یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


نقد ادبی در ایران خیلی امیدوارکننده است


یاوری که به تازگی کتاب «زندگی در آینه» پیرامون گفتارهایی در نقد ادبی را در ایران منتشر کرده است، در گفت وگویی درباره ضرورت نگارش این اثر و ویژگی های آن، اظهار داشت: این کتاب مجموعه ای از مقاله هایی است که طی سالیان گذشته با توجه به زمینه کار ی ام و آشنایی با روانشناسی نوشته ام و به صورت پراکنده در مجله هایی همچون «نگاه نو»، «کلک» و یا «گفت وگو» منتشر هم شده اند، که سعی کردم از زاویه نقد ادبی - روانشناختی به متن های ادبی موجود در اثر نگاه کنم.
او افزود: اما این نقد ادبی - روانشناختی برخلاف آنچه که در دهه های گذشته معمول بوده، کارش آسیب شناسی روان نویسنده یا شخصیت های داستانی نیست، بلکه کارش پیدا کردن نقطه های تلاقی بین شعر، داستان، جامعه، فرهنگ و دورانی از تاریخ است که این مقوله ها در آن دوران به وجود آمده است.
یاوری یادآور شد: نقد، گذشته از ویژگی های ساختاری، زبانی و کلامی متن به نقد اجتماع و فرهنگ می رسد و اگر در مقاله های کتاب دقت شود، دیده می شود که در تمام متن ها هدف این بوده است که از طریق ساختارهای روایی که در متن ها هست ارتباط آنها را با ویژگی های فرهنگ، تاریخ و دورانی که این متن ها به آنها متعلق هستند، پیدا کنیم.
یاوری ادامه داد: مثلا «تاریخ بیهقی» یک تکنیک روایی دارد؛ این تکنیک به کار گرفتن داستان ها و روایت ها از دوره های تاریخی دیگر است و افزودن آنها به متنی که بیهقی در زمان سلطان مسعود غزنوی دارد می نویسد، اما او چون نمی تواند حرفی را که در زمانه خودش باید بزند به زبان بیاورد، حرفش را از طریق داستان ها، شعرها و روایت هایی که از دوره های تاریخی مختلف است می گیرد و به تاریخ خودش اضافه می کند و آن را این گونه به زبان می آورد؛ که این یعنی در زمان بیهقی آزادی بیان وجود نداشته، اما ذهن فرهیخته ای مثل ذهن بیهقی قادر بوده که برای این مشکل زمانه اش راه حل بیندیشد و آن به کار گرفتن تکنیک روایی است.
او با اشاره به نوشته های جلال آل احمد نیز متذکر شد: آثار جلال هم نشان دهنده روندهایی است که جامعه و تاریخ ما در آنها طی شده است. یکی از آنها به وجود آمدن انسانی است که باید به خود و زندگی خودش پاسخ دهد؛ این که از خود بپرسد در کجای جهان ایستاده است و این سرآغاز نوشتن خود زندگینامه و اتوبیوگرافی می شود به مفهوم مدرنی که امروز در غرب به آن اشاره می کنند. در واقع هدف کلی من در نوشتن این مقاله ها در کتاب نیز چنین بوده است.
حورا یاوری درباره انتشار این اثر در ایران عنوان کرد: به هر حال طیف گسترده دریافت کنندگان این مقاله ها و سخن ها - البته اگر ارزشی برای خواندن و شنیده شدن داشته باشند - در ایران هستند و الزاما ًکتابی که تمام منابعش را از ادبیات و تاریخ ایران می گیرد، باید در ایران منتشر شود و به دست کسانی برسد که این زمینه ها را تعقیب می کنند.
او در ادامه درباره وضعیت نقد ادبی در ایران توضیح داد: اگر کتاب هایی را که الان منتشر می شوند با آثار ۵۰ سال گذشته در همین زمینه مقایسه کنیم به تفاوت و فاصله خوشحال کننده ای می رسیم.
وی تصریح کرد: بسیاری از نمونه های نقد ادبی در گذشته به خصومت و جنگ تن به تن بین ناقد و نویسنده بیشتر شبیه بوده تا به نقد ساختاری یا ویژگی های کلامی، زبانی و ادبی یک متن؛ در حالی که امروز تقریبا در بسیاری از نقدها درباره داستان ها مطلقا اشاره به نویسنده ندارند و بیشتر با اثر، سر و کار دارند که در آن دیدگاهی فلسفی و تئوریک را دنبال می کنند، یعنی می دانند از چه زاویه ای دارند به متن نگاه می کنند و دنبال چه پاسخ هایی هستند.
او خاطر نشان کرد: گمان می کنم نقد ادبی در ایران خیلی امیدوارکننده است.
این منتقد ادبی مقیم نیویورک درباره این که چرا آثار ایرانی ها در خارج از مرزهای ایران کمتر مورد معرفی و توجه قرار گرفته است، بیان داشت: این پرسش مهمی است. بسیاری از دلایل دخالت دارد که اغلب آنها خارج از حوزه عملکرد نویسندگان و شاعران ایرانی است . باید دید اهمیت زبان فارسی نسبت به زبان های دیگر چگونه است؛ نسبت به اسپانیولی برای آمریکا و یا زبان عربی برای بسیاری از کشورهای اروپایی.
یاوری با اشاره به افزایش ترجمه و انتشار آثار ایرانی و استقبال از آنها در سال های اخیر گفت: افق روشن تر است. جمعیت کتابخوان آمریکا که با آنها آشنا هستم، علاقه زیادی به خواندن آثار خارجی ها دارد و آثار فارسی هم از این امر جدا نیست. شواهد چند سال اخیر نشان می دهد که زمینه برای شناخته شدن ادبیات فارسی در آمریکا نسبت به گذشته خیلی فراهم تر شده است.
حورا یاوری در ادامه درباره وجه مشترک انتخاب نویسندگان و شاعرانی همچون شاهرخ مسکوب، جلال آل احمد، فروغ فرخزاد، سیمین دانشور و... برای تالیف کتابش توضیح داد: شاید علت اصلی انتخاب آنها همین نیاز و ویژگی کارشان در مورد شناختن خودشان باشد، به ویژه درباره کسانی مثل فرخزاد، مسکوب و آل احمد که نیاز چاره ناپذیری به روبه رو شدن با خودشان حس کرده اند و خواسته اند به این پرسش پاسخ بدهند. داستان های دیگر از نویسندگان دیگر نیز بود، ولی با زمینه ذهنی من خیلی پیوند برقرار نمی کردند، بنابراین معیارم همین پرسش خودشناسی است که شاعران و نویسندگان ما به عنوان برگزیده ترین افرادی که فرهنگ و دوران در خودش پرورش می دهد با آن چگونه روبه رو شده اند و از چه راهی به آن پاسخ داده اند.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید