شنبه, ۱۹ آبان, ۱۴۰۳ / 9 November, 2024
مجله ویستا

مرد همیشه مغلوب نیمه مربیان، خداحافظ!


مرد همیشه مغلوب نیمه مربیان، خداحافظ!
جام جهانی ۲۰۰۶ برای ایرانیان به پایان رسید. انتظار ۸ ساله میلیون‌ها هوادار مشتاق و متعصب، سرانجامی تلخ و بسیار ناخوشایند به همراه داشت. جام هجدهم برای هموطنانمان، خیلی دیر آمد و در عوض خیلی زود هم رفت. این باور عموم فوتبالدوستان ایرانی است که تیم ملی در آلمان می‌توانست بهتر از این باشد. بازی اول را به خاطر اندیشه‌های نادرست برانکو و نیز اشتباهات و کم‌کاری‌های مردان مورد علاقه او، به‌راحتی از دست دادیم و متعاقب آن، حذف شده‌ای ناکام و سرشکسته لقب گرفتیم. تنها موردی که در این شرایط دردمان را تسکین می‌دهد، نویدی است که ایوانکوویچ به ملت ایران داده؛ او برای همیشه می‌رود....
عاجزانه تقاضا می‌کنیم این باور را که به غلط به ذهن عده‌ای از شما خوانندگان عزیز و فهیم راه یافته، به‌دست فراموشی بسپارید. ایرانی جماعت، دل‌رحم و باگذشت است و حتی در این روزهای کسالت‌آور نیز افرادی هستند که سعی دارند برانکو را از این گناه مبرا بدانند که وی نقشی در حذف زودهنگام تیم‌ ملی از جام جهانی داشته است. باوری که از آن چند خط بالاتر سخن گفتیم، همانی است که خیلی‌ها می‌گویند ایوانکوویچ در این چند سال، خدمت بزرگی به فوتبال ایران کرده و اگر او نبود، فلان می‌شد و بهمان.
نه آقایان، واقعیت چیزی دیگری است؛ کدام خدمت؟ کدام عمل خارق‌العاده؟ کدام کشف و کدام شگفتی؟ بیاید یک بار دیگر کتاب حجیم و پربرگ فوتبال ایران را ورق بزنیم و اتفاقات چند سال اخیر را مرور کنیم؛ به ترکیب تیم کنونی نگاه کنید؛ امثال مهدی‌ مهدوی‌کیا، کریمی، رضائی و دائی که از مدت‌ها قبل شایستگی‌های خود را ثابت کرده بوند؛ حتی رحمان‌ رضائی هم از معدود کشف‌های بلاژویچ بود نه ایوانکوویچ، از زندی و هاشمیان لژیونر نیز که هیچ مربی دیگری هم صرف‌نظر نمی‌کند. نکونام هم در زمان بلاژ به ترکیب تیم ملی راه یافت و کعبی نیز به‌عنوان پدیده‌ ادوار نخستین لیگ برتر، نمی‌توانست ملی‌پوش نباشد. حال به نظر شما هر فرد دیگری به جای برانکو در سال‌های اخیر سکان هدایت تیم ملی را در دست داشت، نفراتی چون مهدوی‌کیا، کریمی، هاشمیان، رضائی، نکونام، دائی، کعبی، زندی و ... را به تیمش دعوت نمی‌کرد؟
بیاید کمی واقع‌بین باشیم؛ بازیکنانی که از آنها نام بردیم، تماماً میوه‌هائی آماده چیدن بودند که هیچ کس قادر نبود به‌راحتی چشم‌هایش را بر توانائی‌های آنان ببندد؛ پس تا اینجا قبول دارید که مرد کروات، کار خاصی انجام نداده، ضمن اینکه مواردی که در ذیل می‌آید را باید بارها و بارها با خود تکرار کنیم؛ برانکو آنقدر کار نابلد بود که از جادوگر آسیا و بایرن‌مونیخ، مردی بیکاره و بی‌اثر ساخت. او مصدومیت کریمی را بهانه می‌کند اما برای آنکه به وی ثابت کنیم اشتباه کرده، بازی‌های مقدماتی جام‌ جهانی را به یادش می‌آوریم که در مقابل ژاپن، بحرین و کره‌شمالی نیز کریمی آن بازیکنی نبود که همه انتظارش را داشتند؛ آن روزها دیگر جادوگر مصدوم نبود متأسفیم برای برانکو که نمی‌خواهد ضعف‌های خود را ببیند؛ او نمی‌خواهد باور کند محول کردن وظایف دفاعی به مرد تکنیکی تیم ملی در سیستم ۲-۴-۴ (بازی‌های مقدماتی که کریمی در کنار نکونام حضور داشت) با حبس کردن او در جناح چپ، دلیل اصلی کم‌فروغ ظاهر شدن کریمی نه تنها در جام جهانی، بلکه یک سال و نیم اخیر است. ایوانکوویچ نمی‌خواهد قبول کند که اندیشه‌های نادرست وی سبب شده بین مهدوی‌کیای هامبورگ و مهدوی‌کیای تیم ملی، این قدر فاصله ایجاد شود. او نمی‌خواهد این حقیقت واقف گردد که دلیل افت نفراتی چون میرزاپور، نکونام و ... که زمانی بهترین بودند، حمایت غیرمنطقی وی از آنان و ایجاد حاشیه امنی مرگبار برای آنها بوده است. کدامیک از مربیان وطنی در شرایط مشابه به آنچه برانکو در آن قرار داشت، بدتر از پروفسور (!) نتیجه می‌گرفت؟ خیلی‌ها امروز به خیانت برانکو به فوتبال ایران و هوادارانش پی برده‌اند و مطمئناً نفرات باقیمانده نیز تا چند هفته یا چند ماه دیگر به این حقیقت تلخ خواهند رسید. خدمت بزرگ ایوانکوویچ به ایران فوتبال چه بوده؟ ترجیح دادن زارع راست پا و نصرتی دفاع میانی به نفرات شایسته‌ای چون نیکبخت، معدنچی، شیرزاد، منیعی و ...؟ خیانت در حق مدافعی چون نصرتی که می‌توانست یکی از بهترین مدافعان میانی فوتبال ایران باشد. اما امروز به‌واسطه انتقادهائی که از او شده، بدون اعتماد به نفس به آینده مبهم خویش می‌نگرد؟ بی‌احترامی به عقاید مخاطبان و متهم کردن آنان به نداشتن درک و فهم فوتبالی؟
بستن چشم‌ها بر توانائی نفراتی چون قربانی، اکبرپور، طالب‌لو (این یکی بود و نبودش در تیم ملی، تفاوت چندانی با هم ندارد)، باقری، پاشازاده، فرهاد مجیدی، سامره و ...؟ کدام یک از موارد ذکر شده را می‌توان خدمت دانست؟
خدا را شکر! خدا را شکر که برانکو می‌خواهد برود. گرچه او بهترین فرصت برای بزرگ کردن فوتبال ایران در دنیا را سوزاند اما همین که دیگر وی را نمی‌بینیم و حرف‌هائی که منطقی در آنها یافت نمی‌شود را نمی‌شنویم، جای شکرش باقی است. آقای برانکو! خدانگهدار ... ای مربی محافظه‌کار و ترسوئی که قادری از پدیده فوتبال ایران و آسیا (کریمی) یک مترسک بسازی، خداحافظ! ای مربی مغرور و یک‌دنده‌ای که ترس و احتیاط را به شاگردانت القا کردی، خداحافظ ! ای فردی که به حرف‌های خودت نیز اعتقاد و اعتماد نداشتی، خدانگهدار! ای کسی که نفرات لیست نهائی‌ات را بهترین خواندی اما به آنها در آلمان بازی ندادی و در نهایت بی‌تجربگی آنان را دلیل شکست دانستی، خداحافظ!
آقای برانکو برو و دیگر پشت سرت را نگاه نکن ...برو و دیگر نامی از ایران بر زبان نیاور ... منتظریم ببینیم شما که در نظر خودت برترین بودی، در آینده با چه پیشنهاداتی روبه‌رو خواهی شد و در نهایت روی نیمکت چه تیمی خواهی نشست.
آقای ایوانکوویچ! ای کسی ‌که فکر می‌کردی با تعویض بازیکنان، مبلغی از داشته‌هایت کم می‌شود و به اصطلاح از جیبت می‌رود، خداحافظ! ای کسی که برای نیمکت بزرگ تیم ملی ایران کوچک بودی، خدانگهدار! ای کسی که منتقدان پرشمارت را ”خائن“ و ”باجگیر“ می‌دانستی، خداحافظ! ای کسی که با نیمکت‌نشین کردن بازیکنانی چون شجاعی، می‌خواستی از آنها پدیده‌ بسازی، خدانگهدار!
خداحافظ، مرد همیشه مغلوب نیمه مربیان ...!
منبع : روزنامه ابرار ورزشی