جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

هنر خمینی بودن


هنر خمینی بودن
گاهی ساختن تاریخ بر اساس تصادفهاست؛ مثل اینكه انفجاری در دامنهٔ كوه‌‍ِ سر به فلك كشیده ای رخ می دهد و فلات سرسبزی را خاكستر می كند و صدها دهكده را به كام حریق فرو می‌برد؛ یا سیل خروشان منطقهٔ وسیعی را به صورت سرزمین «غیرذی زرع» مجسم می‌كند. اینها عبارت از «تاریخِ ناخودآگاه ساخته» است اگر انسان بخواهد تاریخ را عوض كند، باید چندین بینش خاص و الهی در جان او جلوه كند كه تشخیص هر كدام از آنها باریك تر از مو است، چنانكه گفته‌اند: صراط مستقیم از مو باریك تر و از شمشیر تیزتر است و لذا این صراط مستقیم، محققان موشكافی را طلب می‌كند كه وظیفه را تشخیص دهند و بر اساس آن حركت كنند.‏
اگر انسان بخواهد تاریخ را بسازد، باید بفهمد كه زمان در اختیار متزمّن است؛ یعنی این انسان است كه زمان و زمانه را دگرگون می كند. بیان بلند امیر المؤمنین (ع) در تبیین این اصل، چنین است: «لاضمان علی الزمان»، هرگز جُرم را به زمان و زمانه استناد ندهید؛ زیرا زمان ضامن سعادت یا شقاوت امت یا ملتی نیست؛ زمان ضامن جُرم شما نیست. سپس فرمود: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس» اگر كسی زمان و زمانهٔ خود را بشناسد، حوادث بر او مشتبه و پوشیده نیست. اكنون باید دید كه چه كسی و با چه چیزی زمانه و تاریخ را شناخته و آن را می سازد؟
حضرت امیر المومنین علی‌بن‌ابیطالب، در نامهٔ معروف خود به امام حسن(ع) چنین فرمود: پسرم! حَسَنم! جدا شدن از مردم جاهل، به اندازه پیوستن با مردان فرزانه، پر اجر است. اگر صله عاقلان اجر دارد، قطعیه جاهلان نیز به همان معیار، فضیلت است. و اگر خواستی بفهمی «زمان» یعنی چه، بدان كه «سیاست» یعنی چه، بفهم كه «حكومت» یعنی چه. زیرا اگر سیاست و حكومت دگرگون شد‏، زمان دگرگون می شود: «اذا تغیّر السلطان تغیّر الزّمان». كسی كه زمان خود را می شناسد، هرگز اشتباه نمی كند؛ یعنی كسی كه سیاست عصر خود را می شناسد، امر بر او مشتبَه نیست.‏
اگر زمان به معنای «سیاست» است، اگر فرد آگاه به زمان فریب نمی خورد، اگر زمان را سیاستمداران می سازند، اگر سیاستمداران را آن بینش های دقیق علمی و این كُنشهای قوی عملی می سازد، آنگاه معلوم می شود كه حضرت امام راحل (ره) چگونه زمان خود را شناخته و زمانه و تاریخ را عوض كرد.
او نه تنها سیاست ایران زمین‏، خاور دور و نزدیك و باختر دور و نزدیك، بلكه زمین و زمان را شناخت. او فهمید كه انسان می تواند زمین و زمان را عوض كند، او دریافت كه انسان آن قدرت را دارد كه بطور خودآگاه، تاریخ را بسازد. انسان آن هنر را دارد كه وضع را بطور خودآگاهی دگرگون كند و این كار با «اجتهاد» حل نمی‌شود، بلكه حل آن با «ولایت» میسور خواهد بود؛ چون شناخت حوادثی جزئی با "ولاء" همراه است، نه با اجتهاد كلی.
امام امت (ره) این هنر را داشت كه زمان را بشناسد و به قدرت لایزال الهی تكیه كند. آنگاه به تنهایی قیام كرد. او در ترس موحد بود، در رجاء و امید موحد بود،‌ در بینش موحد بود، در میثاق موحد بود، در اخذ نصرت موحد بود و بالاخره در اعتماد موحد بود. زیرا روزیكه هیچكس با او نبود، فقط می گفت: «خدا» و آن روزی هم كه همه با او بودند، همچنان می گفت: "خدا". روزی كه هیچ نصرتی برای او نبود، روزی بود كه سراسر ملتها همه در بند بوده و نصرتی نداشتند، او در آن حال گفت: "خدا" و اگر كسی این را به حق بگوید، تحقیقا پیروز می‌شود.‏
آن روز كتابهای ایشان را در جدولهای خیابان ریختند، نوشته‌های ایشان را پاره كردند، كسی به دادشان نمی‌رسید؛ كتابها و نوشته‌هایشان كه محصول عمرشان بود، پس از گذشت چندین سال، از دست فروشی ها پیدا شد.
آن روزی كه اعلامیه دادن و به مبارزه برخاستن تا حدودی با محبوبیت عمومی همراه بود، اعلامیه‌ها زیاد و امضاها فراوان بود. لیكن روزی كه امضا كردن، خطر خون دادن و تبعید شدن را به همراه داشت، آنكه عملش غیر مخلص بود، دیگر دست به قلم نمی برد.‏
آنجا كه فقط جای هتك حیثیت است نه جذب شرف، آنجا كه كار با میل نیست و جز خطر، پدیده دیگری اعلامیه را همراهی نمی‌كند، طبق بیان بلند حضرت علی (ع)، آن روز فقط مخلص است كه ظهور می‌كند: "لانف غیر المخلص من عمله". و امام امت در چنین شرایطی ظهور كرده، اعلامیه داده و رژیم پلید حاكم را به استیضاح كشید و نه تنها همچون كوهی استوار و مقاوم ایستاده بود، بلكه مانند تك درختی در بیابان غیر ذی زرع جلوه گری می كرد.
لذا اگر كسی بخواهد خود را سالك كوی امام و پیرو خط آن حضرت بداند، باید زمان و زمانه را كاملا شناخته، سیاستهای داخل و خارج را بخوبی تورّق كرده و در این تورّق، هوا و هوس او را همراهی نكند. اگر كسی اسلام را به عنوان «اسلام ناب» پذیرفت، در زمان لازم قدحِ سمّ را صابرانه سر خواهد كشید؛ زیرا همیشه جای پیروزی و همواره جای استقبال و حرمت و "صلّ علی فلان" نیست؛ بلكه گاهی جای حُرمت است و گاهی دادن همهٔ آبرو برای «حفظ اسلام» و معامله كردن با خدای خود و حرف بَد اندیشان و بدگویان شرق و غرب را خریدن و سركشیدن كاسه سم لازم می‌باشد.‏
اگر ما در مواردی كه برای حفظ وحدت و صیانت نظام و تعزیهٔ روح امام راحل (ره) و تحكیمِ پایگاه فكری دین، سركشیدن جام زهر لازم است، قبول را برنكول ترجیح دادیم، پیرو «خط امام» هستیم. این سخن هر چند پر جاذبه است، پر خطر نیز هست.‏
آیت الله جوادی آملی
منبع : سایت نقطه


همچنین مشاهده کنید