چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
در مهدجوگوبونیتو
● اسطورههای برزیل سرزمین فوتبال
وقتی قرار باشد در جستوجوی این دو ایده به تكاپو بیفتید چه بهتر كه برای حصول به خواسته تان ابتدا سری به برزیل بزنید و با تعدادی از اساطیر فوتبال این كشور درد دل كنید! وقتی چنین سوالی در مقابل مردان نابگرای فوتبال این دیار خودنمایی كرد آنها با خندههایی كنایه آمیز موضوع را چنان روشن وانمود ساختند كه گویی چنین بحثی برای آنان پیش پا افتاده و این سوال برایشان از قبل حل شده بود. یكی از همین بزرگان با لبخندی معنی دار چنین گفت:
زیبایی و افسونگری فوتبال برای مردانی از جنس ما حیاتیترین نكته است. بله حیاتیترین نكته! و سپس در ادامه میگوید:خب! نتیجه هم بدك نیست! اما بهتر است به اصول فوتبال اندیشید تا چنین چیزهای فرعی!
و این فلسفه برای مردی مثل دكتر سوكراتس و نیز دیگر اسلافش به اندازه آیات انجیل محترم و پذیرفته شده است! سوكراتس را نزدیك به ۹۰ دقیقه در دام خود گرفتار كردیم. در این مدت او ۴ سیگار دود كرد و نیز نزدیك به ۶ قوطی آب جو سر كشید. در این كش و قوس نیز نظراتش را گرچه میتوانستیم كمی رگههایی از پارادوكس را در آن یافت كنیمصادقانه بیان میكرد.
به برزیل سفر كردیم. برای جستوجوی چیزی! شاید یك روح! شاید تفكری و یا همان فلسفهیی كه مردم این سامان به آن میبالند. یعنی جوگو بونیتو!
خب! یافتن سوكراتس چندان كار آسانی نیست! باید با یك پرواز به سائوپائولو سفر كنید و سپس چند ساعتی را به قصد یافتن جایی بهنام رییرائو په ره تو كه مكان زندگی اوست، در جادهها سپری كنید! وقتی او را ملاقات میكنید در نگاه اول تصویر مردی در ذهنتان تداعی میشود كه دغدغه اش، آینده كشورش مگر برزیل جز فوتبال دغدغه دیگری هم دارد؟! رونالدینیو و شركایش هست.
بله! البته كمی دراماتیك است! چون در این جا او تنها نیست؛ چرا كه تعداد بسیاری از اسقف ها! و كشیش!های فوتبال ناب این كشور یافت میشوند. رهبران نابگرای فوتبال اصیل این كشور كه ادعاهای سوكراتس را تایید میكنند! حال و هوای فوتبال كاملا دگرگون گشته است! بله! چنین حقیقتی را نباید منكر شد. اما مردانی بسان فالكائو، ریولینو، روماریو و نیز پله كبیر هنوز در جستوجوی آن روح ناب هستند.
سلسائو یعنی تیم ملی به گویش محلی این دیار مدل ۲۰۰۶ مجموعهییاست كه بسیاری از این رهبران جوگوبونیتو به آن امید بسته اند. كارلوس آلبرتو پاریرا كه قول داده است از مربع مخوف تیمش بهره گیرد با ستارگانی چون كاكا، رونالدینیو، آدریانو و رونالدو برای ماجراجویی به آلمان میرود. گرچه دیوانههای این كشور ارزوی غایی شان تماشای یك برزیلی است كه نه ۴ متجاوز كه ۵ حمله ور داشته باشد.
وقتی كه روبینیو نیز خود را یكی از مردان اصلی مجموعه بنامد! ولی میانه روها به همان مربع بسنده میكنند. سلسائو درجات ناب فوتبالش را در سالهای ۱۹۷۰ ونیز ۱۹۸۲ به رخ جهانیان كشاند. آنچه كه موجب گشته تا سوكراتس فرمانده نخست جوگوبینوی نسل دوم ۱۹۸۲ اعتراف كند كه سلسائوی كنونی یعنی ۲۰۰۶ نزدیك ترین مجموعه به آن تیم رویایی ۸۲ باشد.فوتبال كنونی بیش از آنكه بر پایه زیبایی آن استوار باشد به سمت و سویی رفته است كه قدرت بدنی در آن شرط نخست است برای موفقیت...! اما این تیم میتواند تداعی كننده سلسائوی افسانهیی ما باشد. مجموعهیی كه با فوتبالش این پتانسیل را دارد تا هواداران و تماشاگران فوتبال را دیوانه سازد و به مرز جنون كشاند!
دلیل نخست ما برای یافتن سوكراتس آن هم به هر قیمتی! این بود كه او یك رهبر تمام عیار بود. كاپیتان تیمی كه هنوز كه هنوز است، خیلیها در حسرت احیای آن مجموعه هستند. لشكری كه در خط میانی ستارههایی داشت بسان زیكو و فالكائو و یا در سمت چپش نیز موشك سرگیجه آوری داشت بهنام جونیور! بله! گر چه آن تیم با نمایشهای مجذوب كننده اش خیلیها را دیوانه خود ساخت، اما تنها رهاورد سلسائوی ۸۲ از آن تورنمنت تنها حضور در دور دوم بود! تیمی كه در آن بازی یعنی در مسابقه دور دوم مغلوب یك روح سرگردان و یا یك شبح و هر چیز شبیه آن گشت. پائولو روسی!
مهاجمی كه تا پیش از شروع آن جام به اتهام رشوه خواری در فوتبال مجرم شناخته میشد!چنان شكستی و آن تصویر برای سوكراتس معنای عمیقی دارد.
شاید گمان میكنید كه برای سوكراتس آن مسابقه بیشتر بسان یك كابوس هولناك خودنمایی كند. اما نه! آنقدرها هم آن شكست بهتر است بگوییم نتیجه آن مسابقه! او را دل آزرده نساخته... نه او را و نیز فالكائو زننده گل دوم سامباها... این دو همواره در طول این صحبت طوری وانمود میكنند كه آن خاطره هیچگاه از ذهنشان زدوده نخواهد شد! بله! در این عصر فالكائو در میان رسانهها و دیدگاه مردمی برای خود بر و بیایی دارد. هر جا كه باشد با سوالات سرگیجه آور عشاقان این كشور مواجه میشود. پرسشهایی كه اكثرا به جام جهانی ۱۹۸۲ و ایتالیا كشوری كه فالكائو در تیم پایتختش توپ میزد! مربوط میگردد!
از سویی دیگر سوكراتس اوضاع قابل توجه تری نسبت به دوست قدیمی اش دارد. او در یكی دو نشریه قلم میزند و سال گذشته در چند برنامه تلویزیونی بهعنوان مجری حاضر بوده... در یك فیلم نیز اخیرا حضور یافته و....! بله! جالبتر اینكه آخرین كار هنری اش ساخت یك آهنگ اصیل برزیلی است! دیگر برای او فرصتی میماند تا سری به چمن فوتبال بزند؟ راستی! یادمان نرود كه او یك دندانپزشك تحصیلكرده است!
خانواده برایم مهمترین مساله در زندگیست. هر كاری برای سعادت خانواده ام انجام میدهم. اما سوكراتس نمی تواند در لحظاتی كه بحث فوتبال به میان میآید كمتر از اتفاقات خاطره انگیزش كه از سال ۱۹۸۲ به یادگار مانده سخن بگوید.برزیل آن سال سمبلی بود از هیجان، فانتازیستا و نماینده فوتبالی بود كه با تماشای آن به پرواز در میآمدید. اما ایتالیا اینگونه نبود.آنها برعكس ما فوتبالشان بر پایه نتیجه و یك بازی موثر بود. چنین چیزی را میتوان در جوامع كنونی نیز مشاهده كرد. اینكه ما دیگر در ایجاد رابطهیی عمیق و تمام عیار با مردم عامه ناتوانیم. اجتماع به راه و سویی پیش میرود كه منافع و سود در آن نقش پر رنگ تری را ایفا میكنند!
ماتریالیسم بر زندگی تمامی ما سایه افكنده...! برو بچهها دوست دارند بروند به استادیومها تا فوتبالیستها با حركات مسحور كننده شان آنان را ۹۰ دقیقه از خود بیخود كنند. اجازه بدهید كمی آشكارتر سخن بگویم! جز چند عده كه در زمره استثناها جای دارند چند نفر را میشناسید كه بروند تماشای یك جنگ و یا دعوا و برایشان مهم باشد كه چه كسی پیروز است! مهم اصل جنگ است و گرنه عاقبت آن چندان مهم تلقی نمی شود!
در فولكلور افسانهیی این كشور دو رخداد برای مردم این سرزمین مفهومی فراتر از یك تراژدی دارد. اولیش همانیست كه سوكراتس نیز آن را عمیقا درك نموده... یعنی شكست ۳ بر دو نه در مقابل ایتالیا كه پائولو روسی...و دومیش نیز كه هنوز كه هنوز است مردم كینه توز این كشور لحظهیی نیست كه از یاد آن غافل شوند باز میگردد به ۵۶ سال پیش... دیدار نهایی جام جهانی ۱۹۵۰ كه برزیل در برابر دشمن دیرآشنایش اوروگوئه آن هم در خانه و در استادیوم سرگیجه آور ماراكانا دو بر یك مغلوب گشت!واقعهیی كه مردم اینجا آن را تلخ ترین حادثه تاریخ این كشور میپندارند! البته یك نكته را باید در نظر انگاشت! و آنكه شكست سامباها در سال ۸۲ آنچنان رنگ و قامت تراژیك بخود نگرفت. سال ۸۲ برای برزیلی كه فوتبالش بدل به امضایی آشنا گشته بود، معنایی فراتر از این وصفها داشت، زیرا فوتبال آن تیم در آن سال به سبب زیبایی دیوانه وارش چنان ولع و شوری را بر رگها و روحها روان میساخت كه شكست آن تیم برای مردم و نیز ستارگان آن مجموعه غیر قابل هضم مینمود. یكی از این ستارگان كسی نیست جز فالكائو...!
برای این برزیلی شاید سالها سپری شد تا او سرانجام با آن اتفاق جوری كنار بیاید. آن تیمی كه در برابر ایتالیا و در آن مسابقه مغلوب گشت، قطعا برزیل نبود! صعود ایتالیا و عاقبت آن پیكار ندایی بود برای حركت عقبگرد فوتبال ناب...! آن نتیجه نه ما كه فوتبال را به سوگ نشاند...! سپس چند روز بعد نیز برگزاركنندگان دیدار نهایی ایتالیا و آلمان غربی بودند. هیچ وقت آن لحظات دیدار اختتامیه جام را از یاد نمی برم! به برزیل و خانه ام بازگشته بودم. تلویزیون را روشن كردم كه مثلا به قول خودم تماشاگر سرانجام جام باشم!
سپس چند دقیقه نگذشت كه حالم دگرگون شد. هنوز نمی دانم چرا؟ بلند شدم. چند ثانیه بعد خود را داخل اتومبیلم یافتم! حركت كردم. به كجا؟ نمی دانم. گیج و مشوش و نیز آشفته جادهها را پشت سر مینهادم. به كجا؟ نمی دانم! رفتم و ادامه دادم تا متوجه شدم به شهر دیگری رسیده ام! نمیدانم در آن برهه مسابقه و عاقبت آن تورنمنت روشن گشته بود یا نه؟ یك مرتبه خود را در زمین تنیس یافتم. با رفیقم مشغول بازی شدم، اما واقعا نمیدانستم چه میكردم! هیچ حركتم از روی اراده نبود. جادو شده بودم. نمیدانم آن حس از فرط افسردگی شكست بود و یا واقعا بخاطر آن ضربه روحی بیمار گشته بودم؟! تصویرهای بس مبهمی از آن روز دراماتیك به یاد دارم. یكی گلی كه در آن مسابقه به ثمر رساندم. دیگری فضایی ماتم زده و غبار آلود رختكنمان و از همه زجرآور تر و آزار دهنده تر تیترهای نخست روزنامههای سائوپائولو بود!
یكی از آنها حقیقتا بدجوری با روح و روانم بازی كرد. خیلی آزار دهنده بود. تصورش را بكنید! روزنامهیی بدون تیتر، بدون نوشته، بدون كمترین دستخط و یا یادداشت، اما تنها یك عكس! تصویری از یك كودك ۱۰ ساله كه گریه اش با پرچم برزیل بیشتر ما را به یاد فرزندی میاندازد كه در یك حادثه در یك لحظه همه كس و چیزش را از كف رفته میبیند. واقعا وحشتناك بود!ما هیچگاه خود را حتی پس از ناكامی مان! در هیبت یك بازنده نیافتیم. كسی ملامتمان نمی كرد... فوق العاده بود آن مجموعه! آن سبك بازی و آن جوگو بونیتو!
ما سالهای بعد نیز برای برزیل بازی كردیم، اما هیچگاه فوتبال ایتالیا نتوانست خود را مورد پسند دیگران جلوه دهد.هرگز! دو سال پیش من (فالكائو) در كنار سوكراتس، زیكو و جونیور گرد هم آمدیم تا در مراسمی در لندن به مناسبت ۱۰۰ سالگی فیفا حضور یابیم. حیرت انگیز بود! برای اولین بار در زندگی مان با هم در خصوص آن شب و آن مسابقه و آن تیم بحث و جدل میكردیم. حالا كه میاندیشم به این نكته میرسم كه آن سلسائو ۸۲ برگی از تاریخ قطور فوتبال را از آن خویش ساخته...بدون كمترین تردیدی...!
هنوز كه هنوز است وقتی از مردم برزیل در خصوص تیم محبوبشان سوال میكنی اكثریت رای شان به سلسائو ۸۲ است. روزی از من چنین سوالی پرسیده شد:دوست داشتی در آن سال تیمتان زیبا بازی میكرد و حذف میشد و یا با یك بازی حسابگرایانه به قهرمانی دست مییافت؟ پاسخ من به آن خبرنگار نتیجه بود! یعنی دوست داشتم تیمم قهرمان میشد، ولو اگر چشم نواز بازی نمی كرد. در این زمان بود كه گروهی دیوانه وار بر من تاختند. دیوانه شدهیی مرد؟....! چرا چنین حرفی میزنی؟ تیم آن سال را با هیچ چیزی عوض نمی كنیم. آن تیم افشرهیی از هنر و زیبایی جنون آور فوتبال بود! سلسائوی آن سال افتخار این ملت است!بله افتخار این ملت! چنین تصاویری و این فلش بكها ما را ناخودآگاه به امروزمی كشاند. به فوتبال مدرن كنونی...و نیز پاریرا و فلسفه و دیدگاه او نسبت به جوگوبونیتو!
فوتبالی كه اولویت آن پیروزی باشد یا زیبایی ان و یا اینكه هر دو؟
فالكائو ۵۲ ساله پاسخ میدهد:بی تردید یكی از این دو فاكتور نباید دیگری را زیر سایه افكند! آمیزهیی از هر دو عامل آنگاه یك فوتبال ایده ال و آرمانی خواهد ساخت! بله! میتوان فوتبال را زیبا و دلنواز بازی كرد، پیروز هم شد و جام را بر فراز دستان قرار داد. اینكه میگویند ما قهرمانی و نتیجه را در آن سال قربانی نمایش زیبایمان ساختیم چندان سخنی بر پایه منطق نیست! جام ۱۹۸۲ برای ما نفرین شده بود.
یك جام از پیش مقدر شده... سرنوشت ما از پیش تعیین گشته بود. پس ارتباطی به این چیزها نداشت! خب!دوباره نوبت به سوكراتس رسید تا نظراتش را كه بسیار منطقی تر و اصولی تر است ابراز كند.كافیاست به بازیكنان تیم قهرمان برزیل در سال ۱۹۹۴ مراجعه كنید. چنین حسی را كه ما به شما القا كردیم را آنان نمی توانند منتقل كنند! ولی كافیاست بروید به سراغ هم تیمی هایمان در آن سال... آنچنان شما را از شور و افسون جوگوبونیتو و فوتبال ناب این كشور سیراب میسازند كه تصورش غیر ممكن است! چرا؟ به این خاطر كه آنان جزیی از آن فلسفه هستند. فوتبال برای این ملت مفهومی ورای همه چیز دارد. فوتبال فقط یك سرگرمی نیست. یك زندگی است برای اینها...! مهمتر از زبانشان، مهم تر از فرهنگشان و نیز مهمتر از پرچم كشورشان! چند روز پیش به آمار جالبی رسیدم. متوجه شدم كه هنگامی كه فوتبال این كشور و یا یكی از تیمهای محبوب و پرطرفدار برزیل به موفقیتی دست مییابد تولید و اقتصاد تا ۵۰ درصد افزایش مییابد.این نكتهیی نیست كه بتوان به تساهل از آن گذر كرد!
مناظره و بحث در مورد فوتبال زیبا و پیروز شدن جمعمان را گرم تر ساخت. هیجان انگیز تر...! دكتر سوكراتس بار دیگر با خندهیی كنایه آمیز میگوید:اینجا، مردمش زیبایی را میپرستند. ساحل زیبا، دریای افسونگر، مكانهای بی همتا... ما دوست داریم همیشه بهدنبال زیبایی باشیم.بسان فوتبالمان...!
اما خب! مشكل اینجاست كه تیمی كه در سال ۱۹۹۴ قهرمان جهان لقب گرفت با هدایت پاریراـ كه دوباره سكاندار سامباها گشته ـ نه با یك نمایش دلپذیر كه با فوتبال نتیجه گرا و اصولی به آن موفقیت دست یافت. نه فالكائو و نیز نه سوكراتس هیچ كدامشان به تماشای آن مربع جادویی مذكور در مراحل حذفی و بینهایت حساس آن هم در قالب یك ایده آلامیدوار نیستند. این مردان، یعنی رهبران كبیر جوگوبونیتو دیگر حقیقتا به موفقیت برزیل خوش بین نخواهند بود. برای آنان موفقیت بالا بردن جام جهانی نیست. موفقیت چیزیست كه در خلال گپ و گوی دوستانه مان هویدا بود...!
سهیل نوری پناه
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست