جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا
بیان مسئله طرح علم و دین
دستیابی به طرحی پیشرو و جامع نگر جهت فعالیت منسجم و موثر در نهضت نرم افزاری آنچنان كه پاسخی ایجابی به مسائل مذكور دهد، تحقق شبكه تحقیقاتی است كه ابعاد جهت داری (نسبت به نیازهای نظام اسلامی)، خلاقیت، تفاهم و برهم افزایی علمی، یكپارچگی و اجتماعی بودن(جامعه پذیر) را داراست و می تواند نرم افزارهای مورد نیاز جامعه اسلامی را در سطوح تولید، بومی سازی و گزینش واردات ( بوسیله ساختار اجتماعی خود كه به او توانایی تحقیقات در رشته ها و سطوح مختلف با تعامل و ارتباط با یكدیگر)، هماهنگی فعالیتهای علمی و فرهنگی، فرهنگسازی، مشاركت كلیه سطوح و اقشار (اجتماعی كردن نهضت) و استفاده از ظرفیت های موجود را فراهم آورد.
بطور خلاصه طرح علم و دین در راستای تحقق نهضت تولید علم در پی دستیابی به اهداف زیر بواسطه فعالیتهای نظاممند از طریق ایجادشبكه تحقیقات میباشد:
الف) فرهنگ سازی نسبت به ضرورت اخلاق علمی و تولید علم
ب) تخصصی کردن نهضت نرمافزاری در سه حوزه تولید علم دینی، بومی سازی و گزینش واردات
ج) نیروسازی جهت نهضت نرم افزاری.
این طرح بصورت برنامه ای به اجرا در می آید كه هم اكنون برنامه اول آن در حال اجراست. هدف برنامهی اول این طرح، فرهنگسازی می باشد. تعریف و اجرای چند پروژهی علمی، تامین منابع علمی مورد نیاز فعالیت درازمدت طرح و تهیه بانك اطلاعات علاوه بر فعالیتهای فرهنگسازی جزء فعالیتهای برنامه اول میباشد.
برنامهی دوم طرح، علاوه بر پیگیری اهداف برنامه اول، آموزش و توسعهی منابع انسانی و طرحریزی، ساماندهی و اجرای فاز اول از شبكهی تحقیقات را در دستور كار خود قرار میدهد. حلقهی اتصال برنامهی اول و دوم طرح، طراحی فعالیتهایی _ در فاز نهایی برنامهی اول_ با هدف شناسایی فعالان علمی و ایجاد فضای همدلی، همفكری برای همكاری میان آنها و آموزش مقدمات لازم (علمی و اجرایی) میباشد. طرحریزی و ساماندهی بانك اطلاعات تخصصی، برگزاری میزگرد تولید علم دینی، برگزاری همایش ضرورت و چیستی جنبش نرمافزاری، برخی از این فعالیتها میباشند.
دورهی تابستانی طرح علم و دین جزء پیشنیازهای دورهی آموزشی طرح در آینده و ایجاد هستههای علمی و شبكهی تحقیقات بین آنها میباشد.
ارائه طرحی جامع و متناسب برای گذر از وضعیت نامطلوب سیاسی، فرهنگی و اقتصادی كشور و وصول به جامعه آرمانی ترسیم شده توسط حضرت امام (ره) نیازمند آسیب شناسی و شناخت تمامی عوامل دخیل در ساخت و ساز اجتماعی و اولویت بندی و نسبت سازی بین آنهاست تا در پی آن قادر به كنترل، محدود سازی و رفع و محو آسیب ها و دستیابی به اهداف باشیم.
مشكل اساسی كشور ما جریان مهندسی توسعه اجتماعی غربی (سرمایه داری لیبرال)، در بستری نامتناسب ( نظام فرهنگی ایرانی اسلامی) است، بدین گونه الگوها، دانش ها و معادلات نظام سرمایه داری لیبرال كه بر اساس فرهنگ مادی می باشد و با فرهنگ اسلامی- ایرانی در تعارضند در تمام عرصه های حیات بشری جریان یافته كه علاوه بر اینكه در حل معضلات ناكارآمد بوده اند،موجب بروز ناهنجاریها و آسیب هایی گردیده اند.
بدین سان نفوذ مفاهیم، ساختارها و محصولات نظام غربی در پیدایش چالشها و آسیبها سهم عمدهای را داشتهاند. برای اشاره به این نفوذ میتوان حاكمیت روشها و الگوهای غربی بر برنامههای توسعهی كشور را مثال زد كه علاوه بر آن، شیوه دستهبندی امور و فعالیتها، تعیین اهداف، سیاستهای كلان، شاخصهای توسعه، نحوه توزیع بودجه و سایر ابعاد و مراحل برنامهریزی را نیز در بر میگیرد. اما ناهنجاریهای موجود نمیتوانند بر رویكرد كشور به سوی سرمایه داری لیبرال منحصر شوند، زیرا همزمان با ترویج نظام سرمایهداری در نظام مدیریتی كشور، برخی روشها و آثار و گرایشهای سوسیالیستی (كه طی دهه نخست انقلاب به منظور تحقق عدالت اجتماعی در جریان مدیریت كلان كشور بكار گرفته شد) در بستر جامعه اسلامی (كه نه تنها فاقد هرگونه سنخیت و هماهنگی در اصول و مبانی اسلامی، بلكه دقیقاً معارض با آنهاست) و همچنین طرح و كاربست علایق و سلایق شخصی گاه معارض و متضاد در مهندسی تكامل اجتماعی ما رخنه كرده و در نهایت سامان و سازمان مطلوب را گسسته و التقاط و تشتت و به تبع آن، ناكارآمدی دینی را به مام پیكره نظام سرایت داده است، البته مواردی چون رهبری نظام و برخی مسئولین دلسوز انقلابی و فرهنگ اسلامی جامعه مانع تحقق كامل سرمایه داری لیبرال در ایران اسلامی گردیده است ولی در عین حال سهم تاثیر اصلی در ایجاد ناهنجاریها و آسیبها اصالتاً بر خصوصیات و ذات بحران آفرین نظام سرمایهداری مربوط است. بنابراین عدم وجود مدیریت یكپارچه اجتماعی بر پایهی مبانی و آموزههای اسلام ناب،علت اصلی آسیبها و عقبماندگی از آرمانهاست. به این ترتیب ناهماهنگی در مدیریت اجتماعی موجب ناهماهنگی در حوزههای مدیریت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی گردیده است؛ كه در پایه و اساس ناشی از عدم دستیابی جامعه ما به نظام مفاهیم و منظومه علوم یكپارچه و هماهنگ دینی میباشد و یا به بیان دیگر نظام فكری الهی كه جهت مدیریت دینی تمام عرصههای اجتماعی ضروریست. به دیگر سخن از هنگام ورود اسلام به عرصه اجتماعی و حكومت، بقاء و توسعه دینی جامعه در گرو تولید فكر عهدهدار عمل دینی میباشد. فكری كه عمل اجتماعی یكپارچه را تامین و تضمین كند. بدین سان با تولید فكر و نظام مفاهیم دینی، علوم و سپس مدلها و الگوهای توسعه كشور كه مقدمه تمدن سازیست سامان مییابند.
● خلا مفاهیم بنیادین دینی، به ویژه مفاهیم روشی
در كنار خلاء مفاهیم لازم انقلاب اسلامی، مفاهیم روشی و متدی از بنیادی ترین و ضروری ترین اجزاء نظام مفاهیم دینی می باشد كه امكان تولید و جهت دادن به نظام مفاهیم را مهیا می كند. روش با ارائه روش تحقیق های علوم مختلف و همچنین ارائه اصول فقه حكومتی، دانشگاه و حوزه را در امر تئوری پردازی و مفهوم سازی و تولید علم توانا می گرداند و پایگاه هماهنگ كننده كلیه علوم حوزوی و دانشگاهی می باشد. غرب نیز به وسیله روشی ( روش پوزیویستی ) كه به سراسر جهان صادر نموده، قادر به هماهنگی تمام علوم در جهت اهداف خود، به صورت شبكه جهانی تولید علم گردیده و تمدن خویش را جهانی ساخته است . ما نیز در جهت استقلال تمدنی خویش(نه استقلال حاكمیتی كه اكثر كشورها دارا هستند) و جامعه پردازی دینی، نیازمند تولید علوم هماهنگ (نظام مفاهیم) و پیش از آن روش تولید علم دینی می باشیم. پرواضح است در میان تمام نقایص و كمبودهای جامعه ما در حوزه فرهنگ و علم "مفاهیم روشی" از اهمیت و جایگاه بنیادی و راهبردی خاصی برخوردار می باشد كه باید در قالب نهضت تولیدعلم بدان دست یابیم.
● چالش در مدیریت تحقیقات
یكی از عوامل مهم و اساسی در فقدان نظام مفاهیم دینی بویژه مفاهیم روشی، چالش در مدیریت فرهنگی كشور بخصوص در مدیریت تحقیقات می باشد. چرا كه اساساً تولید علم فارغ از وجود یك شبكه و نهضت اجتماعی هدایت و كنترل شده ممكن نیست. عهده دار مدیریت، كنترل و هدایت این شبكه، مدیریت تحقیقات كشور می باشد كه دچار نقایص و مشكلاتی است، پیش از بررسی مدیریت تحقیقات كشور، نگاهی بازشناسانه به مدیریت فرهنگی كشور ضروریست زیرا كه در صورت نقص و ضعف در آن به مدیریت تحقیقات و تولید علم كشور بعنوان زیرمجموعه آن سرایت می كند. مدیریت فرهنگی جامعه ما بعلت فقدان استراتژی فرهنگی و كمبود خط مشی مستقل و عدم اعمال مدیریت همه جانبه و فراگیر، نتوانسته وضعیت فرهنگی (و نیز علمی) كشور را ساماندهی و سازماندهی كند. بدین ترتیب تهاجم فرهنگی دشمن به نتیجه رسیده و گرفتار فرسایش فرهنگی می شویم. معین نبودن استراتژی فرهنگی و عدم اعمال مدیریت یكپارچه در این حوزه ناهماهنگی و تشتت فعالیتهای فرهنگی و سازمانهای فرهنگی و ایجاد خلاءهایی كه فرصت نفوذ فرهنگ رقیب است را موجب گردیده است. آثار آن نیز در ناهماهنگی و عدم وحدت و واگرایی فعالیتهای نهادهای فرهنگساز مانند صدا و سیما تا نهادهای مولد اندیشه مانند حوزه و دانشگاه نمایان است. این ضعف به نوبه خود اثرات سوءی را در مدیریت تحقیقات در برداشته و آن را با چالش هایی روبه رو ساخته است. از جمله آن می توان به فقدان استراتژی هماهنگ و مدیریت یكپارچه در آن اشاره نمود. مدیریت تحقیقات به عنوان موتور مولد اندیشه در جامعه، از ناهمخوانی حركت آن با آرمان~های انقلاب رنج می~برد. از نقایص و مشكلات مدیریت تحقیقات و تولید علم در ایران می توان به عدم حساسیت نسبت به ضروریات و نیازمندی های انقلاب اسلامی و نیاز مفهومی و ضرورت نظریه پردازی در قلمرو فکر دینی در آن (به بیان دیگر تولید، بومی سازی و گزینش واردات علم و تكنولوژی) یاد كرد (كه در این زمینه گامی جدی برداشته نشده است). حتی سروسامان دادن به وضعیت تحقیقات و پژوهش كشور با جهت رایج جهانی و بومی سازی آن نیز دچار ضعف است. مدیریت تحقیقات در تحقق نظام تحقیقات جامع كشور و تنظیم روابط نهادهای تحقیقاتی از جمله حوزه و دانشگاه حتی برای بومیسازی و سامان دادن به تولید علم كنونی و رشد در R&D و نه تولید اندیشه و فكر دینی عمل مدار عاجز بوده است. عدم اعمال مدیریت تحقیقات، ارائه نظام موضوعات تحقیقاتی دینی اجتماعی، جهت پاسخگویی به نیازمندیهای تكاملی جامعه اسلامی، را واگذاشته كه در اثر آن یا موضوعات تحقیق و پژوهش دینی نیستند یا برخاسته از نیازمندیهای اجتماعی نیستند و یا گرفتار سطحی بودن و عدم برآیند و تاثیر اجتماعی شده اند و در نهایت تتبع گرایی به معارف و آموزه های مدرنیته و گسیختگی و تشتت در تحقیق و پژوهش فراگیر گردیده است. از سوی دیگر یكی از نقص های اساسی به آن عدم حمایت مالی، امكانی و یا سیاسی گروهها و نهادهای جهادگر در تولید اندیشه دینی (بعلت قوانین و روابط نادرست آن كه خود بدان آگاهند) می باشد.
چالش در مقوله مدیریت تولید علم و تحقیقات مانع جدی و اساسی تولید اندیشه و فكر دینی كاربردی بویژه مفاهیم روشی گردیده است. مدیریت شبكه تحقیقات، بواسطه مشاركت كلیه سطوح و تعامل و پالایش افكار و گمانه ها و برهم افزایی آنها، در تئوری پردازی و مفهوم سازی و تولید مفاهیم دینی كاربردی نقش اصلی را ایفا می كند. از سوی دیگر تسهیل ارتباطات و ایجاد امكانات و زمینه سازی رقابتی شدن فعالیتهای علمی و مناسب سازی ساختارها و فضا سازی جهت مشاركت عمومی كه همه تاثیر بسزایی در مفهوم سازی دارند، از طریق سازماندهی و مدیریت یكپارچه آن تحقق پیدا می كند.
● ضعف و عدم حساسیت فرهنگ عمومی و تخصصی پیرامون تولیدعلم دینی
نقش فرهنگ جامعه در سیاستگذاریها شایسته تامل است. به درستی که حسب نگاه فرهنگ اجتماعی، اعم از عمومی و تخصصی پیرامون مقولات اجتماعی، مدیریت کلان جامعه خود را سازمان میدهد سپس سیاستگذاریها، برنامهریزیها و تخصیص منابع را همسو میگرداند. بدین سان اهمیت تولید فکر و اندیشه و جایگاه آن در توسعه کشور از منظر عوام و خواص، تاثیر بسزایی در پیریزی، ساختیابی و سرانجام آن دارد.
فرهنگ اجتماعی بسترساز غالب تصمیمسازیها، تصویب قوانین و تصمیمگیریهاست و بواسطهی مکانیزمهای خاص خود روی فرآیندهای سیاستگذاری، برنامهریزی و اقدامات اجتماعی تاثیر مینهد. در حقیقت، خواست و طلب اجتماعی، که خاستگاه آن فرهنگ اجتماعی میباشد، هدفساز و نظامدهندهی روابط اجتماعی میباشد. این از آنجا ناشی میشود که نیاز (موثر) اجتماعی تحت هر مدیریتی (اجتماعی) موتور محرک جامعه است.
علاوه بر نقش هدفسازی و جهتدهی فرهنگ اجتماعی، دو نقش مهم دیگر برای آن احصاء میشود؛ نخست پشتیبانی و حمایت از سیاستها و برنامههایی که در پی رفع نیازهای اجتماعی هستند (که در نازلترین سطح آن، اختصاص منابع مالی و امکانی بصورت خیریه و وقف است.) و دیگری پرسشگری و سوال از مراحل تحقق اقدامات میباشد. بدین واسطه از انحراف برنامهها جلوگیری میشود و کنترل و هدایت مدام جریان پاسخگویی به خواست اجتماعی و تحقق عملی سیاستها بطور حتم صورت میپذیرد.
اما پژوهش، تحقیق و تولید علوم اسلامی در فرهنگ جامعهی ما بویژه دانشگاهیان و حوزویان چندان منزلتی ندارد و نقش آن در حل بحرانهای اجتماعی مغفول است و تکرار بدون عمل ایجابی این مسئله و تنها نقد علوم غربی، آن را در حد شعار نگه داشته و موجبات ناامیدی نسبت به تحقق آن را فراهم کرده است. مهجور ماندن علوم اسلامی در فرهنگ ما سبب عدم اهتمام پرشور، رسمی و برنامهریزی شده و در نتیجه ورود بدون مدیریت و نظارت علم و تکنولوژی غرب گردیده است. در این میان بیماری مدرکگرایی، تتبعگرایی در تحقیقات و فقدان تحقیقات بومی جامعه علمی نیز کشور را فرا گرفته است و حرکت امیدوارکنندهای جهت ساماندهی اوضاع نیست.
از این رو فرهنگسازی در تمام سطوح جامعه بویژه در میان دانشجویان وطلاب بعنوان یکی از ماموریتهای ضروری نهضت تولید علم میبایست پیگیری شود و حضور فعال وزارتخانهها و نهادهایی مانند صدا و سیما، آموزش و پرورش و وزارت علوم را طلب می کند. از آثار و برکاتی که فرهنگسازی در این مقوله به همراه خواهد داشت میتوان به این موارد اشاره کرد: تصویب سیاستها، برنامهها و تخصیص منابع، بسیج و هماهنگی نهادها و خصوصاً تحرک مدیریت فرهنگی و تحقیقات کشور به سوی تولید علم و انجام تمهیدات لازم، رشد تعداد پژوهشگران و افزایش عمق و علاقهی آنان، گسترش، عمق یافتن و انسجام پژوهشها و تحقیقات و افزایش ارتباط و تعامل آنها با نیازهای اصیل جامعهی دینی ما و در نهایت آمادگی جهت تولید اجتماعی علوم.
بطور خلاصه طرح علم و دین در راستای تحقق نهضت تولید علم در پی دستیابی به اهداف زیر بواسطه فعالیتهای نظاممند از طریق ایجادشبكه تحقیقات میباشد:
الف) فرهنگ سازی نسبت به ضرورت اخلاق علمی و تولید علم
ب) تخصصی کردن نهضت نرمافزاری در سه حوزه تولید علم دینی، بومی سازی و گزینش واردات
ج) نیروسازی جهت نهضت نرم افزاری.
این طرح بصورت برنامه ای به اجرا در می آید كه هم اكنون برنامه اول آن در حال اجراست. هدف برنامهی اول این طرح، فرهنگسازی می باشد. تعریف و اجرای چند پروژهی علمی، تامین منابع علمی مورد نیاز فعالیت درازمدت طرح و تهیه بانك اطلاعات علاوه بر فعالیتهای فرهنگسازی جزء فعالیتهای برنامه اول میباشد.
برنامهی دوم طرح، علاوه بر پیگیری اهداف برنامه اول، آموزش و توسعهی منابع انسانی و طرحریزی، ساماندهی و اجرای فاز اول از شبكهی تحقیقات را در دستور كار خود قرار میدهد. حلقهی اتصال برنامهی اول و دوم طرح، طراحی فعالیتهایی _ در فاز نهایی برنامهی اول_ با هدف شناسایی فعالان علمی و ایجاد فضای همدلی، همفكری برای همكاری میان آنها و آموزش مقدمات لازم (علمی و اجرایی) میباشد. طرحریزی و ساماندهی بانك اطلاعات تخصصی، برگزاری میزگرد تولید علم دینی، برگزاری همایش ضرورت و چیستی جنبش نرمافزاری، برخی از این فعالیتها میباشند.
دورهی تابستانی طرح علم و دین جزء پیشنیازهای دورهی آموزشی طرح در آینده و ایجاد هستههای علمی و شبكهی تحقیقات بین آنها میباشد.
ارائه طرحی جامع و متناسب برای گذر از وضعیت نامطلوب سیاسی، فرهنگی و اقتصادی كشور و وصول به جامعه آرمانی ترسیم شده توسط حضرت امام (ره) نیازمند آسیب شناسی و شناخت تمامی عوامل دخیل در ساخت و ساز اجتماعی و اولویت بندی و نسبت سازی بین آنهاست تا در پی آن قادر به كنترل، محدود سازی و رفع و محو آسیب ها و دستیابی به اهداف باشیم.
مشكل اساسی كشور ما جریان مهندسی توسعه اجتماعی غربی (سرمایه داری لیبرال)، در بستری نامتناسب ( نظام فرهنگی ایرانی اسلامی) است، بدین گونه الگوها، دانش ها و معادلات نظام سرمایه داری لیبرال كه بر اساس فرهنگ مادی می باشد و با فرهنگ اسلامی- ایرانی در تعارضند در تمام عرصه های حیات بشری جریان یافته كه علاوه بر اینكه در حل معضلات ناكارآمد بوده اند،موجب بروز ناهنجاریها و آسیب هایی گردیده اند.
بدین سان نفوذ مفاهیم، ساختارها و محصولات نظام غربی در پیدایش چالشها و آسیبها سهم عمدهای را داشتهاند. برای اشاره به این نفوذ میتوان حاكمیت روشها و الگوهای غربی بر برنامههای توسعهی كشور را مثال زد كه علاوه بر آن، شیوه دستهبندی امور و فعالیتها، تعیین اهداف، سیاستهای كلان، شاخصهای توسعه، نحوه توزیع بودجه و سایر ابعاد و مراحل برنامهریزی را نیز در بر میگیرد. اما ناهنجاریهای موجود نمیتوانند بر رویكرد كشور به سوی سرمایه داری لیبرال منحصر شوند، زیرا همزمان با ترویج نظام سرمایهداری در نظام مدیریتی كشور، برخی روشها و آثار و گرایشهای سوسیالیستی (كه طی دهه نخست انقلاب به منظور تحقق عدالت اجتماعی در جریان مدیریت كلان كشور بكار گرفته شد) در بستر جامعه اسلامی (كه نه تنها فاقد هرگونه سنخیت و هماهنگی در اصول و مبانی اسلامی، بلكه دقیقاً معارض با آنهاست) و همچنین طرح و كاربست علایق و سلایق شخصی گاه معارض و متضاد در مهندسی تكامل اجتماعی ما رخنه كرده و در نهایت سامان و سازمان مطلوب را گسسته و التقاط و تشتت و به تبع آن، ناكارآمدی دینی را به مام پیكره نظام سرایت داده است، البته مواردی چون رهبری نظام و برخی مسئولین دلسوز انقلابی و فرهنگ اسلامی جامعه مانع تحقق كامل سرمایه داری لیبرال در ایران اسلامی گردیده است ولی در عین حال سهم تاثیر اصلی در ایجاد ناهنجاریها و آسیبها اصالتاً بر خصوصیات و ذات بحران آفرین نظام سرمایهداری مربوط است. بنابراین عدم وجود مدیریت یكپارچه اجتماعی بر پایهی مبانی و آموزههای اسلام ناب،علت اصلی آسیبها و عقبماندگی از آرمانهاست. به این ترتیب ناهماهنگی در مدیریت اجتماعی موجب ناهماهنگی در حوزههای مدیریت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی گردیده است؛ كه در پایه و اساس ناشی از عدم دستیابی جامعه ما به نظام مفاهیم و منظومه علوم یكپارچه و هماهنگ دینی میباشد و یا به بیان دیگر نظام فكری الهی كه جهت مدیریت دینی تمام عرصههای اجتماعی ضروریست. به دیگر سخن از هنگام ورود اسلام به عرصه اجتماعی و حكومت، بقاء و توسعه دینی جامعه در گرو تولید فكر عهدهدار عمل دینی میباشد. فكری كه عمل اجتماعی یكپارچه را تامین و تضمین كند. بدین سان با تولید فكر و نظام مفاهیم دینی، علوم و سپس مدلها و الگوهای توسعه كشور كه مقدمه تمدن سازیست سامان مییابند.
● خلا مفاهیم بنیادین دینی، به ویژه مفاهیم روشی
در كنار خلاء مفاهیم لازم انقلاب اسلامی، مفاهیم روشی و متدی از بنیادی ترین و ضروری ترین اجزاء نظام مفاهیم دینی می باشد كه امكان تولید و جهت دادن به نظام مفاهیم را مهیا می كند. روش با ارائه روش تحقیق های علوم مختلف و همچنین ارائه اصول فقه حكومتی، دانشگاه و حوزه را در امر تئوری پردازی و مفهوم سازی و تولید علم توانا می گرداند و پایگاه هماهنگ كننده كلیه علوم حوزوی و دانشگاهی می باشد. غرب نیز به وسیله روشی ( روش پوزیویستی ) كه به سراسر جهان صادر نموده، قادر به هماهنگی تمام علوم در جهت اهداف خود، به صورت شبكه جهانی تولید علم گردیده و تمدن خویش را جهانی ساخته است . ما نیز در جهت استقلال تمدنی خویش(نه استقلال حاكمیتی كه اكثر كشورها دارا هستند) و جامعه پردازی دینی، نیازمند تولید علوم هماهنگ (نظام مفاهیم) و پیش از آن روش تولید علم دینی می باشیم. پرواضح است در میان تمام نقایص و كمبودهای جامعه ما در حوزه فرهنگ و علم "مفاهیم روشی" از اهمیت و جایگاه بنیادی و راهبردی خاصی برخوردار می باشد كه باید در قالب نهضت تولیدعلم بدان دست یابیم.
● چالش در مدیریت تحقیقات
یكی از عوامل مهم و اساسی در فقدان نظام مفاهیم دینی بویژه مفاهیم روشی، چالش در مدیریت فرهنگی كشور بخصوص در مدیریت تحقیقات می باشد. چرا كه اساساً تولید علم فارغ از وجود یك شبكه و نهضت اجتماعی هدایت و كنترل شده ممكن نیست. عهده دار مدیریت، كنترل و هدایت این شبكه، مدیریت تحقیقات كشور می باشد كه دچار نقایص و مشكلاتی است، پیش از بررسی مدیریت تحقیقات كشور، نگاهی بازشناسانه به مدیریت فرهنگی كشور ضروریست زیرا كه در صورت نقص و ضعف در آن به مدیریت تحقیقات و تولید علم كشور بعنوان زیرمجموعه آن سرایت می كند. مدیریت فرهنگی جامعه ما بعلت فقدان استراتژی فرهنگی و كمبود خط مشی مستقل و عدم اعمال مدیریت همه جانبه و فراگیر، نتوانسته وضعیت فرهنگی (و نیز علمی) كشور را ساماندهی و سازماندهی كند. بدین ترتیب تهاجم فرهنگی دشمن به نتیجه رسیده و گرفتار فرسایش فرهنگی می شویم. معین نبودن استراتژی فرهنگی و عدم اعمال مدیریت یكپارچه در این حوزه ناهماهنگی و تشتت فعالیتهای فرهنگی و سازمانهای فرهنگی و ایجاد خلاءهایی كه فرصت نفوذ فرهنگ رقیب است را موجب گردیده است. آثار آن نیز در ناهماهنگی و عدم وحدت و واگرایی فعالیتهای نهادهای فرهنگساز مانند صدا و سیما تا نهادهای مولد اندیشه مانند حوزه و دانشگاه نمایان است. این ضعف به نوبه خود اثرات سوءی را در مدیریت تحقیقات در برداشته و آن را با چالش هایی روبه رو ساخته است. از جمله آن می توان به فقدان استراتژی هماهنگ و مدیریت یكپارچه در آن اشاره نمود. مدیریت تحقیقات به عنوان موتور مولد اندیشه در جامعه، از ناهمخوانی حركت آن با آرمان~های انقلاب رنج می~برد. از نقایص و مشكلات مدیریت تحقیقات و تولید علم در ایران می توان به عدم حساسیت نسبت به ضروریات و نیازمندی های انقلاب اسلامی و نیاز مفهومی و ضرورت نظریه پردازی در قلمرو فکر دینی در آن (به بیان دیگر تولید، بومی سازی و گزینش واردات علم و تكنولوژی) یاد كرد (كه در این زمینه گامی جدی برداشته نشده است). حتی سروسامان دادن به وضعیت تحقیقات و پژوهش كشور با جهت رایج جهانی و بومی سازی آن نیز دچار ضعف است. مدیریت تحقیقات در تحقق نظام تحقیقات جامع كشور و تنظیم روابط نهادهای تحقیقاتی از جمله حوزه و دانشگاه حتی برای بومیسازی و سامان دادن به تولید علم كنونی و رشد در R&D و نه تولید اندیشه و فكر دینی عمل مدار عاجز بوده است. عدم اعمال مدیریت تحقیقات، ارائه نظام موضوعات تحقیقاتی دینی اجتماعی، جهت پاسخگویی به نیازمندیهای تكاملی جامعه اسلامی، را واگذاشته كه در اثر آن یا موضوعات تحقیق و پژوهش دینی نیستند یا برخاسته از نیازمندیهای اجتماعی نیستند و یا گرفتار سطحی بودن و عدم برآیند و تاثیر اجتماعی شده اند و در نهایت تتبع گرایی به معارف و آموزه های مدرنیته و گسیختگی و تشتت در تحقیق و پژوهش فراگیر گردیده است. از سوی دیگر یكی از نقص های اساسی به آن عدم حمایت مالی، امكانی و یا سیاسی گروهها و نهادهای جهادگر در تولید اندیشه دینی (بعلت قوانین و روابط نادرست آن كه خود بدان آگاهند) می باشد.
چالش در مقوله مدیریت تولید علم و تحقیقات مانع جدی و اساسی تولید اندیشه و فكر دینی كاربردی بویژه مفاهیم روشی گردیده است. مدیریت شبكه تحقیقات، بواسطه مشاركت كلیه سطوح و تعامل و پالایش افكار و گمانه ها و برهم افزایی آنها، در تئوری پردازی و مفهوم سازی و تولید مفاهیم دینی كاربردی نقش اصلی را ایفا می كند. از سوی دیگر تسهیل ارتباطات و ایجاد امكانات و زمینه سازی رقابتی شدن فعالیتهای علمی و مناسب سازی ساختارها و فضا سازی جهت مشاركت عمومی كه همه تاثیر بسزایی در مفهوم سازی دارند، از طریق سازماندهی و مدیریت یكپارچه آن تحقق پیدا می كند.
● ضعف و عدم حساسیت فرهنگ عمومی و تخصصی پیرامون تولیدعلم دینی
نقش فرهنگ جامعه در سیاستگذاریها شایسته تامل است. به درستی که حسب نگاه فرهنگ اجتماعی، اعم از عمومی و تخصصی پیرامون مقولات اجتماعی، مدیریت کلان جامعه خود را سازمان میدهد سپس سیاستگذاریها، برنامهریزیها و تخصیص منابع را همسو میگرداند. بدین سان اهمیت تولید فکر و اندیشه و جایگاه آن در توسعه کشور از منظر عوام و خواص، تاثیر بسزایی در پیریزی، ساختیابی و سرانجام آن دارد.
فرهنگ اجتماعی بسترساز غالب تصمیمسازیها، تصویب قوانین و تصمیمگیریهاست و بواسطهی مکانیزمهای خاص خود روی فرآیندهای سیاستگذاری، برنامهریزی و اقدامات اجتماعی تاثیر مینهد. در حقیقت، خواست و طلب اجتماعی، که خاستگاه آن فرهنگ اجتماعی میباشد، هدفساز و نظامدهندهی روابط اجتماعی میباشد. این از آنجا ناشی میشود که نیاز (موثر) اجتماعی تحت هر مدیریتی (اجتماعی) موتور محرک جامعه است.
علاوه بر نقش هدفسازی و جهتدهی فرهنگ اجتماعی، دو نقش مهم دیگر برای آن احصاء میشود؛ نخست پشتیبانی و حمایت از سیاستها و برنامههایی که در پی رفع نیازهای اجتماعی هستند (که در نازلترین سطح آن، اختصاص منابع مالی و امکانی بصورت خیریه و وقف است.) و دیگری پرسشگری و سوال از مراحل تحقق اقدامات میباشد. بدین واسطه از انحراف برنامهها جلوگیری میشود و کنترل و هدایت مدام جریان پاسخگویی به خواست اجتماعی و تحقق عملی سیاستها بطور حتم صورت میپذیرد.
اما پژوهش، تحقیق و تولید علوم اسلامی در فرهنگ جامعهی ما بویژه دانشگاهیان و حوزویان چندان منزلتی ندارد و نقش آن در حل بحرانهای اجتماعی مغفول است و تکرار بدون عمل ایجابی این مسئله و تنها نقد علوم غربی، آن را در حد شعار نگه داشته و موجبات ناامیدی نسبت به تحقق آن را فراهم کرده است. مهجور ماندن علوم اسلامی در فرهنگ ما سبب عدم اهتمام پرشور، رسمی و برنامهریزی شده و در نتیجه ورود بدون مدیریت و نظارت علم و تکنولوژی غرب گردیده است. در این میان بیماری مدرکگرایی، تتبعگرایی در تحقیقات و فقدان تحقیقات بومی جامعه علمی نیز کشور را فرا گرفته است و حرکت امیدوارکنندهای جهت ساماندهی اوضاع نیست.
از این رو فرهنگسازی در تمام سطوح جامعه بویژه در میان دانشجویان وطلاب بعنوان یکی از ماموریتهای ضروری نهضت تولید علم میبایست پیگیری شود و حضور فعال وزارتخانهها و نهادهایی مانند صدا و سیما، آموزش و پرورش و وزارت علوم را طلب می کند. از آثار و برکاتی که فرهنگسازی در این مقوله به همراه خواهد داشت میتوان به این موارد اشاره کرد: تصویب سیاستها، برنامهها و تخصیص منابع، بسیج و هماهنگی نهادها و خصوصاً تحرک مدیریت فرهنگی و تحقیقات کشور به سوی تولید علم و انجام تمهیدات لازم، رشد تعداد پژوهشگران و افزایش عمق و علاقهی آنان، گسترش، عمق یافتن و انسجام پژوهشها و تحقیقات و افزایش ارتباط و تعامل آنها با نیازهای اصیل جامعهی دینی ما و در نهایت آمادگی جهت تولید اجتماعی علوم.
منبع : دانایی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست