دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


جورج تیموتی کلونی


جورج تیموتی کلونی
جورج تیموتی کلونی، بازیگر، تهیه‌کننده و فیلمنامه‌نویس با ریشه‌های ایرلندی، متولد ۶ می ۱۹۶۱ در شهر لگزینگتون ایالت کنتاکی آمریکاست. پدر او نیک کلونی گوینده خبر و مجری یک شو تلویزیونی در قالب صندلی داغ در سین‌سیناتی بود. جورج ۵ سال بیشتر نداشت که با معمولا پدرش به استودیو می‌رفت. بعدها برای اجتناب از رقابت با پدرش، بعد از مدت کوتاهی کارش را به عنوان گزارشگر هواشناسی رها کرد. او مدتی در دانشگاه کنتاکی تحصیل کرد اما درسش را در دانشگاه به پایان نرساند. در دوران دانشجویی ورزشکاری بسیار عالی بود و حتی قرار بود که وارد تیم بیسبال کنتاکی شود اما با باشگاه به توافق نرسیدند.
بازیگری را هنگامی شروع کرد که پسر خاله‌اش، میگوئل فرر، نقش کوتاهی در یک فیلم داستانی به او داد. بعد از این فیلم در سال ۱۹۸۲ به لس‌آنجلس نقل مکان کرد، جایی که مدت‌های زیادی برای به دست آوردن یک نقش تلاش کرد. اولین نقش اول‌اش را برای بازی در یک سریال کمدی/درام پزشکی به نام «E/R» در سال ۱۹۸۴ به دست آورد. (۱۰سال بعد ادامه این سریال به نام ER با بازی جورج ساخته شد و شهرتش را چندین برابر کرد.) هر چند اولین فیلم او با چارلی شین، اکران نشده باقی ماند ولی باعث شد که توجه تهیه‌کنندگان را برای قراردادهای بعدی جلب کند. بعد از بازی در ER کلونی در فیلم‌های دیگری هم بازی کرد اما اولین نقش مهمش در هالیوود را با بازی در فیلم رابرت رودریگوئز ،«از گرگ و میش تا سحر»، به دست آورد و پس از آن هم با بازی در فیلم‌های «یک روز خوب» (به همراهی میشل فایفر) و «میانجی صلح» (همراه با نیکول کیدمن) موفقیت‌هایش را تکرار کرد. (برای فیلم«میانجی صلح» جایزه اسکار بهترین هنرپیشه نقش دوم مرد را دریافت کرد.) پس از آن در سری جدید فیلم بتمن، در نقشی که وال کیلمر در « بتمن و رابین» بازی کرده بود، ظاهر شد. در۱۹۹۸ در فیلم زیبای «خارج از محدوده» بازی کرد که بازیگر مقابلش جنیفر لوپز بود. این اولین همکاری او با استیون سودربرگ بود که بعدها بارها تکرار شد. او درباره کار با سودربرگ می گوید : "استیون و من رابطه بسیار خوبی داریم. ما فیلم‌هایی با هم ساخته‌ایم که هم دوست‌شان داشتیم و هم فیلم‌هایی که فروش خوبی داشته‌اند. استیون و من پول زیادی را از دست داده‌ایم." بعد از این فیلم‌ها کلونی از سریال ER کناره‌گیری کرد تا همه‌ی فعالیتش معطوف سینما شود. از این به بعد دایره‌ی موفقیت‌های او با بازی در فیلم‌هایی چون «سه شاه»، «طوفان تمام‌عیار» و «ای برادر، کجایی؟» گسترش یافت. ( او حتی پیش از خواندن فیلمنامه به جمع بازیگران «ای برادر، کجایی؟» ساخته برادران کوئن پیوست که البته همکاری بسیار موفقی هم بود.) در سال ۲۰۰۱ او بار دیگر برای فیلم «۱۱یار اوشن» به تیم کارگردان محبوبش استیون سودربرگ ملحق شد. کلونی در رابطه با ساخت این فیلم گفته است : " این فیلم برای هر بازیگری راحت‌ترین فیلم بود و همه‌ی ما موقع فیلمبرداری این را می‌دانستیم. همه معتقد بودیم که بهتر از این نمی‌شود ولی این فیلم برای استیون یک جهنم بود برای این که خیلی پیچیده بود. ما از ساعت یک تا ساعت شش سر کار می‌رفتیم. شش ساعت کار. و استیون تمام شب را هم مشغول تدوین بود." کلونی در این فیلم کنار براد پیت، اندی گارسیا، مت دیمون، دان چیدل، برنی مک و جولیا رابرتز باری می‌کرد و تا امروز هم پرفروش‌ترین فیلم او بوده است. پس از آن فیلم‌های «۱۲یار اوشن» (۲۰۰۴) و «۱۳یار اوشن» (۲۰۰۷) هم با همکاری مجدد کلونی با سودربرگ ساخته شد که این آخری با حضور در بخش خارج از مسابقه کن و فروش نسبتا مناسب شکست دومین فیلم را کمرنگ کرد. این دو در سال۲۰۰۴ یک استودیو با هم تاسیس کردند. کلونی هم‌اکنون فیلم بسیار موفق «مایکل کلایتون» را بر پرده سینماها دارد که پیش از این نمایش موفقی هم در شصت و چهارمین جشنواره ونیز که در همین امسال برگزار شده داشته است.
سال۲۰۰۲ جورج کلونی در مقام کارگردان اولین فیلمش را با نام «اعترافات یک ذهن خطرناک» کارگردانی کرد که مورد توجه تماشاگران و منتقدان هم قرار گرفت. اما سال ۲۰۰۵ سال بسیار خوبی برای او بود. کلونی در این سال با دو فیلم در هفتاد و هشتمین دوره اسکار حضور یافت. «شب بخیر و موفق باشید» (فیلمی که کارگردانی و تهیه آن را هم خود او به عهده داشت) و نامزد بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه هم شد و همچنین برای فیلم «سیریانا» هم نامزد بهترین بازیگر نقش دوم مرد شد که عاقبت هم توانست این جایزه را از آن خودش کند.
کلونی در اکثر فیلم‌هایش نقش ضد قهرمان‌های دوست داشتنی را بازی می‌کند. فیلم‌هایش اکثرا بازتابی از عقاید سیاسی آزادی‌خواهانه‌اش هستند. جورج کلونی در سال ۱۹۸۹ با تالیا بالسام ازدواج کرد و در۱۹۹۳ از او جدا شد و بعد از آن اعلام کرد که دیگر قصد ازدواج یا بچه دار شدن ندارد و حتی بر سر این مسئله با نیکول کیدمن و میشل فایفر ۱۰۰۰۰ دلار شرط بسته است! جورج کلونی سال۱۹۸۱ با بایکوت کردن شوی تلویزیونی «سرگرمی‌های امشب» که بدون اجازه‌اش فیلمی از او را نشان داده بودند، دست به مبارزه با پاپاراتزی‌ها زد. او تمایلی به این‌که زندگی شخصیش تیتر رسانه‌ها باشد ندارد و در این‌باره می‌گوید :"دوست ندارم زندگی خصوصی‌ام را با کسی تقسیم کنم... . اگر تقسیم‌اش کنم که دیگر زندگی خصوصی نیست!" اما جورج کلونی چهره محبوب نظرخواهی‌های بسیاری از مجلات و روزنامه‌ها در این سال‌ها بوده است.
کلونی بعد از موفقیت فیلم «شب بخیر و موفق باشید» اعلام کرد که بعد از این بیشتر به کارگردانی خواهد پرداخت. او درباره کارگردانی چنین فکر می‌کند :"کارگردانی واقعا کار هیجان‌انگیزی است. و در آخر باید گفت که نقاش بودن بسیار جذاب‌تر است تا این که نقاشی باشی... . کارگردان‌ها ناخدای کشتی هستند." جورج کلونی تنها یک بازیگر و کارگردان نیست بلکه یک فعال سیاسی هم به شمار می‌رود. او یکی از طرفداران سرسخت حزب دموکرات و از مخالفان جدی سیاست‌های جنگ‌طلبانه جمهوری‌خواه‌ها در این سال‌ها بوده است. او درباره جنگ عراق چنین نظری دارد : "امروزه شما دیگر نمی‌توانید دشمن‌تان را در میدان‌های جنگ شکست دهید، به جای آن فقط نسلی از مردم را به‌وجود می‌آورید که در جستجوی انتقام هستند. این روزها تنها چیزی که اهمیت دارد این است که مقصر کیست. درست در همین موقع و لااقل برای مدتی مقصر خود ما هستیم. مخالفان ما اقدام به بمب‌گذاری در ماشین‌ها و عملیات انتحاری می‌کنند چون راه دیگری برای پیروز شدن ندارند. من اعتقاد دارم که رامسفلد فکر می‌کند در این جنگ پیروز می‌شود در حالی که دیگر اصلا چنین مسئله‌ای مطرح نیست. ما دیگر نمی‌توانیم هیچ‌کس را این‌گونه شکست دهیم." کلونی در انتخابات ریاست جمهوری۲۰۰۸ آمریکا از باراک اوباما حمایت می‌کند. علاوه بر این‌ها او برای حل بحران دارفور هم فعالیت می‌کند.