شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آشنائی با استاد بهمن امین، مربی هنرمند


آشنائی با استاد بهمن امین، مربی هنرمند
شما خوانندگان عزیز را با یکی از مربیان کاراته که از هنرمندان نیز تلقی می‌گردند، آشنا می‌کنیم. استاد بهمن امین دارای کمربند سیاه دان ۴ از سبک کیوکوشین کاراته می‌باشند که در کنار هنر کاراته در هنرهای دیگری نیز استعدادهای فراوانی دارند که در این مصاحبه از زبان خود ایشان می‌شنویم.
▪ لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
ـ بنده بهمن امین، متولد ۱۳۴۸، کمربند مشکی دان ۴ که در شهرستان کرج مشغول فعالیت هستم.
▪ شغل شما به‌غیر از کاراته چیست؟
ـ بنده دبیر رسمی آموزش و پرورش در رشتهٔ ادبیات فارسی هستم که حدود ۲۰ سال سابقهٔ کار در این وزارتخانه را دارم و اکنون در دبیرستان‌های ناحیهٔ یک کرج مشغول تدریس در رشتهٔ ادبیات فارسی در مقطع متوسطه و پیش‌دانشگاهی هستم و با چند آموزشگاه علمی آزاد و غیرانتفاعی نیز در تهران و کرج همکاری داشته و دارم.
▪ سابقهٔ فعالیت‌های ورزشی شما در رشتهٔ کاراته به چند سال پیش برمی‌گردد؟
ـ دقیقاً از تاریخ ۳۰/۸/۱۳۶۳ کاراته را در سبک کیوکوشین در باشگاه تختی رامسر زیر نظر استاد علی فاخری شروع کردم.
▪ آیا مقام قهرمانی هم داشتید؟
ـ در سبک کیوکوشین در دههٔ ۶۰ چند دوره مقام قهرمانی، دو دوره نایب قهرمانی و یک بار مقام سوم را در کارنامه خود دارم و از حدود سال ۶۷ در کنار شرکت در مسابقات و داوری به مربی‌گری پرداختم و در آذرماه ۸۵ (دسامبر ۲۰۰۶) در کاپ ۲۰۰۶ فرانسه در شهر Bayox به مقام چهارم پیشکسوتان نایل شدم.
▪ شما غیر از کاراته و شغل دبیری با هنرهای دیگری هم آشنا هستید؟ لطفاً توضیح بفرمائید.
ـ یادم می‌آید در سال ۱۳۶۷ با دوستی هنرمند که نامش را حتی به یاد ندارم آشنا شدم که ایشان خطی خوش داشت و با مشق این بیت به عالم خوشنویسی و هنر وارد شدم:
ای برادر راز خود هرگز مگو با یار خود
یار را یاری بود از یار یار اندیشه کن
و از آن زمان من با توجه به مشغلهٔ زیادی که داشتم به فعالیت در زمینه‌های مختلف هنری از جمله فراگیری هنر خوشنویسی در محضر استادان مختلف و هنر موسیقی (نوازندگی سه‌تار و نی) که در نی از محضر استادانی چون استاد ناصری‌نیا ـ استاد آبیاری ـ استاد بهزاد فروهری ـ استاد جمشید عندلیبی کسب فیض نمودم. در رشته نگارگری ابتدا از محضر استاد ارجمندم جناب حسین‌علی ماچیانی در رشتهٔ تذهیب و گل و مرغ بهره بردم و سپس افتخار پیدا کردم تا در کرج خدمت استاد محمدباقر آقامیری برسم که ایشان منبع فیض و محبت و اخلاق و هنر و از جمله هنرهای رزمی هستند که در ورزش کاراته و نگارگری توأماً استادی بی‌بدیل‌اند. از همین فرصت استفاده می‌کنم و عرض ادب و ارادت دارم خدمت همهٔ استادانی که به نوعی افتخاری شاگردی محضر آنها را داشته‌ام هرچند درس‌هائی که گرفته‌ام به دلیل کمبود وقت با توجه به شغل معلمی قادر به پی‌گیری تخصصی هیچ‌کدام از هنرها نیستم ولی هرگز هیچ‌کدام از این رشته‌های هنری را رها نکرده و هم‌چنان فعالیت دارم.
▪ همان‌طوری که خودتان اشاره فرمودید آیا زمان و انرژی اجازه می‌دهد که شما به همهٔ این هنرها در موازات هم برسید؟
ـ همان‌طوری که عرض کردم آن‌طور که باید و شاید واقعاً فرصت یک تلاش و پی‌گیری تخصصی و حرفه‌ای نیست اما در هر صورت در هنر باید رنج تحمل کرد تا به گنج رسید.
به قول سعدی:
به دریا در غنایم بی‌شمار است
اگر آسوده خواهی بر کنار است
و یا به قول حافظ:
نازپرورده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوهٔ رندان بلاکش باشد
▪ در پایان بفرمائید چه توقعی از مسئولین و مردم دارید؟
ـ توقع من در درجهٔ اول از مسئولین محترم نهادهای ورزشی در آموزش و پرورش این است که باید مرجعی را جهت شناخت نیروهائی که در کنار این‌همه مشغله و فشار کار و زندگی روزمره به کار ورزش و هنر آن هم به شکل حرفه‌ای می‌پردازند، به‌عنوان مثال بنده که مشغول این‌همه فعالیت هنری هستم شاید تاکنون از طرف هیچ وزارتخانه‌ و نهادی مورد تشویق قرار نگرفته‌ام و با وجود این‌همه مقام و مدارکی که در زمینه‌های خوشنویسی و نقاشی و کاراته و غیره دارم، حتی در حد یک تشویق ساده و خشک و خالی هم از طریق آموزش و پرورش که در آن اشتغال دارم ـ مورد لطف قرار نگرفته‌ام و این بی‌توجهی به‌نظر بنده اگر برای هیچ‌کسی ضرر نداشته باشد حداقل برای قشر جوانی که در اطراف من در حال تحصیل و یا کارآموزی هستند، بی‌ضرر نیست. چراکه معلم در همهٔ زمینه‌ها برای دانش‌آموز خود یک الگوی زنده و پویا و تمام عیار است و اگر معلم نتواند با وجود تبحر در چند رشتهٔ هنری و ورزشی و علمی، زندگی عادی و روزمره (غم نان) خود را حل کند بحث الگو بودن، دچار اشکال می‌شود. لذا توقع بنده یک توقع شخصی نیست بلکه عدم توجه به فعالیت‌های هنری و ورزشی من و عدم حمایت فکر و مالی از این مقوله‌ها، بی‌توجهی به اصل هنر است چراکه بنده تمام تلاشم در طول این سال‌ها این بود که هنرم را تجاری نکنم اما نوع نگاه مسئولین به قضیه بستگی به شناخت آنها دارد و در این مقوله و به‌عنوان حسن ختام بیتی را از حافظ ارائه می‌کنم که زبان و مقتضای حال است:
سمند دولت اگر چند سر کشیده رود
زهمرهان به‌سر تازیانه یاد کنید
▪ ظاهراً شمادستی هم در شعر دارید؟ در صورت امکان از سروده‌های خودتان اگر چیزی در ذهن دارید به عنوان حسن ختام بفرمائید.
ـ البته بنده ادعائی در شعر ندارم چراکه شعر چه در حوزهٔ ادبیات کلاسیک و چه در حوزه ادبیات معاصر در کنار هنرها و شاید بیش از آنها از جایگاه رفیعی برخوردار است که بهترین گواه بر این مدعا شعرای بزرگی هستند که نمونه‌هائی از آنها از رودکی و فردوسی بزرگ شروع و با عطار و نظامی و ناصرخسرو و حافظ و مولانا و سعدی ادامه و با صائب تبریزی و شعرای معاصر چون ملک‌الشعرای بهار و فرخی یزدی و ایرج میرزا و میرزاده عشقی و استاد شهریار و هوشنگ ابتهاج و دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی و زنده‌یاد دکتر حسن حسینی و دکتر قیصر امین‌پور و بسیاری دیگر که در این مجال کوتاه امکان بیان اسامی گران‌قدر همهٔ آنها نیست. اما به هرحال هرکسی رنج‌مویه‌ها و دل نوشته‌های خودش را گاهی به زبان قلم ثبت می‌کند که بنده نیز از این قضیه مستثنی نیستم و اینک یکی از آن دل نوشته‌ها:
جمعی را می‌شناسم
که دیرگاهی است
در پشت پرچین‌های انتظار
تمام سهم گفتنشان را
به چشم‌هایشان بخشیده‌اند
و در انتظار تلألو نوری غریب‌وار
افسوس کوچه را جز ازدحام خلوتی
و پنجره را جز غربتی غریب نیست.
در پایان از همه کسانی که به نوعی در ترغیب تشویق و ادامه این راه مرا در جهت نیل به مقصود و جایگاهی که در آن قرار دارم، دستگیری کردند، سپاسگزارم.
منبع : ماهنامه دنیای کاراته


همچنین مشاهده کنید