چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
چه چیزها تکان میخورند وقتی که خانه را میتکانیم
آئینها هم مثل انسانها و تمدنها به دنیا میآیند، بزرگ میشوند، پیراهنهایی چند پاره میکنند، سالخورده میشوند و فرسوده و سرانجام بسیاریشان تن به دست مرگ میسپارند. اما نه در همه موارد و همیشه. آئینهایی که کارکردهای واقعی یا نمادینشان کماکان مفید باشد، دیرتر جان میدهند. شاید هم سختجانی کنند و هیچگاه نمیرند. دست کم تا زمانی که از یکی از این دو کارکرد برخوردار باشند، یا مردم گمان کنند که از آن برخوردارند. وقتی آن کارکردها و این گمانها دست به دست هم میدهند، آئینها، حتی اگر آئین خانهتکانی هم باشند، دیر تکان میخورند.
اگر آئینی حتی کارکرد واقعیاش از دست رفته باشد، اما کارکرد نمادینش برای زندگی مزاحمت ایجاد نکند، به حیات خود ادامه میدهد. گیرم که در خانهتکانیهایی که هر فرهنگ با خویش میکند، این آئینهای نه چندان مزاحم را از مرکز گرم زندگی اجتماعی تکان دهد و به حاشیههای سرد و ساکت آن براند. خودِ خانهتکانی اما ظاهراً از آن دست آئینهاست که هم کارکرد واقعیاش هنوز تا حدی پابرجا مانده هم کارکرد نمادینش. شاید به همین سبب هنوز مشمول خانهتکانیهای فرهنگی ما نشده و به آن حاشیههای بیاهمیت گسیل نشده است.
امروزه کوزهای سفالی یا آفتابهای نقرهکوب برای ما حکم اشیائی تزئینی و یادگارهایی جالب توجه دارند. از این اشیا، بسته به قدمت و قیمتشان، در موزه یا دکور خانهها استفاده میشود. اما مردمان همعصر آن کوزهها از آنها آب میخوردند و اشراف روزگاران آفتابه، پس از غذا با آنها دست و دهان میشستند. برای آن مردمان، این اشیا وسایلی بود که به کار زندگیشان میآمد. نمادها و یادگارهایی نبود از وسایلی که زمانی به کار کسانی آمده است و اکنون جایشان سرطاقچه یا توی موزه باشد. آئینهای روزگاران کهن هم برای مردمان امروز ممکن است به همین وضعیتها مبتلا شوند.
آئینهای امروزی برای مردم روزگار آغازشان «آئین» نبودند. آنها خود زندگی بودند. مثلاً مردم روزگاران کهن قربانی میکردند تا خدایان را به رحم آورند. قربانی کردن برای آنان وجه آئینی یا نمادین نداشت. نشانه چیز دیگری نبود. خودش کار میکرد. کارکرد داشت. یا آن مردم گمان میکردند که کار میکند و کارکردی دارد. اما جز برای مردمان کهن این روزگاران، برای دیگرمردم قربانی کردن امروزه نماد و نشانه کاری است که مردمان روزگاران کهن میکردند نه چیزی بیشتر. خانهتکانی اما انگار از آن دست آئینهاست که مردم فکر میکنند دارد کاری انجام میدهد. خانهتکانی فقط آئینی به یادگار از روزهای کهن نیست، یک شیوه عمل مرسوم و مؤثر است برای این روزگار که چیزهای دیگری غیر از خانه را هم تکان میدهد.
خانهتکانی آئینی است که چیزهای زیادی را در خانه تکان میدهد. خانهتکانی، خود فرآیندی است در هر حال پرزحمت و مشقت.کارهای یک سال در صف مانده را باید در مدت کوتاهی به انجام رساند. باید زمانهای نسیه گذشته و به اینروزها حواله داده شده را یکباره نقد کرد. پس باید زمان را حسابی تکاند و در هم فشرد. به بدن هم باید تکانی داد، شاید بیشتر از همیشه. همه کوتاهیها و تنبلیهای یکساله جسم را باید به کیمیای این رسم تبدیل کرد به جبرانها و آستین بالا زدنها و زرنگیهای یکباره. باید دستی هم به جیب برد، چیزهای نو خرید یا کهنهها را نونوار کرد. در خانهتکانی جیبها را هم باید تکاند و در همه این احوال باید مشقتهایی را بر خود هموار کرد.
گذشته از مشقتهای جسمی و زمانی و مالی فشرده، خانهتکانی توأم است با برخی تنشهای ناگزیر یا گُرگرفتن آتش تنشها از میان خاکستر تعارضهای ظاهراً فرومرده. یکی از تعارضهای تنشآلود که از به هم ریخته شدن آرایش و نظم مالوف خانه شروع میشود و تا خاتمه استقرار نظم جدید ادامه پیدا میکند، تکاندن فضاها و امکانات است، یعنی توزیع مجدد فضاها و امکانات خانه بین اعضای آن. اتاقها و کمدها جابهجا میشود، جای برخی وسایل تغییر میکند، برخی چیزها دور ریخته میشود و برخی دیگر نو میشود. این تغییرات فضایی، مثل تجدید مرز بین کشورهاست یا مثل تعیین مرز و تقسیم دوباره امکانات بین کشورهایی که به چند قسمت تقسیم میشوند. برای عدهای برخی امتیازات از دست میرود و برخی امتیازها به دست میآید. اما حاصل کار هم اگر نهایتاً رضایت بخش باشد، از میان فرآیندی معمولاً دشوار و تنشزا گذشته است.
یک تعارض معمولاً سر بازکننده دیگر این روزها، آشکار شدن مجدد وضعیت تقسیم جنسیِ کار خانگی است. زنان و مردانی که یک سالی این تقسیم کار ناموزون را به روی خود نیاوردهاند، یا از کنارش گذشتهاند، در این روزها خواهی نخواهی به هم میرسند. در جریان خانهتکانی، ناموزونی این تقسیم کار در یک فضای زمانی و مکانی فشرده، به اشتراک گذاشته و عیان میشود. اینجا دیگر مرد نمیتواند خود را به ندیدن بزند. حتی اگر او خود را به ندیدن بزند، بقیه دارند میبینند. با این همه، مردها معمولا برای تکاندن تقسیم جنسی کار خانگی در جریان خانهتکانی آمادگی ندارند. یک دلیلش شاید این باشد که ممکن است با این انتظار روبهرو شوند که در روزهای آینده هم این تقسیم کار خانگی جدید ادامه پیدا کند. مردها معمولا مایلند پول را به جای کار خود به اشتراک بگذارند.
پول یعنی انتقال کار خانگی به بازار و بیرون از خانه یعنی به اقتصاد پولی مدرن. زمانی که اقتصاد مدرن شکل نگرفته بود، خانه، واحدی اقتصادی هم محسوب میشد. واحدی که کالا و خدمات تولید میکرد. در طول قرون، بسیاری از این کارکردهای تولیدی و خدماتی خانگی به بیرون از خانه، یعنی به بازار، منتقل شدهاند. خانهتکانی همزمانی خدمتی کاملاً خانگی بوده است. اما اکنون دستکم بخشهایی از خانهتکانی (مثل شستوشوی فرش) به جریان اقتصاد مدرن، یعنی به بازار و به فرآیندهای صنعتیشده انتقال یافتهاند. انتقال این خدمات به بازار فقط ناشی از جایگزینی پول مرد با کار خانگی مورد انتظار از او نیست، بلکه نشاندهنده آن است که بازار به استمرار این آئین و انتقال آن از خانه به بازار هم امیدوار است.
به این ترتیب به نظر میرسد که در خانهتکانی گویا همه چیز میتواند تکانده شود. خانه تکان میخورد؛ فضاها تکان میخورند؛ امکانات تکان میخورند؛ به بازار تکانی میدهند؛ اما انگار فقط این تقسیم جنسی کار خانگی است که پابرجا مانده و تکان نمیخورد.
حسین قاضیان
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست