یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


کودکان، مخاطبان فراموش شده سیما


کودکان، مخاطبان فراموش شده سیما
به قول قدیمی ها، حرف حرف می آورد و این حکایت همیشگی جلسه های دوستانه ماست که از گپ زدنهای دوستانه به مباحث تخصصی، اخلاقی و اجتماعی می رسیم. چند هفته قبل وقتی بحثهای متفرق ما به تلویزیون و برنامه های آن کشیده شد، ریحانه با خونسردی گفت: من که چند وقته اصلاً تلویزیون نمی بینم. آخه فیلمهای تلویزیون پر از جن و شیطان و روح شده!
سمیه که پسری چهار ساله دارد، با لحنی مادرانه ادامه داد: حق داری، از ترس همین چیزها شبها پسر منم خواب ندارد.
برای آگاهی بیشتر از پیامدهای این گونه فیلمها به سراغ جمعی از کارشناسان رفتیم که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم.
● حضور مقطعی معنویت در سریالهای تلویزیونی
دکتر امیرحسین بانکی، عضو هیأت علمی دانشگاه با تأیید نمایش آثار معناگرا در رسانه ملی می گوید: حضور آثار معناگرا در تلویزیون مقوله قابل تحسینی است.
تلاشی که هنوز در اولین قدمهای خود می باشد و با نقطه اوج فاصله دارد. بنابراین برای رسیدن به آن باید بیشتر تلاش شود. البته به همین علت نیز دچار کاستیهایی است. برای مثال، گرچه من با نمایش برخی آثار سینمایی برای معنویت بخشیدن به ایام خاصی از سال نظیر محرم یا رمضان موافقم، اما در مقابل معتقدم ارایه این آثار به دقت و مدیریت خاص نیاز دارد به طوری که ضمن پرکردن سالم اوقات فراغت مانع بهره مندی مردم از این ایام نشود.
وی در ادامه به مقوله انتقال پیام به مخاطب می پردازد و می افزاید: بدون شک هر اثری برای مخاطب خاصی تهیه و نمایش داده می شود، اما در جامعه ما چنین تقسیم بندی مرسوم نیست و تمام آحاد جامعه اکثر برنامه ها را می بینند. در این راستا کودکان خردسال نیز اجازه دیدن هر گونه برنامه را دارند.
بنابراین، از برنامه ها و فیلمهای مختلف متأثر می شوند. البته گاه این تأثیر موقت است، اما در برخی از موارد بدون آنکه والدین متوجه شوند این آثار در ذهن و روان کودک ماندگار می شود. پس باید والدین برای دیدن هر فیلمی توسط بچه ها قوانینی وضع کنند و کودکان موظف شوند فیلمهای خاص خودشان را ببینند تا از آسیب احتمالی مصون بمانند.
سعید تهرانی، کارگردان و تهیه کننده آثار تلویزیونی و سینمایی نیز به گزارشگر ما می گوید: از جمله مباحث حرفه ای که در تمام دنیا وجود دارد و متأسفانه در جامعه ما کمتر به آن توجه می شود، تفکیک ژانرهای نمایشی یا ترکیب صحیح آن است؛ برای مثال، «ژانر معناگرا»، ژانری است که بیننده بعد از پایان فیلم شروع به تحلیل، بررسی و تفکر درباره آن می کند.
اما «ژانر وحشت» تنها شیوه ای است برای جلب مخاطب، بنابراین نمی توان آنها را به هم ربط داد. اما در کشور ما در اغلب آثار در این حوزه از هر دو نوع استفاده می شود؛ زیرا نمی توانیم از سایر جاذبه های تصویری از جمله خشونت بهره مند شویم و این دو ژانر را ناشیانه به هم می چسبانیم.
وی همچنین می گوید: از سال ۱۳۸۳ با سریال «کمکم کن» به چنین آثاری پرداخته شد که ترکیبی از ژانر وحشت و معناگرا بود، اما از لحاظ ژانر وحشت به دلیل ضعف در جلوه های تصویری ما در این گونه آثار ضعیف هستیم.
البته در مقابل به دلیل بهره مندی از گنجینه داده های معنوی و دینی در ژانر معناگرا قوی می باشیم.
تهرانی که کارشناس تکنولوژی آموزشی نیز می باشد، در ادامه مسأله تفکیک مخاطب را مورد تأکید قرار می دهد و می گوید: در کشورهای دیگر آثار متناسب با مخاطب تقسیم می شود و حتی زمان نمایش آن بر همین اساس تفاوت می کند، اما در جامعه ما چنین نیست و همه، هر فیلمی یا سریالی را می بینند بدون توجه به اینکه این فیلم یا سریال برای چه سنی تهیه شده است.
● شنا بر خلاف جریان آب
سعید تهرانی که خود تهیه کننده نیز هست، در خصوص تأثیر کارگردان و تهیه کننده در خلق این آثار اظهار می دارد: اشخاصی که در تولید فیلم سهیم هستند، در واقع جز تأسف خوردن نمی توانند کاری بکنند؛ چون در اجرای کار خود دخالت و تأثیر دارند در حالی که برنامه ریزی و سیاستگذاری بر عهده آنها نیست. در واقع حرکت بر خلاف جریانهای موجود بیهوده است، گویی فردی که در قطاری که به سمت شمال می رود، سعی کند به طرف جنوب حرکت کند.
در حقیقت او نیز همسو با حرکت و جریان قطار است. بنابراین، چنین تلاشهایی در عمل سودی ندارد؛ زیرا نمی توان برخلاف جریان آب حرکت کرد.
● ناتوانی در درک صحنه های انتزاعی
علاوه بر دیدگاههای کارشناسانه هنری مسأله آثار تلویزیونی و مخاطبان کودک آن از زاویه روان شناسی نیز قابل تأمل است.
دکتر کریمی، مشاور خانواده به آثار رسانه ها بر کودکان اشاره می کند و می گوید: بی تردید هر اثر هنری نظیر فیلمها بر مخاطب خود تأثیرگذار است. در واقع اثرگذاری نهایت و هدف خلق هر اثر هنری است. اما گاه به دلیل آنکه مخاطب مناسبی برای این هنر وجود ندارد، آثار نیز سودمند نیست. برای نمونه فیلم ارزشمندی با توجه به تمام تکنیکهای هنری و مضامین ارزشی پدید می آید، اما چون مخاطب قادر به درک ارتباط بین نشانه ها نیست، نمی تواند از آن بهره مند گردد. این مسأله در آثار ماورایی سینما و کودکان کاملاً محسوس است؛ زیرا کودکان قادر به درک مفاهیم انتزاعی نیستند و این مهارت بعد از سن ۱۲ سالگی در آنان به وجود می آید. از همین رو، تماشای فیلمها و سریالهایی با درونمایه معناگرایانه و ماورایی و حتی وحشت انگیز متناسب سن کودکان زیر ۱۲ سال نیست، اما متأسفانه والدین به این نکته توجه نمی کنند و همه افراد خانواده همه فیلمها و سریالها را می بینند.
وی در ادامه به آثار این گونه فیلمها بر کودک اشاره کرده و می افزاید: به دلیل همین عدم درک تصاویر و مضامین انتزاعی، کودکان دچار مشکلات روحی و روانی نظیر ترس می شوند که بنا بر میزان و تأثیر این گونه تنشها درمان آنها نیز متفاوت است.
چنان که برخی آثار روحی برای درمان به زمان بیشتری نیاز دارند. نکته دیگر که اهمیت مسأله را بیشتر می کند، مقوله تعمیم ترس است. به گونه ای که کودک در مقابل محیطها یا موضوعهای مشابه همان صحنه فیلم دچار ترس می شود.
بنابراین، با وسعت دامنه ترسها و تنشها، او دچار مشکلات دیگر می شود. از همین رو به والدین توصیه می شود، با دقت و درایت بر تماشای تلویزیون و آثار دیگر تصویری توسط فرزندان خود نظارت داشته باشند؛ زیرا تجربه نشان داده برخی صحنه های به ظاهر معمولی برای بزرگسالان، مشکلات و گرفتاریهای بسیاری را برای کودکان در پی داشته است.
به هر حال والدین باید در مورد تماشای تلویزیون کودکانشان و دیدن فیلمها و سریالها توسط آنها برنامه و قانون داشته باشند در غیر این صورت باید گناه نداشتن فرهنگ دیدن فیلم را به گردن بگیرند نه اینکه با فرافکنی و انداختن این گناه به گردن رسانه های جمعی وجدان خودشان را آسوده کنند.
محبوبه علیپور
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید