چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
مارتین کریمپ
مارتین کریمپ در ۱۴ فوریه سال ۱۹۵۶ در انگلستان به دنیا آمد. اوج شهرت و فعالیت او در دهه ۱۹۹۰ بوده است. وی علاوه بر تجربه در زمینه نمایشنامهنویسی در نوشتن داستان کوتاه و ترجمه نیز تجربیاتی دارد و یک رمان نیز نوشته است. آثار او بسیار تحت تاثیر دیگر جنبههای فعالیتش مثل داستاننویسی و ترجمه است. آنچنانکه گاه از ترجمههایی که از دیگر آثار نمایشی داشته، اقتباس کرده است. به عنوان مثال نمایشنامه «خشونت و لطافت» که در سال ۲۰۰۴ نوشته، اقتباسی است از نمایشنامه زنان تراخیس اثر سوفوکل. آثار او همیشه جزء آثار بحثبرانگیز در تئاتر انگلستان و جهان بوده است.
تعدادی از نمایشنامههای او عبارتند از:
▪ «بازیهای عشق» (به همراهی هاوارد کورتیس)،
▪ «زندگی به قوت خود باقیست»،
▪ «مبارزهای مفرح با مرگ»،
▪ «تکرار بازی»،
▪ «هیچ کس نمایش را نمیبیند»،
▪ «توجه، توجه، معالجه»،
▪ «حملههایی به زندگی آن زن»،
▪ «کشور»،
▪ «رو به دیوار»،
▪ «خشونت و لطافت»، «شهر».
از ترجمههای او میتوان از:
▪ «صندلیها» (یونسکو)،
▪ «کرگدن»(یونسکو)،
▪ «کلفتها» (ژان ژنه)،
▪ «مرغ دریایی»(چخوف)،
▪ «مردمگریز» (مولیر)،
▪ «روبرتو زوکو»(برنارد - ماریا کولتس)
نام برد. نمایشنامه «حملههایی به زندگی آن زن» که بهترین، جسورانهترین و خلاقانهترین اثر نمایشی اوست برای اولین بار در سال ۱۹۹۷ در رویال کورت لندن به نمایش درآمد و متعاقب آن به بیش از ۲۰ زبان زنده دنیا ترجمه شد.
در این اثر هیچ شخصیت محوری وجود ندارد. حتی کریمپ اشاره نکرده است که این نمایشنامه توسط چند بازیگر باید اجرا شود. در ۱۷ صحنه به ظاهر بی ربط، تعدادی آدم، توصیفها و تعریفهای متناقضی از یک ضدقهرمانِ زن که غایب است و در صحنه حضور ندارد، ارائه میدهند. بنابر گفتههای آنها زنی که از او صحبت میشود ممکن است یک تروریست، فرزندی که پدر و مادرش را رنجانده است، یک مادر فرزندکش، هنرمند یا هر شخصیت دیگری باشد. اینگونه تعبیر و تعریفها از شخصیت، طرح واضح و خاصی از او به دست نمیدهد. کولاژی که از شخصیت زن ساخته میشود، میتواند یکی از ما باشد. این اثر بازنمایی عصبیت قرن ماست. این نمایشنامه پیرنگی تعریف ناپذیر دارد، پیرنگی سرشار از تراژدی، آیرونی قوی و تاثیرگذار و رازها و حقیقتهای هرگز آشکار نشده است. این نمایشنامه آمیزهای از خشونت، مذهب، تروریسم، وحشت، رقص و آواز، تصویر و بازی و شخصیتهایی است که مدام عوض میشوند بدون اینکه نامی داشته باشند.
محتوا و درونمایه اثر هر چند تلخ و گزنده است اما خالی از لحظات طنز و کمدی نیست. شیوه به کار رفته در ساختار و طرح این نمایشنامه باعث شده است که کریمپ تماشاگر را نیز در ماجرا دخالت دهد و او را از حالت انفعالی بیرون آورده و باعث شود که واکنش نشان دهد. به همین دلیل است که این نمایشنامه بر هوشمندی و هوشیاری تماشاگر تاکید دارد. بعضی از منتقدان، نوع شخصیت پردازی در نمایشنامههای کریمپ و بهخصوص شخصیتهای این اثر را با شخصیتهای فیلمهای دیوید لینچ مقایسه کردهاند و بر این باورند که شخصیتهای سرسخت و بیرحم آثار کریمپ یادآور شخصیتهای سرسخت، خشن و پیچیده آثار دیوید لینچ هستند.
این اثر در زمره آثار پستمدرن تقسیمبندی شده است و تصور ما را از هر گونه اثر نمایشی به هم میریزد. نمایشنامهای است که تمام مرزهای تعریف شده را میشکند و برای مخاطبانی است که میگویند دیگر تئاتر چیز جدیدی برای ارائه ندارد. نمایشنامه، اثری پستمدرنیستی است که به زبان خود تماشاگران حرف میزند و آنها را با خود درگیر میکند.
این نمایشنامه به شیوههای متفاوتی اجرا شده و بارها و بارها از جشنوارههای مختلف، جوایزی کسب کرده است. علاوه بر متن در زمینه کارگردانی نیز بارها جوایزی را به خود اختصاص داده است. عدم نامگذاری شخصیتها و نبود دستور صحنه در متن، دست کارگردانان و گروههای اجرایی را برای اجراهای متفاوت از این اثر بازگذاشته است. اولین اجرای آن در رویال کورت لندن به صورت مولتی مدیا به صحنه آمد. در اجراهای اخیرش کل نمایش با سه بازیگر به صحنه آمده است. در اجرایی دیگر از همین نمایش، تعداد بازیگران شش نفر بودند و از یک دستگاه تلویزیون بسیار بزرگ در صحنه استفاده شده بود. در اجرایی دیگر در صحنه تنها دو صندلی وجود داشت و با استفاده از همین دو صندلی و طراحی نور بسیار متنوع و خلاقانه تمام ۱۷ صحنه این نمایش، اجرا شد.
با این حال، اظهارنظرهای منتقدان بر اجراهای مختلف این نمایشنامه به این موضوع اشاره دارد که بهرغم وجود تنوع در اجراها و طیفهای متنوع اجرایی از این نمایشنامه، در هر وضعیتی، متنِ اثر (نمایشنامه) بر اجرا تفوق داشته و توجه تماشاگر را بیشتر جلب کرده است. این نمایشنامه را به عنوان بهترین و در عین حال بدترین، آسانترین و در عین حال سختترین، گزینه برای اجرا معرفی کردهاند.
در نمایشنامههای کریمپ همه چیز در مرز حرکت میکند، در مرز تاریکی و عدم اطمینان. در نمایشنامهنویسی، خصوصا در طرحها و انتخاب موضوعات او را خلف پیراندللو نامیدهاند. او نسبت به روابط انسانی دیدگاه تاریک و تلخی دارد. هیچ یک از شخصیتهای آثارش عشق و لذت را تجربه نمیکنند و در دنیایی تلخ، با اتفات گزنده به سر میبرند. او در کارهای اخیرش به فرم و زبان دراماتیک بیش از روایتگری توجه نشان میدهد.
یکی از منتقدان آثارش میگوید: «تلخی نمایشنامههای او با شما کاری میکند که یاد بگیرید چگونه میشود در انگلستان شاد بود.» بعضی از منتقدان نیز او را در زمره نمایشنامهنویسان تجربی میدانند.
● مهمترین آثار اجرا شده در سال ۱۹۹۷:
▪ مارتین کریمپ: حملههایی به زندگی آن زن
▪ بِن اِلتون: پاپ کورن
▪ دیوید هِر: دیدگاه اَمی
▪ داگ لوسی: قسمت کم عمق (استخر) (the shallow end)
▪ پاتریک ماربر: نزدیکتر
▪ مارتین مک دناگ: غرب دورافتاده
▪ فرانک مک گینز: بی ثباتی
▪ کانِر مک فرسون: سد (آب بند)
▪ آنتونی نیلسون: سانسور
▪ تام استوپارد: عشق دروغین
سکینه عربنژاد
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست