چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
صاحب فتوای تحریم تنباکو
در پانزدهم جمادیالاول سال ۱۲۳۰ هجری قمری در خانواده میرزا سیدمحمود حسینی در شیراز فرزندی متولد شد كه نامش را محمدحسن گذاشتند. آثار نبوغ و تیزهوشی كه از همان ابتدا در رفتار او بود مجدالاشراف دایی محمد حسن را كه در همان آغاز طفولیت، پدر را از دست داده بود، بر آن داشت كه توجه ویژهیی به تربیت او كند. هنوز شش سال از عمرش سپری نشده بود كه خواندن و نوشتن فارسی را فرا گرفت و شروع به یادگیری علوم عربی كرد. در هشت سالگی مقدمات را به پایان برد و در خدمت معروفترین خطیب شیراز «میرزاابراهیم» به آموزش فنون خطابه و منبر مشغول شد. دوازده سال بیشتر نداشت كه به خواندن درس «شرح لمعه» پرداخت و آنگاه كه استادش نوشتههای او را دید، گفت: امروز در شیراز دیگر كسی نیست كه تو از او استفاده كنی. به اصفهان مهاجرت كن و از محضر استادان دیگر استفاده كن.
ناگفته نماند كه میرزا در كنار آموختن شرح لمعه، خود به تدریس آن در پانزدهسالگی نیز پرداخت. اولین استاد میرزا در اصفهان كه آن زمان دارالعلم خوانده میشد، شیخ محمد تقی اصفهانی بود اما میرزا بیش از سه چهار ماه شاگردی آن استاد بزرگوار را نداشت. از این رو پس از فوت ایشان به محضر سید محقق میرسیدحسن بیدآبادی معروف به «مدرس» رسید و قبل از بیست سالگی موفق به كسب اجازه اجتهاد از جانب ایشان شد. علاوه بر درس سید حسن مدرس، در نزد علامه فقیه متقی نیز به كسب علوم پرداخت. اقامت میرزا در اصفهان، ده سال طول كشید و سپس در بیست و نه سالگی عازم عتبات عالیات شد و در حوزههای درس علمایی چون صاحب جواهر و شیخ حسن كاشف الغطاء شركت كرد. مدتها نیز از محضر شیخانصاری كسب فیض كرد و گفته شده شیخ انصاری بشدت به ایشان علاقهمند بود و مشهور است كه شیخ انصاری در مقام تكریم میرزا بارها گفته بود كه «من درسم را بخاطر سه نفر میگویم: میرزامحمد حسن شیرازی، میرزا حبیبالله رشتی و آقاحسن نجمآبادی.»
ایشان در اواخر حیات خود بارها از میرزا خواستند كه در كتاب فوایدالاصول شیخ تجدیدنظر كرده و آن را تهذیب كنند، اما میراز به دلیل احترام فراوانی كه برای استاد خود قایل بود از قبول این امر خودداری كرد. پس از وفات شیخ انصاری شاگردان ایشان به چارهجویی پرداخته و چون همگی به برتری ایشان اذعان داشتند، شخصی را فرستاده و میرزا را به آن مجلس خواندند و گفتند: «مردم نیاز به مرجع تقلید و زعامت دینی دارند و ما همگی بر شایستگی شما اتفاق كردهایم.» ایشان در ابتدا این درخواست را قبول نكرد و در جواب گفت: «من آمادگی انجام این مهم را ندارم. جناب آقا شیخ حسن فقیه زمانه است و از من شایستهتر» در این هنگام آقا شیخ حسن نجمآبادی گفت: «به خدا سوگند كه این امر بر من حرام است و این مساله یك واجب عینی است بخصوص بر شما. برآوردن احتیاجات مردم ساده است ولی این زعامت دینی است كه نیازمند مردی جامع الشرایط، عاقل، سیاستمدار، آشنا به امور و كامل النفس باشد و این همه در هیچ كس جز شما جمع نیست.»
در آخر میرزای شیرازی در حالی كه اشك از دیدگانش جاری بود پیشنهاد آنان را پذیرفت. از آن پس شاگردان مرحوم شیخ انصاری همه جا مردم را به تقلید از میرزای شیرازی دعوت كردند. میرزا نیز كه تا آن زمان از سر فروتنی به نوشتن رساله علمیه مبادرت نورزیده بود، ناچار شد فتاوی خود را در حاشیه كتاب «نجات العباد» كه حاوی فتاوی مرحوم صاحب جواهر و مرحوم شیخ انصاری بود بنویسد تا مقلدان او از طریق آن به تكلیف شرعی خود آگاه شوند. به این ترتیب فصل جدیدی در حیات میرزای شیرازی گشوده شد. پس از آن میرزا به سامرا مهاجرت كرد. او برای این شهر اهمیت خاصی قایل بود چرا كه علاوه بر وجود حرم شریف دو امام بزرگوار شیعه، آنجا محل تولد و زندگانی حضرت ولیعصر، علیهالسلام، در ایام كودكی و محل غایب شدن آن حضرت نیز هست. بنابراین میرزا دوست داشت مركزیت شیعه را به محلی منتقل كند كه رمز جاودانگی اسلام و تشیع در آن است. نخستین كار وی در شهر سامرا ساختن مدرسهیی بزرگ برای طلاب علوم دینی بود. پس از آن اقدام به ایجاد پلی بر روی رودخانه دجله نمود تا زایران بارگاه شریف عسكریین، علیهماالسلام، كه برای ورود به سامرا ناگزیر به استفاده از بلم بودند آسانتر به مقصد برسند.
وی اقدامات گوناگونی برای آبادانی و توسعه شهر سامرا و رفاه ساكنان آن به عمل آورد. میرزا شاگردان بسیاری تربیت كرد كه اكثرشان به مقام اجتهاد رسیده بودند. مهمترین حادثهیی كه در ایام زعامت آن پیشوای بزرگ شیعه رخ داد، قضیه جنبش تنباكو بود. نام میرزای شیرازی چنان با نام تحریم تنباكو در هم آمیخته، كه با یاد كرد یكی، دیگری نیز بیاختیار به خاطر میآید. بخش اعظم موفقیت جنبش تنباكو مرهون عقل و درایت و نفوذ معنوی مرحوم میرزا محمد حسن شیرازی بود. از نامههای او به ناصرالدینشاه این معنی دریافته میشود كه همه جا غم ملت را میخورد و شاید در آن زمان نخستین كسی است كه به جای كلمه «رعیت» كلمه «ملت» را به كار برد.
میرزا، پس از عمری پربركت كه همه را در راه نشر علم و تربیت نفوس و احیای مكتب اسلام صرف كرده بود در نخستین ساعات شب چهارشنبه ۲۴ شعبان سال ۱۳۱۲ ه.ق در ۸۲ سالگی در سامرا چشم از جهان فرو بست و پیكر مطهرش را با شكوه فراوان از سامرا تا نجف تشییع كردند. میرزا وصیت كرده بود كه او را در نجف، در محلی كه خود مشخص كرده بود، به خاك سپارند و به این ترتیب در روز آخر شعبان، در باب طولی صحن مطهر حضرت امیرالمومنین علی (ع) به خاك سپرده شد.
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست