چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

برزخ - LIMBO


برزخ - LIMBO
سال تولید : ۱۹۹۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مگی رنزی
کارگردان : جان سیلز
فیلمنامه‌نویس : جان سیلز
فیلمبردار : هاسکل وکسلر
آهنگساز(موسیقی متن) : میسن دارینگ
هنرپیشگان : مری الیزابت مسترآنتونیو، دیوید استراتئرن، ونسا مارتینز، هرمینیو راموس، کریس کریستوفرسن، داون مک‌اینترف، کیسی سیماسکو، کاترین گرودی و تام بیس
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۶ دقیقه


̎جوگاستینو̎ (استرتئرن) در جونوی آلاسکا زندگی می‌کند و در واقع بیست و پنج سالی است که در آنجا در برزخ گیر کرده است. در جوانی یکی از مسببان حادثهٔ غرق یک کشتی ماهی‌گیری بوده که طی آن دو تن از کارکنان کشتی کشته شده‌اند و ̎جو̎ به شدت از این حادثه لطمهٔ روحی خورده است. اما آشنائی با ̎دانا د آنجلو̎ (مسترآنتونیو) باعث می‌شود، رفته رفته از لاک خود خارج شود. ̎دانا̎ در هتل‌ها آواز می‌خواند و هر کجا کاری برایش گیر بیاید به آنجا می‌رود. روز به روز زندگی می‌کند و اعتماد به‌نفس دارد ـ قریحه‌ای که دختر نوجوانش، ̎نوئل̎ (مارتینز) متأسفانه به ارث نبرده است. ̎دانا̎ و ̎جو̎ به هم علاقه‌مند می‌شوند و شور و اعتماد به‌نفس دانا، باعث می‌شود ̎جو̎ نیز دوباره کاری در یک کشتی ماهی‌گیری بیابد. اما به محض آنکه زندگی ̎جو̎ تکانی می‌خورد، ̎بابی̎ (سیماسکو)، برادر ناتنی بی‌عارش به سراغ او می‌آید و کمک می‌طلبد. فاجعه پشت فاجعه‌ای دیگر پیش می‌آید و ̎جو̎ خیلی زود خویش را همراه با ̎دانا̎ و ̎نوئل̎ بر روی جزیره‌ای می‌بیند، با این تفاوت که حالا باید خود را از دست مردانی پنهان کند که سعی دارند او را به قتل برسانند...
● سیلز کارگردان، فیلمنامه‌نویس، بازیگر، تدوین‌گر،... پس از بیست و پنج سال حضور فعال در عرصهٔ سینما هم‌چنان می‌کوشد فیلم‌های متفاوت بسازد. اما او این تفاوت را، مثل همیشه، جدا از کار فیلم‌سازی در نوع مضمون‌ها و لوکیشن‌های جدید جست‌وجو می‌کند؛ از جمله مضمون‌های ̎هم‌جنس‌دوستی̎ (لیانا، ۱۹۸۲)، ̎مسائل نژادی̎ (برادری از سیارهٔ دیگر، ۱۹۸۴)، ̎اتحادیه‌های کارگری̎ (میتوان، ۱۹۸۷ و هشت مرد وارد کار می‌شوند، ۱۹۸۸)، لوکیشن‌های ̎نیوجرزی دههٔ ۱۹۶۰̎ (بچه، خودتی، ۱۹۸۳)، ̎مرز تکزاس و مکزیک̎ (تک‌ستاره، ۱۹۹۵) و مرداب‌های لوئیزیانا (زن شوریده، ۱۹۹۲). حالا او در برزخ، شهر کوچکی در آلاسکا را انتخاب کرده و مضمون میل انسان برای جدائی نه از طبیعت به مفهوم عام بلکه ̎طبیعت واقعی خود̎. اما او به موفقیت چندانی دست پیدا نمی‌کند و نه فضای رمانتیک/فانتزی فیلم‌هائی مثل شش روز هفت شب (ایوان رایتمن، ۱۹۹۸) را می‌سازد و نه به پرورش زیرشاخه‌های مضمون اصلی خود، مثل غلبهٔ انسان بر طبیعت (طوری‌که مثلاً در لبهٔ لی تاماهوری، ۱۹۹۷، شاهد بودیم) می‌پردازد. با این‌همه در برزخ بازی‌ها چشم‌گیر است و فیلم‌برداری استاد وکسلر، طبعاً، درخشان.