چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا
ناشنیدهای از سید احمد خمینی
![ناشنیدهای از سید احمد خمینی](/mag/i/2/fb710.jpg)
در ماجرای تبعید امام(ره) از نجف به بصره به قصد کویت، در آن بیابان خشک و برهوت که امام جز خدا همراهی نداشت، این او بود که در آن بیابان غربت و درد، پروانهوار به دور شمع امام(ره) میچرخید و سرانجام همو بود که با تیزبینی خاص خویش، مهاجرت به فرانسه را به امام(ه) پیشنهاد کرد و امام(ه) هم پذیرفت.
همسر او میگوید، در دوران تبعید امام(ره) وقتی احمد برای درس به بیرون میرفت، هیچگاه امید بازگشت او به خانه را نداشته است، زیرا هر لحظه احتمال دستگیریاش را میداد.
خود او میگفت: به جای اینکه به درس و مباحث علمی برسم، ترجیح میدهم خود را قربانی انقلاب، امام و مردم کنم و سپر دردها و رنجهای امام باشم.
همو بود که پس از درگذشت برادر مجتهدش، مرحوم حاجآقا مصطفی خمینی در آن شرایط سخت نجف، بار سنگینی را به دوش کشید تا ضربه و فشار کمتری به امام(ه) و اصحاب او وارد آید.
این اواخر به روستایی در حواشی قم رفت و در خانهای کاهگلی، سه ماه را با کتاب «اربعین» امام(ه) گذری کرد، چه از عارفی شنیده بود که چند ماه بیشتر به پایان عمرش باقی نمانده است و او میخواست از همین اوقات، بهترین آمادگیها را برای دیدار یار فراهم کند.
از او که حقیقتا «آقازاده» و «امامزاده» بود، ماترک و ارثی باقی نماند و این از وصیتنامه او روشن است و البته از پدری همچون امام(ه)، عجیب نیست که چنین فرزندی را در زهد و سادگی تربیت کند که مثل خود او دار و ندارش را به پای مردم و نهضت و کشور بریزد و هیچ اندوختهای فراهم نیاورد.
به وصیتنامهاش بنگرید که سرفرازانه در بندی از آن مینویسد: من شخصا در هیچ بانک و مؤسسه یا شرکتی و از این قبیل، وجهی (مالی) ندارم و اگر مختصر پولی در بانک تعاون اسلامی دارم، شهریههای مراجع بزرگوار قم است که باید صرف فقرا شود.
آقای طاهری خرمآبادی نقل میکرد که زمانی پس از رحلت حاجاحمدآقا، خدمت آیتالله وحید خراسانی رسیدم و دیدم بسیار متأثر است. از ایشان علت را که پرسیدم، گفت: احمدآقا کمی پیش از رحلتش اینجا بود. از ایشان پرسیدم در این مدت خواب امام(ره) را ندیدهای، که گفت، بله، یک بار در خواب، امام(ه) را دیدم و از او پرسیدم، آخرت چگونه است، فرموده بودند: احمد، من گذشتم، ولی بسیار سخت بود. وی میگفت: پدرم در خواب دستش را تکان داد و گفت: احمد: حتی اگر دستت را مثل من اینطوری حرکت بدهی، این تکان دست در اینجا همراه توست و باید برای آن پاسخی داشته باشی! او میگفت: وقتی از امام(ه) پرسیدم چه باید کرد، سه بار به من فرمودند: احمد خوب شو، خوب شو، خوب شو و او که خوب بود، تصمیم گرفت، خوبتر شود و خوبتر برود و خوبتر محشور شود.
او در همان خانه کاهگلی قم، تا پاسی از شب به عبادت میگذرانید و به عاقبت کار اندیشید و عجب اینکه به درستی گفته بود، من سه ماه بیشتر در این دنیا مهمان شما نیستم. این اواخر از همه اطرافیان، بی هیچ سابقهای حلالیت میطلبید و همه در شگفت از این رفتاری که برای آنان ابهام داشت و عجیبتر از وصیت فرزندان امام، یکی وصیت حاجآقامصطفی به پدر است و دیگری وصیت حاجاحمدآقا به مادرش و چه رازی در این ارتحال زودهنگام دو برادر است، خدا میداند و بس!
درود و رحمت خدا بر او و پدر و برادرش باد که تا عالم و آدم است، از خاندان خمینی، جز به عظمت و اخلاص و پاکی و نیکی یاد نخواهد شد.
منبع: بازتاب
منبع : سایت خبری زوم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست