چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
پیام اجتماعی اسلام
پیش از آنکه بر تعهد اجتماعی مسلمانان بیشتر تأمل کنیم، ضروری است اصول مهمی را شرح دهیم که مسلمانان برای زندگی همساز با اعتقادات خود می توانند از آنها الهام گیرند. فکر می کنیم معنای این الهام به اندازه کافی روشن است: الهام راه را نشان میدهد؛ انتخابها، راهبردها و اولویتهای یک کنش اجتماعی در یک جامعه مشخص را به هیچ وجه مطرح نمیکند. این با شهروندان است که در متن واقعیتهای خود، انتخابهای خود را مشخص کنند، مراحل را تعیین نمایند و اصلاحات واقعگرایانه و عقلانی را در هر یک از جوامعی که زندگی میکنند، پیشنهاد دهند.
قلمرویی که در آن رعایت اصول اساسی جهانشمول اسلام نیازمند مراقبت لحظه به لحظه است، قلمرو اجتماعی است. آموزش اسلام در همهی سطوح، هم سطح عبادت و هم سطح وسیع زندگی روزانه، ساحت جمعی و اجتماعی دارد. تا آنجا که میتوان گفت عمل واقعی دینی بدون نیرو گذاشتن شخص در جماعت انسانی وجود ندارد.
آرامش تنهایی ما در برابر خداوند، فقط حاصل رابطهی هر روز نوشوندهی ما با همنوعان است. پس میفهمیم که اگر بر هر فرد، در برابر خداوند، مسئولیتی سنگینی کند، مراجعه به جماعت و در حقیقت جامعه یک ضرورت تعیین کننده است. جامعه فضایی است که در آن سرنوشت فرد تعیین میشود. در واقع ضروری است که شرایط مطلوبی برایشان فراهم آید که به خواستهای معنوی، اخلاقی و انسانی آنها پاسخ دهد. در بخش اول یادآوری کردیم که انسان پیش از هر چیز یک موجود مسئول در برابر خداوند، مردم و همنوعان خود است. هر انسانی باید در پی زیستن، تغذیه کردن و معنا دادن به چیزی که انسانیت او را میسازد، باشد؛ به حقیقت نزدیک تر شود، برای تحقق نیکی، ارزشهای خود را قوت بخشد، برای حفظ بهتر احترام خود و مورد احترام قرار گرفتن گوش دهد و مشارکت کند.
دعوت پیامبر به جست و جوی علم(جست و جوی علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب است)؛ ضرورت قرآنی نیکوکاری نسبت به جامعه (به نیکی امر و از بدی منع کنید)؛ و بالاخره کل توصیهها به میانه روی و ملاطفت که در قرآن و سنت یافت میشود («به نحو احسن با آنها سخن گویید»، «بخشندگی، احسان و ملاطفت را نسبت به یکدیگر فراموش نکنید») آشکارا در همین راستاست. در نتیجه تصور جامعهای که از فرد،که باید برای اصلاح خود تلاش کند، آغاز نمیکند ناممکن است. این دقیقاً معنای این آیه است که بسیار تکرار شده است:[...]خدا حال قومی را تغییر نمیدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند[...]قرآن ۱۱/۱۳».
عبور از مفرد مردم به جمع افراد که آن را تشکیل میدهند جای هیچ تردیدی در اهمیت این کلمه باقی نمیگذارد. ساحت اجتماعی از سرچشمه آگاهی هر موجود، و تلاشهای همگان معنا میگیرد. برای کسی که ایمان دارد، این درک و دریافت با دغدغهی مداوم تعادل به دست میآید: « و با آنچه خدایت داده سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن، و همچنانکه خدا به تو نیکی کرده نیکی کن و در زمین فساد مجوی که خدا فسادگران را دوست نمیدارد(قرآن۷۷/۲۸)».
همچنین جامعه باید این امکان را به هر کس دهد که «سهم خود را از دنیا»فراموش نکند. جامعه باید به فرد بیندیشد و به او امکان دهد که با ضرورتهای طبیعت بشری اش زندگی کند. گفتیم که فرد نیز مسئولیتهایش را باید بشناسد و بر عهده گیرد. در پیام اسلام، رکنی از عبادت اسلامی نیست – از نماز تا زیارت مکه –که بر بعد جمعی تأکید نورزد و اولویت نبخشد. دین ورزی، مشارکت در پروژهی اجتماعی است و در آن آگاهی دینی نمیتواند بدون اخلاق اجتماعی وجود داشته باشد. آگاهی دینی اخلاق اجتماعی را الهام میبخشد و جهت میدهد. مسلماً این برداشت ذهن مسلمانان را در غرب شکل میدهد. کسی که در برابر خدای خود و کل آفرینش مسئول است،باید در زمینهی اجتماعی به هر کس امکان ایفای مسئولیتهایش را بدهد و از حقوقش حمایت کند. بدین ترتیب، پیام اجتماعی اسلام موجب میشود که هر کس از تکالیف خود آگاه شود تا در عرصهی عمومی به طور اساسی از حقوق همگان حمایت کند. در اینجا میتوانیم به هفت نوع حقوق اشاره کنیم که رعایت آنها ضروری است، بیآنکه آنها را تحلیلی جامع بکنیم.
● حق زندگی و حداقل زندگی بخش:
در بالا پنج اصل را خاطر نشان کردیم که مجموعهی احکام اسلامی حول آنها میچرخد و روشن است که شرط نخستین کاربرد آنها احترام به زندگی است. هر انسانی در هر جامعهای باید حق حداقل خوراک را داشته باشد تا بتواند زندگی کند. منظور «زندگی کردن» است و نه فقط زنده ماندن. تمام منابع اسلام، انسان را به طور کلی و مسلمان را به طور خاص دعوت میکند که همانند یک انسان با شرافت و با احترام به خویش و به دیگری«زندگی کند».یک نظام اجتماعی که به اعضای خود این حداقل را نمیدهد به شرافت آنها لطمه وارد میکند، این اعضای مخلوق باید در برابر خالق حساب پس بدهند.مسئول بودن اساساً داشتن امکان انجام مسئولیتی است که برعهده داریم. در نبود مسئولیت بی گناهان، «گناهکار» میشوند. وضعیت یک چهارم جهان در جوامع غربی مانند میلیونها آمریکایی یا اروپای که در زیر خط فقر زندگی میکنند،دادگاهی دائمی است که نظامهای گناهکار را محکوم میکند که این چنین زندگیها و اندیشههای انسانی را قربانی میکنند.
● حق تشکیل خانواده:
هر کس باید از زندگی خانوادگی بهره مند شود و از این رو جامعه به واسطه مسئولان سیاسی باید برای همه امکان زندگی در خانواده را در محیطی پاک فراهم آورد. از این رو لازم است به ساختارهای محلی مناسب اندیشیده شود. زندگی کردن پنج یا هشت نفر در یک اتاق، مانع تشکیل خانواده میشود، این چیدمان یک زندان است، خفگی است... گسستهای آینده، تنهایی و حاشیه نشینی را ایجاد میکند. در وضعیتی که به حال خود رها شدهایم، حومهها و شهرکها به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. از والدینی که دیگر نمیتوانند فرزندان خود را اداره کنند، گله و شکایت میشود، گفته میشود«آنها را ترک میکنند»، زیرا امکانات زیست به آنها داده نشده است فقط به عنوان مادر یا پدر به رسمیت شناخته میشوند.
● حق مسکن:
اظهار این حق به طور مستقیم ناشی از آن چیزی است که هم اکنون گفتیم. مسکن شرط نخست زندگی خانواده است و اسلام بر تقدس فضای خصوصی تأکید میکند. یک جامعه باید به هر یک از اعضای خود یک سقف بدهد؛ این مسئولیت اولی است که برعهده اوست.یک انسان بدون خانه، شهروند نیست، یک طرد شده و یک قربانی است. نطق و کلام این وضعیت را تغییر نخواهد داد. شرایط انسان بودن را از انسان گرفتن و او را آواره کردن بی عدالتی مضاعف است. لازمهی در برابر خدا بودن«در خویش»، در«خانهی خویش» بودن است؛هم به معنای حقیقی و هم مجازی.
● حق آموزش:
بر این مسئله، به ویژه در دوران ما، باید بسیار تأکید کرد. توانیی خواندن و نوشتن، آموزش راههای کسب هویت و شأن انسانی ضروری است. مسلمان بودن با«دانستن» همراه است و طبیعتاً رفتن به سوی بیشترین شناخت. قرآن در این مورد بسیار صریح است:دانستن، رسیدن به قرائت نشانهها و بازشناسی عمیق خالق است. این چیزی است که پیامبر همواره تأیید کرده است:«برای هر زن و مرد مسلمان جست و جوی دانش یک وظیفه است». مقصود تمام علوم است و لذا ضرورت آموزش و پرورش مقدماتی مسلم است. نخستین آیه قرآن«بخوان، به نام پروردگارت که خلق کرده»است و به همین دلیل در قصهی خلقت خداوند به آدم نسبت به فرشتگان برتری میدهد. جامعهای که به این حق عمل نمیکند معنای اولویتهایش را از دست میدهد.
روشن تر آنکه جامعهای که بیسوادی، نانویسایی –مطلق یا کارکردی –را تولید میکند، شأن اعضای خود را ریشخند میکند. این جامعه اساساً «غیرانسانی» است. یک مسلمان در غرب نمیتواند از ناکارآمدیهای نظام آموزشی آگاه نباشد که ، همزمان با گزینش بیشتر، بیش از پیش افراد بیسواد کارکردی تولید میکند.
● حق کار:
انسان باید بتواند نیازهایش را برآورده کند. از این رو، کار مانند آموزش از حقوق مسلم موجود اجتماعی است و هر کس باید جایگاه خود را در جامعهای که در آن زندگی میکند، بیابد. اگر، از نظر اسلام، انسان عمل و کار است، روشن است که جامعهای که مانع از کار میشود به قرار داد اجتماعی ابتدایی عمل نمیکند. سخنان پیامبر را میشناسیم:« از میان شما یکی با طناب به کوه رود و بر پشت خود دستهای چوب برای فروش بیاورد بهتر است تا از اشخاص صدقه گدایی کند». کار،یک مطالبهی مقدس است که از چارچوب عمل عبادی فراتر میرود، به عنوان یک وظیفه به نظر میرسد. مبارزه بر ضد هر نوع بیکاری باید یک اولویت سیاسی باشد. این مبارزه ضروری است...«بشر دوستانه» است.
● حق عدالت:
از نظر اسلام، همین که عدالت ضرورت عمده شیوههای رفتار است، مبنای زندگی در جامعه است . در قرآن میخوانیم: «در حقیقت، خدا به دادگری فرمان میدهد(۹/۱۶)». این اصل عدالت برای همه، اغنیا و فقرا،روسا و شهروندان، مسلمانان و غیرمسلمانان، به کار میرود. هشت آیه از سورهی نساء وحی شده است تا یک یهودی را تبرئه کند و مسئولیت عمل او را متوجه یک مسلمان کند. آیه، ایمان را به عدالت ربط میدهد و آن را به صراحت بیان میکند:« ای کسانی که ایمان آوردهاید، پیوسته به عدالت قیام کنید و برای خدا گواهی دهید، هر چند به زیان خودتان یا [به زیان]پدر و مادر و خویشاوندان[شما]باشد. اگر[یکی از دو طرف دعوا] توانگر یا نیازمند باشد، باز خدا به آن دو[از شما] سزاوارتر است؛ پس، از پی هوس نروید که [ در نتیجه از حق] عدول کنید. و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید، قطعاً خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است(۱۳۵/۴)». نظام اجتماعی باید الزاماً حقوق هر کس را با دل مشغولی دو چندان تضمین کند. البته، باید سعی کرد که قوهی قضاییه قوانین را برای هر یک از اعضای جامعه با عدالت به کار برد، نیز مهم است که جامعه تلاش کند تا به مجموع مطالبات سازمانی که حقوق را اجرا میکند- که پیش از این ذکر کردیم- پاسخ دهد. اندیشیدن به عدالت اجتماعی، تعیین یک پروژه، مشخص کردن اولویتها، و تدارک یک پویش، بر طبق مراجع اصلی، به کنش سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جهت میدهند. یک فقیر در غرب از همان عدالتی بهره مند نیست که یک ثروتمند بهره مند است؛ یک سیاه پوست در ایالات متحده آمریکا سریع تر از یک سفید پوست مجرم شناخته میشود... و این قابل پذیرش نیست.
● حق همبستگی:
وقتی میتوان جهان دینی اسلام را درک کرد که وظیفهی همبستگی را در متن ایمان قرار دهیم. در برابر خدا مسئول هستیم. سومین رکن اسلام، مالیات اجتماعی(زکات) است، که دقیقاً در مرکز محور عمودی و افقی اعمال مذهبی و اجتماعی قرار دارد. این سومین رکن باید در برابر خدا به حق الناس انسانها پاسخ دهد. قرآن وقتی به مؤمنان راستگو اشاره میکند، شفاف است:« و در اموالشان برای سائل و محروم حقی[معین] بود(۱۹/۵۱)». حکم صریح قرآن در اینجا با قدرت طنین میافکند:«هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و از هر چه انفاق کنید[...]۹۲/۳)».
مسئولیت هر کس مشارکت فعال در زندگی اجتماعی است. از این رو،پرداخت زکات، بخشی از برداشتی گسترده تر از همبستگی اجتماعی است.
بدیهی است که تعهد در زمینههای شخصی و خانوادگی باید با توجه به همسایگان، زندگی محله، دل مشغولیهای ملی و بین المللی همراه باشد.
البته اسلام برای مبارزه با فقر به وسیله زکات به یک پشتیبانی نهادی اندیشیده است،اما روشن است که این راه حل ماهیت ساختاری ندارد، مربوط به آگاهی و اخلاق است. قدرت این اندیشهی برادری و همبستگی انسانی، سرچشمهی زندهی مبارزه بر ضد بیعدالتی اجتماعی، فقر و بینوایی است. هرکس ایمان دارد این تعهد را دارد؛ هر کس ایمان دارد حق مطالبه آن را میداند.
حقهای متفاوت فوق الذکر کل مؤلفههای حیطهی فردی و اجتماعی را شامل نمیشود، بلکه ایدههای کاملاً روشن از جهت گیریهای اصلی کنش اجتماعی میدهد. در متن و بطن این تفکر، با بازشناسی خداوند خالق، اهدافی را مییابیم که حول مفهوم عدالت قرار دارند. «راه وفاداری»[شریعت] در عرصهی اجتماعی راهی است که ما را باید هر روز کمی بیشتر به آرمان عدالت نزدیک سازد. عدالت واجب است، مقدم است، و کل فعالیت انسان، در تمام مراحلش، باید این خصیصه را حفظ کند. برای این کار لازم است موقعیتها مورد به مورد تحلیل شود و نه این که قوانین بدون در نظر گرفتن موقعیتها اجرا شود، زیرا در نهایت بستر اجتماعی میتواند مشروع ترین یا منطقی ترین قانون را ناعادلانه یا منسوخ کند و در حقیقت این قانون مشروع و منطقی از آنچه قرار بود دفاع کند، دیگر دفاع نمیکند.
نویسنده:
دکتر طارق رمضان ـ روشنفکر مسلمان سوئیسی مصریتبار و نوهی امام شهید حسن البنا (رحمه الله و رضی عنه)
ترجمه:
امیر رضایی
منبع:
طارق رمضان، مسلمانان غرب و آینده اسلام، ترجمهی امیر رضایی، بیجا، بی تا
دکتر طارق رمضان ـ روشنفکر مسلمان سوئیسی مصریتبار و نوهی امام شهید حسن البنا (رحمه الله و رضی عنه)
ترجمه:
امیر رضایی
منبع:
طارق رمضان، مسلمانان غرب و آینده اسلام، ترجمهی امیر رضایی، بیجا، بی تا
منبع : پایگاه اطلاع رسانی اصلاح
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست