دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
روز واقعه
![روز واقعه](/mag/i/2/9wk02.jpg)
● زمینههای حمله به مدرسه فیضیه
در ماههای پایانی سال، ۱۳۴۱، محمدرضا شاه كه سالگرد ناكامی طرح انجمنهای ایالتی و ولایتی را به تلخی پشت سر میگذاشت، تصمیم گرفت اصول ششگانهای را با حذف و اضافاتی در قالب «انقلاب سفید» به رفراندوم بگذارد. این اصول ششگانه در واقع همان انقلاب از بالایی بود كه امریكا به كشورهای توسعه نیافته اعلام كرده بود. مخالفت با اصول ششگانه، برخی تبعات را برای روحانیت در پی داشت. چرا كه «مسأله اصلاحات ارضی، سهیم كردن كارگران در كارخانهها، سپاه دانش كه به نوعی به زنها بر میگشت و قانون ملی كردن جنگلها، جزو اصول لوایح ششگانه شاه بود. اینها مسائلی بود كه به ظاهر یك مقداری وجهه عمومی شاه را در مقابل اقشاری از مردم بالا میبرد. این اصول، ظاهری فریبنده وعوام پسندانه داشت و مخالفت با آنها اعتراض افراد ناآگاه را در پی داشت.» ۱
بر این اساس امام خمینی(ره)تدبیر خاصی در نظر گرفتند و در مشاوره با سایر مراجع و علما، علاوه بر تبیین علل مخالفت با این رفراندوم، جوانب امر را سنجیدند. در نهایت قرار بر این شد از رژیم بخواهند تا نمایندهای به قم بفرستد و انگیزه شاه را از طرح این لوایح بیان كند. یكی از مقامات دولتی به نام بهبودی بنا به درخواست علمای قم روانه این شهر شد و بیدرنگ با مقامات روحانی و علمای قم از جمله امام خمینی(ره) به گفت و گو نشست. همچنین علمای قم آیتالله كمالوند را به نزد شاه فرستادند تا نظارت آنها را ابلاغ كند. این مذاكرات بیننتیجه بود، چرا كه شاه بر همان مواضع خود پافشاری میكرد . تا جایی كه به آیتالله كمالوند گفت: «اگر آسمان به زمین بیاید و زمین به آسمان برود من باید این برنامه را اجرا كنم. زیرا اگر اجرا نكنم از بین خواهم رفت. در پایان نیز از علمای ایران گلایه كرد كه چرا مانند علمای اهل سنت او را اولوالامر خطاب نمیكنند، و برای او به دعاگویی نمیپردازند.» ۲
به طور خلاصه میتوان گفت كه علت مخالفت امام با این طرح آن بودكه «این رفراندوم اجباری مقدمهای برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب است. علمای اسلام از عمل سابق دولت راجع به انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی برای اسلام و قرآن و مملكت احساس خطر كردند و به نظر میرسد كه همان معانی را دشمنان اسلام میخواهند به دست جمعی مردم سادهدل و اغفال شده اجرا كنند.» ۳
حجتالاسلام فاكر درباره روش مخالفت امام خمینی(ره) میگوید: «امام به جای آن كه مواضع خود را روی اصول ششگانه متمركز كند، به اصطلاح آنها را دور میزد و پشت این لوایح را میكوبید. ایشان میفرمود اجرای این لوایح اسارت است، وابستگی به امریكاست. میخواهند اقتصاد ما را ویران كنند. این موضعگیریها به جای آن كه زنان و كشاورزان را در مقابل امام قرار دهد با او همراه میكرد.» ۴
با تمام مخالفتها، اعتصابات و تظاهراتی كه در شهرهای مختلف ایران، بویژه مراكز مذهبی صورت گرفت، رفراندوم در ششم بهمن ۱۳۴۱ با حضور كمرنگ مردم برگزار گردید و علیرغم تحریم انتخابات، رسانههای گروهی مدعی شدند كه اصول پیشنهادی شاه با پنج میلیون و ششصد هزار رأی در مقابل چهار هزار و صد و پنجاه رأی مخالفت به تصویب ملت ایران رسید، اسناد زیادی دال بر تشریفاتی و غیر واقعی بودن این انتخابات وجود دارد. شاه در ۲۳ اسفند ماه طی سخنانی در پایگاه وحدتی دزفول، از مراجع و روحانیون به زشتی یاد كرد و نسبت به یك سركوب قریبالوقوع هشدار داد. ۵ امام نیز به منظور آگاهتر شدن مردم نسبت به اهداف رژیم شاه، با صدور اعلامیهای نوروز سال ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام كرد: «اعظمالله تعالی اجوركم. چنانچه اطلاع دارید دستگاه حاكمه میخواهد با تمام كوشش به هدم احكام ضروریه اسلام قیام كند و به دنبال آن مطالبی است كه اسلام را به خطر میاندازد. لذا اینجانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر (عج) جلوس میكنم و به مردم اعلام خطر مینمایم. مقتضی است حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند تا ملت مسلمان از مصیبتهای وارده بر اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند.» ۶ سایر علما از جمله چهل و شش نفر از علمای تهران نیز با صدور اعلامیهای عید نوروز را عزای عمومی اعلام كردند. ۷
در برههای كه نگاه همه به مرجعیت بود، امام خمینی صلابت خود را به عنوان یك رهبر سیاسی و شجاع به رخ همگان كشید. ایشان در پاسخ به نامه تسلیت آیتالله سیدعلیاصغر خویی، آن چنان به افشاگری سیاسی پرداخت كه برگ جدیدی در مبارزات ورق خورد. متن این نامه به «شاه دوستی یعنی غارتگری» معروف شد.
● تصمیم نابخردانه رژیم
حكومت، عصبانیت از حوزه علمیه به ویژه از امام خمینی(ره) را نتوانست كنترل كند و با حركتی نابخردانه، طلاب را به خاك و خون كشید، اما فریاد قیام را در همه جا منعكس كرد. كارگزاران رژیم در آستانه عید نوروز به این نتنیجه رسیدند كه برای سركوب عوامل و بنیان اصلی قیام یعنی مرجعیت، به اخلال در برنامهها، هتك حرمت آنها و ضرب و شتم هواداران برآیند. از معدود خاطرات به جا مانده از عوامل رژیم نیز تمام تصمیمهای فوق تأیید میشود. از جمله در یادماندههای سپهبد مبصر ـ معاون شهربانی كل كشور در آن زمان ـ آمده است: «روزهای پایانی سال ۱۳۴۱ به سازمانهای اطلاعاتی خبر رسید كه طلبههای قم با صدور اعلامیهای از مسلمانان خواستهاند تا روز دوم فروردین ۱۳۴۲ مطابق با شهادت امام صادق(ع) در مدرسه فیضیه قم گرد هم آیند و در تظاهرات با اصلاحات مخالفت كنند. در برابر این تصمیم و برای جلوگیری از آن كمیسیونهایی تشكیل و مسأله را مورد بررسی قرار میدهند و سرانجام طرح بسیار نابخردانهای و میشود گفت كودكانهای كه اصلاً به صلاح مملكت نبود را به تصویب رساندند. طرح مذكور این بود كه عدهای از سربازان گارد با لباس غیرنظامی به آنجا ریخته و با طلبههای تحریك شده درگیر شوند و با آنها كتككاری كنند.» ۸ مبصر طراح این پیشنهاد را نصیری ـ رئیس ساواك ـ معرفی و اضافه میكند اسدالله علم ـ نخستوزیر ـ آن را پسندید و شاه نیز آن را مورد تأیید قرار داد.
● روز واقعه
در روز جمعه دوم فروردین ۱۳۴۲ مطابق با بیست و پنج شوال، سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) مجالس در قم بویژه بیوت مراجع و علما در حال برگزاری بود. در این بین سه مجلس در كانون توجه مردم و به تبع آن كارگزاران رژیم پهلوی بود. اول مجلس عزا از سوی آیتالله شریعتمداری در مدرسه حجتیه. دوم مجلس عزا در بیت امام خمینی و سوم كه اهمیت زیادی داشت، مجلس عزا در مدرسه فیضیه از سوی آیتالله گلپایگانی بود. مأموران ویژه گارد پهلوی به طور هماهنگ و با لباس مبدل قصد داشتنند در هر سه مجلس اخلال ایجاد كرده و آنها را به خاك و خون بكشند. استاد علی دوانی اوضاع مدرسه حجتیه را بدین صورت توصیف میكند: «در مدرسه حجتیه علاوه بر چند روضهخوان، آیتالله مشكینی قرار سخنرانی داشت. در بین سخنرانی وی، ناگهان به شكل هماهنگ چند نفر صلوات میفرستند و این كار را هر چند دقیقه یك بار تكرار میكنند. وحشت مجلس را فراگرفت. در این زمان یكی از پهلوانان قم به نام «میری» كه در مجلس حاضر بود به طرف منبر آمد و گفت: هر حرامزادهای كه بخواهد مجلس را به هم بزند با مشت من مواجه خواهد شد. اخلالگران با این تهدید جا خوردند و در اجرای مأموریت خود ناكام ماندند.» ۹
با عنایت به مواضع صریح و قاطع امام نسبت به رفتار هیأت حاكمه و افشاگریهای ایشان، مأموران امنیتی، اخلالگری در منزل امام را نیز به عنوان یكی از مأموریتهای اصلی انتخاب كردند تا از این طریق ایشان را به عقب نشینی وادارند. چگونگی این مأموریت و علت ناكامی اخلالگران در خاطرات برخی از شاهدان و حاضران آن مجلس آمده است. براساس این خاطرات باید گفت درك شرایط و انتقال وضعیت موجود توسط اطرافیان حضرت امام و متقابلاً تصمیمات ایشان تأثیر مهمی در كنترل اوضاع داشت. حضور افراد مشكوك در بین جمعیت، قبل از شروع رسمی مجلس به امام گزارش میشود. در بین سخنرانی حجتالاسلام حجتیكرمانی و بعداز ایشان صلواتهای نابجا به همراه برخی مسائل به گوش میرسد. واكنش حضرت امام جالب است، ایشان ابتدا پیام دادند: «هر كس غیر از گوینده اگر شعار دهد، كنار دستیاش دهان او را بگیرد.» ۱۰ سپس از طریق شیخ صادق خلخالی به حضار هشدار دادند: «اگر اخلالگران بخواهند كاری كنند، من به طرف صحن حركت میكنم و تكلیف خود را با این دستگاه روشن میكنم.» ۱۱ بعدها امام دلیل اتخاذ این تصمیم را بیان كردند: «اینها دستور داشتند بیایند منزل من شلوغ كنند لذا یك تكلیف دیگری جلوی پایشان انداختم و گفتم این كار را میكنم. تا اینها بروند و بپرسند كه ایشان میخواهد برود فیضیه و كسب تكلیف كنند، ما كارمان را كردهایم.» ۱۲
به این ترتیب اخلالگران نتوانستند در دو مجلس عزا كه قبل از ظهر منعقد شده بود اخلالی ایجاد كنند. اما این، همه ماجرا نبود، آنها بنابر دستور مقامات، به گروه مأموران مستقر در نزدیكی مدرسه فیضیه كه در برخی اسناد كماندوهای با لباس نظامی را بیش از ۱۶ كامیون ذكر كردهاند، ملحق شدند. چرا كه عملیات بزرگ، در پیش بود.
● حمله به فیضیه
براساس رسمی كه از زمان مرحوم آیتالله العظمی حاج شیخعبدالكریم حائری ـ مؤسسه حوزه علمیه قم ـ به جا مانده بود، آیتالله گلپایگانی بعد از ظهر روز شهادت امام جعفر صادق(ع)، مجلس عزایی در مدرسه فیضیه منعقد میكردند. به علت همزمانی این روز با تعطیلات نوروز و از سویی دیگر تحریم این عید از سوی مراجع تقلید، عده زیادی از مردم سایر شهرها به قم آمده بودند. مردمی كه برای حضور در این مجلس به طرف مدرسه فیضیه در حال حركت بودند ، شاهد حضور غیر عادی تعداد زیادی از نظامیان در بیرون مدرسه فیضیه میشوند. از سویی دیگر بسیاری از روحانیون و طلاب حاضر درمدرسه به برخی از افرادی كه به شكل گروهی و با لباسی تقریباً متحدالشكل نزدیك منبر نشسته بودند مشكوك میشوند. «جو پر التهاب این مجلس را به استحضار آیتالله گلپایگانی رسانده و از ایشان درخواست كردند در این مجلس حاضر نشوند. ایشان گفتند: بنده صاحب این مجلس هستم و هر اتفاقی كه بیفتد باید در رأس جلسه باشم و ایشان در مكانی مشخص مینشینند.» ۱۳
سخنران اول مجلس حجتالاسلام آلطه به ایراد سخنرانی پرداخت.اگر چه در بالای سر سخنران، اعلامیه معروف امام خمینی كه «ما امسال عید ندارم» از سوی شاگردان ایشان نصب شده بود، اما انتقاد صریح آلطه از طرح انجمنهای ایالتی و ولایتی، جو جلسه را سنگینتر كرد. در بین سخنان وی بود كه نقشه ایادی شاه كلید خورد.
در خاطرات آلطه آمده است: «وقتی نوبت سخنرانی من رسید، به محض ایراد چند جمله، شخصی گفت صلوات و به دنبال آن جمعی صلوات فرستادند. این واقعه چند بار تكرار شد تا آنجاكه مجبور شدم اعلام كنم فرستادن صلوات به عهده من است...» ۱۴ آلطه به سختی توانست جلسه را كنترل و سخنرانی خود را به پایان برساند. اما پس از او سخنرانی اصلی جلسه به عهده مرحوم حاج انصاری قمی بود. «حاج انصاری تا حدودی در بیاناتش صراحت لهجه داشت و در منبرهای قبلیاش همگاهی با صراحت به دولت حمله میكرد. ایشان كه به منبر رفتند در ابتدا داستان آن شتر را از مولوی نقل كردند كه:
آن یكی پرسید اشتر را كه هی از كجا میآیی ای اقبال پی
گفت از حمام گرم كوی تو گفت خود پیداست از زانوی تو
بعد از خواندن این شعر گفت: دولت میگوید ما طرفدار دین هستیم.در حالیكه ما نمیدانیم دم خروس را باید قبول كنیم یا قسم حضرت عباس را؟ با گفتن این جمله عدهای صلوات فرستادند و نظم جلسه به هم خورد..» ۱۵ایادی شاه با شعار جاوید شاه نظم جلسه را به هم زدند و پس از چند درگیری ظاهری، شروع به ضرب و شتم طلاب نمودند.و خاطرات بسیاری در بیان جزئیات این هجوم بجا مانده است. بسیاری از این خاطرات متعلق به طلاب و روحانیونی است كه در مدرسه فیضیه از نزدیك شاهد ماجرا بودندو برخی از آنها نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. با مرور گوشهای از این خاطرات، جزئیات این فاجعه را به نظاره مینشینیم: «وقتی كه شعارهای جاوید شاه شروع شد، طلاب واكنشی از خود نشان ندادند و هنوز درگیری فیزیكی شروع نشده بود. گروهی كه برای ضرب و شتم آمده بودند وقتی كه دیدند طلاب واكنشی از خود نشان نمیدهند، سنگهای درون باغچه فیضیه را به سوی طلاب پرتاب كردند . آنها در حین پرتاب سنگها شعار جاوید شاه و مرگ بر مرتجع سر میدادند. در این زمان ما به طبقه فوقانی رفته و با آجر وسنگهای دیواره بالا، به آنها حمله كردیم. جالب این بود كه بعد از مدت كوتاهی آن عده مغلوب شدند و مدرسه فیضیه را ترك كردند و ما احساس كردیم كه پیروز شدهایم. اما ناگهان كماندوهای تعلیم دیده مسلح خارج از فیضیه وارد شدند.» ۱۶
با ورود كماندوهای مسلح، اوضاع تغییر یافت و گروهی از كماندوها با استقرار در پشت بام فیضیه، این مدرسه را تحت كنترل خود گرفتند و گروهی دیگر به ویرانگری پرداخته و با سلاحهای خود طلاب را مورد ضرب و شتم قرار دادند. كتابها را به هم ریخته، درب همه حجرهها را یك به یك شكستند و طلاب را با ضرب و شتم به حیاط مدرسه روانه كردند. «بعضی از كماندوها فحاشی میكردند و میگفتند كجاست امام زمان شما كه به دادتان برسد. خیلی دشنام میدادند و به مقدسات ما جسارت میكردند. به مراجع تقلید توهین كرده و میگفتند علما كجا هستند؟ آنها شما را واداشتند این طور مظلوم واقع شوید و خودشان خوشگذرانی میكنند.» ۱۷ به نظر میرسید نوع توهینها و ضرب و شتم مهاجمین از قبل هماهنگ شده بود، چرا كه در تمامی خاطرات به شكلی واحد از آن هتك حرمتها یاد میشد. «عمامههای سیاه و سفید طلبهها را با فندك آتش میزدند و مانند توپ آتش گرفته به سمت درختان فیضیه پرت میكردند.» ۱۸
این اعمال وحشیانه تا غروب ادامه داشت و آمار دقیقی از كشتهها و مجروحان در دست نبود. «شیخ اسماعیل حبیبی را از طبقه دوم به پایین پرت كردند كه چشمان و بدنش به شدت ضرب دید. آقای گلسانی را نیز پرت كردند كه دست و پایش شكست. علاوه بر اینها بسیاری نیز مانند مرحوم قریشی در ضرب و شتم مأمورین مصدوم شدند... عدهای از طلاب با چوب و سنگ به مقابله پرداختند كه ایادی رژیم این عده را بیشتر كتك میزدند. مثلاً آقای قائمی را وقتی به بیمارستان بردند، آنقدر زده بودند كه بدنش سیاه شده بود..» ۱۹ هر كس مشاهدات خود را بیان میكرد و از احوال مجروحان میپرسید. تا آنجا كه خبر رسید شیخ یونس رودباری به شهادت رسیده است.
در این بین نگرانی عمده بسیاری از طلاب، سلامتی آیتالله گلپایگانی بود. در ابتدای وقوع این حادثه، آیتالله گلپایگانی را به داخل یكی از حجرات میبرند، اما با كمال تأسف ایشان و همراهان هم از این توهینها مصون نماندند. بارها كماندوها به حجره استقرار ایشان حمله كردند و توهینهایی صورت گرفت. حجتالاسلام علی حجتی كرمانی در این باره میگوید: «با پایان یافتن ماجرا از حجره بیرون آمدیم. هوا هم تاریك شده بود. به طبقه اول كه رسیدیم فهمیدیم كه آیتالله گلپایگانی در یكی از حجرات هستند،لذا به آنجا رفتیم، عمامه آیتالله گلپایگانی افتاده و لباسهایش نیز خاكی شده بود و حتی داماد ایشان را هم كتك زیادی زده بودند. وقتی این منظره رقتانگیز را دیدم، بیاختیار گریه كردم و به دامان ایشان افتادم كه آقای صافی مرا بلند كرد و گفت آقا را ناراحت نكنید!» ۲۰
پس از تاریكی هوا، اوضاع فروكش كرد و طلاب توانستند مصدومان را به خارج از مدرسه منتقل كنند.
اما در مكانی دیگر از قم، دل بزرگ مردی كه طلاب او را پدر خود میدانستند، غم بار بود. تعداد زیادی از یاران امام خمینی به منظور حفاظت، به منزل ایشان آمدند. مجروحان مدرسه فیضیه نیز با سر و وضعی تأسفبار به این منزل آمده و ماوقع را توضیح میدادند. «نزدیك غروب بود كه زخمیها را آوردند به خانه امام، حتی بیرون منزل پر از زخمی شد. امام هم متأثر بودند. فرمودند اینها را به بیمارستان بفرستید! گفتند بیمارستانها قبول نمیكنند، بعضیها را هم كه بستری كرده بودیم، آمدند و بیرون ریختند...! امام فرمودند به دكتر واعظی بگویید برای اینها فكری بكنند آیتالله دكتر واعظی رئیس بیمارستان فاطمی قم و پزشك مخصوص امام بود. آیتالله دكتر واعظی گفت همه را بیاورید بیمارستان و هر چه تهدید كردند كه نكن! آنها را بیرون كن و ... نپذیرفته بود. البته وی بر اثر همین كار از ریاست معزول شد.» ۲۱
شایعه هجوم به منزل امام باعث گردید كه تدابیری از سوی شاگردان ایشان اتخاذ شود. «در آن شبی كه این شایعه بود، تعداد زیادی از مردم و طلاب در منزل امام اجتماع كرده بودند. بیرونی و اندرونی پر از جمعیت بود. امام معمولاً ساعت ۱۱ شام میخوردند. ایشان آن وقت تنها بودند، چون محروم حاج آقا مصطفی و والده ایشان برای زیارت به كربلا رفته بودند. امام فرمودند چه خبر است؟ سر و صداها زیاد است. چرا مردم امشب به خانههایشان نمیروند؟ عرض شد شایعهای است كه امشب نسبت به شما سوء قصد دارند. این مردم میگویند باید از روی جنازههای ما عبور كنند تا به آقا برسند! امام فرمودند از قول من بگویید بروند استراحت كنند. من احتیاج به حفاظت ندارم. من آمدم به كوچه و پیام آقا را به جمعیت ابلاغ كردم. آنها با صدای بلند گفتند: نمیرویم! آمدم خدمت آقا و عرض كردم خودتان كه شنیدید. مردم حاضر نیستند برند. این جا دیگر خود امام از اندرونی آمدند بیرون و به جمعیتی كه داخل اتاقها و حیاط بودند گفتند: بفرمایید! بروید منزل استراحت كنید. بروید منزل. من محافظ نمیخواهم.» ۲۲
امام كه از بستن درب منزل خود در شب حادثه جلوگیری نمودند، با ایراد سخنانی در آن شب التهاب زده، ضمن افشای ماهیت شاه، به مردم حاضر اعتماد به نفس دادند و فرمودند: «... ناراحت و نگران نشوید. مضطرب نگردید، ترس و هراس را از خود دور كنید. شما پیرو پیشوایانی هستید كه در برابر مصائب و فجایع صبر و استقامت كردند، كه آنچه ما امروز میبینیم نسبت به آن چیزی نیست. پیشوایان بزرگ ما حوادثی چون روز عاشورا، شب یازدهم محرم را پشت سر گذاشتهاند و در راه دین خدا دیدن چنین مصائبی را تحمل كردهاند. شما امروز چه میگویید؟ از چه میترسید؟ برای چه مضطربید؟ عیب است برای كسانی كه ادعای پیروی از حضرت امیر(ع) و امام حسین(ع) را دارند، در برابر این نوع اعمال رسوا و فضاحت آمیز دستگاه حاكمه خود را ببازند. دستگاه حاكمه با ارتكاب این جنایت،خود را مفتضح و رسوا ساخت و ماهیت چنگیزی خود را به خوبی نشان داد. دستگاه جبار با دست زدن به این فاجعه، شكست و نابودی خود را حتمی ساخت. ما پیروز شدیم. ما از خدا میخواستیم كه این دستگاه ماهیت خود را بروز دهد و خود را رسوا كند...»۲۳
شام غریبان شهادت امام صادق(ع) به واقع یكی از تلخترین شبهای قم است. براساس دستور دولت، هیچ یك از بیمارستانها مجاز به پذیرش مجروحان نبودند. از این رو« حركتی در قم به وقوع پیوست كه جالب بود و آن این بود كه خیلی از اهل قم مجروحین را میبردند به خانههایشان و این برخورد عاطفی جالبی بود. در هر محلی، افرادی طلبههای مجروح فیضیه را آورده بودند در خانهشان پذیرایی میكردند و آن خانهها فضای خاصی پیدا كرده بود.» ۲۴ فردای روز غمبار فیضیه، خبر این هجوم در همهجای قم پیچید. مردم برای دیدن آثار بجامانده فجایع،به مدرسه فیضیه میآمدند.
«بر روی دیوارهای فیضیه نوشته شده بود: ای دل بیا به كعبه مقصود روكنیم ـ از كشتگان حوزه قم جستجو كنیم ـ فكر ویران شدن خانه صیاد كنیم».۲۵ «پس از این واقعه، سركوب و وحشت قم را فراگرفت. مأموران رژیم در هر معبری كه طلبهای را مییافتند، به باد كتك میگرفتند. حتی منازل مراجع مورد محاصره نسبی قرار گرفت و افرادی كه به منزل امام میرفتند تفتیش بدنی میشدند.»۲۶ اما حوزه و مراجع نیز واكنش خود را نشان دادند. در گام اول به مدت بیست روز كلاسهای حوزه را تعطیل كردند. مراجع نجف نیز در حمایت از علمای قم دست به اقدام مشابهی زدند.
هر چند اسدالله علم پس از حادثه فیضیه طی مصاحبهای اعلام كرد، روحانیونی كه با اصلاحات ارضی مخالفند، با دهقانانی كه به قصد زیارت حضرت معصومه به قم رفته بودند نزاع نمودند كه منجر به قتل یك دهقان شد، لكن عمق فاجعه و علنی بودن آن، مانع از تبلیغاتی گردید كه دستگاههای تبلیغاتی رژیم سعی در سانسور كردن حادثه داشتند. شاه تصور میكرد با دست زدن به چنین جنایتی، مراجع و روحانیت قم ترسیده و صحنه سیاست را ترك خواهند كرد و یا خواهد توانست دست كم گروه بزرگی از آنها را به انزوا كشانده و در میانشان دو دستگی بوجود آورد. همچنین برای ایجاد وحشت و اتمام حجت، رئیس شهربانی را نزد مراجع قم فرستاده و به آنها اخطار نمود كه در صورت اظهار هرگونه مخالفتی كشته خواهد شد و منازلشان را ویران و به نوامیشان تجاوز خواهند كرد. ولی امام او را نپذیرفت و از این تهدیدات نهراسید. «پس از حادثه مدرسه فیضیه، عدهای از سوی شاه آمده بودند تا با امام ملاقات كنند. اینان به امام گفته بودند ما از طرف اعلیحضرت آمدهایم و برای شما پیغامی داریم. امام نیز گفته بود: به همین دلیل كه از سوی اعلیحضرت آمدهای شما را نمیپذیرم.» ۲۷با نگاهی دقیق به حركت سیاسی و اجتماعی امام در آن برهه، میتوان به میزان ذكات و شجاعت امام خمینی در تصمیمگیریهای مختلف پیبرد. در واقع طبیعی بود كه حوزه علمیه دارای شوك شدیدی شود و تا مدت زیادی نتواند از حیرت آن واقعه به درآید؛ اما تصمیمات خمینی كبیر منشأ الهی داشت. در خاطرات مرحوم شهید عراقی آمده است: «دستور داده بودند تاكسیها، طلبهها و روحانیون را سوار نكنند. رئیس شهربانی رانندههای تاكسی را جمع كرده و برایشان گفته بود: اگر اینها را سوار كنید با شما چهها خواهم كرد! هنوز صحبتش تمام نشده بودكه به او میگویند آقای خمینی شما را خواسته است. از آنجا میآید خدمت امام، ایشان میگویند كه چنین چیزی شنیدهام تو این دستور را دادهای؟ اگر اینجور باشد الان تلفن میكنم از تهران صد تا سواری بیاید افتخاراً طلبهها را سوار كنند و این طرف و آن طرف ببرند. او آشفته میشود و میگویند: خلاف به عرضتان رساندهاند. آقا میگوید: خلاصه، اگر تا ظهر به من گزارش دهند كه چنین چیزی وجود دارد، من این كار را میكنم. رئیس شهربانی بلند میشود و دوباره رانندههای تاكسی را جمع میكند، حرفهای صبحش را پس میگیرد و میگوید: من تغییر عقیده دادم، طلبهها را سوار كنید!!!»۲۸
● بازتاب فاجعه فیضیه
این حادثه كه تداعی كننده واقعه مسجد گوهرشاد در اذهان عمومی بود، انعكاس گستردهای یافت و تأثیر مهمی در شكلگیری نهضت اسلامی از خود بر جای گذاشت. پس از وقوع حادثه، رژیم تلاش كرد تا با ترمیم مدرسه فیضیه و جلوگیری از اعتصابات مختلف، از عمق فاجعه بكاهد و بر آن سرپوش نهد. اما طلاب با روحیه خاصی تمام وقایع رخ داده، حتی محل دقیق شهادت یا زخمی شدن افراد را برای مردم تشریح میكردند؛ مردمی كه برای گذران تعطیلات به قم آمده بودند، شرح ماوقع را به شهرهای خود برده و در واقع موجی از مظلومیت فیضیه را به جای جای ایران منتقل میكردند.
در كنار صدور اعلامیه جمعی از طلاب با عنوان «حكومت وحشت و ترور با روحانیت قم چه كرد» سیل تلگرافهای تسلیت از نقاط مختلف كشور سرازیر شد. انتشار این پیامها و پاسخهای آنها بهترین آزار تبلیغی برای تشریح فجایع آن روز بود. وعاظ و مداحان به سرعت صحنههای دلخراش مدرسه فیضیه را در قالب روضه ای تدوین و آن را بر منابر و مجالس میخواندند. واعظ شهیر مرحوم فلسفی نقل میكند: «عمق فاجعه فیضیه تا آنجا بود كه وقتی در مجالس نام فیضیه برده میشد،صدای شیون و گریه مستمعین بلند میشد.» ۲۹
● شاه دوستی یعنی غارتگری
در برههای كه نگاه همه به مرجعیت بود،اما خمینی صلابت خود را به عنوان یك رهبر سیاسی و شجاع به رخ همگان كشید. ایشان در پاسخ به نامه تسلیت آیتالله سید علی اصغر خویی،آن چنان به افشاگری سیاسی پرداخت كه برگ جدیدی در مبارزات ورق خود. متن این نامه كه به «شاهدوستی یعنی غارتگری» معروف شد. چنین است: «حمله كماندوها و مأمورین انتظامی دولت با لباس مبدل و معیت و پشتیبانی پاسبانها به مركز روحانیت خاطره مغول را تجدید كرد... با شعار جاوید شاه به مركز امام صادق(ع) و به اولاد جسمانی و روحانی آن بزرگوار حمله ناگهانی كردند و در ظرف یكی دو ساعت، تمام مدرسه فیضیه، دانشگاه امام زمان (عج) را با وضع فجیعی در محضر بیست هزار مسلمان غارت نمودند و دربهای تمام حجرات و شیشهها را شكستند، طلاب از ترس جان، خود را از پشت بامها به زمین افكندند، دستها و سرها شكسته شد. عمامه طلاب و سادات زریه پیامبر را جمع نموده، آتش زدند، بچههای شانزده هفده ساله را از پشت بام پرت كردند. كتاب ها و قرآنها را چنان كه گفته شد پاره پاره كردند. اكنون روحانیون و طلاب در این شهر مذهبی تأمین جانی ندارند... مأمورین تهدید میكنند سایر مدارس را به صورت فیضیه در میآوریم، اینان با شعار شاه دوستی به مقدسات مذهبی توهین میكنند، شاهدوستی یعنی غارتگری، هتك اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، تجاوز به مراكز علم و دانش.شاهدوستی یعنی ضربه زدن به پیكر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانههای اسلام ... حضرت آقایان توجه دارند اصول اسلام در خطر است، قرآن و مذهب در خطر است. با این احتمال تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب.» ۳۰
امام در فرجام اعلامیه خود ضمن استیضاح نمودن اسدالله علم و ترسیم اقدامات غیر قانونی رژیم از زمان رفراندوم شاه تا فاجعه مدرسه فیضیه، فرمودند: «من اكنون قلب خود را برای سرنیزههای مأمورین شما حاضر كردهام، ولی برای قبول زورگوییها و خضوع در برابر جباریهای شما حاضر نخواهم كرد. من به خواست خدا احكام خدا را در هر موقع مناسبی بیان خواهم كرد و تا قلم در دست دارم كارهای مخالف مصالح مملكت را بر ملا میكنم.» ۳۱
اگر چه سایر علما و مراجع با ادبیات مختلفی این فاجعه را محكوم كرده بودند، اما اعلامیه امام از اهمیت خاصی برخوردار بود و نفسی مسیحایی در جان انقلابیون بهت زده دمید. آیتالله گرامی میگوید: امام با صدور این اعلامیه به جو پرالتهاب آن روز خاتمه داد. وقتی ما اعلامیه امام را بر در و دیوار قم دیدیم، مبهوت این همه شجاعت و عظمت روحی ایشان شدیم. انگار كه جان میگرفتیم.» ۳۲ خاطره حجتالاسلام علی حجتی كرمانی نیز در این باره جالب است: «وقتی فاجعه فیضیه واضع شد، در تمام اذهان این فكر به وجود آمد كه دیگر نمیشود با دستگاه در افتاد، میزنند و میكشند. در چنین شرایطی بود كه ناگهان اعلامیه تاریخی امام منتشر شد. وقتی این اعلامیه به دستمان رسید و آن را خواندم، هنوز تمام نكرده بودم كه گریهام گرفت و این، گریه شوق بود. احساس كردیم كه كه دیگر دوران ذلت روحانیت تمام شده است و دوران عزت و آقایی فرا رسیده است.» ۳۳
نقشآفرینی امام خمینی به عنوان رهبری هوشمند، شجاع و مدبر باعث گردید كه به عنوان یكی از مراجع در بین مردم و رهبری انقلابی میان خواص مطرح شوند. میتوان نتیجه گرفت كه فاجعه حمله به مدرسه فیضیه بر خلاف شاه كه تصور میكرد باعث سركوبی روحانیت و قیام مردم میشود، عامل تثبیت تفكر سیاسی امام درجامعه شد.
حجتالاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی معتقد است: «امام از حادثه حمله به فیضیه خیلی خوب استفاده كردند. آن چیزی كه رژیم میخواست، درست برعكس شد. رژیم پیش خود فكر میكرد كه مردم از روحانیت دست میكشند و كسی جرأت حرف زدن ندارد. همین جا بود كه امام قدم پیش گذاشت و شاه را مورد حمله قرار دادند.» ۳۴
در تقویم سیاسی سال، ۱۳۴۲ جریان دعوت علمای نجف از مراجع قم، حوادث پیرامون چهلم فاجعه مدرسه فیضیه، سربازگیری طلاب، تبعید امام و ... وجود دارد كه باید در جای خود به تفصیل بدانها پرداخت.
... و اما بیش از چهل سال از فاجعه مدرسه فیضیه میگذرد و این مدرسه اینك با تمام افتخار در روز شهادت رئیس مذهب جعفری امام صادق(ع)، میزبان سربازان آن حضرت است.
احمد نجمی
منابع:
۱. خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی.
۲. زندگینامه سیاسی امام خمینی، ص ۳.
۳. صحیفه نور،ج۱، ص ۱۳۷.
۴. خاطرات حجتالاسلام فاكر.
۵. صحیفه نور،ج۱، ص ۱۵۶.
۶. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی(ره)، ج۱، ص ۵۸.
۷. اسناد انقلاب اسلامی، ج۲، ص ۵۶.
۸. تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد،ج۱، ص ۵۵۷.
۹. نهضت روحانیون ایران/ علی دوانی.
۱۰. خاطرات ۱۵ خرداد، دفتر پنجم
۱۱. خاطرات آیتالله گرامی.
۱۲. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ج۲، ص ۱۷۵.
۱۳. گفت و گوی نگارنده با فرزند آیتالله گلپایگانی.
۱۴. خاطرات ۱۲ خرداد، دفتر پنجم، ص ۲۶.
۱۵. سایت مؤسسه تاریخ معاصر، گفت و گو با محمدجعفر هرندی.
۱۶. همان
۱۷. خاطرات آیتالله گرامی.
۱۸. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص ۸۲.
۱۹. همان.
۲۰. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص ۱۸۷.
۲۱. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص ۲۰۱.
۲۲. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۲۰۲.
۲۳. بررسی تحلیلی از نهضت امام خمینی،ج۱، ص ۳۵۸.
۲۴. خاطرات حجتالاسلام معادیخواه.
۲۵. خاطرات آیتالله صالحی مازندرانی.
۲۶. تاریخ ۱۵خرداد، ص ۱۹۹.
۲۷. خاطرات حجتالاسلام مؤیدی.
۲۸. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص ۲۰۱.
۲۹. خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ص ۲۵۴.
۳۰. صحیفه نور،ج۱، ص ۱۷۷.
۳۱. همان.
۳۲. خاطرات آیتالله گرامی.
۳۳. خاطرات حجتالاسلام حجتی كرمانی
۳۴. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص ۱۹۸.
منابع:
۱. خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی.
۲. زندگینامه سیاسی امام خمینی، ص ۳.
۳. صحیفه نور،ج۱، ص ۱۳۷.
۴. خاطرات حجتالاسلام فاكر.
۵. صحیفه نور،ج۱، ص ۱۵۶.
۶. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی(ره)، ج۱، ص ۵۸.
۷. اسناد انقلاب اسلامی، ج۲، ص ۵۶.
۸. تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد،ج۱، ص ۵۵۷.
۹. نهضت روحانیون ایران/ علی دوانی.
۱۰. خاطرات ۱۵ خرداد، دفتر پنجم
۱۱. خاطرات آیتالله گرامی.
۱۲. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ج۲، ص ۱۷۵.
۱۳. گفت و گوی نگارنده با فرزند آیتالله گلپایگانی.
۱۴. خاطرات ۱۲ خرداد، دفتر پنجم، ص ۲۶.
۱۵. سایت مؤسسه تاریخ معاصر، گفت و گو با محمدجعفر هرندی.
۱۶. همان
۱۷. خاطرات آیتالله گرامی.
۱۸. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص ۸۲.
۱۹. همان.
۲۰. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص ۱۸۷.
۲۱. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص ۲۰۱.
۲۲. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۲۰۲.
۲۳. بررسی تحلیلی از نهضت امام خمینی،ج۱، ص ۳۵۸.
۲۴. خاطرات حجتالاسلام معادیخواه.
۲۵. خاطرات آیتالله صالحی مازندرانی.
۲۶. تاریخ ۱۵خرداد، ص ۱۹۹.
۲۷. خاطرات حجتالاسلام مؤیدی.
۲۸. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص ۲۰۱.
۲۹. خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ص ۲۵۴.
۳۰. صحیفه نور،ج۱، ص ۱۷۷.
۳۱. همان.
۳۲. خاطرات آیتالله گرامی.
۳۳. خاطرات حجتالاسلام حجتی كرمانی
۳۴. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص ۱۹۸.
منبع : دوران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست