شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


سقوط‌ آزاد یک‌ آدم‌ کاردان‌!


سقوط‌ آزاد یک‌ آدم‌ کاردان‌!
سری‌ اول‌ برنامه‌ طنز شبکه‌ ۵/۳ که‌ اوایل‌ تابستان‌ پخش‌ می‌شد در حالی‌ متوقف‌ شد که‌ هیچ‌ رقیبی‌ از لحاظ‌ شباهت‌ مضمون‌ نداشت‌ و در بهترین‌ ساعات‌ پخش‌ به‌ روی‌ آنتن‌ می‌رفت‌ با این‌ حال‌ نتوانست‌ رضایت‌ خاطر بینندگان‌ را جلب‌ کند و به‌ ناچار تعطیل‌ شد تا دوباره‌ و در حالی‌ که‌ حریف‌ قدری‌ مثل‌ «مهران‌ مدیری‌» و شب‌های‌ برره‌اش‌ هر شب‌ بینندگان‌ بسیاری‌ را پای‌ تلویزیون‌ می‌نشاند به‌ جدول‌ پخش‌ برگردد تا سهمی‌ از مخاطبان‌ را به‌ خود اختصاص‌ دهد اما مشکلات‌ ریز و درشتی‌ که‌ این‌ برنامه‌ همواره‌ با آن‌ دست‌ و پنجه‌ نرم‌ می‌کرد باعث‌ شد که‌ در طی‌ این‌ مدت‌ برنامه‌ شبکه‌ سه‌ و نیم‌ فقط‌ نقش‌ ناظری‌ را بازی‌ کند که‌ شب‌ به‌ شب‌ شاهد اوج‌گیری‌ شب‌های‌ برره‌ است‌ و فقط‌ کار بینندگان‌ را در دریافت‌ تفاوت‌های‌ بنیادین‌ دوگونه‌ طنز و متعاقب‌ آن‌ موفقیت‌ هرچه‌ بیشتر مهران‌ مدیری‌ را تسهیل‌ می‌کند و سنگ‌ محکی‌ برای‌ میزان‌ توفیق‌ مدیری‌.
اینکه‌ «داریوش‌ کاردان‌» نویسنده‌ و کارگردان‌ و بازیگر این‌ برنامه‌ طنز طی‌ بیست‌ سال‌ اخیر یکی‌ از نام‌های‌ احترام‌ انگیز عرصه‌ طنز و برنامه‌سازی‌ محسوب‌ می‌شود شکی‌ در آن‌ نیست‌. اما قضیه‌ آنجا به‌ نتایج‌ ناخوشایند می‌رسد که‌ او با علم‌ به‌ عدم‌ موفقیت‌ برنامه‌اش‌ ظاهرا در پی‌ تغییرات‌ مکرر در تیم‌ بازیگری‌اش‌ در محتوای‌ برنامه‌ خود هیچ‌ تغییری‌ ایجاد نکند و خالی‌ از هر نوع‌ ابداع‌ سعی‌ در تحمیل‌ خود به‌ مخاطب‌ داشته‌ باشد. اینجاست‌ که‌ او با متهم‌ کردن‌ سازندگان‌ شب‌های‌ برره‌ سعی‌ در تطهیر خود و برنامه‌اش‌ دارد.یک‌ فلاش‌ بک‌ کوتاه‌ نشان‌ می‌دهد که‌ نام‌ داریوش‌ کاردان‌ موقعی‌ بر سر زبان‌ها افتاد که‌ در «نوروز ۷۲» با همکاری‌ دوست‌ فقیدش‌ «مهرداد خسروی‌» و همراهی‌ تنی‌ چند از همکاران‌ رادیو و چند دانشجوی‌ هنر، انقلابی‌ را در عرصه‌ هنر تلویزیون‌ به‌ وجود آوردند. تا آن‌ موقع‌ هرچه‌ از تلویزیون‌ به‌ اسم‌ طنز پخش‌ شده‌ بود عبارت‌ بود از اجرای‌ تعدادی‌ جوک‌های‌ بهداشتی‌ که‌ به‌ کرات‌ در برنامه‌های‌ رادیویی‌ اجرا شده‌ بود و دوباره‌ و چند باره‌ و با تقریبا همان‌ بازیگران‌ و همان‌ تیپ‌ها در تلویزیون‌ جلوی‌ دوربین‌ می‌رفت‌ و در پیشرفته‌ترین‌ حالت‌ تبدیل‌ می‌شد به‌ جنگ‌ شب‌ و جنگ‌ هفته‌. تیپ‌هایی‌ مانند «آقای‌ دست‌ و دلباز» و «آقای‌ ملون‌» مرحوم‌ نوذری‌ که‌ عینا به‌ سیما راه‌ پیدا کرده‌ بود و تیپ‌هایی‌ مثل‌ آقای‌ شهروندی‌ هم‌ تقریبا همان‌ کارمند کوچولویی‌ بود که‌ در صبح‌ جمعه‌ با شما «منوچهر آذری‌» اجرا می‌کرد و در تلویزیون‌ به‌ عهده‌ «تورج‌ نصر» گذاشته‌ شده‌ بود.
این‌ طنزهای‌ بشدت‌ شفاهی‌ خالی‌ از هرگونه‌ تصویر به‌ روی‌ آنتن‌ می‌رفتند و مردم‌ نالان‌ از شرایط‌ اجتماعی‌ هم‌ لبخندی‌ میهمانشان‌ می‌کردند.اما از دل‌ همین‌ رادیو گروهی‌ بیرون‌ آمدند که‌ به‌ یکباره‌ سلیقه‌ خاص‌ و عام‌ را در زمینه‌ طنز تلویزیونی‌ تغییر دادند و گروه‌های‌ «صبح‌ جمعه‌ با شما» را که‌ در تلویزیون‌ با اسم‌ «جنگ‌ شب‌» مستقر شده‌ بودند محو کردند. در راس‌ این‌ گروه‌ «داریوش‌ کاردان‌» قرار داشت‌ و بازیگرانش‌ مثل‌ خودش‌ بیشتر سابقه‌ مجری‌ گری‌ رادیو داشتند. افرادی‌ مثل‌ «مهران‌ مدیری‌» و «علی‌ عمرانی‌» همراه‌ با جوانان‌ جویای‌ نامی‌ چون‌ «ارژنگ‌ امیرفضلی‌»، «داود اسدی‌» و «آرش‌ میراحمدی‌» نقش‌های‌ اصلی‌ برنامه‌یی‌ را به‌ عهده‌ گرفتند که‌ ویژگی‌ عمده‌ آن‌ شوخی‌ با برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ و آگهی‌ها و حتی‌ فیلم‌های‌ سینمایی‌ بود. این‌ گونه‌ تازه‌یی‌ از طنز تلویزیونی‌ بود که‌ در آن‌، کلام‌ نقش‌ چندانی‌ نداشت‌ و بیشتر موقعیت‌ها و شرایط‌ بود که‌ خنده‌دار جلوه‌ می‌کرد. این‌ برنامه‌ بشدت‌ مورد تحسین‌ خاص‌ و عام‌ قرار گرفت‌. بازیگرانش‌ یک‌ شبه‌ ره‌ صدساله‌ رفتند و به‌ چهره‌های‌ اول‌ بدل‌ شدند. شوخی‌ با برنامه‌های‌ پرمخاطبی‌ همچون‌ مسابقه‌ هفته‌، هنر هفتم‌، آگهی‌های‌ تلویزیونی‌ و آداب‌ و رسوم‌ سامورایی‌ها و گانگسترها خیلی‌ زود نقل‌ محافل‌ شد ولی‌ نکته‌یی‌ که‌ تبدیل‌ به‌ مهمترین‌ ویژگی‌ این‌ برنامه‌ شد که‌ این‌ شوخی‌ها معمولا به‌ هنگام‌ نقل‌ کردن‌ چندان‌ خنده‌دار به‌ نظر نمی‌آمدند و اصلا نمی‌شد تعریف‌شان‌ کرد و این‌ اجرای‌ شوخی‌ها بودند که‌ حلاوت‌ خاصی‌ به‌ آنها می‌دادند. مخصوصا شوخی‌ با منوچهر نوذری‌ مرحوم‌ و اکبر عالمی‌ که‌ هر دو نقش‌ را مهران‌ مدیری‌ به‌ عهده‌ داشت‌ و این‌ سنگ‌ بنای‌ محبوبیت‌ دست‌نیافتنی‌ بعدی‌اش‌ بود. او چنان‌ شیرین‌ آن‌ مرحوم‌ را تقلید می‌کرد که‌ نمی‌توانستی‌ براحتی‌ از کنارش‌ عبور کنی‌ و تکیه‌کلام‌ها و ژست‌های‌ آن‌ مرحوم‌ را به‌ زیبایی‌ «درشت‌نمایی‌» می‌کرد. امری‌ که‌ موجبات‌ دلخوری‌ نوذری‌ را فراهم‌ آورد و او هم‌ خواست‌ در برنامه‌های‌ متبوعش‌ نوروز ۷۲ را دست‌ بیندازد که‌ بخاطر همان‌ دلایل‌ قبلی‌ چندان‌ موفق‌ از آب‌ درنیامدند.
این‌ اولین‌ و آخرین‌ همکاری‌ داریوش‌ کاردان‌ و تیم‌ نوروز ۷۲ بود. مهران‌ مدیری‌ با اعلام‌ استقلال‌، ارژنگ‌ امیرفضلی‌ و داود اسدی‌ را هم‌ همراه‌ خود کرد تا چند ماه‌ بعد برنامه‌ پرمخاطب‌ پرواز ۵۷ را به‌ روی‌ آنتن‌ ببرد.اما دو سال‌ طول‌ کشید تا «کاردان‌» به‌ همراه‌ «مهرداد خسروی‌» گروهی‌ جدید دست‌ و پا بکنند و برنامه‌ ۳۹ را روانه‌ آنتن‌ کنند. این‌ بار تیم‌ بازیگران‌ کاملا تغییر کرده‌ بود و «حسین‌ رفیعی‌»، «بیژن‌ بنفشه‌خواه‌»، «علی‌ سلیمانی‌»، «سیامک‌ انصاری‌»، «اتابک‌ نادری‌» و «مهران‌ غفوریان‌» که‌ همگی‌ دانشجوی‌ هنر بودند در این‌ برنامه‌ بازی‌ می‌کردند که‌ جمعه‌شب‌ها از شبکه‌ دو پخش‌ می‌شد. ۳۹ هرچند که‌ در جذب‌ مخاطب‌ عام‌ موفق‌ نشد و در نیمه‌ راه‌ تعطیل‌ گردید ولی‌ نوع‌ طنز آن‌ اندیشمندانه‌تر و تفکربرانگیزتر بود.بعدها «کاردان‌» به‌ شبکه‌ یک‌ رفت‌ و نوروز ۷۵ و نوروز ۷۶ را برای‌ این‌ شبکه‌ ساخت‌ تا خاطرات‌ نوروز ۷۲ را زنده‌ کند اما این‌ چنین‌ نشد و او سال‌ به‌ سال‌ برنامه‌هایش‌ بی‌رمق‌تر شد و آوردن‌ تیپ‌ پرطرفدار رادیویی‌اش‌ که‌ در برنامه‌ «عصرانه‌» اجرا می‌کرد استاد خرناس هم‌ کمکی‌ به‌ توفیق‌ برنامه‌ نکرد. تا اینکه‌ او امسال‌ با شبکه‌ ۵/۳ به‌ عرصه‌ تلویزیون‌ برگشت‌.
شبکه‌ ۵/۳در حالی‌ بر روی‌ آنتن‌ رفت‌ که‌ می‌خواست‌ ویژگی‌ بارز و نقطه‌ تمایزش‌ از سایر برنامه‌های‌ طنز شبانه‌، شوخی‌ با برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ باشد. این‌ همان‌ نکته‌یی‌ بود که‌ ۱۲ سال‌ پیش‌ به‌ عنوان‌ اصلی‌ترین‌ پایه‌ «نوروز ۷۲» انتخاب‌ شده‌ بود. در این‌ میان‌ این‌ سوال‌ مطرح‌ می‌شد که‌ آیا سلیقه‌ تماشاگر در این‌ دوازده‌ سال‌ ثابت‌ مانده‌ است‌ یا برنامه‌ها آنچنان‌ تفاوتی‌ کرده‌اند که‌ با شوخی‌های‌ بکر بتوان‌ آنها را به‌ خنده‌ واداشت‌. در این‌ سالها معمولا پای‌ ثابت‌ برنامه‌های‌ طنز بیشتر برنامه‌هایی‌ که‌ ردپای‌ کاردان‌ در آن‌ پیداست‌ شوخی‌ با اخبار و سریال‌های‌ تلویزیونی‌ است‌ که‌ البته‌ برنامه‌ ۹۰ و عادل‌ فردوسی‌پور هم‌ به‌ کرات‌ سوژه‌ این‌ شوخی‌ها قرار گرفته‌اند. اما نمی‌شود به‌ صرف‌ چند تا شوخی‌ متوسط‌ یک‌ برنامه‌ ۹۰ شبی‌ را پیش‌ برد. جایی‌ که‌ عمده‌ترین‌ دلیل‌ محبوبیت‌ این‌ برنامه‌ها وجود متن‌های‌ خوب‌ و خلق‌ تیپ‌های‌ دلپذیر است‌، این‌ برنامه‌ سعی‌ کرد که‌ با اتکا به‌ نوشته‌های‌ کاردان‌ و بدون‌ تیپ‌سازی‌ مخاطب‌ را جذب‌ کند که‌ بشدت‌ ناموفق‌ نشان‌ داد.اما مشکل‌ عمده‌ برنامه‌ آنجایی‌ خود را نشان‌ داد که‌ بعد از چند ماه‌ تعطیلی‌ شبکه‌ ۵/۳ بازیگران‌ جدید روی‌ آنتن‌ رفت‌ و نشان‌ داد که‌ داریوش‌ کاردان‌ در این‌ چند ماهه‌ فکر چندانی‌ برای‌ برنامه‌اش‌ نکرده‌ است‌ و آش‌ همان‌ آش‌ است‌ و کاسه‌ همان‌ کاسه‌.
این‌ یک‌ واقعیت‌ کتمان‌ناپذیر است‌ که‌ تقریبا همه‌ بازیگران‌ موفق‌ طنز تلویزیون‌ کارشان‌ را با کاردان‌ شروع‌ کرده‌اند ولی‌ مشکل‌ اینجاست‌ که‌ هیچکدام‌ از این‌ ستاره‌ها در برنامه‌های‌ کاردان‌ به‌ بالاترین‌ نقطه‌ بازیگری‌ و محبوبیت‌ دست‌ نیافته‌اند و این‌ مهران‌ مدیری‌ بوده‌ است‌ که‌ آنها را به‌ اوج‌ رسانده‌ است‌.ملموس‌ترین‌ مثال‌ برای‌ اثبات‌ این‌ ادعا همین‌ «نظام‌ دوبرره‌» است‌. هادی‌ کاظمی‌ که‌ با ایفای‌ این‌ نقش‌ در شب‌های‌ برره‌ می‌درخشد چند ماه‌ قبل‌ و در سری‌ اول‌ شبکه‌ ۵/۳ ایفای‌ نقش‌ می‌کرد و تقریبا هیچ‌ کسی‌ آن‌ نقش‌ و آن‌ بازیگر را در خاطر ندارد.
داریوش‌ کاردان‌ سالهاست‌ که‌ همان‌ آیتم‌ها را با خود حمل‌ می‌کند و «استاد خرناس‌» را که‌ احتمالا زمانی‌ هم‌ جذاب‌ بوده‌ در برنامه‌های‌ مختلف‌ به‌ کار می‌گیرد.داریوش‌ کاردان‌ شعرهای‌ طنز خوبی‌ می‌سراید. یک‌ مجری‌ مسلط‌ و قابل‌ قبول‌ هم‌ هست‌. لهجه‌های‌ مختلف‌ را هم‌ بخوبی‌ تقلید می‌کند. اما همه‌ اینها باعث‌ نمی‌شود که‌ او بتواند تنها یک‌ برنامه‌ را پیش‌ ببرد. موفقیت‌ مهران‌ مدیری‌ متوقف‌ نماندنش‌ در نوروز ۷۲ بود که‌ به‌ خلق‌ ساعت‌ خوش‌ و طنزهای‌ آیتمی‌ و سپس‌ خانوادگی‌ آپارتمانی‌ و حالا به‌ برره‌ منتهی‌ شده‌ است‌ و تا سال‌های‌ سال‌ بعد به‌ عنوان‌ نامی‌ ماندگار در عرصه‌ طنز تلویزیون‌ باقی‌ خواهد ماند.برنامه‌ شبکه‌ ۵/۳، نکته‌ مثبتی‌ در کارنامه‌ کاردان‌ محسوب‌ نمی‌شود که‌ هیچ‌، حتی‌ خاطره‌ برنامه‌های‌ قبلی‌اش‌ را هم‌ در ذهن‌ بیننده‌ مخدوش‌ می‌کند. مجموعه‌یی‌ که‌ از متن‌های‌ ضعیف‌، پیش‌ پا افتاده‌ و تاریخ‌ مصرف‌ گذشته‌، بازی‌های‌ نه‌ چندان‌ قوی‌ و مهمتر از آن‌ کارگردانی‌ ضعیف‌ فقط‌ قصد آنتن‌ پرکنی‌ صرف‌ دارد.

حمید رستمی‌
منبع : روزنامه اعتماد