شنبه, ۱۴ مهر, ۱۴۰۳ / 5 October, 2024
مجله ویستا

رویکرد قرآن به مسأله آرامش در مقایسه با سایر ادیان


رویکرد قرآن به مسأله آرامش در مقایسه با سایر ادیان
بشر، به طور طبیعی در طول زندگی در این جهان با نگرانی‏ها و اضطراب‏های بسیاری رو در رو بوده و همواره برای فایق آمدن بر آن‏ها و از میان بردن عوامل پیدایش آن‏ها كوشیده است. یكی از اهداف پیداش مجموعه بزرگ اختراعات و اكتشافات بشر، خانواده، قبیله، دولت و دیگر سازمان‏های اجتماعی، دین، مذهب، هنر، آداب و رسوم و حتی گاه جنگ‏ها، دست‏یابی بشر به آرامش و آسایش در زندگی بوده است. اندیشه‏های بشری و مكاتب و آیین‏های گوناگونی نیز در این جهت به ظهور رسیده‏اند. در این میان، ادیان جهانی و آیین‏های بومی نیز وصول به آرامش روح و روان را یكی از مهم‏ترین اهداف خویش قرار داده‏اند.
سفارش‏های اخلاقی زرتشت در قالب تصویر نزاع مستمر خیر و شر در جهت وصول به آسایش و آرامش و بهروزی انسان و رهایی از رنج و زیان و ناخوشی قابل تفسیر است.(۱) كوشش نور برای رهایی از سرزمین تاری در اندیشه مانی نیز در همین جهت قابل فهم است.(۲) تلاش برای رسیدن به آرامش و آسایش از دردهای جسمی و روانی بشر، مورد توجه بسیاری از آیین‏های بومی هند بوده است.(۳) آرامش در فلسفه بودا به حالت متمركز و یك دل و آرام و نیالوده جان تفسیر شده و «نیروانا» برترین و واپسین راه رهایی از چرخه تسلسل‏وار تولد دوباره و بیماری و مرگ بوده و رهایی وارستگی هر رنج و عذاب است.(۴)
عهد عتیق و جدید، سراسر آكنده از كوشش‏های فرستادگان خداوند برای رهایی بشر از درد و اندوه و نیل به آرامش و سعادت ابدی در هر دو جهان است. آموزه بشارت و نجات، همواره یكی از بخش‏های مهم آموزه‏های انبیای بنی اسرائیل بوده كه رهایی از رنج و نگرانی فردی و اجتماعی را در خود داشته است.(۵) انسان امروز در اثر نگرانی‏ها و ناآرامی‏های دنیای جدید، بیش از پیش به احساس امنیت و آرامش نیازمند بوده، هم‏چنان در پی یافتن راه‏های جدید برای رسیدن به آرامش معنوی است.(۶) مكاتب روان درمانی، همگی هدف اصلی خود را رهایی از اضطراب و پدید آوردن
● رویكرد قرآن به مسأله آرامش در مقایسه با سایر ادیان
(مركز فرهنگ و معارف قرآن)
احساس امنیت در انسان می‏دانند. از میان كوشش‏های فراوانی كه برای پیش‏گیری از ابتلا به نگرانی و در نتیجه آن، افسردگی و برای روان درمانی افراد مضطرب به عمل آمده، برخی روی‏كردهای جدید در میان روان‏شناسان به تأثیر دین و ایمان در سلامت روان اشاره دارند.(۷) ایمان به خدا از نگاه این گروه از روان شناسان در خود سرچشمه‏ای بی‏كران از آرامش و قدرت معنوی را داراست كه هر گونه اضطراب و نگرانی را از انسان زدوده، در برابر هر گونه فشار درونی و بیرونی به انسان مصونیت می‏بخشد. روان‏شناسان بزرگی از قبیل ویلیام جیمز، كارل یونگ و هنری لینك تأثیر شگرف ایمان در دین اسلام را در سطحی گسترده‏تر مورد توجه قرار داده‏اند. بخش وسیعی از آموزه‏های این دین به ایمان اختصاص یافته و افزون بر ارائه تعریفی جامع از آن به راه‏كارهای روانی و رفتاری فراوانی برای دست‏یابی به این نیاز اصیل بشری پرداخته شده است. بر این اساس، دانشمندان اسلامی به آرامش، نگاهی مقدس افكنده و آن را پدیده‏ای الهی شمرده‏اند كه از سوی فرشتگان بر دل‏های مؤمنان فرود می‏آید و زمینه‏ساز تقویت ایمانشان است؛ همان گونه كه اضطراب و نگرانی از جانب شیطان بر دل‏های آلوده به گناه چنگ انداخته و زمینه‏ساز فسق و كفر است.(۸)
ایمان در جایگاه جامع‏ترین مفهوم دینی در اسلام، از ریشه «أمن» به معنای آرامش جان و رهایی از هرگونه هراس و اندوه است(۹) كه ارتباط میان پذیرش گفتار خداوند و دست‏یابی به آرامش روح و روان را نشان می‏دهد.(۱۰) آنان كه ایمان آورده، آفت ناپاكی را به حریم آن راه ندهند، آرامش از آنِ ایشان است و آن‏ها همان هدایت یافتگانند: «كسانی كه ایمان آورده و ایمان خود را با هیچ ستمی نیامیخته‏اند، اینانند كه [از خشم خدا [در امانند و اینان هدایت یافتگان‏اند»(۱۱) واژه اسلام نیز بیان‏نگر تسلیم محض انسان در برابر خداوند همه جهانیان است كه احساس امنیت و آرامش از پیامدهای آن به شمار می‏رود: «چنین نیست، بلكه هر كس خود را تسلیم خدا كند و نیكوكار باشد، اجرش را نزد پروردگارش خواهد داشت، و هیچ ترسی بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد »(۱۲)
قرآن رویكرد توحیدی را در زندگی، یگانه راه دست‏یابی به امنیت روح و روان می‏شمرد: «و چگونه من از آنچه به وسیله آن شرك می‏ورزید بترسم، در حالی‏كه شما از این نمی‏ترسید كه چیزی را شریك خدا ساخته‏اید كه درباره آن دلیلی بر شما نازل نكرده است؟ پس اگر تشخیص می‏دهید، كدام یك از این دو گروه (موحّدان و مشركان) به ایمنی [از خشم خدا [سزاوارترند؟ »(۱۳) انسان یكتاپرستی كه در زندگی فقط یك هدف و یك مقصد را دنبال می‏كند، هرگز از این جهت با انسان چندگانه‏گرایی كه روح و روانش را در میان اهداف و مقاصد گوناگون تقسیم كرده، یكسان نیست: «خدا مَثَلی زده است: مردی كه چند مالك ناسازگار در مالكیّت او شریك باشند [و دستورات متضاد به او بدهند] و مردی كه اختصاص به یك نفر داشته باشد [و فقط از او دستور بگیرد]، آیا این دو در مثل یكسانند؟ ستایش از آنِ خداست، ولی بیشترشان نمی‏دانند»(۱۴) ارضای نیاز فطری آرامش‏خواهی و امنیت‏گرایی انسان در سطوح دیگر از مفاهیم دینی قرآن نیز مورد توجه قرار گرفته است. مفاهیم توكل، فلاح، تقوا، نجات، صبر، توبه، ولایت، رضا و...همگی به گونه‏ای با موضوع آرامش ارتباط دارند. افزون بر این، واژگان «سكینه» و «اطمینان» به طور ویژه درباره آرامش بحث می‏كنند.
● انواع آرامش
آرامش از نگاه قرآن در یك طبقه‏بندی كلی به دو بخش دنیایی و آخرتی تقسیم می‏شود كه دو روی یك حقیقت هستند: «آگاه باشید كه دوستان خدا نه ترسی بر آنان است و نه غمگین می‏شوند. همانان كه ایمان آورده و تقوا پیشه كرده‏اند. در زندگی دنیا و در آخرت مژده برای آنان است. سخنان خدا تغییرپذیر نیست. این است آن كامیابی بزرگ» آرامش، خود ماهیتی روحی و روانی دارد؛ اما از آن‏جا كه عوامل پدیدآورنده آن و موانع به هم زننده آن ممكن است ماهیتی اعتقادی، روانی یا طبیعی داشته باشند می‏توان به تقسیم آن پرداخت.
۱) آرامش اعتقادی
تقاضای حضرت ابراهیم(ع) از خداوند برای مشاهده نمونه‏ای كوچك از رستاخیز، برای دست‏یابی به نوعی آرامش اعتقادی بوده است. او به این وعده الهی، ایمانی كامل و محكم داشت؛ اما ذهن انسان به طور طبیعی باورهای غیر محسوس را به سان باورهای محسوس، پذیرا نگشته، همواره پرسش‏هایی درباره ماهیت و كیفیت آن‏ها در پندار می‏آفریند. این پرسش‏ها آرامش و ثبات اعتقادی انسان مؤمن را از او می‏گیرد؛ از این‏روی ابراهیم برای رهایی از این حالت، خواهان مشاهده چگونگی تحقق آن فعل الهی می‏شود.(۱۵) حواریون عیسی نیز بنا به دیدگاه برخی تفاسیر از عیسی مائده‏ای آسمانی طلبیدند تا به وسیله آن، پیامبری او و راستی ادعاهایش برایشان آشكار شود و یا با خوردن آن به آرامش اعتقادی دست یابند.(۱۶)
۲) آرامش روانی
جان انسان همواره طلب رسیدن به مراحل كمال وجودی خویش است؛ بدین سبب همواره از حالی به حالی دیگر در می‏آید؛ اما در هیچ مرحله‏ای به نهایت مطلوب خویش دست نیافته، باز خواهان دست‏یابی به مرحله‏ای دیگر است. قلب انسان در اثر این حالت، همواره از نگرانی و اضطراب آكنده است تا آن كه در سیر حركت خویش به خداوند در نقش مبدأ و مقصد همه جهان هستی و جامعه همه كمالات وجودی توجه كند؛ آن گاه خود را در آرامشی بی‏كران می‏یابد: «همانان كه ایمان آورده‏اند و دل‏هایشان با یاد خدا آرام می‏گیرد»(۱۷) این احساس آرامش مطلق فقط در این حالت پدید می‏آید: «آگاه باشید كه دل‏ها فقط با یاد خدا آرامش می‏یابد»(۱۸)
انسان‏های برخوردار از آرامش الهی، خود آرامش‏بخش دیگران نیز هستند؛ از این‏رو خداوند به پیامبر خویش فرمان می‏دهد كه بر مؤمنان درود فرستد تا بدین وسیله، آنان را در راه ایمان، آرامش بخشد: «و برای آنان دعا كن، زیرا دعای تو برایشان موجب آرامش است»(۱۹)
آرامش روانی در نگاه برخی مفسران معاصر، در آرامش اعتقادی نیز تأثیرگذار است. آن كه نور ایمان به اعماق وجودش راه یافته باشد، دیگر نه معجزه می‏طلبد و نه در پی برهان و استدلال بر می‏خیزد؛ بلكه همه هستی خویش را در برابر حقیقتی كه با تمام وجود تجربه كرده است، تسلیم می‏كند. «و كسانی كه كفر ورزیده‏اند می‏گویند: چرا از جانب پروردگارش معجزه‏ای بر او نازل نشده است؟ بگو: بی‏تردید، خدا هر كس را بخواهد گمراه می‏سازد و هر كس را كه [به او] باز گردد، به سوی خود هدایت می‏كند. همانان كه ایمان آورده‏اند و دل‏هایشان با یاد خدا آرام می‏گیرد. آگاه باشید كه دل‏ها فقط با یاد خدا آرامش می‏یابد. كسانی كه ایمان آورده و كارهای شایسته كرده‏اند، [در دنیا [زندگی خوش و [در آخرت [بازگشتگاه نیكو برای آنان خواهد بود»(۲۰)
اهمیت آرامش روانی در بحران‏های روحی و اجتماعی دو چندان نمایان می‏شود. به نمونه‏های بارزی از این موارد در قرآن اشاره شده است. مادر حضرت موسی(ع) در سخت‏ترین حالات روانی كه فرزند خود را از ترس كشته شدن در گهواره‏ای چوبی نهاده، به رود نیل سپرد، فقط یاد خدا آرام‏بخش او بود كه به یاری آن توانست این آزمایش را تا سرانجام با كام‏یابی به پایان رساند: «و دل مادر موسی واله و نگران شد، به طوری كه اگر قلبش را استوار نساخته بودیم كه از باوردارندگانِ [وعده ما [باشد، نزدیك بود آن [ماجرا] را فاش سازد»(۲۱) بنی‏اسرائیل هنگام فراز از مصر در حالی كه لشكریان فرعون را در پی خویش می‏دیدند، فقط با سخنان موسی كه با اطمینان از یاری خدا سخن می‏گفت، آرامش یافتند: «و چون آن دو گروه یكدیگر را دیدند، اصحاب موسی گفتند: ما قطعاً به چنگ آنان خواهیم افتاد. [موسی] گفت: چنین نیست. بی‏تردید پروردگارم با من است و به زودی مرا راهنمایی خواهد كرد.»(۲۲) اصحاب كهف در میان مردم مشرك و توحیدستیز شهرشان، در اثر برخورداری از آرامش الهی با شهامت تمام در برابر همه قدرت‏ها و جاذبه‏های زندگی مادی ایستاده، شعار توحید سر دادند: «و دل‏هایشان را استوار ساختیم، آن‏گاه كه قیام كردند و گفتند: پروردگار ما خداوندگار آسمان‏ها و زمین است، و هرگز جز او معبودی را نمی‏خوانیم ...»(۲۳) در تاریخ صدر اسلام نیز یاری خداوند به مسلمانان در جریان هجرت پیامبر، جنگ بدر و حنین و صلح حدیبیه دیگر موقعیت‏های سخت در قالب نزول آرامش خداوندی بر دل‏های مسلمانان تجلی كرد.
۳) آرامش طبیعی
برخی پدیده‏ها در این جهان از طبیعتی آرام‏بخش برخوردارند. شب را سكونت‏بخش: «اوست آن كه شب را برای شما قرار داد تا در آن بیارامید ...»(۲۴) و خواب را مایه آسودگی و استراحت: «و اوست آن كه شب را برای شما وسیله پوشش و خواب را مایه آرامش قرار داد»(۲۵) قرار داده است.(۲۶) آرامش حاصل از تاریكی شب به حالت ویژه نظام عصبی انسان نیز ارتباط داشته، واقعیتی علمی به شمار می‏رود:(۲۷) از دیگر مصادیق آرامش طبیعی آن است كه خداوند برای انسان از نوع خویش همسرانی آفریده: «اوست آن كه شما را از یك تن آفرید، و جفتش را از جنس او قرار داد تا در كنارش آرامش بیاید»(۲۸) و میان آن‏ها محبت و مودت پدید آورد و بدین وسیله هر یك را آرامش‏بخش دیگری قرار داد: «و از نشانه‏های [قدرت] او این است كه برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در كنارشان آرام گیرید، و میان شما محبت و شفقتی قرار داد»(۲۹) خانه نیز محلی برای آسایش و آرامش جسم و روح آدمی است: «و خدا برای شما خانه‏هایتان را مایه آرامش قرار داد»(۳۰)
پی‏نوشت‏ها
۱) اوستا، دفتر یكم، یسنه هات ۳۰، بند ۱۱ ؛ یسنه هات ۴۶، بنده ۲ ـ ۸.
۲) زبور، مانی، فرگرد نخست، مزبور ۲۲۳.
۳) تاریخ تمدن، ۱ / ۴۷۹ ـ ۴۸۵ و ۴۹۰.
۴) بودا، ص ۵۵۵ و ۵۵۶ و ۵۷۱.
۵) معجم اللاهوت الكتابی، ۳۲۱ ـ ۳۲۵.
۶) آرامش بیكران، ص ۸۷ ـ ۱۵۵.
۷) دین و روان، ص ۱۷۸.
۸) الروح، ابن قیم، ج ۱، ص ۲۵۶ و ۲۵۷.
۹) العین، ص ۵۵ ؛ مفردات، ص ۹۰؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۲۲۳، «لمن».
۱۰) بیضاوی، ج ۱، ص ۲۱۱.
۱۱) انعام/ ۸۲.
۱۲) بقره/ ۱۱۲.
۱۳) انعام/ ۸۱.
۱۴) زمر/ ۲۹.
۱۵) بقره/ ۲۶۰ ؛ قرطبی، ج ۳، ص ۱۹۵ ؛ المیزان، ج ۲، ص ۳۷۳ ؛ نمونه، ج ۲، ص ۳۰۴ و ۳۰۵.
۱۶) مائده/ ۱۱۲ ـ ۱۱۴ ؛ قرطبی، ج ۶، ص ۲۳۶ ؛ المیزان، ج ۶، ص ۲۳۳ و ۲۳۴.
۱۷) رعد/ ۲۸؛ التفسیر الكبیر، ج ۱۹، ص ۵۰.
۱۸) رعد/ ۲۸؛ روح المعانی، مج ۸، ج ۱۳، ص ۲۱۴.
۱۹) توبه/ ۱۰۳ ؛ التحریر و التنویر، ج ۱۱، ص ۳۳؛ الدر المنثور، ج ۴، ص ۲۸۱.
۲۰) رعد/ ۲۷ ـ ۲۹ ؛ فی ظلال، ج ۴، ص ۲۰۶۱.
۲۱) قصص/ ۱۰ ؛ قرطبی، ج ۱۳، ص ۱۶۹ و ۱۷۰ ؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۲۲۹ ؛ فی‏ظلال، ج ۵، ص ۲۶۷۸ ـ ۲۶۸۰.
۲۲) شعراء/ ۶۱ ـ ۶۲؛ مراغی، مج ۱۷، ج ۱۹، ص ۶۷ ـ ۶۸.
۲۳) كهف/ ۱۴؛ فی ظلال، ج ۴، ص ۲۳۳۶ ؛ قرطبی، ج ۱۰، ص ۲۳۸.
۲۴) یونس/ ۶۷.
۲۵) فرقان/ ۴۷ ؛ نبأ/ ۹.
۲۶) جامع البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۲۷.
۲۷) نمونه، ج ۸، ص ۳۴۳ و ۳۴۴ ج ۱۵، ص ۵۶۴.
۲۸) اعراف/ ۱۸۹.
۲۹) روم/ ۲۱؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۷۰ ؛ الكشاف، ج ۳، ص ۴۷۳ ؛ فی ظلال، ج ۵، ص ۲۷۶۳.
۳۰) نحل/ ۸۰.
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام