چهارشنبه, ۱۴ آذر, ۱۴۰۳ / 4 December, 2024
مجله ویستا
شاعر کلمه است
این تازه نیست/ قدیمی است/ دو نفر/ همه نیستند/ همیشه نیستند/ خویشاند/ و حس و حدسشان برای حادثه نزدیک/ حدس دور دارند/ برادر نیستند/ که من بودم/ تو نبودی/ یا نمیدانم/ شاید جوان بودم/ شما جوان بودید/ تو پیر بودی/ کبوتران را دانه ندادم/ یک تکه آسمان را خوب حفظ کردیم/ که وقتی تو نبودی/ بتوانیم از حفظ بخوانیم/ این برای آن روزها کافی بود/
اولین بار که میخواستم شعر «احمدرضا احمدی» را نقد کنم، همان ابتدای نوشتن، نوشتن نقد را رها کردم. داشتم شعری مینوشتم که لذت نوشتناش بارها بیش از نقدنویسی بود. شعری تجربی و سرشار از بازیهای زبانی بود که مدام قواعد خودش را نقض میکرد و قاعدهای تازه برای خواندن به خواننده احتمالیاش میداد. شعر با عبارتی در پرانتز شروع میشد: (شاید یک برداشت کاملاً شخصی). در بخشی از شعر، پرانتزها به عبارتهایی از شعرهای احمدرضا احمدی اختصاص داشت. درهم و پراکنده که با عبارتهای دیگری در پرانتزهای دیگر، همنشین شده بود. به تعبیری، هر پرانتزی، تکهای از زبان بود که خوب حفظ شده بود تا بتوان شکل شعر را حفظ کرد.
در غیاب پرانتزها، چنان عبارتها تغییر میکردند که شعر انگار از ابتدا نوشته میشد. اسم احمدرضا احمدی هم مثل باقی عبارتها در خود شعر، چندبار نقش عوض میکرد و تکرار میشد و در پایان در موقعیتی چندگانه، جای کل شعر یا صرفاًً سطرهایی از شعرهای احمدرضا احمدی را میگرفت. این برای آن روزها کافی بود و در کتاب «اسمش همین است محمد آزرم» هم سال ۱۳۸۱ چاپ و منتشر شد.
شعر احمدی ترکیبی از زبان عاطفی، زبان حسی و فعلهای بسیار در بیانی روایی است. هر عبارتی، عبارت دیگر را توضیح میدهد، اما معناها لزوماًً بیرون از شعر معنایی ندارند. هر شعر احمدی، فضایی زبانی میسازد که با فضاهای دیگر (شعرهای دیگرش) میتواند ترکیب شود. تاثیری که از ترکیب این شعرها نصیب خواننده احتمالی شعر میشود یا لذت است یا حیرت:
درختانی را از خواب بیرون میآورم/ درختانی را در آگاهی کامل از روز/ در چشمان تو گم میکنم/ تو که/ با همهی فقر و سفره بینان/ در کنارم نشستهای/ لبخند بر لب داری/ در چهار جهت اصلی/ چهار گل رازقی کاشتهای/ عطر رازقی ما را درخشان/ مملو از قضاوتی زودگذر به شب میسپارد/ همه چیز را دیدهایم/ تجربههای سنگین ما/ ما را پاداش میدهد / که آرام گریه کنیم/ مردمگریز/ نشانی خانه خویش را گم کردهایم/ لطف بنفشه را میدانیم/ اما دیگر بنفشه را هم نگاه نمیکنیم/ ما نمیدانیم/ شاید در کنار بنفشه/ دشنهای را به خاک سپرده باشند/ باید گریست/ باید خاموش و تار/ به پایان هفته خیره شد/ شاید باران/ ما / من و تو / چتر را در یک روز بارانی/ در یک مغازه که به تماشای/ گلهای مصنوعی/ رفته بودیم/ گم کردیم
روایت شعر با زبانی حسی شروع میشود. راوی از کاری که فقط در شعر میشود انجام داد، سه سطر حرف میزند و بعد با سطر «همه فقر و سفره بینان» از این فضا فاصله میگیرد. بیان، روشن و عینی میشود، کارها اما همچنان غریب و شاعرانه است: در چهار جهت اصلی چهار رازقی کاشتهای. فضای روایت، فضای خواب و رویا است.
فضایی رازآمیز که حتی نام گیاه را تعیین میکند: رازقی. نامی که فقط در شعر میتواند با عطرش، وجود راوی و مخاطب را درخشان و سرشار کند. عطر زودگذر همراه خود، قضاوت زودگذر میآورد و به شب با همه افقهای معناییاش منتهی میشود؛ زمانی برای تنهایی، مکانی برای ابهام. فرصتی برای گفتن عبارتهایی که نتیجه سالها تجربه است و همراه ضمنی کلام راوی شده است: همه چیز را دیدهایم/ تجربههای سنگین ما/ ما را پاداش میدهد/ که آرام گریه کنیم/ لطف بنفشه را میدانیم/ اما دیگر بنفشه را هم نگاه نمیکنیم. زبان خردمندانهای که انگار از بین گفتوگوی آدمهای باتجربهی فیلمی سینمایی بریده شده و برای خودش جایی در شعر پیدا کرده است.
سطر فاصلهگذار «همه فقر و سفره بینان» اینجا میتواند علت بیان سطرهای یاد شده باشد. راوی شعر اما دفن دشنهای را کنار بنفشه حدس میزند و با بیان این استعاره، فضای مبهم شعر را گستردهتر میکند. راوی، دنبال طلسمی برای تسلی خودش در خاک میگردد. به آیندهای نزدیک امیدوار است که با بارانی روشن کننده همراه است: پایان هفته. اما پایان هفته آغاز هفته بعد است. در فضای این شعر انگار اعمالی آیینی برای باطل کردن طلسمی در جریان است.
کاشتن رازقی در چهار جهت اصلی، گریه کردن تا باران آخر هفته فرا رسد و خود کلمه«هفته» که یادآور مراحل هفتگانه ابطال طلسم است. اما این آیینی زبانی است که ضمن بیان روایت، خودش را نشان میدهد. امری تصریح شده در شعر نیست. پایان شعر، پایان یکی از هفتههای تکراری و بارانی است. بارانی که حضورش نه راز چهارجانبه رازقی را روشن میکند و نه باعث نگاه به بنفشه میشود. علت گم شدن چتر در مغازه گلهای مصنوعی میشود.
گلهایی که لطفی ندارند اما دشنهای هم کنارشان دفن نشده است. نه طلسمی دارند و نه اسمی در این شعر. گلهای مصنوعیاند. درختانی هم که راوی در ابتدای شعر از خواب بیرون آورد و در چشمان مخاطباش گم کرد، نام ندارند؛ درختاناند. درختان بینام آغاز شعر در پایان روایت به گلهای مصنوعی تبدیل شدهاند. این همان تجربه سنگین است که پاداشی جز گریهای خاموش برای راوی شعر ندارد. شعر را خواندهایم، همه چیز را دیدهایم اما نباید دنبال معنایی بیرونی برای شعر باشیم و گرنه نشانی خانه خود را گم میکنیم؛ نشانی شعر را.
احمد رضا احمدی گاهی در شعرش عبارتی به کار میگیرد که معبری برای ورود به شعری از شاعری دیگر میشود. مثل این تکه از این شعر که به شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» فروغ فرخزاد، معبری باز میکند با اشاره به «دو دست جوان» و با کلمه «سیاه» و صحبت درباره عکس گرفتن، مارا به یاد فیلم «خانه سیاه است» میاندازد:
هنگام که تو مرده بودی/ یاران به عشق و عطر/ مانده بودند/ همهی ما را دعوت کردند/ تا در آن عکس یادگاری باشیم/عکاس سراغ تو را گرفت/ من بودم/ تو نبودی/ تو مرده بودی/ عکاس از همهی ما بدون تو/ عکس یادگاری گرفت/ عکس را چاپ کردند/ آوردند/ در همهی عکس فقط یک شاخه اطلسی و دو دست/ از جوانی تو/ در شهرستان/ دیده میشد/ ما همه در عکس سیاه بودیم/
بدیهی است که این شعر، هیچ ربط منطقیای به شعر فروغ فرخزاد ندارد. اما توی دوم شخص شعر آنقدر آشنا است که میتواند فروغ فرخزاد باشد. شاعری که هیچوقت پیر نشد، شاعری که همیشه جوان است.
احمدرضا احمدی گاهی روزمره را در شعرش حل میکند و گاهی با همان زبان خردمندانه که یاد کردیم، با ما روبهرو میشود. اگر شعرش ویرایشی و گزینشی نیست، به علت تعریفی است که از شعر و زندگی دارد. آنها را به هم پیوسته میبیند. زندگی سرشار از ناهمواریها و تقطیعهای ناخواسته است، سرشار از حسها و عاطفههایی که شاعر از ویرایش و گزینش آنها ناتوان است. شاعر کلمه است:
شتاب مکن/ که ابر بر خانهات ببارد/ و عشق/ در تکهای نان گم شود/ هرگز نتوان/ آدمی را به خانه آورد/ آدمی در سقوط کلمات/ سقوط میکند/ و هنگام که از زمین برخیزد/ کلمات نارس را/ به عابران تعارف میکند/ آدمی را توانایی/ عشق نیست/ در عشق میشکند و میمیرد/
محمد آزرم
http://tafavot.blogfa.com
http://tafavot.blogfa.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست