دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا
ترکش بیماری والدین برقلب بچهها
بیماری از بدو وجود بشر وجود داشته است. لازمه زندگی و حفظ جان جنگیدن با خطرات محیطی بوده و است و تنها، شکل این خطرات و نوع دفاع بشر در برابر این خطرات متفاوت شده است. پس بیماری یا ناتوانی، پدیدهای اجتناب ناپذیر در زندگی است و با تلاشهای شبانه روزی دانشمندان و پژوهشگران نیز هنوز کسی نتوانسته رمز سلامت جاودانه بشر را کشف کند. وقتی در خانوادهای پدر یا مادر دچار بیماری میشوند، خواه ناخواه این موضوع روی فرزندان آنها تاثیر میگذارد. در این نوشتار قصد داریم تاثیرات بیماری والدین را بر فرزندان آنها بررسی کنیم و راهحلهایی نشان دهیم که این مساله کمترین تاثیر منفی را روی بچهها داشته باشد.
برای اینکه بتوانیم به بیماری با دقت بیشتری بنگریم آن را از لحاظ زمانی به ۲ دسته بیماریهای مقطعی و دائمیتقسیم بندی میکنیم و تاثیرات هر کدام را به ترتیب میشماریم.
در بیماریهای مقطعی ممکن است گاهی یک سرماخوردگی ساده، یک شکستگی یا سنگ کلیه اتفاق بیفتد. گاهی نیز ممکن است شما به خاطر یک عمل جراحی زیبایی مدتی به استراحت احتیاج داشته باشید که این موضوع هم تاثیراتی بر کودک میگذارد و ما عملهای زیبایی را نیز جزو بیماریهای مقطعی در نظر میگیریم و در کل بیماریهایی که طول درمان آنها تا یک ماه و کمتر است را مقطعی میخوانیم و طبیعی است هر چه شدت و مدت این بیماری کمتر باشد، تاثیرات کمتر و کوتاه مدتتری دارد.
کودکان زیر ۳ سال تقریبا هنوز بینش درستی راجع به بیماری ندارند و معمولا بیماری را تنبیه میدانند، یعنی فکر میکنند اگر کسی عملی اشتباه انجام دهد و دیگران را ناراحت کند، بیمار میشود؛ اما کودکان بزرگتر میدانند والدینشان بیمار شده و غمگین میشوند. بعضی بیماریها با درد زیادی همراه است مانند سنگ کلیه و در این صورت بیماری همراه با ناله و گریه و شکایت فراوان از درد است که این بیماریها تاثیر بیشتری در روحیه فرزندان دارد.
وقتی والدی بیمار میشود به طور ناخودآگاه از فرزندش هنگام بیماری دور میشود و این میتواند دلایلی از قبیل واگیردار بودن بیماری یا دردی که والد از بیماری میکشد و نمیتواند در کنار فرزندش باشد یا بستری بودن در بیمارستان و... باشد.این دوری بسته به سن کودک بر او تاثیر میگذارد مثلا در کودکان زیر ۳ سال ممکن است یک نوع قهر روحی به وجود بیاید، یعنی کودکی که هر روز والد خود را میبیند یکباره همراهی او را از دست میدهد و احساس تنهایی میکند و به طور ناخودآگاه خشمی درونی او را فرا میگیرد و برای مبارزه با این خشم، خود را بیتفاوت به والد بیمار نشان میدهد و حتی تا مدتی پس از بیماری خیلی طرف او نمیرود. به این حالت قهر روحی میگویند. در کودکان بزرگتر که معنی بیماری را بهتر میدانند این حالت کمتر اتفاق میافتد و تنها به دلیل این دوری دلتنگ میشوند و ممکن است بهانه گیری کنند و سراغ والد بیمار را بگیرند و دچار یک نوع افسردگی کوتاه مدت شوند. این حالت وقتی والد بیمار بهتر شد و توانست به فرزند خود بیشتر توجه کند، برطرف خواهد شد.
به دلیل این دوری مقطعی و یکباره ممکن است در خواب و خوراک بچهها اخلال ایجاد شود بخصوص در کودکان زیر ۳ سال وقتی مادر بیمار باشد، چرا که هنگام خواب و خوراک بیشتر با مادر سر و کار دارند و در این حالت بیشتر نبود او را حس میکنند و کمتر غذا میخورند و سختتر به خواب میروند. این مورد نیز با برگشتن والد بیمار به کانون خانواده برطرف میشود و بتدریج به حالت اول خود باز میگردد.
احتمالا بچهها در مدتی که والدشان بیمار است به ۲ نوع خلق و خو روی میآورند یا گوشهگیر و ساکت میشوند یا بدخلق و عصبی؛ چرا که هنگام بیماری یک والد، والد دیگر نیز به طور ناخود آگاه بیشتر درگیر والد بیمار است و طبیعی است به فرزند خانواده توجه کمتری میشود. در این حالت معمولا بچههای زیر ۳ سال عصبی میشوند و بچههای بزرگتر گوشهگیر.
وقتی بچهها از لحاظ روحی درگیر باشند و در توجه دیگران به خودشان کاستی ببینند نارضایتی خود را به نحوی نشان میدهند و ممکن است در ایام بیماری والدشان حرفهای بزرگترها را گوش نکنند و به قول معروف شیطان شوند.
افت تحصیلی نیز در بچههایی که به مدرسه میروند و بخصوص آنها که والد بیمار در درس خواندن به آنها کمک میکرده و دائم درس خواندن فرزندش را تعقیب میکرده بسیار شایع است. چون والدی که همیشه باعث درس خواندن فرزندش بوده و فرزندش برای او درس میخوانده حالا نیست و او انگیزهای برای درس خواندن ندارد.
مسالهای که ممکن است برای بچهها اتفاق بیفتد و باعثش دیگر بزرگترها باشند، احساس گناه است. گاهی دیده میشود کسی به کودک میگوید چون بچه بدی بودی مادرت یا پدرت مریض شده یا مثلا فلان کار را کردی و مادرت یا پدرت ناراحت هستند. در این حالت بچه احساس گناه میکند و این احساس گناه تاثیرات منفی فراوانی روی کودک دارد، بخصوص کودکی که هنوز بیماری را نمیشناسد و نمیداند چرا انسانها درد میکشند. برای همین فکر میکند تقصیر اوست که والدش بیمار شده و باید تنبیه شود. این احساس گناه باعث تضعیف اعتماد به نفس کودک میشود. کودک فکر میکند هر بلایی سرش بیاید حقش است و باید به این خاطر تنبیه شود و عزت نفس خود را نیز از دست میدهد. احساس دلتنگی شدید از این موضوع ممکن است باعث افسردگی کودک شود.
یادگیری جسمینکته دیگری است که بندرت در بچهها رخ میدهد. بچهها هرچیز را که میبینند یاد میگیرند. ممکن است استفاده از دارو یا مراقبتهای دیگر پزشکی را یاد بگیرند و بخواهند انجام دهند، مثلا دارو بخورند یا دست خود را ببندند و از این قبیل. اما یادگیری جسمیمیتواند فراتر ازاینها رود و در نوع بیمارگون و شدیدش فرزند دچار همان دردها شود، مثلا دل درد بگیرد یا بخواهد تظاهر به درد بکند و به خاطر جلب توجه دست به کاری زند که خود را بیمار کند. کودکی که مادرش سنگ کلیه گرفته است به این امید که سنگ کلیه بگیرد سنگ بخورد، چرا که فکر میکند اگر سنگ بخورد سنگ کلیه میگیرد. به این عمل یادگیری جسمی و تلاش برای بیمار شدن برای جلب توجه یا به خاطراحساس گناه میگویند.
ترس از بیماری، مشکل دیگری است که امکان دارد در بچهها رخ دهد و با مواجهه با بیماری بسیار بترسند. وقتی بچه ای درد کشیدن والدش را که برایش مظهر قدرت بوده میبیند از این پدیده دچار واهمه میشود و اگر روزی خودش بیمار شود چون خاطره بدی از بیماری دارد، ممکن است براحتی روحیه خود را ببازد و نتواند بخوبی با بیماری روبهرو شود.
● بیماریهای دائمی
بیماریهای دائمی به ۳ دسته ثابت مثل دیابت یا بیماران دیالیزی و.... بیماریهای تحلیل دهنده مثل ام اس یا عفونتهای مغزی و نخاعی و... و دسته آخر نیز معلولیتها تقسیم میشوند.
بیماریهایی که دائمیهستند یعنی شرایطی دارند که همیشگی است و کودک باید بیماری والدش را بپذیرد، اما تاثیراتی که بیماری دائمیوالد بر فرزند میگذارد به شرح زیر است.
از لحاظ روحی، بیماری دائمیبه هر حال محدودیت ایجاد و بخشی از روابط والد و فرزندی را مختل میکند. اما بسته به نوع بیماری، این بخش نیز متفاوت است. تنهایی، یکی از پیامدهای بیماری یک والد است. وقتی والدی از یک بیماری رنج میبرد به مراتب وقت کمتری برای اینکه با فرزندش باشد دارد، بخصوص در بیماریهای تحلیل دهنده این تنهایی با رشد بیماری افزایش پیدا میکند و بیشتر باعث تضعیف روحیه فرزندان میشود. ولی در معلولیتها چون افراد معلول بتدریج با شرایط خود کنار میآیند و معمولا دردهای جسمی ندارند و تنها از محدودیتهای مهارت حرکتی رنج میبرند والد میتواند بیشتر با فرزندش باشد و کمتر این احساس تنهایی ایجاد شود.
بچههایی که تجربه داشتن یک والد همیشه بیمار را در خانواده دارند معمولا به بیماری به شکل پدیدهای بسیار بد و نفرت انگیز نگاه میکنند و بینششان نسبت به بیماری بسیار منفیتر از بقیه افراد شکل میگیرد.
گاهی ممکن است کودکی به خاطر بیماری والدش شرمگین باشد و اعتماد به نفس خود را در جوامع از دست بدهد.
معمولا بچهها تا بزرگسالی میخواهند دنبال دلیل و مقصر بیماری والدشان بگردند و گاهی ممکن است خود را مقصر بیابند، مثلا با شنیدن اینکه پس از تولد تو مادرت بیمار شد فکر کند که وجود او باعث بیماری والدش شده است و این احساس گناه در رشد شخصیت او تاثیر بگذارد و حتی آسیبهای جبرانناپذیری مثل اعتیاد را در برابر داشته باشد. چرا که در بیماری دائمی چون معمولا بهبود صورت نمیگیرد، اگر این احساس گناه شکل بگیرد و از بین نرود دائمیمیشود و تاثیرات مخربی میگذارد.
مشکل در تحصیل میتواند یکی دیگر از مشکلاتی باشد که این بچهها را تهدید میکند. وقتی کودکی پا به مدرسه میگذارد از همان ابتدا نیاز به تشویق و پیگیریهای والدین در تحصیلش دارد و اگر والدین به دلیل بیماری نتوانند این انگیزه را در او ایجاد کنند و نقش یک مشوق را نداشته باشند، کودک نیز نمیتواند از همان اول به تحصیل علاقهمند شود و آن را با موفقیت پشت سر بگذارد.
بیم آن میرود کودکی که والد بیمار دارد به دلیل بروز ترحم اطرافیان و مراعات دیگران در رفتار و کردار، به قول معروف لوس بار بیاید و از لحاظ اخلاقی فردی شکل نیافته باشد. اگر به خاطر دلسوزی برای بچهای که والدی بیمار دارد به تمام حرفهایش گوش دهیم و هرچه میگوید و میخواهد عملی شود و با ترحمها و دلسوزیها هیچ مسوولیتی اعم از اخلاقی و عملی و درسی به او ندهید فردی وابسته، پرتوقع و همیشه ناراضی از دیگران و از خودراضی باقی میماند و بیماری والدش را توجیهی برای هر کارش مییابد.
بروز چاقی یا لاغری مفرط نیز در این بچهها به دلیل بیتوجهی به تغذیه یا به دلیل توجه و ترحم و افراط شایع است. بخشی از این اختلال اشتها ممکن است به دلیل افسردگی در کودک باشد که باید بررسی و برطرف شود.
● راهحلها
برای اینکه بیماری والدین چه مقطعی و چه دائمیکمترین تاثیر منفی را روی فرزندانمان بگذارد، میتوانیم به نکاتی که در ادامه میآید عمل کنیم.
۱) پیشگیری از بیماری: از بسیاری از بیماریهای مقطعی و دائمی با رعایت نکات بهداشتی و ایمنی میتوان جلوگیری کرد. به همان اندازه که وقتی تشکیل خانواده میدهیم، دلبستگی ما به زندگی زیادتر میشود. به همان اندازه هم باید بیشتر مراقب سلامت خود باشیم چرا که ما وظایف مهمی در قبال خانواده داریم. پدری که سیگار میکشد و مشروبات الکلی مصرف میکند، خودخواسته و آگاهانه به خود و خانواده خود ضرر میزند و باعث بروز انواع بیماریهای لاعلاجی که سلامت خود و خانواده را به خطر میاندازد میشود. والدینی که در رانندگی ایمنی را رعایت نمیکنند و با بروز یک تصادف دچار معلولیت میشوند، خود در این مساله مقصرند و میتوانند با احتیاط از بروز آن جلوگیری کنند. مادری که به سبد غذایی خانواده اهمیت نمیدهد و در سن کم دچار پوکی استخوان میشود، میتواند تنها با خوردن چند لیوان شیر در روز و مصرف غذاهای مقوی در سلامت خود بکوشد. پس پیشگیری از بیماری کاری بس آسانتر از درمان و کنار آمدن با بیماری است. مدام تحت نظر پزشک باشید و اگر بیماری دارید که احتمال ارثی بودن آن میرود، فرزندان خود را نیز تحت نظر پزشک قرار دهید تا در صورت بروز بیماری در آنها زودتر دست به درمان بزنید.
معمولا بچهها تا بزرگسالی میخواهند دنبال دلیل و مقصر بیماری والدینشان بگردند و گاهی ممکن است خود را مقصر بیابند.
۲) توضیح راجع به بیماری: شما باید راجع به بیماری خود برای فرزندتان توضیح بدهید و راجع به فلسفه بیماری با او به گفتگو بنشینید و به او بفهمانید که بیماری در زندگی اجتناب ناپذیر است و ممکن است هر کسی به آن دچار شود. راجع به نوع بیماری نیز برایش توضیح پزشکی قابل فهمی ارائه کنید و اگر فرزند شما زیر ۳ سال است به او بفهمانید که والدش بیمار است و این تقصیر کسی نیست و اصلا از عباراتی مثل اینکه تو بچه خوبی نبودی و مادرت مریض شد استفاده نکنید. چرا که باعث ایجاد احساس گناه در او میشوید. راجع به روند بهبودی بیماری نیز بخصوص راجع به بیماریهای مقطعی فرزندتان را آگاه کنید و در جریان قرار دهید. این آگاهی دادن باعث میشود او بفهمد شما او را مهم میدانید و عضوی از خانواده حساب میکنید.
۳) اگر میخواهید عمل جراحی انجام دهید که ضرورت پزشکی ندارد مثل عملهای زیبایی و... و اگر کودک زیر ۲ سال دارید، دست نگه دارید. چرا که بخصوص در مادران وابستگی بین کودک و مادر زیاد است و اگر به یکباره جدایی بین و مادر و فرزند بیفتد و مادر نتواند به فرزند خود نزدیک شود، او را در آغوش بگیرد و... فرزندش دچار ضربه روحی میشود. پس تا حدامکان اینگونه جراحیها را که به استراحت مطلق چند روزه به بالا نیاز دارند به تعویق بیندازید.
۴) تنهایی فرزند خود را پر کنید. معمولا در شرایط بیماری یک والد، وظیفه والد مقابل پر رنگتر میشود و باید حواسش بیشتر به فرزندش باشد تا احساس تنهایی و خلاء نکند. با برنامهریزیهای دقیق برای کودک و وقت گذاشتن برای او میتوانید این احساس را در او کمرنگ و کمرنگتر کنید.
۵) بیش از حد غمگین و ماتم زده نباشید و این غمگینی را به فرزندتان منتقل نکنید. امیدوار بودن را به فرزندتان بیاموزید و خود نیز امیدوار باشید چرا که در دنیا هیچ چیز غیرممکن نیست و بدترین بیماریها نیز با امید و توکل به خدا بهبودی یافتهاند. انتقال غم و اندوه به فرزندتان جز به بار آوردن فرزندی افسرده و ضعیف برای شما چیزی ندارد.
۶) ارتباط والد بیمار با فرزندش نباید قطع شود، حتی اگر بیماری واگیرداری دارید با زدن ماسک یا رعایت مسائل ایمنی میتوانید با فرزند خود ارتباط برقرار کنید یا حتی اگر در بیمارستان بستری هستید، میتوانید با تلفن یا در زمانهای ملاقات ارتباط خود را با فرزندتان حفظ کنید. این ارتباط میتواند از تنهایی فرزند شما بکاهد و باعث تقویت روحیه شما و فرزندتان شود. حتی میتوانید از او کمک بخواهید تا به شما روحیه بدهد این کار برای خود او نیز مفید است. به او بگویید دلتان برایش تنگ میشود و محبت خود را به او ابراز کنید.
۷) تربیت و آموزش کودک نباید به بیماری والد ربط داده شود. فرزند شما به هر حال باید مهارتها را یاد بگیرد اخلاق و رفتار درست را بیاموزد. پس به این بهانه که یکی از والدین بیمار است نباید در تربیت کودک کوتاهی شود یا زیادی به او آسان گرفته شود. در درس خواندن هم همین طور است. کودک نباید بیماری والدش را بهانه قرار دهد و از زیر درس خواندن در رود و شما نیز نباید به او این فرصت را بدهید تا از وظایفش فرار کند و نباید با ترحم و دلسوزی بیجا به تمام حرفهایش گوش دهید. از دیگران هم بخواهید که به او ترحم نکنند و او را پر توقع از دیگران بار نیاورند. محبت لازمه روابط والدین فرزندی است ولی گوش دادن به تمام خواستههای کودک محبت نیست، بلکه خیانت به اوست. چرا که با این کار فرزند شما نمیتواند بفهمد کدام رفتارش درست و کدام نادرست است و در آینده دچار مشکل میشود. شما باید رفتارهای مثبت فرزندتان را تشویق و در برابر رفتارهای بدش بیتفاوت باشید و اگر کار اشتباهی را چند بار تکرار کرد، به او تذکر دهید و برایش توضیح دهید که کارش اشتباه است.
۸) در درس خواندن او را تشویق کنید و از او غافل نشوید. این به معنی آن نیست که پا به پای او درس بخوانید بلکه فقط او را به حال خود رها نکنید و از وضعیت تحصیلی او باخبر باشید و اگر دچار مشکلی شد به او کمک کنید. در این زمینه ارتباطتان را با معلمان و مشاوران او در مدرسه قطع نکنید و موضوع بیماری والد فرزندتان را با مدرسه در میان بگذارید تا اگر اولیای مدرسه رفتاری از فرزند شما دیدند که از علائم مشکلاتی مثل افسردگی یا گوشهگیری یا عدم تمرکز بود، به شما اطلاع دهند تا بتوانید آن را پیگیری و حل کنید.
۹) در بیماریهای مقطعی طبیعی است که جو خانه کمیعوض میشود و بخصوص اگر بیمار در خانه باشد، کمی محدودیت برای همه ایجاد میشود مثل رعایت سکوت و... که باید با توضیح همراه باشد تا کودک بداند برای چه او را محدود میکنند. اگر کودک زیر ۲ سال است باید تاحدامکان او را محدود نکند و بیمار را در جای مناسبتری نگهداری نمایید. مثلا شما نمیتوانید به کودک یک ساله بگویید به مادرت نزدیک نشو چون مثلا جراحت دارد و نمیتواند تو را در آغوش بگیرد. در این شرایط بهترین کار دورنگهداشتن بچه و بیمار از هم است. اما در بیماریهای دائمی نباید فرزندتان را محدود کنید چرا که او حق زندگی دارد و باید مثل بقیه بچهها زندگی کند اما با یک سری برنامهریزیها و آموزشها میتوانید هم اسباب آسایش بیمار و هم آزادی کودک را فراهم کنید. مثلا ساعات خواب بیمار را با خواب کودک تنظیم کنید که هر وقت بیمار میخوابد کودک نیز در حال استراحت باشد یا برای اینکه انرژی کودک تخلیه شود او را بیرون از خانه برده و به او اجازه دویدن و بازی کردن بدهید تا بتواند در خانه بیشتر مراعات کند. اما در کل توقع نداشته باشید فرزند شما در هر سنی که هست مدام سکوت کند و آرام راه برود برای اینکه همیشه در خانه بیماری وجود دارد که در حال استراحت است ولی در عین حال میتوانید آموزشهای لازم را نیز برای اینکه بتواند بیشتر مراعات کند به او بدهید.
۱۰) دادن مسوولیت به فرزندتان یک کمک بزرگ به روحیه و رشد اوست. برای اینکه سر فرزندتان را گرم کنید، میتوانید یک سری مسوولیت راجع به بیمار را بر حسب سنش به او بدهید. مثلا دادن قرصهای بیمار یا کمک به راه رفتن و...
۱۱) در این راه حتما از مشاوران و روانشناسان کمک بخواهید تا آنها هم راهکارهای مناسبی برای بهبود وضعیت روحی خود و فرزندتان به شما بیاموزند.
● اگر درست عمل کنید
در صورتی که به این مسائل درست عمل کنید و بتوانید یک تعادل خوب در خانواده برقرار کنید، میتوانید از وضعیت بیماری به نقاط مثبتی در تربیت فرزندتان نیز دست یابید. کودکانی که یک والد بیمار دارند، معمولا خودکفاتر از بقیه بچهها بار میآیند بویژه کودکان اول چرا که مسوولیت بیشتری در خانواده دارند. این بچهها مفاهیمی مثل همکاری و مهربانی رابه خوبی میآموزند و روحیه پرستاری و مراقبت از ضعیفان در آنها تقویت میشود و یاد میگیرند ضعف جسمی به معنی پایان زندگی نیست و از همه مهمتر قدر سلامت خود را میدانند و محدودیتهای زندگی کمتر آنها را میآزارد و به قولی آنها فولاد آبدیده میشوند و از پس مشکلات زندگی بخوبی برمیآیند.
پس با بروز یک بیماری زندگی خود و فرزندتان را فراموش نکنید و با رعایت نکات گفته شده و برقراری تعادل و دوری از افراط و تفریط به فرزندان خود کمک کنید و از اثرات منفی وجود بیماری در خانواده خود بکاهید.
حدیثالسادات میرزایی
منبع : روزنامه جامجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست