شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا


آینده نفت


انتخاب چنین شعاری از سوی شركت بریتیش پترولیوم می تواند نشان دهنده یك نگرانی جدید باشد، اما برخی تحلیل گران منتقد براین باورند كه روی آوردن شركت نفتی بریتیش پترولیوم به چنین شعاری برای آرام كردن طرفداران محیط زیست و گروه های مخالف استفاده از سوخت های نفتی صورت گرفته است.
بدون شك طرح چنین پرسشی منطقی به نظر می رسد. نفت هم مانند گاز یا زغال سنگ یك منبع فیزیكی است. با آن كه طبیعت بسیار سخاوتمند است، ولی اندازه و میزان منابع طبیعی و معدنی محدود است. ما سرانجام شاهد شناسایی و كشف تمام منابع موجود در سیاره زمین خواهیم بود. اگرتقاضا برای مصرف سوخت های فسیلی همچنان بالا باقی بماند و منابع بیشتری برای پاسخ گویی به این تقاضاها كشف و استفاده شوند، باید منتظر تمام شدن حتمی ذخایر این گونه سوخت ها باشیم. با این حال هنوز نمی توان تاریخ قطعی چنین رویدادی را تعیین كرد.
اما پایان پذیری فیزیكی تنها تهدیدی نیست كه نفت یا فرآورده های نفتی با آن روبه روست. كالاهای اولیه، خواه پایان پذیر و خواه تجدیدپذیر، اغلب جای خود را به كالاهای جانشین می دهند. كالاهای جدید نیز جای خود را به كالاهای دیگر می دهند. در ابتدا سوخت رایج برای تولید انرژی، چوب بوده است. چوب جای خود را به زغال سنگ داده و نفت جای زغال سنگ را گرفته است. در سایر حوزه ها نیز شاهد چنین جانشینی هایی بوده ایم. پلاستیك جای فلزات را در بسیاری از كاربردها گرفت و الیاف مصنوعی جانشین پنبه، ابریشم وپشم شد. البته بسیاری ازكالاهای اولیه همچنان كاربرد خود را حفظ كرده و سهم كوچكی از تقاضا را در بازار به خود اختصاص داده اند. برای مثال، چوب هنوز به عنوان سوخت مصرف می شود و این كاربرد تنها منحصر به كشورهای در حال توسعه نیست. زغال سنگ هنوز حدود 20 درصد از انرژی جهان را تامین می كند؛ كائوچوی طبیعی هنوز در تولید لاستیك چرخ هواپیما كاربرد دارد و هیچ كالای دیگری نتوانسته است جانشین آن شود. ابریشم و پنبه هنوز هم طرفداران خاص خود را دارند و افراد مرفه می توانند این گونه الیاف را بخرند و به الیاف مصنوعی علاقه ای ندارند.
تولیدات و كالاهای اولیه همیشه تنها قربانیان جانشین نیستند. كالاهای تولیدی دارای یك چرخه تولید هستند. ظهور تلویزیون های رنگی به ناگاه تلویزیون های سیاه و سفید را از چرخه خارج كرد. ضمن آن كه تلویزیون های سیاه و سفید تا هنگامی كه اغلب مصرف كنندگان، قدرت خرید تلویزیون های رنگی را پیدا كردند، بخش عمده ای از تقاضای افراد كم درآمد را به خود اختصاص داده بودند. ماشین تایپ جای خود را به رایانه، خط كش محاسبه و ماشین حساب داده است. مثال های بسیاری در این زمینه می توان ارائه داد.
با این حال، این حقیقت كه یك كالا یا محصول قدیمی مدت های طولانی پس از ورود كالاها یا محصولات جانشین همچنان كاربرد دارد، نمی تواند چندان آرامش بخش باشد. آن دسته از افرادی كه از آینده نفت نگران هستند، نسبت به اندازه و رشد بازار آن بیم دارند و دانستن این مطلب كه مقدار مشخصی نفت برای مدتی طولانی در برخی بازارهای كوچك مصرف خواهد شد یا كاربردهای مبهمی خواهد داشت، نمی تواند از شدت این نگرانی ها بكاهد.
اكنون سوال این است كه آیا نفت با یك افول اقتصادی كه شاید مدت ها قبل از تمام شدن فیزیكی این ماده طبیعی روی دهد، همراه خواهد شد؟ تهدیدی كه نفت با آن روبه رو است، از دو سو شكل می گیرد: عرضه و تقاضا.
در ابتدا به بحث عرضه نفت و تهدید آن می پردازیم. گفتنی است كه نفت خام، جز در پاره ای موارد، به ندرت به همان شكل مصرف می شود. نفت خام، در واقع یك كالای واسطه ای است. بازار به دنبال تولیدات نفتی است كه از فرآوری و پردازش نفت خام به دست می آید. برای مثال، نفت كوره ای كه برای گرم كردن بویلرها به كار می رود، می تواند جای خود را به بیوماس، زغال سنگ، گازطبیعی یا سوخت هسته ای بدهد. نفت گاز نیز هنگامی كه برای گرمادهی در فضا استفاده می شود، با گازطبیعی، زغال سنگ، چوب و برق رقابت می كند. با این حال، برخی تولیدات نفتی نیز وجود دارند كه به آسانی نمی توان جانشینی برای آنها یافت. سوخت خودرو، گازوییل، بنزین و سوخت هواپیما و موتور جت از جمله این سوخت ها هستند. همچنین آن دسته از كالاهایی كه به عنوان مواد اولیه پتروشیمی به كار می روند، جانشین های مناسبی ندارند.
حضور نفت در حوزه حمل و نقل، چشمگیراست. تهدیدی كه عرضه نفت در این حوزه با آن روبه رو است، می تواند برای مثال از كشف سوخت جدید برای هواپیماها و خودروها ناشی شود كه از لحاظ اقتصادی با صرفه و دارای كارآیی لازم است. تحقیقات برای دستیابی به محصولی جدید كه بتواند این شرایط را داشته باشد، ادامه دارد. تغییر در سوخت، مستلزم تغییر در موتورهایی است كه آن سوخت را مصرف می كنند. برای آن كه باتری جای بنزین را بگیرد، لازم است كه باتری های جدید تولید و خودروی الكتریكی طراحی شود. اما به نظر می رسد كه طراحی خودروی الكتریكی ساده تر از تولید باتری های جدید است.
فناوری پیل های سوختی كه در برخی مناطق به شدت از آن استقبال و در برخی مناطق نیز از آن انتقاد شده است، مستلزم ایجاد تغییراتی، هرچند جزیی، در موتور است، اما این مسئله، بسیار كم اهمیت است و مسئله مهم تر عامل زمان است. چه مدت زمان لازم است كه تحقیقات به كشف منتهی و این كشف به یك تولید اقتصادی تبدیل شود و زیرساختی ایجاد شود كه بتواند این تولید جدید را معرفی و وارد بازار كند. یك سوخت جدید، به سازگار ساختن محل های انبار و فروش نیاز دارد. از این رو، نمی توان انتظار داشت كه خودروی جدید وارد بازار شود كه بتواند بی درنگ جای خودروهای كنونی را بگیرد، زیرا برطرف ساختن موانع فنی و اقتصادی، به گذر زمان نیازدارد. مسئله مهم دیگر در زمینه سوخت های جدید، انرژی لازم برای تولید آنها است. برای مثال، باتری های الكتریكی را باید شارژ و هیدروژن تولید كرد. بنابراین، اگر منبع سوختی اولیه یك ماده هیدروكربن است، نباید آینده نفت را چندان تاریك تصور كرد.
تهدید نفت در زمینه تقاضا، از نگرانی های زیست محیطی ناشی می شود. تغییرات آب و هوایی كه بخشی از آن از مصرف سوخت های فسیلی ناشی می شود، موجی از «نفت ستیزی» (Petrophobia) را در بسیاری از كشورها به راه انداخته است. این روزها دو پرسش درباره «پروتكل كیوتو» مطرح است: اول این كه آیا جامعه بین الملل خواست سیاسی خود را برای همكاری در زمینه اعمال تدابیری كارآمد برای كاهش میزان گازهای گلخانه ای را به یك سو هدایت خواهد كرد؟ و سوال دوم این كه آیا اجرای این تدابیر، آن گونه كه در پروتكل كیوتو آمده است، به خودی خود می تواند مصرف نفت را به شدت كاهش دهد؟
بی میلی ایالات متحده آمریكا در موافقت با تدابیر پروتكل كیوتو، دیدگاه آن دسته از تحلیل گرانی را تقویت می كند كه نسبت به این پروتكل تردید دارند و براین باورند كه مفاد آن به شكل معناداری اجرا نخواهد شد. باید منتظر ماند و دید كه آیا ایالات متحده نگرش خود را درباره پروتكل كیوتو تغییر خواهد داد؟ و آیا راهی پیدا خواهد شد كه كشورهای در حال توسعه به ویژه هند و چین در برنامه ای شركت كنند كه بدون همكاری جهانی سرنوشتی جز شكست نخواهد داشت؟
با فرض اجرای پروتكل كیوتو و همكاری چین و هند نمی توان نتیجه گرفت كه مصرف نفت كاهشی چشمگیر یابد. چند دلیل در این زمینه می توان ارائه كرد: اول، اگر بحث انتشار كربن مطرح است، باید مصرف زغال بیش از مصرف نفت و گاز كاهش یابد. دوم، نفت چنان بخش حمل و نقل را به خود وابسته كرده است كه به آسانی نمی توان جانشینی برای آن معین كرد. بنابراین، می توان گفت كه كاهش سوخت های فسیلی در شرایطی كه بتوان جانشینی برای آنها تعیین كرد، آسان تر خواهد بود. سوم، اگر كاربرد مجوزهای فروش و تجارت رواج یابد، تاثیر برتمام سوخت ها (از جمله نفت) كاهشی چشمگیر خواهد یافت. چهارم، كشورهای صنعتی به دنبال یافتن راه هایی هستند كه تولید كربن را هرچه بیشتر كاهش دهد و به آنها كمك كند تا بدون كاهش چشمگیر استانداردهای زندگی به هدف های موردنظر خود دست یابند. پنجم، پروتكل كیوتو بسیار بلندپروازانه نیست و كشورها این امكان را دارند كه با خرید مجوزهای لازم از روسیه در تولید كربن به میزان زیاد آزاد باشند. دلیل این امر آن است كه تولید كربن روسیه در مقایسه با سال 1990 (كه سال پایه محسوب می شود) كاهشی عمده یافته است، زیرا صنایع سنگین این كشور با فروپاشی نظام كمونیستی در هم فرو ریخته اند.
احتمال دارد برخی كشورها، به ویژه كشورهای اروپایی برای كاستن از مصرف انرژی بیشتر تلاش كنند. دیدگاه اتحادیه اروپا درزمینه امنیت انرژی آن است كه وابستگی این اتحادیه به واردات را باید از طریق كاربست تدابیری در زمینه مدیریت تقاضا كاهش داد. همان گونه كه دولت ها تدابیر درآمدزا را در پروژه هایی كه از بودجه عمومی استفاده می كنند، ترجیح می دهند، این تمایل را نیز دارند كه از ابزارهای مالی برای مدیریت تقاضا استفاده كنند. راه حل ساده در این باره، وضع مالیات سنگین برسوخت مصرفی در بخش حمل و نقل است. این راه حل ساده با چنان میزان گسترده ای دراروپا به كار رفته و می رود كه افزایش مالیات بر بنزین و گازوییل دیگراز لحاظ سیاسی پذیرفته نیست.
اگر دولت ها در زمینه ضرورت كاهش مصرف سوخت در بخش حمل و نقل جدی بودند، به سرمایه گذاری در سیستم های حمل و نقل عمومی و اعطای یارانه به فعالیت های تحقیق و توسعه فناوری خودرو روی می آوردند، اما دولت ها تمایل چندانی به انجام این كار ندارند، زیرا این كار به معنای افزایش هزینه های عمومی خواهد بود.
در این جا این پرسش مطرح می شود كه آیا نیرویی كه سیاست انرژی را به پیش می برد، امنیت است یا محیط زیست؟ اگر سیاستی كه اجرا می شود، به دنبال كاهش مصرف سوخت های فسیلی باشد، این دو هدف هیچ گونه تناقضی با یكدیگر ندارند، اما اگر قرار براین باشد كه با گسترش استفاده از زغال سنگ یا انرژی هسته ای، به دنبال كاستن از وابستگی به نفت و گاز باشیم، آنگاه این دو هدف نیز با یكدیگر درتناقض خواهند بود. زغال سنگ به مراتب بیش از گاز یا نفت، دی اكسیدكربن تولید می كند. با وجود این، طرفداران محیط زیست با كاربرد و استفاده از زغال سنگ به شدت مخالفت می ورزند كه دلیل آن، خطرهای ناشی از تشعشعات آن است. هم اكنون، هم ایالات متحده آمریكا و هم اتحادیه اروپا، از روی آوردن به سوخت هسته ای سخن می گویند؛ گزینه ای كه تا چندی پیش از لحاظ اجتماعی قابل قبول نبود. تهدیدی كه انرژی هسته ای متوجه استفاده از نفت كوره می كند، با میزان استفاده از این انرژی در تولید برق ارتباط دارد. اما نفت كوره هرچه بیشتر جای خود را به گازطبیعی داده است و اگر قرار باشد شاهد رشد بالقوه مصرف گاز باشیم، باید آن را در تولید انرژی برق جست و جو كنیم. به بیان دیگر، انرژی هسته ای بیش از آن كه تهدیدی برای نفت محسوب شود، گازطبیعی را تهدید می كند.
برخی براین باورند كه مشكل امنیتی و مشكل زیست محیطی را می توان با انرژی های تجدیدپذیر، به ویژه انرژی خورشیدی و انرژی باد، برطرف كرد. انرژی های تجدیدپذیر را به طور بومی می توان تهیه كرد. در برخی از مناطق جهان می توان، هم انرژی خورشیدی و هم انرژی باد، را برداشت كرد و در برخی ازمناطق می توان یا از انرژی خورشیدی یا از انرژی باد استفاده كرد. استفاده از این منابع انرژی، وابستگی به واردات را كاهش خواهد داد. از سوی دیگر، این گونه انرژی ها گاز دی اكسید كربن، گوگرد یا سایر ذرات آلوده كننده هوا را تولید و محیط زیست را تهدید نمی كنند، اما باید توجه داشت كه تولید انرژی خورشیدی بسیار پرهزینه است، مگر در مواردی كه از این انرژی برای تولید گرمای اندك استفاده شود. برای تولید نیروی برق، به دمای بسیار بالا نیاز است و روی آوردن به انرژی خورشیدی برای تولید برق، به صرف هزینه های بسیار بالا نیاز دارد. چرخ ها و پره هایی كه برای بهره گیری از انرژی باد از آنها استفاده می شود، سروصدای بسیاری ایجاد می كنند كه مخالفت شدید طرفداران محیط زیست را به دنبال داشته است و راه حل آن این است كه این گونه تاسیسات را در مناطق ساحلی و فلات قاره ایجاد كنند كه این مسئله خود سبب افزایش هزینه ها خواهد شد.
انرژی خورشیدی و انرژی باد، سوخت های فسیلی را از منظری دیگر نیز، تهدید می كنند. روی آوردن به این گونه انرژی ها سبب كاهش استفاده از سوخت های فسیلی در تولید برق و كاربردهایی مانند سیستم های گرماده و سرماده در فضا شده است، زیرا در این حوزه الكتریسیته ثانویه می تواند جای نفت، گاز و زغال سنگ را بگیرد. تاثیرگذاری این گونه انرژی ها (انرژی خورشیدی و انرژی باد) بر بخش حمل و نقل به میزان زیادی به توسعه خودروهای الكتریكی بستگی دارد، زیرا باتری هایی كه برای تامین انرژی این خودروها به كار می روند، باید پیوسته شارژ شوند. ما برای ورود به دورانی كه در آن انرژی خورشیدی و انرژی باد، كاربردی گسترده و همگانی داشته باشند، هنوز راه طولانی در پیش داریم و احتمالاً زمان زیادی نیز طول خواهد كشید تا انرژی هسته ای به انرژی غالب تبدیل شود.
بنابراین، با دو مسئله روبه رو هستیم: اول پایان یافتن منابع محدود و دوم، رکود اقتصادی كه از جانشینی، تغییر در فناوری وسایل نقلیه ای كه از نفت استفاده می كنند و یا سیاست هایی كه تقاضا را برای نفت كاهش می دهند، ناشی می شود. این سیاست ها را با توجه به هدف های زیست محیطی یا امنیتی می توان دنبال كرد.
كشورهای صادر كننده نفت كه ازمنابع عظیم نفت یا گاز بهره مند هستند، نباید نگران پایان پذیری فیزیكی نفت باشند. بحث بر سر این است كه «آیا نفت جهان در 20 یا 30 سال آینده پایان خواهد یافت؟» و یا این كه «آیا منابع نفت جهان چنان عظیم و گسترده هستند كه تا نیمه دوم قرن جاری میلادی نیز، پایان نخواهند یافت؟» اخیراً در كارهای سی.جی.كامبل و جی.ام.لاهرر بررسی شده اند.
مهم ترین اثر تحقیقی آنها با عنوان «عرضه نفت جهان 2050-1930» را «شرك
منبع : نمایشگاه بین‌المللی