شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا
گفتوگوی ایران و امریکا و چهار مخالف متناقض
دنیای سیاست از آن جهت كه در بخش عمدهیی از آن، منافع، حرف اول را میزند، گاه چنان پیچیده است كه تناقضهای آشكار را ممكن میكند و قطبهای متخاصم را بر سر موردی به هم نزدیك میكند و این از جذابیتهای این دنیا برای عدهیی است كه آن را پیگیری میكنند. این جذابیتها البته بیشتر به كار بازیگران هوشمند و بادرایتی میآید كه از تحولات پیش آمده و تضاد و اشتراك منافع به وجود آمده، به شكار منافع و بهرههایی برای مردم و كشور و اعتقادات خود میپردازند.
جالب است بدانیم همین دو هفته قبل بود كه تصویب قطعنامهیی درباره حقوق بشر در سازمان ملل متحد، تنها سه مخالف داشت كه عبارت بودند از امریكا، رژیم اسراییل و جمهوری اسلامی ایران. شاید نتوان این رویداد را مثالی برای تناقض نماهای واقعی دنیای سیاست دانست. اما بیشك موضوع حمله امریكا به عراق و افغانستان از این موارد است. دو جنگی كه باعث شد جمهوری اسلامی به دست یك دشمن دوردست خود، از دو دشمن كناردست خلاصی یابد.
به نظر میرسد، موضوع جایگاه ایران و امریكا و نسبت این دو كشور مهم و پرسروصدای جهان نیز از جمله همین موارد است. تغییر نسبت و وضعیتی كه این دو كشور اكنون در برابر هم دارند، طیفی از مخالفان دارد كه مرور آنان، عجیب و متناقض میكند.
ایران كشوری است وسیع با جمعیتی زیاد، توان اقتصادی نسبتا بالا و منابع عظیم نفتی و... كه به دلیل سخن متفاوتی كه مردم آن ۲۷ سال پیش زدند، جایگاه منحصر به فردی در بازی قدرت جهان كنونی یافته است، بویژه كه سرمنشا تحولات مهمی در منطقه خاورمیانه، جهان اسلام و حتی گاه قارههای دیگر شده است.
از دیگرسو ایالات متحده امریكا نیز كشوری است وسیع با جمعیتی زیاد و بیشترین حجم تولید ناخالص ملی كه با فرو پاشیدن قطب شرق، خود را قدرت بلامنازع تحولات جهانی میداند و تلاش میكند در هر چالشی در كشورهای دیگر جهان، خود را وارد كرده، تحولات را به سود خود رقم زند، هرچند به این قیمت كه شعله جنگ را روشن و سربازان خود را در ینگه دنیا وارد معركه كارزار كند و تاكنون در این مسیر، پیروزیهایی نیز داشته است.
البته سابقه روابط این دو كشور به بیش از پنجاه سال قبل برمیگردد، زمانی كه با حمایت امریكا، كودتایی نظامی در ایران، شاه مورد غضب مردم ایران را دوباره روی كار آورد و ۲۵ سال دیگر به او مهلت سلطنت داد. دولتمردان امریكا پس از انقلاب ۵۷ هم كه اراده مردم ایران بر تغییر رژیم تعلق گرفت، به تلافی، بسیاری از منابع و اموال آنان را بلوكه كردند.
مدتی بعد كه گروهی از دانشجویان در واكنش به این اقدامات به تسخیر سفارت امریكا در تهران و گروگان گرفتن كاركنان آن پرداختند، رییسجمهور وقت ایالات متحده، روابط كشورش با جمهوری اسلامی را قطع اعلام كرد و از آن روز تاكنون، رهبران كاخ سفید تا آنجا كه توانستهاند، دشمنی خود با جمهوری اسلامی و مردم ایران را از راههای گوناگون ابراز كردهاند.
در طول این سالها، مسائل و رویدادهای متعددی در جهان رخ داده كه به منافع ایران و امریكا به عنوان دو كشور قدرتمند مربوط بوده و هر یك از آنها نقش خود را در آنها ایفا كردهاند و البته مسدود بودن باب گفتوگو میان ایران و امریكا، بهرههای گزافی را نصیب بازیگران دیگری در عرصههای بینالمللی كرده است. از همین رو، گاه كه زمینههایی برای گفتوگوی این دو كشور به وجود میآید، طیف نه چندان همگونی از بازیگران عرصه جهانی، بنای مخالفت گذاشته، تلاش خود را در به نتیجه نرسیدن هرگونه گفتوگو و تماس میان دو طرف به كار میبندد و آنگونه كه پیداست، تاكنون نیز این تلاشها چندان بیثمر نبوده است.با بررسی بازیگران بینالمللی و نیز مرور حوادث گذشته، میتوان این گروهها را در چهار طیف تقسیمبندی كرد:
۱. صهیونیستها
۲. كشورهای اروپایی، بویژه انگلیس
۳. اعراب
۴. نیروهای انقلابی و حزباللهی طرفدار جمهوری اسلامی
هرچند ممكن است این تقسیمبندی چندان دقیق و كامل نباشد، اما ما را تا اندازهیی در رسیدن به اهداف تحلیلی خود یاری میكند.
۱. صهیونیستها در راس مخالفان تغییر رابطه كنونی امریكا و جمهوری اسلامی و هرگونه تلطیف آنند. این گروه در جهان و بویژه در ایالات متحده امریكا از نفوذ و قدرت قابل توجهی برخوردارند، بویژه در یكی، دو سال اخیر، این موضعگیریها علیه برنامه هستهیی ایران داشته و آشكارا و چندباره ایران را تهدید به حمله كردهاند.
علت هم روشن است و آن اینكه جمهوری اسلامی، اصلیترین زیرسوالبرنده موجودیت اسراییل و جدیترین منتقد روند كنونی صلح خاورمیانه بوده است. هرچند این رویكرد جمهوری اسلامی هیچگاه با ورود نظامی یا تامین سلاح برای مبارزان فلسطینی همراه نبوده، اما از مسیر موضعگیریهای دیپلماتیك و حمایتهای معنوی و خطدهیهای فكری دنبال شده است چنانكه سرانجام منجر به پیروزی دمكراتیك گروهی شد كه بر اساس بینش انقلاب اسلامی یعنی مبارزه با محوریت اسلام شكل گرفته بود.
صهیونیستها همواره مخالف درجه اول هرگونه گفتوگو میان ایران و امریكا هستند كه دفاع از موجودیت اسراییل و صلح خاورمیانه محور اول آن نباشد. پیش از این هم در ماجرای «مك فارلین» تنها مقطعی كه تعامل مستقیم ایران و امریكا در شرف انجام بود، صهیونیستها با انتشار اخبار آن از به نتیجه رسیدن چنین گفتمانی جلوگیری كردند.
۲. مخالفت با تعامل مستقیم ایران و امریكا، هرچند در میان كشورهای اروپایی عمومیت ندارد، اما به نظر میرسد قدرتهای اصلی اروپایی، بویژه انگلیس را میتوان از مخالفان جدی هرگونه تعامل مستقیم ایران و امریكا دانست.
بخش قابل توجهی از این مخالفت، ناشی از منافع هنگفت اقتصادی است كه اروپاییها در ۲۷ سال گذشته به دست آوردهاند. تحریمهای اقتصادی امریكا علیه ایران، بسیاری از شركتهای اروپایی را منتفع كرده و آنها توانستهاند از قبل معامله با ایران،چه از راههای قانونی و چه از راه قاچاق، به سودهای كلانی دست یابند.
همین دو هفته قبل بود كه در انگلستان فاش شد، شوهر وزیر فرهنگ این كشور، در ارسال قطعات هواپیما به یك شركت ایرانی فعال بوده و كابینه بلر برای لاپوشانی این مضوع كه از مدتها پیش در حال انجام بود، اعلام كرد از آنجا كه شوهر خانم وزیر با «عضو محور شرارت»! مبادله قطعات هواپیمای كرده، وی از این پس حق شركت در جلساتی كه در آنها درباره ایران بحث میشود را ندارد.
عدم ارتباط مستقیم ایران و امریكا، از جنبه دیگری هم برای اروپا جذابیت داشته و آن ایجاد زمینه واسطهگری و ایفای نقش دیپلماتیك بوده كه اوج آن، در حضور دوساله سه كشور اروپایی در مذاكرات هستهیی با ایران بود و هرچند دستاوردهای خوبی برای آنان داشت، برای ایران پیامد چندانی به جز از دست دادن زمان و اطلاعات سری به همراه نداشت. به علاوه از آنجا كه در پرونده هستهیی ایران، از نگاه برخی امریكا طرف مقابل ایران به شمار میرود، هنوز مشخص نیست كه اروپاییها در این واسطهگری دیپلماتیك دو ساله، آیا پیامهای ایران را صادقانه به طرف مقابل رساندهاند یا آنكه پیامهای ایران را مطابق منافع خود تحریف كردهاند؟
۳. در این تقسیمبندی، اعراب به عنوان سومین جبهه مخالف تعامل مستقیم ایران و امریكا شناخته میشوند. البته مقصود از اعراب، كل كشورهای عربی و اسلامی دنیا نیست، بلكه طیفی قابل توجه از كشورهای منطقه است كه در رقابت با ایران قرار دارند و عربیت در مواضع آنان نقش پررنگی دارد. نوع این كشورها دارای حكومتهای غیردمكراتیك وابسته به پول نفت هستند كه روابط بسیار نزدیكی هم با ایالات متحده امریكا دارند. از همینرو هرگونه بهبود در تعامل ایران و امریكا میتواند به شدت به ضرر آنان تمام شود. چه آنان احساس میكنند با وجود ایران با توجه به سطح فناوری و جایگاه آن احتمال خارج شدن آنان از دایره توجه امریكا میرود، امری كه پیامدهای زیانآوری برای آنان در بر خواهد داشت. از جمله این پیامدها میتواند از دست دادن تسلط بر منابع عظیم نفت و گاز خلیج فارس باشد.
آنچه در روزهای اخیر تحت عنوان مخالفت جبهه اعراب سنی عراق و نیز مخالفت عمرو موسی، دبیر كل اتحادیه عرب شاخصترین گروه شاخص اعراب در خصوص گفتوگوی ایران و امریكا درباره عراق بروز كرد، دقیقا در همین راستا ارزیابی میشود.
كشورهای قدرتمند عرب، در نقشآفرینی در جهان اسلام رقیب جدی ایران به شمار میروند و البته در همین عرصه، منافع مشترك زیادی نیز با ایران دارند.
۴. اما چهارمین گروه از كسانی كه نگران تعامل بیشتر و مستقیمتر ایران و امریكا هستند، بخشی از نیروهای انقلابی و حزباللهی هوادار جمهوری اسلامی هستند. این گروه از هر لحاظ هویتی متفاوت و متناقض با گروههای قبلی دارند. هر دولت ملتی پشتوانههایی برای حفظ و بقا دارد و گروه نامبرده در شمار این پشوانهها برای جمهوری اسلامی ایران هستند كه هر زمان خطری برای انقلاب و نظام پیش آمده، برای آن از جان مایه گذاشتهاند.
سابقه دشمنیهای امریكا با ایران و هویت استكباری این كشور كه در فرهنگ انقلاب اسلامی از آن با نام «شیطان بزرگ» یاد میشود، این گروه را نگران میكند كه در صورت هرگونه تعامل جمهوری اسلامی و امریكا، شعارهای چندین ساله زیر سوال رفته و بتدریج هویت انقلابی، استقلال و عزت جمهوری اسلامی خدشهدار شود. آنان اكنون میپرسند، آیا امریكا تغییر ماهیت داده یا ما و گفتوگوی این دو كشور، حامل چه پیامی برای مردم ایران و مسلمانان جهان خواهد بود؟
آنان البته نمونهها و شواهد محكمی برای ایده خود دارند. در همین سه، چهار روز اخیر شاهد بودیم كه رییسجمهور و وزیر خارجه امریكا چندین بار با تماس و فشار و سخنرانی بخاطر مجازات یك افغانی در افغانستان، حتی دولت این كشور را كه دستنشانده خود آنان به شمار میرود، تحت فشار قرار دادهاند.
واقعیت آن است كه هرگونه تلاشی بخواهد از سوی مسئولان كشور در راستای گفتوگو یا تعامل با امریكا انجام شود، نمیتواند با چشم بستن بر گروه چهارم صورت گیرد، چراكه نه تنها این گروه نقش اساسی در استمرار، بقا و ایستادگی جمهوری اسلامی دارند، بلكه استدلالهای محكم و قاطعی دارند كه با هویت استقلالطلبانه جمهوری اسلامی پیوند خورده است.
این تقسیمبندی چهارگانه، بیش از هر چیز مبین یك تناقض جدی پیش روی مسئولان جمهوری اسلامی است كه هرگونه پاسخ به امریكا، مستلزم حل آن است، تا راهی باریك و دقیق پیدا شود كه از قبل آن، هم سه گروه اول (شامل دشمنان و رقبای جمهوری اسلامی)، ناكام شوند و هم به نگرانیهای گروه چهارم پایان داده شود؛ راهی كه هم حفظكننده عزت و اقتدار و استقلال و هویت جمهوری اسلامی باشد و هم بیشترین منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی را برای كشورمان تضمین كند.
به نظر میرسد دستیابی به چنین راهی، تعمق، بررسی و فرصت بیشتری میطلبد كه بزودی درباره آن سخن خواهیم گفت.
سعید پورسینا
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست