جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا
امام خمینی و روشنفکری ایرانی
![امام خمینی و روشنفکری ایرانی](/mag/i/2/akbab.jpg)
اما در فرانسه و همه كشورهای مشابهی كه در آنها گونه ای فرهنگ سیاسی مجادله گر، نیروی خشنی را از پایین به سوی بالا (دولت یا صحنه سیاست) سوق می دهند، این كاروپژه ها نه به وسیله افرادی با توانایی های ذهنی متوسط، بلكه توسط بالاترین سطوح نخبگان جامعه انجام می شود.
باتوجه به موضوع اصلی این نوشتار. روشن است كه امام با رونوشت ایرانی روشنفكری فرانسوی مواجه است؛ مخصوصاً آن نسل از این روشنفكران فرانسوی كه فضای فكری و فرهنگی كشور خود را در دهه های ۵۰ و۶۰ میلادی از حضور تب آلود خود آكنده بودند؛ كسانی كه در ابتدا به جای واقعیت، نظریه را می بینند و به نظر صاحب عقل سلیم چندان وقعی نمی نهند. اتفاقاً ترجیح نظریه بر عمل است كه عتاب های سخت امام بر روشنفكران ایرانی را باعث می شود. «ای روشنفكران، ای متفكران! از این قدرت استفاده كنید... اگر عقل دارند از این قدرت استفاده كنند.» بی شك، منظور امام از عقل، «عقل سلیم» است كه یك روشنفكر اغلب به میزان فزونی پرداخت های نظری اش، از آن كم بهره است. البته این نقص نیست. به گفته آلفردنورث وایتهد، محقق باید فاقد عقل سلیم باشد]تا بتواند درك خود را از جهان امور متعارف فراتر ببرد.[ اما روشنفكر گاه بر اثر شوق خود به عمل، آن هم بر فراز و از بالای سر سنت، این عبارت را به جهان عینی جامعه و سیاست كشور خود تسری می دهد و نتیجه آن می شود كه یك اهل فضل به میزان پیچیدگی فضایل نظری اش، بیشتر اسیر ساده لوحی های عملی می شود. صاحبان فضایل تجریدی، همان گونه كه رهبران توده ای(حزب توده) استحاله شده در رژیم شاه نشان می دهند، گاه با یك پرش به مرحله عمل گرایی های شدید درمی غلتند و طی آن پیشینه و داعیه های ایدئولوژیك یك سره به فراموشی سپرده می شوند. این ساده انگاری های گاه مخرب از چه روست؟ روشنفكر ایرانی در حالی كه باورداشت های خود را جهانی (كاسموپلیتیك) می انگارد، در همان حال می خواهد در حوزه سیاست ایران، آنها را انضمامی سازد. او تجلی چیزی را در ایران می طلبد كه آن را جهانی و بنابراین شدنی- و دست كم قابل شدن- می انگارد. او به تعبیری، متواضع است، زیرا چیزی فراتر از همنوایی كشورش- كشوری كه یك «انقلاب» را تجربه كراینك كه خصلت فرانسوی حیات روشنفكری در تقریباً سراسر جهان را متذكر شدیم و مخصوصاً نتایج پارادایم فرانسوی حیات روشنفكری ایران را به اجمال دیدیم، می توان به بررسی دقیق تر مناسبات انقلاب اسلامی با روشنفكران ایرانی پرداخت.
تا اینجا با دو جبهه تعارض میان انقلاب اسلامی و روشنفكران ایرانی به اجمال آشنا شدیم، یعنی تقدم شورانگیز نظریه بر عمل و تقیدات اخلاقی ضعیف و باور برخی از آنان به آزاد گذاری اخلاقی. باید پذیرفت كه در متنی ملتهب از حیات سیاسی روشنفكری و عمیقاً متأثر از پارادایم فرانسوی آن، امكان تفاهم میان امام و پاره ای روشنفكران ایرانی وجود نداشت. مخصوصاً این كه برخلاف این روشنفكران ، امام بر تقدم عمل بر نظریه معتقد است.
اگر نیك بنگریم، ریشه تعارض امام با برخی از روشنفكران در ذهنیت عملیاتی امام به تفكیك از ذهنیت نظریه پرداز روشنفكران است. به این مسأله پیشتر همراه با جبهه لیبرالیزم فرهنگی به عنوان دو جبهه اصلی تعارض امام و روشنفكران اشاره شد. اما جبهه پراهمیت دیگر تعارض، تلقی امام است از این كه روشنفكران سیاست پرداز، وحدت اساسی ملت ایرانی را برهم می زنند. تلقی امام از وحدت، وحدتی دینی بود كه به هرحال به تحقق رسیده و به واقعیت پیوسته بود، اما روشنفكران اغلب به وحدتی مدرن یعنی متكثر (پلورال) می اندیشیدند. براین مبنا روشنفكران در هر جایی ممكن است یك خیزش جمعی و مقدس را دچار گسست های آزار دهنده نمایند. این گرایش به تفرد آنان برمی گردد و به هرحال برای آنان ویژگی ای عام و متعارف است. اما این ویژگی مداوم و پذیرفته شده، ایجاب كننده حقی برای آنان به ویژه هنگامی كه تحول بزرگ و معناداری در جامعه خود می بینند، نیست.
در چنین شرایطی ویژگی تفرد و نفی كنندگی روشنفكران چنان كه یاسپرس پند می دهد، می تواند خطراتی واقعی برای حیات آن تحول بیافریند.
یك جبهه دیگر تعارض، ناسیونالیزم برخی از روشنفكران ایرانی است. ملیت ایرانی، موضوع عدم واقع گرایی برخی روشنفكران ایران بود (و اینك البته كمتر چنین است). این روشنفكران از زمان شاه، به گونه ناشیانه ای به رمانتیك كردن تاریخ و ملت ایران پرداخته بودند و فقط در همین اواخر است كه به نظر می رسد پختگی بیشتری در این پرداخت ها وارد شده است. به رغم این به نظر می رسد كه ملیت گرایی این روشنفكران، چندان امام را نگران نمی ساخت. نارضایتی امام از روشنفكران هنگامی آشكار شده و شدت می گیرد كه آنها براساس باورهای خود به طرح مخالفت هایی با انقلاب، جمهوری اسلامی و حتی اسلام می پردازند. حكم ارتداد جبهه ملی تبلور همین نگرانی بود. دفاعیات پرشور از باستان گرایی ایرانی به ضرر اسلام موضوعی بود كه آزردگی امام را موجب می شود: «اگر اینها راست می گویند كه ما «مملكت »را می خواهیم ما« ملت »را می خواهیم، استقلال را می خواهیم، چرا قلمشان برخلاف مسایلی است كه ادعا می كنند؟ [تأكید از ماست.]
تبلور اصلی خصلت مجادله گر و سیاسی پرداز و انتزاعی اندیش روشنفكری ایرانی در باورهای ماركسیستی برخی نخبگان فكری است. داوری رك و سر راست آنان در خصوص این كه« دین افیون توده هاست »، باعث واكنش امام می شود. یك بحث متقابل می تواند این باشد كه آیا خود روشنفكران ایرانی در طول تاریخ یك صد ساله خود عمیقاً اسیر ماركسیزم، این« افیون روشنفكران »، نبوده اند؟ بحثی كه محتاج پرداخت های بیشتری است.
« تأثیرپذیری از مكاتب مادی و ماركسیستی كه تأكید خود را بر تفاسیری تجربی و مكانیكی از حقایق جهان و حتی دین می گذارند »، موضوع انتقاد امام از روشنفكرانی است كه تحت عنوان نواندیشان دینی یا روشنفكران مسلمان و امثال ذلك شناخته می شوند. تأثیرات شرقی یا ماركسیستی، سالیان بعد به تأثیراتی از فرهنگ ها و ارزش های سیاسی اروپایی بدل شد؛ سالیانی كه دیگر امام در قید حیات نیست، اما به هرحال در خصوص روشنفكران دینی متأثر از جریان های سیاسی- فكری چپ، موضع امام روشن و بی گفت وگو است:« آنها می خواهند اسلام را غیر از آنچه هست نشان دهند. »
در كلی ترین تحلیل، امام فقط از روشنفكران می خواست« یك شب با خود خلوت كرده »و انقلاب اسلامی را درك نمایند؛ مستقل و خودشان باشند؛ از خیزش انقلابی مردم به گونه ای كه خاص توانایی های خود آنهاست، دفاع كنند؛ به محرومین جهان یعنی عینی ترین واقعیت جهان بیندیشند، مبارزه با آمریكا را توجیه كنند؛ كشوری كه اثبات بدرفتاری آن با ایران در پنجاه سال گذشته به هیچ روی، كار دشواری نیست و در مورد اسلام نیز بیشتر مطالعه كنند. بدین ترتیب درخواست امام از روشنفكران عمیقاً واقعی بود. نكته بعدی این كه درخواست های امام چندان تباینی با كار ویژه های اساسی روشنفكری در یك جامعه مدرن نداشت. به عبارت دیگر، امام مفهوم روشنفكر را در معنای كمابیش مدرن آن یعنی كسانی كه از طریق فعالیت های فكری از اقشار دیگر متمایز می شوند، به كار می برد.
امام روشنفكران را ایرانی و در كنار ملت می خواست. تداوم ارتباط در سطحی هم تاریخی و هم نظری با جامعه خود، مشخصه یك جریان طبیعی روشنفكری است؛ اگر الگوی آنگلوساكسونی را در ذهن داشته باشیم و دقیقاً همین، توقع امام از روشنفكران است. امام همین روشنفكران را« كارآمد »و دارای خاصیت مطلوب می نامند.
« آه، چه با شكوه! این كه فرا می رسد یك انقلاب است. »امام می خواهد كه روشنفكران ایرانی نیز همچون «مندل »در سال ۱۹۶۸ ظهور« آغاز »را دریابند و نگذارند كه پیش داوری های فلسفی كه طبیعتاً در ذهن آنان جاری است، مانع از رؤیت واقعیت شود. امام بیداری آنان را می خواهد. در این معنا، بیداری نیز فعالیت فكری است، می دانیم كه تقریباً همه روشنفكران این درخواست طبیعی را اجابت نكردند.
برخی از روشنفكران ملی گرا به جای مردم، به تصوری از مردم دلبسته بودند.آنها انقلاب اسلامی را انقلاب نامیدند ،بی آنكه (در معنایی كلاسیكی وتام)به انقلاب بودن آن باور داشته باشند.
روشنفكران در درك خود از انقلاب به عنوان پدیده ای به هر حال ایرانی هم توفیق چندانی نیافتند و این موضوع انتقاد امام از آنان بود. مردم ایران و انقلاب سال ،۱۳۵۷ جملگی قربانی اولویت دانش های نظری شدند. این عبارت هگل كه حتی« فلاسفه [هم] دیر بر سر صحنه حاضر می شوند »، شاید ناشی از غلظت دانش های نظری باشد. در این صورت حضور دیرتر روشنفكران ایرانی برای درك انقلاب اسلامی قابل دفاع می نماید. زیرا روشنفكران، بنابر یك ضرب المثل ایرانی،« دیر و شیر می آیند ». اما مشكل اینجاست كه دانش های نظری روشنفكران ایرانی هیچ گاه چندان غلظتی نداشته است كه چنین تأخیری را توجیه كند. آنها از صد سال پیش تاكنون هیچ تولید ماندگار و مشهوری در زمینه نظریه فلسفی یا اجتماعی نداشته اند كه به عنوان اثر یا تولیدی ایرانی توجه دانشجویان علوم اجتماعی در جهان را به سوی خود جلب كرده باشد. آثار برخی كسان اكنون فقط از این رو كه انعكاسی از انفعال روشنفكران ایرانی از جریان های عمومی اندیشه غربی و تضعیف گر آرمانگرایی انقلاب اسلامی است، ترجمه شده و مطالعه می شود.
اصولاً روشنفكران ایرانی درست همانند انقلابیون فرانسوی صبحگاه ۱۷۸۹ آكنده از شوق آتشین به تصورات خصلتاً انتزاعی انقلابی بودند. از آنجا كه ایده آلیزم خردبار (شور مبتنی بر خرد روشنگری) رهبران انقلاب فرانسه گاه به نتایج علمی پرشكوهی منجر می شد و به عبارت دیگر ایده های ملتهب به نتایج عملی تكان دهنده ای منجر می شدند؛ پوزیتیویزم سیاسی آنان به میراثی برای روشنفكران ایرانی و غیر ایرانی مبدل شد. بدین ترتیب می توان گفت ایمان شبه دینی روشنفكران ایرانی به آموزه های فلسفی تمام مسأله نبود. زیرا این روشنفكران با اصراری كه منشأ قانونی آن هم معلوم نبود، مایل بودند درخواست هایشان جامه واقعیت به خود بپوشد. سیاسی گرایی و دولت ستیزی مفرط [لیبرالیزم وحشی] روشنفكران ایرانی در برابر انقلاب اسلامی، خود گویای گرایش های بیمارگونه اندیشه فلسفی در ایران بود. فلسفه یا اندیشه اجتماعی آیینه زمانه است. اما آنان خواست فعالانه و گسترده مردم خود را واقعاً نمی دیدند و به جای آن اسیر درخواست های سیاسی بلندپروازانه خود بودند. درخواست امام دایر بر« بیداری »آنان، از جمله شامل این هشدار نیز بود كه آنها بدانند« این [تحمیل عقیده اقلیت به اكثریت] خلاف دموكراسی است كه شما به آن عقیده دارید ». بدین ترتیب، سیاسی گرایی انتزاعی روشنفكران ایرانی آنها را به گرایش های خلاف عقل سلیم با شعور متعارف سوق می داد؛ تا بدان جا كه گاه حتی «حاضرند آمریكا و شوروی بر این ها حكومت كند و اسلام روی كار نیاید ».آیا نمی توان گفت كه این زمان انقلاب اسلامی برای روشنفكران ایرانی فرصتی طلایی برای اظهار نمودن خود به عنوان یك حیات فكری اصالتاً ایرانی اعطا كرده است؟ طنز مطلب آن است كه خلق چنین هویت مستقلی منوط به پذیرش میزان فروتنی نسبت به انقلاب اسلامی و مردمی است كه آنان را از حیات سرشار كردند. این همانا خواست امام نیز است.
سیدجواد طاهایی
منبع : روزنامه همشهری
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران دولت چهاردهم محمدجواد ظریف دولت انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان ظریف رئیس جمهور علی باقری انتخابات ترور ترامپ
هواشناسی تهران زلزله فرودگاه هواپیما وزارت بهداشت پلیس سازمان هواشناسی اربعین قتل شهرداری تهران حوادث
مایکروسافت واردات خودرو خودرو قیمت خودرو دولت سیزدهم حقوق بازنشستگان قیمت طلا بازار خودرو قیمت دلار بازنشستگان مالیات سازمان تامین اجتماعی
کربلا عزاداری اوشین فضای مجازی تلویزیون سینما امام حسین (ع) امام حسین ژاپن سینمای ایران بازیگر فرهاد مشیری
اینترنت دانشگاه تهران پرنده
یمن رژیم صهیونیستی تل آویو اسرائیل دونالد ترامپ آمریکا غزه فلسطین جو بایدن ترامپ روسیه جنگ غزه
پرسپولیس فوتبال استقلال علی علیپور لیگ برتر نقل و انتقالات لیگ برتر لیگ برتر ایران باشگاه پرسپولیس نقل و انتقالات تراکتور علیرضا بیرانوند سپاهان
ویندوز سامسونگ ناسا خودروهای وارداتی بیماری مغز عیسی زارع پور اینستاگرام سرعت اینترنت موبایل فناوری گوشی
رژیم غذایی چاقی گرمازدگی طب سنتی کاهش وزن بارداری سکته قلبی گیاهان دارویی افسردگی صبحانه