یکشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 16 June, 2024
مجله ویستا


پیش در آمدی بر تئاتر پست مدرن


پیش در آمدی بر تئاتر پست مدرن
امروزه کمتر حوزه‌ای از علوم، فلسفه، هنر، ادبیات و مطالعات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی را می‌توان یافت که در آن بحث و نقد و نظر در رابطه با «پست‌مدرنیسم» نباشد. موضوعات «پست‌مدرنیسم»، «اجراهای پست‌مدرنیستی» و «تئاتر پست‌مدرن» در سالهای اخیر در دانشگاههای معتبر جهان تا بدان حد مورد توجه قرار گرفته است که واحدهای درسی مستقلی ویژة این موضوعات در دپارتمانهای مختلف ارائه و تدریس می‌شود. برای نمونه؛ دپارتمان تئاتر و ادبیات نمایشی کالج ابرلین در آمریکا، از سال ۱۹۹۰ میلادی، درسی تحت عنوان «تئاتر مدرن و پست‌مدرن» را به واحدهای درسی دانشجویان اضافه کرده است. همچنین، ارائه چند واحد درسی با عنوان «اجراهای پست‌مدرنیستی» در دپارتمان «تئاتر و مطالعات اجرا» در دانشگاه ساری انگلستان، نمونة دیگری از اهمیت دادن به موضوع پست‌مدرن در تئاتر و هنرهای نمایشی است. از این نمونه واحدهای درسی در دانشگاهها و کالجهای اروپا و آمریکا بسیارند.
تدریس واحدهای درسی فوق و مشابه آنها، برای دانشجویان موقعیتهایی را فراهم می‌آورد تا درک خود از «پست‌مدرنیسم» و رابطة آن با «اجراهای تئاتری» را مورد بررسی و آزمایش قرار دهند. ارائة چنین درسهایی به شکل مستقل، باعث بحثهای جد‌ّی و همه‌جانبه دربارة خلاق‌ترین و تازه‌ترین پیشرفتها در تئاتر و فرهنگ رو به گسترش هنرهای نمایشی گشته، پست‌مدرنیسم را به مثابة یک فعالیت هنری و همچنین به عنوان راه و روشی برای درک هنر‌ِ اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم مورد توجه قرار می‌دهد.
مسلماً، دانشگاههایی که چنین واحدهای درسی ارائه می‌کنند، در کنار آن و هم‌زمان، کتابخانه‌های خود را با آخرین کتابها و مجلات در زمینة پست‌مدرنیسم و هنر پست‌مدرن پ‍ُر کرده‌اند، در نتیجه، مواد و اطلاعات لازم برای آموزش را در اختیار مدر‌ّسان و دانشجویان قرار می‌دهند. برای مثال، دانشگاه ساری انگلستان با معرفی بیش از ۶۰ کتاب و مجلة تئاتری روز با دهها سایت اینترنتی معتبر، زمینة لازم برای رسیدن به درکی عمیق و همه‌جانبه از تئاتر و اجراهای پست‌مدرن را برای علاقه‌مندان فراهم می‌آورد.
● نگاهی کوتاه به هنر پست‌مدرن
▪ اگر چه ایده و مفهوم پست‌مدرن
( Postmodern Concept) برای اولین بار در دهة ۱۹۳۰ (در مطالعات فدریکو دو آنیس از اشعاری به زبان اسپانیایی) مطرح شد، «پست‌مدرنیسم به عنوان یک جریان هنری، در دهة ۱۹۴۰ توسط معمارانی که بر ضد ساختمانهای کاملاً کاربردی و بی‌روح به‌اصطلاح مدرنیستی برخاسته بودند، شکل گرفت» (۴۶۵،۲۰۰۲Greenwold) این واکنش و اعتراض علیه عقل‌محوری و کارکردگرایی (فانکشنالیسم) دنیای مدرن که ابتدا در معماری آغاز شد، به‌تدریج حیطه‌های دیگر هنری را نیز در بر گرفت و عاقبت وارد حوزة تئاتر و اجراهای نمایشی هم گردید.
اشتاینر کویل (Steiner Kvale) در مقالة خود تحت عنوان «مضامین پست‌مدرنیته» (Themes of Postmodernity) در مقایسه با معماری مدرن می‌گوید: «در معماری پست‌مدرن سن‍ّت، نفی نمی‌شود، و یا برعکس نئوکلاسیسم، مورد پرستش نیز قرار نمی‌گیرد. عناصر متعدد و متفاوت از دیگر ادوار و دورانهای مختلف دست‌چین شده و در شکلی هجوآمیز و طنزآلود در کنار هم قرار می‌گیرند. در ادبیات به اختلاط و کولاژ (Collage) یا آمیزه‌هایی از متون مختلف در کنار هم بر می‌خوریم. فردیت و اصالت مؤلف با کاربرد نافذ متون دیگر و ارجاع فراوان به متون دیگر محو و زایل می‌شود.»
● پست‌مدرنیته و پست‌مدرنیسم، ۶۸
آغاز دورة پست‌مدرنیسم، آن‌طور که نامش نشان می‌دهد (پسامدرن / بعد از مدرن) به طور تاریخی تعریف‌شده نیست و این اصطلاح که از دهة ۱۹۷۰ سر زبانها افتاد و هیاهو و سر و صدای زیادی به پا کرد، به قول رابرت کوهن (Robert Cohen)، «بیشتر یک روش فکر کردن یا حتی فکر نکردن است تا یک دوره و زمان خاص» (Cohen, ۲۰۰۳, ۱۴۶). «پست‌مدرن» یک تحلیل کامل بر نمی‌دارد، چرا که پست‌مدرنیسم اساساً مخالف روش تحلیلگرانه است. یک رویکرد پست‌مدرنیستی غالباً منطق و قطعیت روابط علت و معلولی را ندیده می‌گیرد و آنها را با انعکاسات موازی و حتی احتمالی و اتفاقی جایگزین می‌کند. این انعکاسات بنا بر گفتة کوهن دو نوع‌اند: «انعکاس خود (Self-reflection) یعنی آنجا که یک اثر هنری به خود می‌پردازد و انعکاسات گذشته (reflections on the past) که اثر هنری به آثار و الگوها و مدلهای گذشته می‌پردازد (۱۴۷). این بدان معناست که در حالی که مدرنیسم خود را از گذشته دور و جدا نگه می‌دارد، پست مدرنیسم آن را با آغوش باز می‌پذیرد، از آن ک‍ُد می‌آورد و حتی آن را گردآوری می‌کند و در کنار هنر امروز قرار می‌دهد.
بنابراین، می‌توان به طور کلی چنین نتیجه گرفت که یک اثر هنری پست‌مدرن، بیش از آنکه دربارة «چیزی» باشد، «دربارة خودش است ـ دربارة هنر» حتی می‌توان گفت که یک اثر پست‌مدرنیستی ممکن است «خودشکنی» کند ـ «خودساختارشکنی» (deconstructing itself) ـ تا بتواند همان‌قدر که اثر را می‌بینیم، به همان اندازه ما را متوجه تناقض موجود در اثر کند. در واقع هنر پست‌مدرن همان‌ قدر که دربارة ماست دربارة هنر هم هست. دربارة اینکه ما به هنر چگونه نگاه می‌کنیم. به گفتة کوهن: «به همان اندازه که یک اثر هنری پست‌مدرن اشاره به خود دارد و به خود رجوع می‌کند، به همان اندازه خود را نقد می کند.» (۱۴۷)
● تجربة پست‌مدرن در تئاتر
در تئاتر، که یک هنر عملی و اجرایی است، موضوع پست‌مدرنیسم می‌تواند مستقیماً و به طور عملی درک شود. نمایش پست‌مدرن مستقیماً از تئاتر ضد رئالیستی سرچشمه می‌گیرد، ولی بر خلاف بیشتر تئاترهای غیر رئالیستی و ضد رئالیستی، فقط به مقدار کمی از رفتار مدرنیسم یا مثبت‌گرایی اجتماعی آن برخوردار است. در حالی که سمبولیستها و سوررئالیستها به منظور عیان کردن حقایق دنیای درون تلاش می‌کردند و هدف اصلی‌شان بیان و آشکار کردن سطح بالاتری از واقعیت بود و در حالی که تئاتر اپیک برشت تلاشش بر آن بود که دنیا را تغییر یا نجات بدهد، تا به یک جامعة والاتر دست بیابد، هیچ‌کدام از این اهداف مورد نظر هنر و تئاتر پست‌مدرن نیست، یعنی اینکه در این نوع تئاتر، نشان دادن سطح بالاتری از واقعیت و یا به تصویر کشیدن جامعه‌ای آرمانی (بدون تناقض و تضاد) مورد نظر نیست.
بنابراین، یک نویسنده یا کارگردان پست‌مدرن، احتمالاً، بیشتر به بیان و مطرح کردن نداشتن تداوم واقعیتی که مشاهده می‌کند می‌پردازد تا به تلاش کردن برای یافتن سنتز، نتیجه و یا معنایی خاص. هنر پست‌مدرن، به طور کلی، اتفاقی بودن و متفاوت و متضاد بودن واقعیتهای گوناگون در کنار هم را جشن می‌گیرد و اساس خود را، نه بر منطق و قراردادها، بلکه بر عامل سورپرایز و شوک حاصل از بی‌ارتباطیها قرار می‌دهد. بسیاری از این ویژگیها را می‌توان مثلاً در نقاشیهای جکسون پولاک (Jackson Pollock) که به طور شانسی سطلهای سوراخ‌شدة رنگ را بر بوم نقاشی به حرکت در می‌آورد و یا در بریک دنس (Break dance) که حرکات در آن غالباً بداهه و پیش‌بینی ناشده است و یا در موسیقی جان کیج (John Cage) که از اصوات نامرتبط که فقط تعداد کمی از آنها برآمده از آلات موسیقی سن‍ّتی است، یافت. کانالهای تلویزیونی، با مونتاژی از لحظات واقعی و مستند، عنوانهای خبری، پیامهای بازرگانی، پخش گوشه‌هایی از فیلمهای سیاه و سفید قریحی، نماآهنگ، اطلاعیه، رقص، آرم کانال مربوطه، کارتون و... یک مخلوق عالی پست‌مدرنیستی است. به همین طریق، تئاتر پست‌مدرن نیز از نظر محتوا به یک موضوع خاص نمی‌پردازد. بحث کردن در این مورد که پست‌مدرنیسم یک محتوای واحد را در بر می‌گیرد، بر خلاف ویژگی آن است. نمایش پست‌مدرن، به آسانی و بدون توضیح، از موضوعی به موضوعی دیگر و از زمانی به زمانی دیگر می‌پرد و انتظار دارد که تماشاگران خود، ارتباط و یا بی‌ارتباطی آنها را دریابند. بر خلاف تئاتر رئالیستی و ناتورالیستی که در آن شخصیتها دارای گذشته و شناسنامه‌ای مشخص هستند.
در اجراهای پست‌مدرنیستی، اشخاص (کاراکترها) شناسنامة دقیق و کاملی ندارند و حداکثر به هویت کل‍ّی آنها (هویت ملی، مذهبی، نژادی و...) بسنده می‌شود. تداوم نداشتن داستانی، کنار هم گذاشتن لحظاتی از زمانهای مختلف (گذشته، حال، آینده) و حتی نداشتن تداوم همان لحظات، که طبیعتاً نداشتن تداوم در شخصیت‌پردازی نیز به همراه دارد و اختلاط سبکها و شیوه‌های اجرایی با استفاده از حرکت، موسیقی، دیالوگ، منولوگ، با تأکید بر ترکیب هزل‌آمیز سبکهای مختلف بدون پایبند بودن به توضیح روابط منطقی یا بی‌ارتباطی بین آنها، همه از ویژگیهای اجراهای پست‌مدرنیستی است.
او‌ّلین تئاتر پست‌مدرنیستی مهم، بنا بر نظریة کوهن، یک پدیدة هنری کوتاه‌مدت به نام «دادا» (Dada) بود که در سال ۱۹۱۶، درست پس از شروع جنگ جهانی اول، در کابارة ولتر (Cabaret Voltaire) در زوریخ سوئیس شکل گرفت. (۱۴۸) اگر چه خالقان «دادا» آن را تئاتر نمی‌نامیدند و هنوز اصطلاح پست‌مدرن رایج نشده بود، ولی این جریان هنری کوتاه‌عمر بسیاری از ویژگیهای تئاتر پست‌مدرن را دارا بود.
مل گوردان (Mel Gordon)، منتقد هنری، دادا را چنین توضیح می‌دهد: «دادا یک ترکیب درهم (آشوبگرانه) بود از موسیقی «بالالایکا» (Balalaika)، اشعار «ودکیند» (Wedekind)، تعدادی رقص، آوازهای کاباره‌ای، دکلمه‌هایی از نوشته‌های ولتر و جیغ و فریادهایی در محیطی آکنده از نقاشی و تصویر.» (۱۴۸)
معروف است که شاعر دادائیست، «تریستان تزارا (Tristan Tzara)، با برداشتن کلمه‌هایی از داخل یک کلاه، به طور اتفاقی، «شعرهای شانسی» خلق کرد که به‌تدریج این شعرها به اجراهایی شانسی و کاباره‌ای منجر شد و نمایش گونه‌های دادائیستی شکل گرفت. دادائیستها، که نامشان از باز کردن شانسی دیکشنری گرفته شد، خود را به مثابة عزیز د‌ُردانه‌های هنری برلین و پاریس در اوایل دهة ۱۹۲۰ می‌دیدند و اگر چه سبک دادا، بسیار کم‌عمر بود ولی مطمئناً باعث تحریک شدن تجربه‌های تئاتر ابزورد که وارث آن است شد.
امروزه، پست‌مدرن در تئاتر، ادامة همان جریان تئاتر ابزورد است. در این میان، آثار دورة آخر ساموئل بکت که در آنها تلاش برای دوری جستن از ویژگیهای معنایی بیشتر به چشم می‌خورد، ویژگی کلی تئاتر پست‌مدرن را به‌خوبی منعکس می‌کند. اگر چه بکت در همان آغاز نویسندگی‌اش بی‌معنا بودن و یا معناباختگی موقعیت انسان را در آثارش مطرح کرد، در دهة ۱۹۸۰، چشم‌انداز و دیدگاهش به فلسفة هیچ‌انگارانه (نیهیلیسم) بسیار نزدیک شده بود. در یکی از کوتاه‌ترین نمایشنامه‌هایش به نام «Rockabye» در ۱۹۸۱ که در آن تنها کاراکتر مرئی نمایش (پیرزنی با چشمانی درشت و چهره‌ای سفید و بی‌حس) در یک صندلی گهواره‌ای تکان می‌خورد و در طول نمایش فقط یک کلمه بر زبان می‌آورد، ویژگی مورد بحث را به‌خوبی منعکس می‌کند. همچنین، از میان آثار اولیة بکت، می‌توان از «در انتظار گودو» نام برد که در آن مونولوگ «لاکی» نمونة بارز و کاملی از یک مونولوگ پست‌مدرنیستی است.
ولی تئاتر پست‌مدرن همچنین وامدار دیگر سبکهای ضد رئالیستی مطرح در قرن بیستم است. از آن میان، تئاتر اپیک یا تئاتر بیگانه‌سازی برتولت برشت، نه از نظر محتوا، بلکه از نظر شکل و فرم اجرایی منبع الهام‌بخشی برای تئاتر پست‌مدرن بوده است.
«اگر بکت یأس روشن‌فکرانه پست‌مدرنیسم در تئاتر را تحریک کرد، برشت، لذت پارادوی آن را تثبیت کرد. همان‌گونه که نمایشنامه‌هایش با شکستن ساختارهای سنتی به سخنرانیهای داستان‌پردازانه، و جدا کردن بازیگر از نقشی که بازی می‌کند روی آورده، تماشاگر را مستقیماً با موضوع از نظر فکری درگیر می‌کند. بنابراین، کارگردانها و نمایشنامه‌نویسان پست‌مدرن که تحت تأثیر برشت بوده‌اند، به وضوح و بی‌پروا تئاتر را به مثابة یک نماد کنایه‌ای (Iranic metaphore) از زندگی می‌دانند که به انعکاس واقعیتها و در همان حال، نظر دادن دربارة آنها می‌پردازد.
بسیاری از تکنیکهای تئاتری پسابرشتی و پسامدرنی از همین‌جا سرچشمه می‌گیرد. برای مثال، بازی نقش زنها توسط بازیگران مرد و بالعکس، خطی نبودن داستان و اپیزودیک بودن صحنه‌ها و به‌ویژه، فرم ترکیبی در تئاتر برشت یعنی، استفاده از شعر، ترانه، موسیقی و حتی رقص، جملگی بر تئاتر پست‌مدرن تأثیر گذاشته‌اند.» (Szanto, ۱۹۷۸, ۱۶۵)
مسلماً، تئاتر پست‌مدرن دارای ویژگیهای دیگری هم هست که آنها مورد توجه برشت نبوده است. برای مثال، کم‌ارزش کردن متن و پایبند نبودن به القای موضوعی واحد و معنایی خاص در تئاتر پست‌مدرن، آن را از تئاتر اپیک متمایز می‌کند. برعکس تئاتر اپیک، تئاتر پست‌مدرن تلاش نمی‌کند که ضد هیچ چیزی باشد. با این‌همه، به گفتة یوهاناس برینگر:
«تئاتر پست‌مدرن با مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برخورد می‌کند. برای مثال، آگوستو بوآل، اگرچه خود مایل نیست و نمی‌خواهد که به عنوان وارث پست‌مدرنیستی برشت خوانده شود، ولی در تئاتر، مسلماً بسیار به برشت مدیون است و بسیاری از ویژگیهای تئاتر برشت، مانند به فکر وادار کردن تماشاگر و یا بحث کردن به جای راه حل نشان دادن که به مدت طولانی برشت از آنها استفاده کرد، مورد توجه بال نیز هست. ولی بزرگ‌ترین تأثیری که برشت بر تئاتر پست‌مدرن گذاشته است، همانا در رابطه با فرم و زیبایی‌شناسی تئاتر است.
در دنیای پست‌مدرن، تئاتر دارای یک فرم هنری است که «هم روایتی است و هم غیر خطی»، هم فردی است و هم اجتماعی، تئاتری است که از طبیعت‌گرایی ساده و کپی کردن زندگی روزمره دوری کرده تا واقعیتهای پراکندة فردی و اجتماعی را پررنگ‌تر کند.» (Birringer, ۱۹۹۱, ۱۴۸)
پرداختن به تأثیرات بکت و برشت بر تئاتر پست‌مدرن خود نیازمند مقاله‌ای دیگر است که امیدوارم در آینده به این موضوع به طور مستقل و همه‌جانبه پرداخته شود. در پایان، نیاز به گفتن نیست که پست‌مدرنیسم در تئاتر مورد انتقاد نیز قرار گرفته است، بخشی برای اینکه با تهاجم و بی‌محابا نظامها و قانونمندیهای مدرنیسم را به چالش می‌کشد و بخشی هم برای اینکه این اجازه را می‌دهد که هر کس به عنوان هنرمند اکنون می‌تواند هر کاری را بکند و نام آن را هنر بگذارد.
والتر ـ دی بانرد (walter D. Bannard) در مقالة خود در مجلة هنرها (Arts Magazine) در سال ۱۹۸۳، پست‌مدرنیسم را «بی‌هدف، آنارشیستی، خودمحور و وجیه‌المل‍ّه بودن» می‌داند (Anthology / ۴۶۷) اگر چه این نظریه می‌تواند دربارة بسیاری از آثار پست‌مدرنیستی صادق باشد، با این‌همه «پست‌مدرن»، ترکیبی از سبکها و شیوه‌های معتبر شناخته‌شده، به نظر می‌رسد که سبک عصر ما باشد.
در تئاتر، نویسندگان و کارگردانان پست‌مدرن، به طور تصاعدی در جهت هر چه بازتر کردن فضای نمایش و گشودن درهای تئاتر به موضوعات گوناگون و برای همه روی می‌آورند. تئاتر نوین و جدیدترین نوع تئاتر عصر ما، تئاتر واقعاً باز است. تئاتری که درهایش را برای انعکاس و پژو آن به روی صداهای گوناگون و حتی متضاد باز بگذارد. تئاتر پست‌مدرن یک تئاتر چندصدایی است.
دکتر مسعود دلخواه
منابع:
- Anthology of Drama and Theatre (the Longman), by Michael L. Greenwald and others, Addison Inc: New York, ۲۰۰۲.
- The Creative Spirit, by Stephanie Arnold, Mayfield Publishing Company: Mountain View, CA, ۱۹۹۸.
- Theatre Brief Version, Sixth Edition, by Robert Cohen, Claire Trevor Inc: McGraw Hill, CA, ۲۰۰۳.
- Theatre, Theory, Postmodernism, by Johannes Birringer, Bloomington: Indiana university Press, ۱۹۹۱.
- Theatre and Propaganda, by George H. Szanto, Austin: University of Texas Press, ۱۹۷۸.
- The Postmodern Arts, An introductory Reader: Routledge: London, ۱۹۹۵.
http:/www.nycplayers.org
http:/www.Brecht.com
http:/www.Drama/courses.net
http:/www.Postmodern.com / Theatre / Modern / and / Postmodern
منبع فارسی:
پست‌مدرنیته و پست‌مدرنیسم، ترجمه و تدوین حسین‌علی نوذری، انتشارات نقش جهان، ۱۳۷۹.
منبع : سورۀ مهر