سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا
جشن عروسی ، استان کرمانشاه
مراسم عروسی در استان كرمانشاه - چه در شهر و چه در روستا - با آداب و آئین خاصی برگزار میشود كه مراسم تقریباً یكسان دارد و در نواحی مختلف تفاوتهای جزئی در اجرا دارد. البته این تفاوت در نقاط شهری به ویژه در كرمانشاه با توجه به رشد و گسترش فرهنگ شهرنشینی نسبت به روستائیها و ایلات و عشایر بیشتر است. برای نمونه برگزاری این مراسم در بین ایل كلهر (به نقل از كتاب تاریخ مفصل كردستان) اختصاراً به شرح زیر است :
در این ناحیه سن عروسی برای دختران از ده تا بیست سال و برای پسران از پانزده تا بیست و پنج سالگی است. رسم است كه دختران هر طایفه را برای پسران همان طایفه برمیگزینند، زیرا معتقدند «دختر خوب را از قبیله نباید بیرون برد» و چون بیشتر عروس و دامادها با هم خویشی دارند، از این رو خواستگاری دخترها چندان رسمی نیست، چنانكه خانواده دختر و پسر با هم خویشاوند نباشند شیوه خواستگاری چنین است :
پسر دختر دلخواه خود را هنگام آب آوردن از چشمه یا كار در مزرعه میبیند و به او دل میبندد. آنگاه مادرش را از این دلبستگی آگاه میسازد. مادر پسر هم برای دیدن دختر به بهانهای به خانه دختر میرود، اگر او را شایسته همسری پسرش دید و پسندید بیآنكه سخنی گوید، به خانه خود برمیگردد و از خوبی و زیبایی دختر برای شوهرش تعریف میكند. شوهرش نیز تصمیم میگیرد كه آن دختر را برای پسرش خواستگاری كند. در یك روز خوش یمن (روزهای فرد به عقیده آنها برای خواستگاری خوش یمن است) پدر پسر همراه چند ریش سفید به خانه پدر دختر میرود تا از دختر خواستگاری كند. اگر پدر ختر به این پیوند راضی نباشد به خواستگاران روی خوش نشان نمیدهد و به بهانههایی مانند «دخترم هنوز كوچك است، یا خودش میداند یا فلان فامیل او را میخواهد و ...» خواستگاران را از سر خود باز میكند. اگر با این ازدواج موافق باشد در همانجا به گفتگو میپردازند و مقدار شیربها و مهریه را تعیین میكنند. پس از گفتگوی زیاد پیرامون عروسی، روز نامزدی را نیز معلوم میكنند و پدر پسر یا پدر دختر دست میدهند و دست یكدیگر را میبوسند و خداحافظی میكنند.
بامداد روز نامزدی نخست پدر پسر، برنج، روغن، نان، گوسفند و ... به خانه دختر میفرستد تا در آنجا ناهار بپزند. سپس پدر و مادر به خانه دختر میروند. مردها در یك اتاق و زنها در اتاق دیگری كه عروس نیز در آنجاست، مینشینند. مادر پسر یك انگشتر طلا، اندكی شیرینی و نقل نیز همراه خود دارد. پس از خوردن ناهار مادر داماد، انگشتری نامزدی را به انگشت دختر (عروس) رد میكند. در این هنگام زنان هلهله و شادی میكنند، كف میزنند و مبارك باد میگویند. نقل بر سر عروس میپاشند، كودكان نقلها را از روی زمین برمیچینند و میخورند. گاهی هم زنان برای شگون و بختگشایی چند دانه نقل با خود به خانههایشان میبرند و مراسم نامزدی پایان میپذیرد. آنگاه پدر و مادر داماد روز خرید رخت عروسی و روز انجام عقد را تعیین میكنند و همراه مهمانان از خانه عروس خانم به خانه خود برمیگردند.
چند روز پس از نامزدی، داماد برای «روباز كردن» به خانه عروس میرود. عروس لیوانی شربت یا كاسهای آب برای او میآورد. داماد پس از نوشیدن آن یك سكه طلا یا مبلغی پول به عنوان «روباز كردن» درون لیوان یا كاسه میاندازد و پس از ساعتی از عروس خداحافظی و به خانه خود برمیگردد.
پس از این كه خانواده داماد از خانه عروس برگشتند، دور هم جمع میشوند و درباره رخت عروسی و اشیاء مورد نیازی كه باید خریداری شود، سخن میگویند و از آنها صورتبرداری میكنند و در یكی از روزهای فرد (یكشنبه، سهشنبه و پنجشنبه) به شهر میروند تا آنها را بخرند. در خریدن رخت عروس پدر یا برادر بزرگ عروس هم شركت میكند. رخت عروس را بیشتر از پارچههای رنگارنگ برمیگزینند و لباس داماد هم در همان وقت توسط خانواده عروس خریداری میشود. پس از خریدن رخت و اشیاء مورد نیاز عروسی، پدر یا برادر بزرگ داماد با پدر یا برادر بزرگ عروس به وكالت از سوی داماد و عروس به دفترخانه رسمی شهر میروند تا آن دو نفر را برای یكدیگر عقد كنند. گاهی عروس و داماد نیز در دفترخانه حاضر میشوند و زمانی نیز تنها حضور داماد كافی است.
پس از انجام مراسم عقد، طرفین قرار روز عروسی را با هم میگذارند و به خانه خود برمیگردند. میان عقد عروسی گاهی از یك هفته تا یك ماه با موافقت هم فاصله میاندازند تا وسائل عروسی را فراهم كنند. در این مدت عروس و داماد هرگز نمیتوانند یكدیگر را ببینند. روز عروسی معمولاً یكشنبه یا پنجشنبه و گاهی هم سهشنبه است.
حنابندان یك روز قبل از عروسی است. در این روز كه معمولاً روزهای زوج است، زنی نسبتاً پیر سال از نزدیكان داماد (عمه، خاله یا ...) به نام «پاخسو» به خانه عروس میرود. اگر عروس و داماد در یك روستا باشند كه پاخسو سوار به اسب نر سفید یا سرخ رنگی میشود و به خانه عروس میرود (این اسب نباید مادیان، یابو و یا قاطر باشد). پاخسو هنگام رفتن به خانه عروس رخت عروس و اشیائی كه خانواده داماد برای عروس خریده است را با خود میبرد.
بعد از این كه رخت عروس توسط خانواده او تحویل گرفته شد، عروس را به حمام میبرند. هنگام بردن عروس به حمام، روی سر و صورت او را با پارچه سفید رنگی میپوشانند و یك زن آینه به دست میگیرد و پیشاپیش عروس راه رفته و آینه را جلوی صورت او نگه میدارد كه عروس همیشه چشمش به آینه بیافتد (عقیده دارند كه با این كار عروس سفیدبخت و خوشبخت خواهد شد). زن دیگری هم اسپند و كندر دود میكند. نوازندگان ساز و دهل، عروس و همراهانش را تا در حمام میرسانند و منتظر آمدن عروس و همراهانش از گرمابه میشوند و دوباره با ساز و دهل آنها را تا خانه عروس همراهی میكنند.
از طرفی هنگامی كه عروس در حمام است، خانواده عروس جهیزیه عروس را به خانه داماد میفرستد. جهیزیه عروس عبارت است از : یك یخدان (صندوق چوبی با روكش ورق آهن كه لباس و اشیاء دیگر عروس را در آن قرار میدهند)، یك قالی، یك زیلو، چند جاجیم، یك گلیم، یك دست تشك و لحاف و بالش، چند مشبك آب و مشك دوغ و یك خیك روغن (تغییر این اشیاء نسبتاً به كمی و زیادی ثروت پدر عروس بستگی دارد و این مقدار متعارف آن است).
پس از آمدن عروس از حمام، پاخسو رخت او را كه داماد خریده است به تنش میپوشاند و او را آرایش میكند. نقاب صورتی یا قرمز رنگی به روی عروس میاندازد. یكی از زنان پیر خانواده از زیر رخت عروس، تكهای نان كلوچه با دستمال به كمر عروس میبندد. داماد هم با ساقدوشهایش به حمام میرود و یا این كه در آب رودخانه خودش را میشوید و رخت نوی خود را میپوشد.
بامداد روز عروسی آواز ساز و دهل در خانه داماد طنینانداز است. كسانی كه به ناهار دعوت شدهاند گردهم حلقه میزنند و میرقصند. پول نوازندگان ساز و دهل را مهمانان میپردازند و مقدار آن بسته به همت یكایك مهمانان است. پس از ساعتی پایكوبی و دستافشانی، برای آوردن عروس آماده میشوند.
اگر عروس و داماد در یك دهكده باشند تنها مهمانان مرد خانواده داماد، همراه نوازندگان، پیاده برای آوردن عروس به خانه او میروند، اما اگر فاصله بین محل سكونتشان زیاد باشد بامداد روز عروسی مهمانان مرد خانواده داماد سوار بر اسبهای خود میشوند و به خانه عروس میروند. تعداد سواركاران چهل تا پنجاه و گاهی تا صد سوار میباشد و در میان راه سواركاران تیراندازی و اسبدوانی میكنند و به خانه عروس میروند. آنها پس از نوشیدن چای و صرف شیرینی آماده آوردن عروس میشوند. باز هم صدای ساز و دهل همراه آواز محلی از خانه عروس به گوش میرسد.
زنی آینه به دست میگیرد و پیشاپیش عروس راه میافتد. پدر یا عمو یا برادر بزرگ عروس دست او را میگیرد و از خانه بیرونش میبرد و جلوی در خانه بر اسب سوارش میكند. زنی از خانواده عروس پیش میآید و دهانه اسب عروس را میگیرد و درخواست انعام میكند. برادر عروس یا كسی دیگر انعامی به او میدهد. این انعام ممكن است پول باشد یا وعده خرید كت یا شلوار. آنگاه مردی از نزدیكان تهیدست عروس جلویی دهانه اسب عروس را میگیرد. عروس و همراهیانش به سوی خانه داماد به راه میافتند.
اسبی كه عروس سوار میشود، همان اسبی است كه پاخسو یك شب قبل از عروسی سوار آن شده بود و به خانه عروس آمده بود. اسب را زین و برگ كرده و با پارچههای رنگارنگ روی زینش را میپوشانند. همراه عروس - در دو سوی او - دو زن سوار دیگر هست كه همان «پاخسو» هایند. یكی پاخسویی است كه از سوی داماد پیش از عروسی به خانه عروس آمده بود و دیگری پاخسویی است كه عروس از خانه خود همراه میبرد و از نزدیكان عروس است.
هنگام آوردن عروس همه اهالی دِه، زن و مرد و كوچك و بزرگ برای دیدن عروس در كوچهها، پشت بامها و بر سر راه میایستند و گلاب، كشمش و نقل بر سر عروس میپاشند. سواركاران همراه عروس، با شیرینكاریها و مسابقات گوناگون پیشاپیش عروس اسب میتازند و با هم شرطبندی میكنند. گاهی عقبتر از عروس میمانند و زمانی چند صد متر جلوتر از اسب او تاخت و تاز میكنند.
هنگامی كه عروس به نزدیكیهای خانه داماد میرسد، داماد از خانه بیرون میآید و با پاشیدن سكه و نقل بر سر راه عروس، از وی استقبال میكند. جلودار اسب عروس خانم، داماد را میبیند و با آوای بلند به او میگوید «داماد پیش بیا، اگر نیایی نمیگذارم اسب عروس خانم حركت كند» ناچار داماد پیش میآید و به فراخور حالش انعامی به جلودار اسب عروس میدهد. (پول نقد، كت و شلوار كردی، یا بره و گوسفند) و بیدرنگ به خانهاش برمیگردد و در انتظار رسیدن عروس به در خانه میماند. پس از چند دقیقه عروس به در خانه داماد میرسد. داماد با مادر و خواهرانش پیش میآیند، شیرینی، سكه و نقل بر سر عروس میپاشند. سپس داماد، عروس را از روی اسب پیاده كرده و به درون حجله میبرد. مهمانان همه دست میزنند و سوت میكشند و شادی میكنند. در حجله خواهر، مادر و كسان نزدیك داماد از عروس استقبال میكنند و داماد فوراً از حجله خارج میشود و پیش مهمانان خود كه میرقصند، برمیگردد.
عروس در حجله مینشیند تا از پدر یا برادر بزرگ داماد هدیهای بگیرد (این هدیه گاو و گوسفند است). پس از گرفته هدیه، یكی از پسران نزدیك داماد (برادر كوچك یا برادرزاده و یا خواهرزاده داماد) شالی از جنس ابریشم به كمر عروس میبندد و با صدای بلند میگوید «هفت پسر یا هفت دختر آرزو میكنم» آنگاه عروس مینشیند و همه كسان نزدیك به داماد به او خوشآمد میگویند.
پس از خوردن ناهار یكی از مهمانان سینی به دست در میان مهمانان دور میزند. هركس به فراخور حال، در آن سینی پول میاندازد. این هدیه را «سورانه» میگویند. پول جمع شده را به داماد میدهند. كسانی كه در حجله نزد عروس بودند از حجله بیرون میآیند و عروس و داماد را تنها میگذارند و فقط پاخسوها برای انجام تشریفات درون حجله تنها میمانند. داماد نخست روسری توری قرمز رنگ عروس را از جلوی رویش كنار میزند و از سرش برمیدارد. دستمال نانی را كه در كمر عروس هست باز میكند. لقمهای خود میخورد و لقمه دیگر به عروس میخوراند، آنگاه پاخسوی عروس در حالی كه آفتابه لگنی پر از آب در دست دارد، نزدیك میآید و به عروس و داماد شادباش میگوید. آنها را وادار میكند پای یكدیگر را بشویند. نخست پای عروس را زیر پای راست داماد و سپس پای چپ عروس را زیر پای چپ داماد درون لگن میگذارد و آب میریزد تا آنها پای یكدیگر را بشویند. آنگاه پاخسوها لگن را برمیدارند و از اتاق بیرون میروند.
سه چهار روز بعد از عروسی (اگر محل سكونت عروس و داماد دور از هم باشند) پدر عروس گوسفند، روغن، برنج، نان، قند، چای و ... به خانه داماد میفرستد. در خانه داماد به خرج پدر عروس جشن بزرگی برپا میكنند. ناهار یا شام آماده میشود و همه بستگان مؤنث عروس و داماد را به آن جشن فرا میخوانند. زنان با خواندن آوازهای كردی و ترانههای محلی میرقصند و پا میكوبند و برای عروس و داماد خوشبختی آرزو میكنند.
پس از نهار، تمام دعوتشدگان به خانه خود میروند. مادر عروس نیز به همراه اطرافیان خود، عروس را برای انجام مراسم پاگشایی به همراه خود میبرند. عروس سه یا چهار روز و گاهی یك هفته در خانه پدرش میماند و سپس داماد به خانه پدر زنش میرود و عروس را به خانه خود میآورد. با این رسم، عروسی پایان میپذیرد.
در این ناحیه سن عروسی برای دختران از ده تا بیست سال و برای پسران از پانزده تا بیست و پنج سالگی است. رسم است كه دختران هر طایفه را برای پسران همان طایفه برمیگزینند، زیرا معتقدند «دختر خوب را از قبیله نباید بیرون برد» و چون بیشتر عروس و دامادها با هم خویشی دارند، از این رو خواستگاری دخترها چندان رسمی نیست، چنانكه خانواده دختر و پسر با هم خویشاوند نباشند شیوه خواستگاری چنین است :
پسر دختر دلخواه خود را هنگام آب آوردن از چشمه یا كار در مزرعه میبیند و به او دل میبندد. آنگاه مادرش را از این دلبستگی آگاه میسازد. مادر پسر هم برای دیدن دختر به بهانهای به خانه دختر میرود، اگر او را شایسته همسری پسرش دید و پسندید بیآنكه سخنی گوید، به خانه خود برمیگردد و از خوبی و زیبایی دختر برای شوهرش تعریف میكند. شوهرش نیز تصمیم میگیرد كه آن دختر را برای پسرش خواستگاری كند. در یك روز خوش یمن (روزهای فرد به عقیده آنها برای خواستگاری خوش یمن است) پدر پسر همراه چند ریش سفید به خانه پدر دختر میرود تا از دختر خواستگاری كند. اگر پدر ختر به این پیوند راضی نباشد به خواستگاران روی خوش نشان نمیدهد و به بهانههایی مانند «دخترم هنوز كوچك است، یا خودش میداند یا فلان فامیل او را میخواهد و ...» خواستگاران را از سر خود باز میكند. اگر با این ازدواج موافق باشد در همانجا به گفتگو میپردازند و مقدار شیربها و مهریه را تعیین میكنند. پس از گفتگوی زیاد پیرامون عروسی، روز نامزدی را نیز معلوم میكنند و پدر پسر یا پدر دختر دست میدهند و دست یكدیگر را میبوسند و خداحافظی میكنند.
بامداد روز نامزدی نخست پدر پسر، برنج، روغن، نان، گوسفند و ... به خانه دختر میفرستد تا در آنجا ناهار بپزند. سپس پدر و مادر به خانه دختر میروند. مردها در یك اتاق و زنها در اتاق دیگری كه عروس نیز در آنجاست، مینشینند. مادر پسر یك انگشتر طلا، اندكی شیرینی و نقل نیز همراه خود دارد. پس از خوردن ناهار مادر داماد، انگشتری نامزدی را به انگشت دختر (عروس) رد میكند. در این هنگام زنان هلهله و شادی میكنند، كف میزنند و مبارك باد میگویند. نقل بر سر عروس میپاشند، كودكان نقلها را از روی زمین برمیچینند و میخورند. گاهی هم زنان برای شگون و بختگشایی چند دانه نقل با خود به خانههایشان میبرند و مراسم نامزدی پایان میپذیرد. آنگاه پدر و مادر داماد روز خرید رخت عروسی و روز انجام عقد را تعیین میكنند و همراه مهمانان از خانه عروس خانم به خانه خود برمیگردند.
چند روز پس از نامزدی، داماد برای «روباز كردن» به خانه عروس میرود. عروس لیوانی شربت یا كاسهای آب برای او میآورد. داماد پس از نوشیدن آن یك سكه طلا یا مبلغی پول به عنوان «روباز كردن» درون لیوان یا كاسه میاندازد و پس از ساعتی از عروس خداحافظی و به خانه خود برمیگردد.
پس از این كه خانواده داماد از خانه عروس برگشتند، دور هم جمع میشوند و درباره رخت عروسی و اشیاء مورد نیازی كه باید خریداری شود، سخن میگویند و از آنها صورتبرداری میكنند و در یكی از روزهای فرد (یكشنبه، سهشنبه و پنجشنبه) به شهر میروند تا آنها را بخرند. در خریدن رخت عروس پدر یا برادر بزرگ عروس هم شركت میكند. رخت عروس را بیشتر از پارچههای رنگارنگ برمیگزینند و لباس داماد هم در همان وقت توسط خانواده عروس خریداری میشود. پس از خریدن رخت و اشیاء مورد نیاز عروسی، پدر یا برادر بزرگ داماد با پدر یا برادر بزرگ عروس به وكالت از سوی داماد و عروس به دفترخانه رسمی شهر میروند تا آن دو نفر را برای یكدیگر عقد كنند. گاهی عروس و داماد نیز در دفترخانه حاضر میشوند و زمانی نیز تنها حضور داماد كافی است.
پس از انجام مراسم عقد، طرفین قرار روز عروسی را با هم میگذارند و به خانه خود برمیگردند. میان عقد عروسی گاهی از یك هفته تا یك ماه با موافقت هم فاصله میاندازند تا وسائل عروسی را فراهم كنند. در این مدت عروس و داماد هرگز نمیتوانند یكدیگر را ببینند. روز عروسی معمولاً یكشنبه یا پنجشنبه و گاهی هم سهشنبه است.
حنابندان یك روز قبل از عروسی است. در این روز كه معمولاً روزهای زوج است، زنی نسبتاً پیر سال از نزدیكان داماد (عمه، خاله یا ...) به نام «پاخسو» به خانه عروس میرود. اگر عروس و داماد در یك روستا باشند كه پاخسو سوار به اسب نر سفید یا سرخ رنگی میشود و به خانه عروس میرود (این اسب نباید مادیان، یابو و یا قاطر باشد). پاخسو هنگام رفتن به خانه عروس رخت عروس و اشیائی كه خانواده داماد برای عروس خریده است را با خود میبرد.
بعد از این كه رخت عروس توسط خانواده او تحویل گرفته شد، عروس را به حمام میبرند. هنگام بردن عروس به حمام، روی سر و صورت او را با پارچه سفید رنگی میپوشانند و یك زن آینه به دست میگیرد و پیشاپیش عروس راه رفته و آینه را جلوی صورت او نگه میدارد كه عروس همیشه چشمش به آینه بیافتد (عقیده دارند كه با این كار عروس سفیدبخت و خوشبخت خواهد شد). زن دیگری هم اسپند و كندر دود میكند. نوازندگان ساز و دهل، عروس و همراهانش را تا در حمام میرسانند و منتظر آمدن عروس و همراهانش از گرمابه میشوند و دوباره با ساز و دهل آنها را تا خانه عروس همراهی میكنند.
از طرفی هنگامی كه عروس در حمام است، خانواده عروس جهیزیه عروس را به خانه داماد میفرستد. جهیزیه عروس عبارت است از : یك یخدان (صندوق چوبی با روكش ورق آهن كه لباس و اشیاء دیگر عروس را در آن قرار میدهند)، یك قالی، یك زیلو، چند جاجیم، یك گلیم، یك دست تشك و لحاف و بالش، چند مشبك آب و مشك دوغ و یك خیك روغن (تغییر این اشیاء نسبتاً به كمی و زیادی ثروت پدر عروس بستگی دارد و این مقدار متعارف آن است).
پس از آمدن عروس از حمام، پاخسو رخت او را كه داماد خریده است به تنش میپوشاند و او را آرایش میكند. نقاب صورتی یا قرمز رنگی به روی عروس میاندازد. یكی از زنان پیر خانواده از زیر رخت عروس، تكهای نان كلوچه با دستمال به كمر عروس میبندد. داماد هم با ساقدوشهایش به حمام میرود و یا این كه در آب رودخانه خودش را میشوید و رخت نوی خود را میپوشد.
بامداد روز عروسی آواز ساز و دهل در خانه داماد طنینانداز است. كسانی كه به ناهار دعوت شدهاند گردهم حلقه میزنند و میرقصند. پول نوازندگان ساز و دهل را مهمانان میپردازند و مقدار آن بسته به همت یكایك مهمانان است. پس از ساعتی پایكوبی و دستافشانی، برای آوردن عروس آماده میشوند.
اگر عروس و داماد در یك دهكده باشند تنها مهمانان مرد خانواده داماد، همراه نوازندگان، پیاده برای آوردن عروس به خانه او میروند، اما اگر فاصله بین محل سكونتشان زیاد باشد بامداد روز عروسی مهمانان مرد خانواده داماد سوار بر اسبهای خود میشوند و به خانه عروس میروند. تعداد سواركاران چهل تا پنجاه و گاهی تا صد سوار میباشد و در میان راه سواركاران تیراندازی و اسبدوانی میكنند و به خانه عروس میروند. آنها پس از نوشیدن چای و صرف شیرینی آماده آوردن عروس میشوند. باز هم صدای ساز و دهل همراه آواز محلی از خانه عروس به گوش میرسد.
زنی آینه به دست میگیرد و پیشاپیش عروس راه میافتد. پدر یا عمو یا برادر بزرگ عروس دست او را میگیرد و از خانه بیرونش میبرد و جلوی در خانه بر اسب سوارش میكند. زنی از خانواده عروس پیش میآید و دهانه اسب عروس را میگیرد و درخواست انعام میكند. برادر عروس یا كسی دیگر انعامی به او میدهد. این انعام ممكن است پول باشد یا وعده خرید كت یا شلوار. آنگاه مردی از نزدیكان تهیدست عروس جلویی دهانه اسب عروس را میگیرد. عروس و همراهیانش به سوی خانه داماد به راه میافتند.
اسبی كه عروس سوار میشود، همان اسبی است كه پاخسو یك شب قبل از عروسی سوار آن شده بود و به خانه عروس آمده بود. اسب را زین و برگ كرده و با پارچههای رنگارنگ روی زینش را میپوشانند. همراه عروس - در دو سوی او - دو زن سوار دیگر هست كه همان «پاخسو» هایند. یكی پاخسویی است كه از سوی داماد پیش از عروسی به خانه عروس آمده بود و دیگری پاخسویی است كه عروس از خانه خود همراه میبرد و از نزدیكان عروس است.
هنگام آوردن عروس همه اهالی دِه، زن و مرد و كوچك و بزرگ برای دیدن عروس در كوچهها، پشت بامها و بر سر راه میایستند و گلاب، كشمش و نقل بر سر عروس میپاشند. سواركاران همراه عروس، با شیرینكاریها و مسابقات گوناگون پیشاپیش عروس اسب میتازند و با هم شرطبندی میكنند. گاهی عقبتر از عروس میمانند و زمانی چند صد متر جلوتر از اسب او تاخت و تاز میكنند.
هنگامی كه عروس به نزدیكیهای خانه داماد میرسد، داماد از خانه بیرون میآید و با پاشیدن سكه و نقل بر سر راه عروس، از وی استقبال میكند. جلودار اسب عروس خانم، داماد را میبیند و با آوای بلند به او میگوید «داماد پیش بیا، اگر نیایی نمیگذارم اسب عروس خانم حركت كند» ناچار داماد پیش میآید و به فراخور حالش انعامی به جلودار اسب عروس میدهد. (پول نقد، كت و شلوار كردی، یا بره و گوسفند) و بیدرنگ به خانهاش برمیگردد و در انتظار رسیدن عروس به در خانه میماند. پس از چند دقیقه عروس به در خانه داماد میرسد. داماد با مادر و خواهرانش پیش میآیند، شیرینی، سكه و نقل بر سر عروس میپاشند. سپس داماد، عروس را از روی اسب پیاده كرده و به درون حجله میبرد. مهمانان همه دست میزنند و سوت میكشند و شادی میكنند. در حجله خواهر، مادر و كسان نزدیك داماد از عروس استقبال میكنند و داماد فوراً از حجله خارج میشود و پیش مهمانان خود كه میرقصند، برمیگردد.
عروس در حجله مینشیند تا از پدر یا برادر بزرگ داماد هدیهای بگیرد (این هدیه گاو و گوسفند است). پس از گرفته هدیه، یكی از پسران نزدیك داماد (برادر كوچك یا برادرزاده و یا خواهرزاده داماد) شالی از جنس ابریشم به كمر عروس میبندد و با صدای بلند میگوید «هفت پسر یا هفت دختر آرزو میكنم» آنگاه عروس مینشیند و همه كسان نزدیك به داماد به او خوشآمد میگویند.
پس از خوردن ناهار یكی از مهمانان سینی به دست در میان مهمانان دور میزند. هركس به فراخور حال، در آن سینی پول میاندازد. این هدیه را «سورانه» میگویند. پول جمع شده را به داماد میدهند. كسانی كه در حجله نزد عروس بودند از حجله بیرون میآیند و عروس و داماد را تنها میگذارند و فقط پاخسوها برای انجام تشریفات درون حجله تنها میمانند. داماد نخست روسری توری قرمز رنگ عروس را از جلوی رویش كنار میزند و از سرش برمیدارد. دستمال نانی را كه در كمر عروس هست باز میكند. لقمهای خود میخورد و لقمه دیگر به عروس میخوراند، آنگاه پاخسوی عروس در حالی كه آفتابه لگنی پر از آب در دست دارد، نزدیك میآید و به عروس و داماد شادباش میگوید. آنها را وادار میكند پای یكدیگر را بشویند. نخست پای عروس را زیر پای راست داماد و سپس پای چپ عروس را زیر پای چپ داماد درون لگن میگذارد و آب میریزد تا آنها پای یكدیگر را بشویند. آنگاه پاخسوها لگن را برمیدارند و از اتاق بیرون میروند.
سه چهار روز بعد از عروسی (اگر محل سكونت عروس و داماد دور از هم باشند) پدر عروس گوسفند، روغن، برنج، نان، قند، چای و ... به خانه داماد میفرستد. در خانه داماد به خرج پدر عروس جشن بزرگی برپا میكنند. ناهار یا شام آماده میشود و همه بستگان مؤنث عروس و داماد را به آن جشن فرا میخوانند. زنان با خواندن آوازهای كردی و ترانههای محلی میرقصند و پا میكوبند و برای عروس و داماد خوشبختی آرزو میكنند.
پس از نهار، تمام دعوتشدگان به خانه خود میروند. مادر عروس نیز به همراه اطرافیان خود، عروس را برای انجام مراسم پاگشایی به همراه خود میبرند. عروس سه یا چهار روز و گاهی یك هفته در خانه پدرش میماند و سپس داماد به خانه پدر زنش میرود و عروس را به خانه خود میآورد. با این رسم، عروسی پایان میپذیرد.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی سیدابراهیم رئیسی رئیس جمهور ابراهیم رئیسی سقوط بالگرد رئیسی رئیسی ایران شهادت بالگرد تبریز حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم
تهران هواشناسی کنکور امتحانات نهایی شورای شهر تهران آموزش و پرورش هلال احمر سانحه بالگرد رئیسی پلیس سیل قوه قضاییه بارش باران
قیمت دلار قیمت خودرو بورس قیمت طلا خودرو بازار خودرو یارانه دلار یارانه نقدی حقوق بازنشستگان بازنشستگان ایران خودرو
سینمای ایران شهادت رئیس جمهور تلویزیون لیلا حاتمی سینما سریال آیت الله سید ابراهیم رئیسی هنرمندان شعر رسانه ملی نمایشگاه کتاب جشنواره کن
کنکور ۱۴۰۳ تجهیزات پزشکی دانش بنیان باتری
رژیم صهیونیستی روسیه جنگ غزه ترکیه اسرائیل فلسطین امیرعبداللهیان آمریکا غزه چین ولادیمیر پوتین حماس
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران لیگ برتر انگلیس فدراسیون فوتبال بازی باشگاه استقلال منچسترسیتی
هوش مصنوعی مایکروسافت گوگل سامسونگ اپل تبلیغات ناسا طبیعت موبایل آیفون تلفن همراه
سرطان سزارین رژیم غذایی قهوه خواب آلزایمر طول عمر کاهش وزن شادی فشار خون مغز انسان افسردگی