دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

تعلّقات ، مانع سلامتی روان


تعلّقات  ، مانع  سلامتی روان
تعلقات، یعنی مظاهر دنیوی را اصل و مقصد گرفتن، و دل را به آنها گره زدن.در تعلقات، درک واقعی انسان گرفته می شود و یک درک وهمی و مجازی به وجود می آید و دریچه ادراک حقیقت بسته می شود.از طرف دیگر، می دانیم که تعلق به غیر خدا، یعنی تعلق به فرع ، که او خود وابسته به اصل وکلّ است.
باید فرع را اصل نگیریم و یادمان باشد که فرع، وسیله رسیدن به اصل است و فرع ، یک روزی از دست ما گرفته می شود، و ارزش فرع، در میزان رسانیدن ما به اصل است. اما اگر به آن فرع دل ببندیم و آن را هدف کنیم و از اصل غافل شویم، آن فرع، ممکن است مدتی ما را سرگرم و دلخوش کند، اما به هر حال ما را از اصل بازدارد و لذا خیر کامل به ما نرسد.
(ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه)
خداوند برای هیچ مردی در درونش ، دو دل ننهادهاست.
و به عبارت دیگر، یک قلب است و یک مطلوب.
نتایج زیانبار تعلّقات
۱) ارتباط وهمی:
تعلقات، وضعیت عجیبی در سازمان فکری انسان به وجود می آورد و آن عبارت از این است که ارتباط و توجه و درک واقعی را از او میگیرد و توجه و درکی وهمی جایگزین آن می کند.
۲ ) حرص و هراس:
هر چیزی که از تعلقات انسان است تا زمانی که آن را به دست نیاورده، حرص عجیبی دارد، و هر وقت آن را به دست آورد، دغدغه خاطر و هراس نگهداری آن را دارد .
۳ ) غم:
تعلقات را روزی از دست ما میگیرند و لذا چون قلب خود را با آنها گره زده ایم، گرفتن آنها از ما یا ترک ما از آنها (با مرگ یا از دست دادن مقام) سخت ما را غمناک میکند.
۴ ) عشق مجازی:
تعلق به فرع و جزء، یک عشق مجازی است.
در این عشق، انسان نسبت آن چیز یا مقام و مانند آن، عشق پیدا میکند و در این عشق عیوب آن را نمی بیند و خود را کور و کر در اختیار آن میگذارد.
از این رو، چون عاشق است، بدی معشوق را نمی بیند.
۵ ) نداشتن آخرت:
چون چنین کسانی به معبودهای خیالی توجه میکنند و آنها را سرمایه های خود میسازند، در آن دنیا چیزی ندارند.
جریان زندگی انسان، چون کشتی است که در دریا حرکت میکند.حال، اگر طوفانی درگیرد و کشتی، تهدید به غرق شود، باید برای نجات کشتیبان، مقداری از بارهای درون کشتی را به آب ریخت تا نجات یافت .
تعلقات ما هم همین است; هرچه کمتر باشند، بار کشتی زندگی سبکتر و کشتی سالمتر به ساحل خواهد رسید و در این جا به ویژه از تعلقات زاید سخن میگوییم که بار سنگین آنها بر دوش ماست و باید مواظب باشیم که کمر ما زیر آن نشکند.
مواظب باشیم که در مقابل هر گرفتنی، از دست دادنی هست، و در مقابل هر عدم تعلقی، رسیدنی.
این امر شبیه به ماجرای مسافری است که بناست به مقصدی برسد، اما در راه فریب نقاط خوش آب و هوا را می خورد و در آن جا می آرامد و مفتون میشود و از مقصد بازمی ماند.
باید مواظب باشیم که در این بده و بستانها و تعلقات، چه چیز را می آوریم و چه چیز را از دست می دهیم و همه نیروی خود را صرف فرع و جزء نکنیم و از اصل غافل نشویم و هدف اصلی حیات را فراموش نکنیم و خود را به سرمایه های موقتی و سراب مانند فریب ندهیم.
منبع : تبیان