جمعه, ۲۵ آبان, ۱۴۰۳ / 15 November, 2024
مجله ویستا

نقش الگوسازی در تربیت اخلاقی انسان‌ها


نقش الگوسازی در تربیت اخلاقی انسان‌ها
الگو، انسانی است که آدمی آگاهانه یا ناخودآگاهانه از او پیروی می‌کند. یکی از مباحث مهم در حیات انسان موضوع الگوسازی و الگوپذیری است. پرورش الگو و شناساندن آن از مهمترین راههای انتشار و تبلیغ اندیشه و مکتب فکری است. عقربه‌ دلها مدام به سمت الگوها چرخش دارد و این چرخش از دیدگاه ارزشی ممکن است در جهت مثبت یا در جهت منفی باشد. الگوها به مثابه مغناطیسی قوی عقربه افکار و اذهان را بر روی خود متوقف می‌سازند و انسان‌ها را مجذوب می‌نمایند. در واقع الگو رفتارسنج است یعنی رفتار متاسی و پیرو در موضوع خاصی با رفتار اسوه و الگو مقایسه می‌گردد و فاصله آن دو محاسبه می‌شود تا پیرو به کاستی‌های وجود خودش پی برده و درصدد جبران و تدارک آن برآید. به عنوان مثال ما به عنوان فرد مسلمان پیامبر(ص) را در جهات مختلف وجودی عزیز و دارای فضایل اخلاقی می‌دانیم و از او پیروی می‌نماییم.
روانشناسان برای پیروی از الگو مراحلی را ذکر نموده‌اند. این مراحل عبارتند از:
۱) توجه
۲) نگهداری
۳) تولید
۴) انگیزه یا نتیجه عمل
الگوسازی دارای زمینه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی واجتماعی است.
امروزه نظام‌های سلطه‌گر با توجه به شرایط روز، نفوذ فرهنگی را جانشین لشکرکشی نظامی کرده‌اند و در این زمینه خبرگزاری‌ها، مطبوعات، رادیو، تلویزیون، تئاتر، سینما و...استفاده می‌شود. مواد مخدر به عنوان زایل کننده فکر و اراده بشر از جمله ابزارهای تهاجم فرهنگی است.
مسابقات علمی و هنری در سطح جهان یکی از ابزارهای مهم الگو در تهاجم فرهنگی است.
همین‌طور زمینه‌های اجتماعی الگوسازی می‌توانند بستر الگوسازی شوند که عبارتند از: خانواده، دوستان و همسالان، مدرسه، دین و مذهب، ورزش و...
حضرت علی(ع) می‌فرمایند: چه تصور می‌کنید؟ من که پیش از همه به رسول خدا ایمان آورده و بیشتر از همه به او صمیمیت و دوستی نشان داده‌ام، مرام مقدسش را آیا زیرپای خواهم گذاشت؟ گمان می‌کنید من از احکام مقدس قرآن کریم سرپیچی می‌کنم؟ حاشا تا آن روز که با پیراهن کفن، در محکمه عدل الهی قدم می‌گذارم، مدیون تبعیت و بیعت پیامبر پاک و قرآن کریم خواهم بود.
حضور پیامبران در جوامع بشری و ارائه الگوهای رفتاری در برخورد با پدیده‌های محیط اجتماعی انسانها خود نشان ضرورت الگوپذیری و الگوسازی است. کتب آسمانی با چه هدف بر بشر نازل گشته؟ آیا می‌توان در آنها مطالبی یافت که در جهت هدایت بشر به سوی رسیدن به کمال نباشند؟ کدام سوره از قرآن کریم چگونه زیستن را نمی‌آموزد؟ برای کدام جنبه از شیوه برخوردمان با پدیده‌های طبیعی و غیرطبیعی رفتار، نگرش و اندیشه‌ای در نظر نگرفته است.
در سوره انفال آیه ۵۳ می‌فرماید: ذلک بان الله لم یک مغیر نعمه انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفهسم. حکم ازلی خداوند این است که خدا نعمتی که به قومی عطا کرد تغییر نمی‌دهد تا وقتی که آن قوم حال خود را تغییر دهند.
در این آیه به نقش تغییر رفتار و تغییر الگوها و مدلهای عملی جامعه در تغییرات و تحولات اجتماعی تصریح گردیده است.
جامعه از زمانی که فرد متولد می‌‌گردد به درونی نمودن هنجارها می‌پردازد. کودک نیز در آن جامعه عضو است. این عضویت سبب می‌گردد که جامعه بتواند الگوهای رایج را از طریق نمادهای خود در فرد درونی نماید. خانواده اولین گروه انسانی که هنجارهای خود را به کودک انتقال می‌دهد و سبب شکل‌گیری کودک می‌شود به عبارتی دیگر کودک الگوهایی را از محیط اجتماعی می‌پذیرد و همانند آن در شرایط مختلف واکنش نشان می‌دهد. اگر جامعه این واکنش کودک را بپذیرد او آنها را تداوم می‌دهد و از جامعه در متحول ساختن آن یاری می‌جوید. این الگوها باید بتواند به نیازهای کودک پاسخ دهد در غیر این صورت آنها را فاقد ارزش خواهد دانست و در جستجوی پاسخ الگوهای جوامع دیگر را مورد آزمون قرار خواهد داد.
اندیشمندان بر این عقیده‌اند که در کودک شخصیتی از این طریق شکل می‌گیرد که در بزرگسالی در رفتار وی نمایان می‌گردد.
پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: محفوظات طفل نورس مانند نقشی است که بر سنگ رقم بزند و محفوظات مرد بزرگ مانند نوشته بر آب است.
استاد بزرگ شهید مطهری در کتاب “تکامل اجتماعی انسان” در تعریف همین موضوع می‌فرمایند: تکامل تاریخی یا تکامل اجتماعی یعنی سیر جدیدی از تکامل که در این سیرجدید، طبیعت به آن شکل دخالت ندارد. این تکامل تکامل اکتسابی است. حرکتش با شتاب بوده و تدریجا بر سرعتش افزوده شده است... انتقالش به وسیله تعلیم و تعلم و یاددادن و یاد گرفتن بوده و در درجه اول با قلم است.
دورکیم در زمینه الگوپذیری می‌گوید:‌اگر اعضا جامعه بر یک رشته تجلی‌های درونی مشترک و نیز مفروضات مشترک درباره جهان پیرامونشان باشند، می‌توان وحدت اخلاقی‌شان را تضمین نمود. او معتقد بود که بدون یک چنین اعتقادات مشترک، هر جامعه‌ای چه جدید و چه ابتدایی محکوم به تباهی و فروپاشیدگی است. جامعه باید برپایه یک ایمان مشترک و وجدان جمعی مبتنی گردد.
او در واقع معتقد به الگوپذیری و الگوسازی در جامعه است که باید نظام جامعه برای بقای خویش از آن بهره بگیرد.
در واقع بدون آشنایی با الگوی عملی، مباحث انسانی غالبا در حد تئوری باقی می‌ماند وعملا انسان را در خودسازی یاری نمی‌رساند. در مکتب اسلام شخصیت پیامبر(ص) الگوی تمام عیار انسانیت است. قرآن پیامبر(ص) را به عنوان اسوه معرفی می‌نماید. دسترسی به چنین الگوی والا مسلمانان را از تقلیدهای زیانبار، خودسری‌ها و بی‌برنامگی‌ها و نیز سردرگمی‌ها نجات می‌دهد و آنها را با راه و رسم زندگی سالم و صحیح آشنا می‌سازد. ناآشنایی با زندگانی پیشوایان عظیم الشان الهی سبب می‌گردد مسلمانان از روشهای دیگر متاثر شوند و راه و روش اسلامی صحیح را با عادات و آداب و سنن ملی و قومی غلط و انواع بدعت‌ها بیالایند. نمونه‌های زیادی از این گونه آداب و رسوم غلط اجتماعی را می‌توان در زندگی مسلمانان یافت که نتیجه انحراف آنها از اسلام و طریق آن است. از آیات ۴، ۵ و ۶ سوره ممتحنه که در رابطه اقتدا به ابراهیم و اصحابش سخن می‌گوید، این‌گونه بر می‌آید که الگوپذیری و الگوسازی که از مهمترین برنامه انسان‌ها در زندگی است از چیزی و یا از کسی قابل قبول است که در تمامی جوانب رشد کرده و به کمال رسیده باشد.
از آنجا که دوستی و محبت رکن اصلی الگوسازی است، قرآن مجید را به عنوان یک عامل تعیین کننده مورد توجه قرارداده است. حضرت ابراهیم پس از آنکه فرزندش اسماعیل را در سرزمین مکه جای داد، از خداوند خواست که دل مردمان به ایشان مهر ورزد و او می‌دانست که سلاله او هنگامی می‌توانند پیشوای مردم باشند که محبوب آنان قرار گیرند و قرآن‌کریم پاداش رسالت پیامبر(ص) را محبت به نزدیکان ارجمندش قرار می‌دهد. “قل لااسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی.” دوستی خاندان پیامبر وظیفه‌ای همگانی است و در مقابل آن بازخواست خواهند شد.
ابوذر از پیامبراکرم(ص) نقل می‌کند که فرمود: روز قیامت از چند چیز سوال خواهد شد که یکی از آنها دوستی خاندان ماست.
علل نیازمندی به الگو به دلیل عقلی، دلیل حسی و دلیل وجدانی یا فطری و دلیل نقلی “روایات و آیات”‌بر می‌آید.
منبع : روزنامه رسالت