جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا
روش بت پرستان با محمد ( ص )
وقتی مشركان از راه آزارها نتوانستند به مقصود خود برسند از راه تهدیدو تطمیع در آمدند ، زیرا روز به روز محمد ( ص ) در دل تمام قبایل و مردم آن دیار برای خود جایی باز مینمود و پیروان بیشتری مییافت . مشركان در آغاز تصمیم گرفتند دسته جمعی با " ابو طالب " عم و یگانه حامی یغمبر ( ص ) ملاقات كنند . پس از دیدار به ابوطالب چنین گفتند : " ابو طالب ، تو از نظر شرافت و سن بر ما برتری داری . برادر زاده تو محمد به خدایان ما ناسزا میگوید و آیین ما و پدران ما را به بدی یاد میكند و عقیده ما را پست و بی ارزش میشمارد . به او بگو دست از كارهای خود بردارد و نسبت به بتهای ما سخنی كه توهین آمیز باشد نگوید . یا او را اختیار ما بگذار و حمایت خود را از او بردار " . مشركان قریش وقتی احساس كردند كه اسلام كم كم در بین مردم و قبایل نفوذ میكند و آیات قرآن بر دلهای مردم مینشیند و آنها را تحت تأثیر قرار میدهد بیش از پیش احساس خطر كردند و برای جلوگیری از این خطر بار دیگر و بار دیگر با ابو طالب بزرگ قریش و سرور بنی هاشم ملاقات كردند و هر بار ابو طالب با نرمی و مدارا با آنها سخن گفت و قول داد كه به برادر زادهاش پیغام آنها را خواهد رساند . اما پیامبر عظیم الشأن اسلام در پاسخ به عمش چنین فرمود : " عمو جان ، به خدا قسم هر گاه آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند كه دست از دین خدا و تبلیغ آن بردارم حاضر نمیشوم . من در این راه یا باید به هدف خود كه گسترش اسلام است برسم یا جانم را در این راه فدا كنم " .
ابو طالب به برادرزادهاش گفت : " به خدا قسم دست از حمایت تو بر نمیدارم . مأموریت خود را به پایان برسان " . سرانجام فرعونیان مكه به خیال باطل خود ، از در تطمیع در آمدند ، و پیغامدادند كه ما حاضریم هر چه محمد ( ص ) بخواهد از ثروت و سلطنت و زنهای زیباروی در اختیارش قرار دهیم ، بشرط اینكه از دین تازه و بد گفتن به بتهای ما دست بردارد. اما پیامبر ( ص ) به سخنان آنها كه از افكاری شایسته خودشان سرچشمه میگرفت اعتنایی نكرد و از آنها خواست كه به " الله " ایمان بیاورند تا بر عرب و عجم سروری كنند. آنها با اندیشههای محدود خود نمیتوانستند قبول كنند كه به جای ۳۶۰ بت ، فقط یك خدا رابپرستند . از این به بعد - همانطور كه گفتیم - ابو جهل و دیگران بنای آزار و اذیت پیامبر مكرم ( ص ) و دیگر مسلمانان را گذاشته وآنچه در توان داشتند در راه آزار و مسخره كردن پیامبر و مؤمنان به اسلام ، بكار بردند .
● آزار مخالفان
كم كم صفها از هم جدا شد . كسانی كه مسلمان شده بودند سعی میكردند بتپرستان را به خدای یگانه دعوت كنند . بت پرستان نیز كه منافع و ریاست خود را بر عدهای نادانتر از خود در خطر میدیدند میكوشیدند مسلمانان را آزار دهند و آنها را از كیش تازه برگردانند .
مسلمانان و بیش از همه ، شخص پیامبر عالیقدر از بت پرستان آزار میدیدند . یكبار هنگامی كه پیامبر ( ص ) در كعبه مشغول نماز خواندن بود و سرش را پایین انداخته بود ، ابو جهل - ازدشمنان سرسخت اسلام - شكمبه شتری كه قربانی كرده بودند روی گردن مبارك پیغمبر ( ص ) ریخت . چون پیامبر ، صبح زود ، برای نماز از منزل خارج میشد ، مردم شاخههای خار را در راهش میانداختند تا خارها در تاریكی در پاهای مقدسش فرو رود . گاهی مشركان خاك و سنگ به طرف پیامبر پرتاب میكردند . یك روز عدهای از اعیان قریش بر او حمله كردند و در این میان مردی به نام " عقبه بن ابی معیط " پارچهای را به دور گردن پیغمبر ( ص ) انداخت و به سختی آن را كشید به طوری كه زندگی پیامبر ( ص ) در خطر افتاده بود . بارها این آزارها تكرار شد . هر چه اسلام بیشتر دربین مردم گسترش مییافت بت پرستان نیز بر آزارها و توطئه چینیهای خود میافزودند . فرزندان مسلمان مورد آزار پدران ، و برادران مسلمان از برادران مشرك خود آزار میدیدند . جوانان حقیقت طلب كه به اعتقادات خرافی و باطل پدران خود پشت پا زده بودند و به اسلام گرویده بودند به زندانها درافتادند و حتی پدران و مادران به آنها غذا نمیدادند . اما آن مسلمانان با ایمان با چشمان گود افتاده و اشك آلود و لبهای خشكیده از گرسنگی و تشنگی ، خدا را همچنان پرستش میكردند . مشركان زره آهنین در بر غلامان میكردند و آنها را در میان آفتاب داغ و روی ریگهای تفتیده میانداختند تا اینكه پوست بدنشان بسوزد . برخی را با آهن داغ شده میسوزاندند و به پای بعضی طناب میبستند و آنها را روی ریگهای سوزان میكشیدند .
بلال غلامی بود حبشی ، اربابش او را وسط روز ، در آفتاب بسیار گرم ، روی زمین میانداخت وسنگهای بزرگی را روی سینهاش میگذاشت ولی بلال همه این آزارها راتحمل میكرد و پی در پی ( احد احد ) میگفت و خدای یگانه را یاد میكرد . یاسر پدر عمار را با طناب به دو شتر قوی بستند و آن دو شتر را در جهت مخالف یكدیگر راندند تا یاسر دو تكه شد . سمیه مادر عمار را هم به وضع بسیار دردناكی شهید كردند . اما مسلمانان پاك اعتقاد - با این همه شكنجهها - عاشقانه ، تا پای مرگ پیش رفتند و از ایمان به خدای یگانه دست نكشیدند .
منبع : سایت اهل بیت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست