پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

قلب انجل - Angel Heart


قلب انجل - Angel Heart
سال تولید : ۱۹۸۷
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : آلن مارشال و الیوت کاستنر
کارگردان : آلن پارکر، برمبنای رمان فرشته سقوط کرده نوشته ویلیام یورتسبرگ.
فیلمنامه‌نویس : آلن پارکر، برمبنای رمان فرشته سقوط کرده نوشته ویلیام یورتسبرگ.
فیلمبردار : مایکل سرسین.
آهنگساز(موسیقی متن) : ترور جونز.
هنرپیشگان : میکی رورک، رابرت دنیرو، لیزا بونت، شارلوت رامپلینگ، استاکر فونتلیو، الیزابت ویچکرافت، مایکل هیگینز، براونی مک‌گی، دان فلورک، پرویت تیلر وینس و الیوت کینر.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۳ دقیقه.


نیویورک، سال 1955. کاراگاه خصوصی، «هاری انجل» (رورک) با وکیلی به‌نام «واینسپ» (فلورک) قراردادی می‌بندد و بعدتر غریبه‌ای مرموز به‌نام «لوئیس سایفر» (دنیرو) را ملاقات می‌کند که از او می‌خواهد تا «جانی فِیوریت» را، خواننده‌ای که زمانی مشهور بوده و در پرداخت قرضش به «سایفر» کوتاهی کرده، بیابد. او از طریق «دکتر فولر» (هیگینز) می‌فهمد از زمان جنگ تاکنون «جانی» در یکی از بیمارستان‌های ارتش بستری بوده و گرچه دچار فراموشی است و زندگی نباتی دارد، اما با کمک شخصی به‌نام «ایتان کروسمارک» (فونتلیو) و دخترش، «مارگارت» (رامپلینگ) ناپدید شده است. «دکتر فولر» به قتل می‌رسد و «انجل» به نیو اورلیانز می‌رود و «مارگارت کروسمارک» را می‌بیند که زنی ثروتمند و علاقه‌مند به جادوی سیاه است. کمی بعد او نیز کشته می‌شود، در حالی که طبق آئین سنتی جادوی سیاه، قلبش از بدنش خارج شده است. «انجل» از «تونس» (مک‌گی)، یک موسیقی‌دان سیاه‌پوست که «فیوریت» را می‌شناسد، می‌فهمد که او با «اوانجلین پرادفوت» یک ساحره جادوی سیاه رابطه داشته و آن دو دختری به‌نام «اپیفانی» (بونت) دارند. «انجل» به طور پنهانی شاهد یکی از مراسم جادوی سیاه می‌شود و می‌بیند که «اپیفانی» نیز ساحره شده است. در اینجا «توتس» نیز به قتل می‌رسد و «انجل» در می‌یابد که «فیوریت»، با تغییر هویت از «سایفر» فرار کرده است. شب سال نو، 1943. «فیوریت» با کمک «کروسمارک‌ها» یک سرباز را می‌ربایند، قلبش را می‌خورند، سپس صورت و خاطرات او را برمی‌دارند. «انجل» با «اپیفانی» رابطقه برقرار می‌کند اما متوجه می‌شود که دو پلیس، «استرن» (کینر) و «دیمس» (وینس) درباره قتل‌ها، دنبالش هستند. با دانستن نام سربازی که «فیوریت» به قتل رسانده، او از «ایتان کروسمارک» بازجوئی می‌کند و «ایتان» می‌گوید که پلاک آن سرباز در آپارتمان «مارگارت» است. «انجل» در آنجانام خودش را روی پلاک می‌بیند و می‌فهمد که در اصل خودش همان «جانی فیوریت» است که «لوئییس سایفر / شیطان» وادارش کرده تا با ارتکاب قتل‌هائی که در طول فراموشی‌اش انجام داده، معامله‌ای را که زمانی انجام داده، به یادش بیاورد: واگذاری روحش در قبال موفقیت. در اینجا «انجل» به هتل باز می‌گردد و «اپیفانی» را مرده می‌یابد. حالا «استرن» و «دیمس» دستگیرش می‌کنند و او می‌فهمد که انتهای این ماجرا صندلی الکتریکی و جهنم است.
* پارکر را در بدو ورودش به سینما، یکی از استعدادهای جریان‌ساز سینما می‌دانستند، اما حالا با نگاهی به کارنامه سه دهه فیلم‌سازی او، با کارگردانی پراکنده روبه‌روئیم که حتی با اقامت در آمریکا و کار کردن با انبوهی از ستاره‌های روز، نتوانست به جایگاهی که پیش‌بینی می‌شد، دست پیدا کند. با این همه قلب انجل شاید بهترین فیلم‌ او باشد. ترکیبی شگفت‌انگیز از داستان‌های کارآگاهی ریموند چندلر و داشیل همت و دنیای هراس‌انگیز و مخوف قصه‌های ادگار آلن پو. روایت داستانی معمائی با پس‌زمینه نیویورک دهه 1950 (با همان مشخصه‌هائی که از داستان‌های عامه‌پسند کارآگاهی در ذهن داریم) در بستر و حال و هوائی از مالیخولیا و داستان‌های اشباح، که مملو از اشاره‌های انجیلی هم هست، معجونی غریب و تکان دهنده و یکی از نمونه‌های موفق دورگه‌سازی فیلم پست مدرن را به وجود آورده است. فیلم البته در زمان خودش نه موفقیت تجاری یافت و نه انتقادی، و سبک بصری و حس و حال بورخس‌ی فیلم تحت تأثیر مایه‌ها و ارجاعات مذهبی آن پنهان ماند، اما با گذشت زمان منتقدان فضای تب آلود و جادوئی آن را بازیافتند و از آن به‌عنوان شاهکار پارکر یاد کردند.