، بهتر است در درجه اول از روشهای غیر مستقیم استفاده كنیم و آنها را به طور مستقیم موردخطاب قرار ندهیم.
۱۴)تجربه نشان میدهد كه :
بسیاری از انحرافات نوجوانان ناشی از كمبودهای عاطفی آنها در خانواده است.
۱۵) هیچ عاملی به اندازه محبت در نرم كردن دلها وایجاد جو صمیمی و آمیخته با مفاهم موثر نیست و ما نباید از آثار معجزهاسای آن در تربیت فرزندان خود غافل شویم.
۱۶) در محیط خانواده به همان اندازه كه مهر و صفا لازم و حیاتی است، وجود قاطعیت ، جدیت و مدیریت نیز ضروری است.
۱۷)همواره این احساس در فرزند وجود داشته باشد كه فردی رها شده به حال خود نیست.
۱۸)خیره سری خودرایی بسیاری از نوجوانان ناشی از ضعف مدیریت و قاطعیت در محیط خانواده است.
۱۹) تنبیه آخرین وسیلهای است كه باید از آن استفاده كرد.
۲۰)رفتار خشونتآمیز پدر یا مادر در فضای خانه را از صمیمیت و همدلی تهی میسازد و بذر كینه و دشمنی را در ضمیر فرزندان میباشد.
۲۱)در عین حال كه فرزندان باید روابط صمیمانه و آمیخته به مهر و محبت با پدر ومادر خود داشته باشند لازم است تا حدی نیز از آنها حساب ببرند.
۲۲)هر یك از پدر و مادر باید حافظ شخصیت و شئونات دیگری در محیط خانه ودر جمع فرزندان باشد و هرگز اجازه گستاخی نسبت به دیگری را به آنها ندهد.
۲۳) یكی از راههای پرورش اعتماد به نفس در فرزندان، توجه به جنبههای مثبت و تشویق و ترغیب آنها است.
۲۴)نباید بیش از ظرفیت و توانایی شخصی از فرزندان چیزی خواست.
۲۵)گاهی فرزندان قربانی بلندپروازیها و جاهطلبیهای والدین خود میشوند.
۲۶)تحمل مسیری كه مطابق با توان، ذوق و استعداد فرزند نبوده اما دلخواه پدر و مادر است،جز باختن اعتماد به نفس و ایجاد سرخوردگی نتیجهای دیگر در پی ندارد.
۲۷)هیچ چیز به اندازه موفقیت بر اعتماد به
۲۸) اسبهای تربیتی كه از جانب اولیاءو مربیان با قصد تربیت واصلاح رفتار و از روی دلسوزی و محبت به كودكان وارد میشود احتمالاً بیش از آسیبهایی است كه از جانب عوامل «ضد تربیتی» صورت میگیرد.
۲۹)اگر میخواهید فرزندتان نسبت به مسئولیتهای خود «بیتفاوت» نباشد حساسیت بیش از حد نسبت به مسئولیتهای او نشان ندهید (سعی كنید ظاهراً بیتفاوت باشید.)
۳۰)مهارت سكوت غالباً بیش از مهارت حرف زدن ارزشش اثرگذاری دارد. با مهارت سكوت پیامتان را به كودك برسانید.(رب سكوت ابلغ من الكلام: چه بسا سكوتی كه رساتر از كلام است.)
۳۱)پدر ومادر در اثر محبتش نمیتواند كودك را به قدر كافی به خود واگذارد. در محبت نمودن معتدل باشید. زیرا ساختمان تربیت بر شانههای «محبت معتدل» بنا میگردد.
۳۲)مهر چه محیط و زمینه تربیت آمادهتر باشد شرایط پذیرش پیام تربیتی مستعدتر و كاراتر است.
۳۳)تنبیه باید به قصد بیداری باشد، پس تا از نتیجه اثرگذاری تنبیه مطمئن نیستید اقدامه به تنبیه نكنید.
۳۴)مایههای تربیت صحیح در درون انسان ذاتاً وجود دارد و او باید از طریق خودیابی ، خودفهمی و خود رهبری، آنها را كشف نموده و تقویت نماید.
۳۵) در اندرزهای تربیتی «سخن دل پذیر» را با «دلی سخن پذیر» همراه سازید. مطمئن باشید كه بر دل نشیند و از كام نیفتد.
۳۶) اگر هزار سخن از بیرون بگویی تا از درون مصدقی نباشد سود ندهد. پس تربیت بدون آمادگی روانی و عاطفی ضد تربیت است. «هم چنانكه درختی را كه تا ریشه در عمق نباشد اگر هزار سیل آب و بر او ریزی سود ندارد. اگر همه عالم نور گیرد تا در چشمان نوری نباشد هرگز نور را نبیند.»
۳۷ـ تا كه از جانب معشوق نباشد كششی، كوشش عاشق بیچاره بجایی نرسد. رغبت و بعد تربیت،اول ترغیب و بعد تبلیغ.
۳۸) «خیر انسان در تفاوتهای فردی است» پس به این تفاوتها احترام بگذاریم.
۳۹) مراحل دستیابی به تربیت باطنی عبارت است از «تخلیه ،تخلیه، تخلیه»
۴۰) برای نوجوان رشد و تحول عبارت است از: «رهایی بیوقفه از وجود دیروز خویش»
۴۱) هدف كوشش خود را در رابطه با انتقال مفاهیم و رفتارهای تربیتی گروه همسالان قرار دهید زیرا یكی از منابع مهم تغییر رفتار، گروه همسالان و دوستان صمیمی كودك است. (بگو با كه دوستی، تا بگویم كیستی)
۴۲) اگر میتوانستیم هیچ اقدامی نكنیم چقدر به تریبت كمك میكردیم! (البته در شرایطی كه به پیامدهای روش تربیتی خود اطمینان نداریم.)
منابع:تربیت آسیب زا – دكترعبدالعظیم كریمی
پیامهای تربیتی استخراج شده از جزوات دكتر به پژوه
پیامهای تربیتی استخراج شده از سخنرانیهای دكتر افروز
پیامهای تربیتی استخراج شده از جزوات دكتر به پژوه
پیامهای تربیتی استخراج شده از سخنرانیهای دكتر افروز
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست