یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

پیامبر یک لحظه دچار سستی نشد!


پیامبر یک لحظه دچار سستی نشد!
● در اوج انحطاط
ولادت حضرت محمد (ص) بزرگوار، در دنیا و در تاریخ، در زمانی واقع شد كه بشریت، دو خصوصیت بارز داشت؛ یكی از این دو خصوصیت، این بود كه از لحاظ علمی، عقلانی و فكری، نسبت به آحاد بشر در ادوار گذشته خودش، بسیار پیشرفته بود. در میان آنها، فلاسفه‏ای پدید آمده و دانشمندانی پیدا شده بودند؛ ریاضی‏دان‏ها، پزشكان، مهندسان بزرگ و تمدن‏هایی برپا شده بود. این تمدن‏ها، بدون علم كه نمی‏شد! آكادمی‏ها در غرب، هگمتانه‏ها در شرق، تمدن چین، تمدن مصر و تمدن‏های بزرگ تاریخی، همه عبور كرده بودند؛ یعنی بشر، كامل شده بود.
خصوصیت دوم كه جمع این دو خصوصیت با هم، خیلی عجیب است، این است كه بشر در آن روز، از لحاظ اخلاقی، از همیشه گذشته، منحطتر یا اگر نخواهیم این نسبت را بیان كنیم، باید بگوییم در اوج انحطاط بود؛ اسیر خرافات، اسیر خودخواهی‏ها، اسیر ظلم و ستم و اسیر دستگاه‏های حكومت‏های مردم‏كش و ضدبشری بود. چنین وضعی، در دنیا حاكم بود. كسی اگر تاریخ را ملاحظه كند، خواهد دید كه در آن دوران، همه بشریت اسیر بودند؛ همان‏طور كه در كلام امیرالمؤنین علیه‏السلام است كه در نهایت فتنه، فشار، مشكلات و برادركشی، بشر زندگی تلخی را می‏گذرانید... در همین خطبه، امیرالمؤمنین علیه‏السلام می‏فرماید: «خواب راحت به چشم مردم نمی‏آمد».۱
● تكمیل مكارم اخلاق‏
جامعه ما - از فرد و مجموعه - باید روزبه‏روز، خود را به آن‏چه كه پیامبر برای آن كمر همت بست و آن تلاش و مجاهدت را مبذول كرد، نزدیك كند. اهداف والای پیامبر اسلام را در یك جمله نمی‏توان گنجانید؛ اما می‏توان سرفصل‏هایی از آن [را ]سرمشق كار خود، در طول یك سال، یك دهه و یك عمر قرار داد.
یك سرفصل عبارت است از تكمیل مكارم اخلاقی؛ «بعثت لاتمّم مكارم الاخلاق». جامعه بدون برخورداری افراد از خلقیات نیكو، نمی‏تواند به هدف‏های والای بعثت پیامبر دست پیدا كند. آن‏چه فرد و جامعه را به مقامات عالی انسانی می‏رساند، اخلاق نیكوست. اخلاق نیكو، فقط خوش اخلاقی با مردم نیست؛ بلكه به معنای پروراندن صفات نیكو و خلقیات فاضله در دل و جان خود و انعكاس آنها در عمل خود است. مردمی كه در بین خود، دچار حسد باشند، دچار بدخواهی یكدیگر باشند، دچار حیله‏گری باشند، دچار حرص به دنیا و بخل نسبت به مال دنیا باشند و دچار كینه‏ورزی با یكدیگر باشند، در این جامعه، حتی اگر قانون هم به طور دقیق عمل شود، سعادت وجود ندارد اگر علم هم پیشرفت كند و تمدن ظاهری هم به منتهای شكوه برسد، این جامعه، جامعه بشری مطلوب نیست.
جامعه‏ای كه انسان‏ها در آن از یكدیگر احساس ناامنی كنند، هر انسانی احساس كند كه به او حسد می‏ورزند، نسبت به او بددلی دارند، نسبت به او كینه‏ورزی می‏كنند، برای او توطئه می‏چینند و نسبت به او و دارایی‏اش، حرص می‏ورزند، راحتی در این جامعه نیست؛ اما اگر در جامعه‏ای، فضایل اخلاقی بر دل و جان مردم حاكم باشد، مردم نسبت به یكدیگر، مهربان باشند، نسبت به یكدیگر، گذشت و عفو و اغماض داشته باشند، نسبت به مال دنیا حرص نورزند، نسبت به آن‏چه دارند، بخل نورزند، به یكدیگر حسد نورزند، در مقابل راه پیشرفت یكدیگر، مانع‏تراشی نكنند و مردم آن دارای صبر و حوصله و بردباری باشند، این جامعه، حتی اگر از لحاظ مادی هم پیشرفت‏های زیادی نداشته باشد، باز مردم در آن احساس آرامش و آسایش و سعادت می‏كنند؛ اخلاق، این است. ما به این احتیاج داریم. ما باید در دل خود، خلقیات اسلامی را روزبه‏روز پرورش دهیم. قوانین فردی و اجتماعی اسلام در جای خود، وسیله‏هایی برای سعادت بشرند؛ اما اجرای درست همین قوانین هم احتیاج به اخلاق خوب دارد.۲
● روش پیامبر در تربیت جامعه‏
یك وقت كسی دستور می‏دهد یا توصیه می‏كند كه مثلاً مردم حسن خلق، گذشت، صبر و استقامت در راه خدا داشته باشند و ظلم نكنند و دنبال اقامه عدل و داد باشند؛ یعنی توصیه، دستور دادن و تعلیم دادن مطرح است كه البته كار لازمی است و پیامبر اسلام هم تعلیم می‏داد و درس معرفت و زندگی به مردم می‏آموخت؛ اما یك وقت مطلب از یاد دادن بالاتر است؛ یعنی معلم كاری می‏كند و رفتاری در پیش می‏گیرد كه این اخلاق و وظیفه اسلامی، در جامعه، به شكل رنگ ثابت درمی‏آید؛ با عقاید غلط مردم، به مقابله برمی‏خیزد؛ با احساسات جاهلی و ته‏مانده‏های رسوب كرده اخلاق غیراسلامی، مبارزه و مقابله می‏كند؛ به جامعه و مردم، شوك وارد می‏كند و در مقاطع مناسب و با روش‏های مناسب، كاری می‏كند كه فضای جامعه و محیط زندگی مردم، با این صفات و اخلاق و روش خوب، كاملاً ممزوج می‏شود.
اگر یك جامعه بخواهد رشد كند و اخلاق صحیح اسلامی را در خود به وجود آورد، محتاج همین روش است. شاید در چند آیه قرآن كه «یزكیهم» پس از «یعلمهم» یا قبل از آن اشاره شده است، مراد از تزكیه همین مطلب باشد؛ یعنی پاك كردن، طاهر كردن و پیراسته كردن مردم؛ مثل طبیبی كه به مریض خود فقط نمی‏گوید این كار را بكن و این كار نكن؛ بلكه او را در محل مخصوصی قرار می‏دهد و آن چه را كه او لازم دارد، به او می‏دهد و می‏خوراند و آن چه كه برای او مضر است، از او باز می‏گیرد. پیامبر اكرم‏صلی‏اللَّه‏علیه‏وآله، چنین وضعیت و روشی را در طول بیست و سه سال نبوت، دنبال می‏كرد؛ مخصوصاً در ده سالی كه در مدینه زندگی می‏كرد و دوران حاكمیت اسلام و تشكیل حكومت اسلامی بود.۳
● یك لحظه دچار سستی نشد
كار مهم پیامبر خدا، دعوت به حق و حقیقت و جهاد در راه این دعوت بود. در مقابل دنیای ظلمانی زمان خود، پیامبر اكرم، دچار تشویش نشد؛ چه آن روزی كه در مكه تنها بود یا جمع كوچكی از مسلمانان او را احاطه كرده بودند و در مقابلش سران متكبر عرب، صنادید قریش و گردن‏كشان، با اخلاق‏های خشن و با دست‏های قدرتمند قرار گرفته بودند، وحشت نكرد؛ سخن حق خود را گفت؛ تكرار كرد؛ تبیین كرد؛ روشن كرد؛ اهانت‏ها را تحمل كرد؛ سختی‏ها و رنج‏ها را به جان خرید تا توانست جمع كثیری را مسلمان كند و چه آن وقتی كه حكومت اسلامی تشكیل داد و خود در موضع رئیس این حكومت، قدرت را به دست گرفت. آن روز، دشمنان ومعارضان گوناگونی در مقابل پیامبر بودند؛ چه گروه‏های مسلح عرب - وحشی‏هایی كه در بیابان‏های حجاز و یمامه، همه جا پراكنده بودند و دعوت اسلام باید آنها را اصلاح می‏كرد و آنها مقاومت می‏كردند - و چه پادشاهان بزرگ دنیای آن روز - دو ابرقدرت آن روز عالم، یعنی ایران و امپراتوری روم - كه پیامبر نامه‏ها نوشت؛ مجادله‏ها كرد؛ سخن‏ها گفت؛ لشكركشی‏ها كرد؛ سختی‏ها كشید؛ در محاصره اقتصادی افتاد و كار به جایی رسید كه مردم مدینه، گاهی دو یا سه روز، نان برای خوردن پیدا نمی‏كردند. تهدیدهای فراوان از همه طرف، پیامبر را احاطه كرد. بعضی از مردم نگران می‏شدند؛ بعضی متزلزل می‏شدند؛ بعضی نق می‏زدند؛ بعضی پیامبر را به ملایمت و سازش، تشویق می‏كردند؛ اما پیامبر در این صحنه دعوت و جهاد، یك لحظه دچار سستی نشد و با قدرت، جامعه اسلامی را پیش برد تا به اوج عزت و قدرت رساند و همان نظام و جامعه بود كه به بركت ایستادگی پیامبر در میدان‏های نبرد و دعوت، در سال‏های بعد، توانست به قدرت اول دنیا تبدیل شود.۴
۱. از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان و قشرهای مختلف مردم، ۱۴.۶.۷۲.
۲. از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با بسیجیان، ۶.۱.۸۵.
۳. از سخنان مقام معظم رهبری در خطبه‏های نماز جمعه تهران، ۲۸.۷.۶۸.
۴. از سخنان مقام معظم رهبری در خطبه‏های نماز جمعه تهران، ۵.۷.۷۰.
منبع : نشریه الکترونیکی پرسمان