جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


هنر صدر مسیحیت و هنر اسلامی (معماری)


هنر صدر مسیحیت و هنر اسلامی (معماری)
در سال ۶۲۲ میلادی، حضرت محمد (ص) از مکه به مدینهٔ النبی («شهر پیامبر» مدینه امروزی) هجرت کرد. عصر اسلام، نیز از تاریخ همین هجرت آغاز می شود.
در طی سده بعدی دین جدید با سرعت بی سابقه ای از عربستان یا نخستین خاستگاهش به سراسر خاورمیانه و از آنجا تا دره سند و سمت غرب از سراسر شمال آفریقا تا اقیانوس اطلس گسترش یافت.
تا سال ۶۴۰ میلادی کشورهای سوریه، فلسطین و عراق با نام اسلام به تصرف جنگجویان عرب درآمدند. در سال ۶۴۲ میلادی، ارتش بیزانس اسکندریه را تخلیه کرد و این سرآغاز تسخیر مصر سفی به دست مسلمانان بود. تا سال ۷۹۰ میلادی سراسر شمال آفریقا به تصرف سپاهیان اسلام درآمد و ارتش اسلام از تنگه جبل الطاق گذشت و داخل اسپانیا شد. در سال ۷۱۱، پیروزی مسلمانان در شهر خرث دلافرونترا ظاهراً دروازه های تمام سرزمینهای اروپای غربی را به روی مسلمانان گشود.
تا سال ۷۳۲ مسلمانان به شمال پواتیه در فرانسه رسیده بودند: در اینجا ارتش فرانکها به فرماندهی شارل مارتل پدربزرگ شارلمانی، در برابر ایشان ایستاد و پیروز شد. با آنکه مسلمانان به حملات خویش در فرانسه ادامه دادند، نتوانستند دامنه نفوذشان را از حدود پیرنه فراتر ببرند. ولی در اسپانیا، روزبه روز بر قدرت خلیفه نشین بزرگ کورذووا تا سال ۱۳۰۱ میلادی افزوده می شد و عملاً تا سال ۱۴۹۲ میلادی که گرانادا به تصرف فردیناند و ایزابلا درآمد، نفوذ و قدرت مسلمانان در غرب، همچنان برقرار بود.
در سمت خاور، مسلمانان در سال ۷۵۱ میلادی به رود سند رسیدند و فقط در آسیای صغیر بود که مقاومت سرسختانه بیزانسیها توانست جلوی پیشروی مسلمانان را بگیرد. لیکن فشار بی امان مسلمانان بر امپراتوری فرتوت بیزانس سرانجام سبب سقوط آن در سال ۱۴۵۳ میلادی شد و قسطنطنیه به دست ترکهای عثمانی افتاد.
نخستین پیروزیهای درخشان اسلام زاییده تعصب دینی و شجاعت نظامی جنگاوران عرب بود که می خواستند سراسر کره خاکی را در راه الله به تصرف درآورند و زمانی بر سر ملتهای خاورنزدیک و حوضه دریای مدیترانه مسلط شدند که قدرت نظامی ایران و بیزانس به پایین ترین حد خود رسیده بود. ولی اینکه می بینیم تأثیر پیروزیهای اولیه مزبور تا چند سال بعد باقی بود، فقط نتیجه ماهیت دین اسلام است که می تواند میلیونها انسان را به حرکت درآورد.
بسیاری از ویژگیهای دین اسلام از سنتهای یهودی – مسیحی سیراب شده اند. کتاب مقدس مسلمانان قرآن است، این کتاب مجموعه ای از وحی های نازل شده بر حضرت محمد (ص) است که عثمان خلیفه مسلمانان دستور گردآوری آن را صادر کرد. اصول اخلاقی و تعالیم قرآن مشابه اصول و تعالیم کتاب مقدس است و پیامبران مذکور در عهد عتیق از جمله عیسی مسیح را در ردیف اسلاف حضرت محمد (ص) به شمار آورده است.
از طرف دیگر هر فرد مسلمان معتقد است که همچون هر مسلمان دیگری می تواند مستقیماً و بدون نیاز به مراسم پیچیده آیینی یا وساطت کارگزاران دین، به خداوند دسترسی پیدا کند. گذشته از این، حضرت محمد (ص) با برعهده گرفتن مسؤولین امور مادی و معنوی اجتماعی مسیحی متفاوت بود. این سنت متمرکز ساختن رهبری دینی و سیاسی در دست یک رهبر واحد، پس از مرگ حضرت محمد (ص) از سوی جانشینانش – خلیفه ها – نیز که اقتدار خود را ناشی از خویشاوندی مستقیم شان با خانواده های پیامبر یا خانواده های نخستین پیروان وی می دانستند، دنبال شد.
● معماری
در نخستین سده های تاریخ اسلام، مرکز سیاسی و فرهنگی دنیای اسلام، هلال خضیب (فلسطین، سوریه، عراق) یعنی آن بوته جوشان شرق و غرب و سراسر پوشیده از بقایای چشمگیر فرهنگهای باستانی بود که به یکی از سرچشمه های پیدایش و تکامل هنر اسلامی مبدل گردید.
سرزمینهای پهناوری که به تصرف اعراف درآمده بود، تحت فرمان جانشینانی که از دمشق یا بغداد به آنجا اعزام می شدند قرار گرفت – این جانشینان سرانجام با تأسیس سلسله هایی در سرزمینها و ایالات مختلف – امویان در سوریه (۶۶۱ – ۷۴۹ میلادی) و اسپانیا (۷۵۶- ۱۰۳۱ میلادی)، عباسیان در عراق (۷۴۹ – ۹۴۵ میلادی)، فاطمیان در مصر و تونس (۹۰۹ – ۱۱۷۱ میلادی) و جز اینها – به استقلال نسبی دست یافتند.
با وجود احکام اکید قرآن مبتنی بر خودداری از تجمل پرستی و سوء استفاده از آزادیها، خلیفه ها از غرق شدن در تجملات و خوشگذرانیهای متناسب با قدرت و ثروتهای کلانشان، ابایی نداشتند. این دوگانگی نظری و عملی در دو شکل عمده معماری نخستین دوره استقرار اسلام یعنی مسجدها و کاخها متجلی شده است.
معماری مذهبی مسلمانان پیوند تنگاتنگی با عبادات روزانه ایشان که اجرایش به موجب دستورهای قرآن برای همه مسلمانان واجب است، دارد. نماز به عنوان کاری خصوصی نه به مراسم مذهبی نیاز دارد نه به مکانی خاص؛ فقط – قبله – به سوی مکه – در نماز خواندن اهمیت دارد. ولی نماز نیز به اقدامی دست جمعی تبدیل شد و نخستین جماعت مسلمانان، آیین ساده ای برایش مقرر کرد. این جماعت هفته ای یک بار – احتمالاً در خانه پیامبر – گرد می آمد. از مختصات خانه مزبور این بود که دو ذوظل یا محوطه سرپوشیده در امتداد اضلاع جنوبی و شمالی اش ساخته بودند.
این ذوظلها از سقفهای شاخ و برگی بر روی چند ردیف تنه نخل ساخته شده بودند، ذوظل جنوبی، عریضتر بود و با دو ردیف تنه نخل بر زیر شاخ و برگهای سقفش، جهت قبله را مشخص می ساخت. در این اجتماعات، امام یا پیشوای نیایش گروهی، روی سکویی به نام منبر در نزدیکی دیوار قبله می ایستد و خطبه را که هم یک وعظ است هم بر وفاداری امت به امام خویش دلالت دارد ایراد می کند. بدین ترتیب، منبر با آنکه وظیفه دینی اش را انجام می دهد، معرف قدرت این جهانی است.
نیازهای این آیین مذهبی را مسجد ستوندار که در منشأش همچنان اختلاف است ولی نمونه های اولیه اش را احتمالاً از روی خانه پیامبر در مدینه ساخته اند برآورده می ساخت. مسلمانان به محض آنکه خود را در سرزمینهای مفتوح مستقر ساختند، احتمالاً در اثر اشتیاق به آفریدن نمادهای مرئی قدرت خویش – به گونه ای که از لحاظ ابعاد و شکوه از آفریده های اسلاف غیر مسلمان ایشان برتر باشند – دست اندرکار ساختن بناهایی به مقیاس عظیم شدند، ولی عظمت ابعاد برخی از نخستین مساجد را می توان چنین توضیح داد که هدف سازندگان آنها جای دادن کل جمعیت یک شهر معین در هریک از آنها بوده است.
مسجد بزرگ سامرا (المتوکل) در کنار رود دجله و شمال غربی بغداد که در فاصله سالهای ۸۴۸ و ۸۵۲ میلادی ساخته شد ولی امروزه به صورت مخروبه درآمده است. بزرگترین مسجد در جهان اسلام است و ۱۵۶×۲۴۰ متر مربع مساحت دارد.
نزدیک به نیمی از مساحت چهل هزار متر مربعی آن با سقفهای چوبی بر روی ۴۶۴ پایه به صورت راهروهای جناحی به گرد حیاط بزرگ و روباز مرکزی پوشانده شده است و به دیوار قبله مشرف است، که برای نشان دادن اهمیت آن بر تعداد راهروهای جناحی اش افزوده اند. در مرکز دیوار قبله، یک فرونشستگی یا محراب دیده می شود که در مساجد بعدی به صورت یک ویژگی ثابت درآمده است. منشأ، هدف و منظور از این محراب همچنان از موضوعات مورد بحث است؛ اولگ گرابار می گوید محراب در آغاز، احتمالاً به نشانه بزرگداشت یا احترام به جای ایستادن پیامبر در خانه مدینه اش به هنگام امامت نمازگزاران بوده است.
اگر محراب یک چنین نقش نمادینی داشته باشد، عجیب است زیرا یکی از ویژگیهای هنر اولیه اسلامی، اجتناب هماهنگ آن از به کار گرفتن نمادها است. از این لحاظ، هنر اولیه اسلامی، تضاد چشمگیری یا هنر مسیحی سده های میانه دارد، به بیان دقیق تر، اجتناب ازنماد پردازی مذهبی می تواند بازتابی از نفی آگاهانه رسمها و آیینهای مسیحی تلقی شود. در ضلع شمالی مسجد بزرگ سامرا مناره تنها و بزرگی ساخته شده است که آوای مؤذن از فراز آن مؤمنان را به نماز فرا می خواند. با آنکه شکل این مناره یادآور زیگوراتهای باستانی بین النهرین است، سازنده اش طرح آن را احتمالاً نه از زیگوراتهای یاد شده بلکه از گونه ای برج حلزونی در ایران ساسانی که هدف از آن تاکنون بر کسی روشن نشده، الهام گرفته است. تعداد مناره های دارای قاعده مربع شکل و مشتق از برجهای کلیساهای مسیحیت آغازین در خاور نزدیک، به مراتب بیشتر است. ساختن مناره های استوانه ای، که الهامبخش مناره های باریک و هرمی شکل شدند و از مختصات مساجد بعدی به شمار می روند، فقط در سده یازدهم رواج داشت.
شیوه معماری ستوندار اولیه اسلامی، همچنان که در مسجد سامرا دیده می شود، به جز جهت ساختمان و محل دیوار قبله، درآمیخته بود و کانون و جهت گیری معماری خاصی نداشت. از طرف دیگر، شیوه انعطاف پذیری بود که امکان توسعه بنا را با کمترین زحمت ممکن فراهم می ساخت. عنصر اصلی آن پایه تنها به صورت ستون یا جرز بود که می شد به دلخواه در هر جهت مطلوبی، بر تعدادش افزود، نمونه برجسته ای از انعطاف پذیری این شیوه، مسجد کوذووا است که ساختمانش در سال ۷۸۴ آغاز شد و در سده های نهم و دهم بارها توسعه یافت. بخشهای افزوده شده، از سبک اصلی و ترتیب قرار گرفتن ستونها و قوسها تبعیت می کنند و معماران توانسته اند به وحدت سبک چشمگیری در سراسر این بنا دست یابند.
سی و شش جرز و ۵۱۴ ستون این مسجد به شیوه بی مانندی با قوسهای دو ردیفی پوشانده شده بودند و سقف چوبی آن را که امروزه به صورت طاقهای متعدد درآمده است بر روی خود نگه می داشتند. قوسهای ردیف پایین، نعل اسبی اند و این شکل احتمالاً از معماری کهن خاور نزدیک اقتباس شده و امروزه پیوند فشرده ای با معماری اسلامی پیدا کرده است. منظره کلی این قوسها به بادبانهایی می ماند که باد در درونشان افتاده باشد و ظاهراً کمک بزرگی به تأمین نور و هوای فضای داخلی مسجد می کنند.
در نقاطی که معماران می خواسته اند بر چیزی تأکید کنند، مانند نقطه نزدیک محراب، قوسها شدیداً تزیینی می شوند و به صورت شکلهایی چند آویزه در می آیند. آزمایشگریهای اسلامی و دیگری که در دوره اولیه اسلام در زمینه شکل قوسها به عمل می آمد به تکوین قوس نوک تیز انجامیده بود، که برای پوشاندن فضاهای متغیر – مانند ساختمانهای گوتیک – مورد استفاده قرار نگرفت. سقف نخستین بناهای اسلامی چوبین بود و انگیزه آزمایشگری در زمینه شکل قوسها نه ضرورت ساختمانی بلکه اشتیاق به آفریدن جلوه های غنی و پرتنوع بود. همان اشتیاق به جلوه تزیینی، ظاهراً الهام بخش طرح گنبدی بود که محوطه جلوی محراب را می پوشاند و یکی از چهار گنبدی است که برای تأکید بر محور منتهی به محراب ساخته شد. در اینجا رگه های بزرگی که سطح نیمکره ای گنبد را به چنیدن بخش کوچکتر تقسیم می کنند اساساً جنبه تزیینی دارند. رگه ها پس از آمیختن با قوس نوک تیز به دست معماران گوتیک در چند سده بعد به اجزای بنیادی یک زبان معماری نوین و انقلابی مبدل گردیدند.
از کاخهای اولیه صدر اسلام، فقط بقایای پراکنده ای برجا مانده، که اهمیت تاریخی محدودی دارند و عمدتاً برای تجسم شیوه زندگی اشراف مسلمان و پدید آوردن منظره ای از سبکهای تزیینی هنر دوره صدر اسلام در ذهن ما مفید هستند. حتی هدف از ساختن این نخستین کاخها کاملاً بر ما روشن نشده است. این کاخها را هم در شهرها می ساختند هم در دشتهای گسترده اطراف روستاها، کاخهای روستایی که بهتر از کاخهای شهری مورد پژوهش قرار گرفته اند، ظاهراً کارکردی همچون ویلاهای رومیان داشته اند.
عده ای می گویند این کاخها بازتابی از اشتیاق مسلمانان به زندگی در صحرا هستند، ولی چنین تبیینی بسیار ساده اندیشانه است، ولی به احتمال زیاد، بخشی از انگیزه ساختمان آنها گریز از شهرهای طاعون زده بوده است. اما این کاخهای روستایی در حکم هسته هایی برای گسترش کشاورزی در سرزمینهای مفتوح نیز بوده اند، همچنین، نماد اعمال حاکمیت مسلمانان بر سرزمینهای مفتوح و موروثی و وسیله ای برای اعلام ثروت نویافته صاحبانشان بوده اند.
یکی از این نخستین کاخهای سالم مانده مسلمانان کاخ اُخیضر در عراق که در نیمه دوم سده هشتم ساخته شده است.
این کاخ که احتمالاً بزرگترین کاخ اسلامی است، به صورت واحدی مستقل در درون یک حصار بندی مستحکم واقع شده است. دیوارهای بلند و برج دار آن از بیرون، بیشتر به دیوارهای مسجد بزرگ سامرا شباهت دارند. این تشابه، بازتابی از انعطاف پذیری مختص نخستین بناهای بزرگ اسلامی است، زیرا با تغییراتی نسبتاً جزیی، هریک از آنها را می شد متناسب با هدف خاصی از نو به کار گرفت.
از بیرون به ندرت می شد تفاوتهای موجود میان یک مسجد کاخ، یا کاروانسرا را تشخیص داد؛ وجه مشترک این بناها عموماً ظاهری عبوس و مستحکم بود که حکایت از نارسایی نظامی آنها می کرد. دیوارهای بلند را احتمالاً برای حفاظت در برابر قبایل چادرنشین غارتگر می ساختند. ولی آنچه در نظر سازندگان دیوارها اهمیت بیشتر داشت، تحقق پاره ای ملاحظات انتزاعی بودن است، مانند وعده دورافتادگی برای مسجد یا کاخ، خلوت برای امیر یا شاهزاده و اثبات نمادین، حاکمیت وی بر سرزمینهای مفتوح جدید.
منبع : واحد مرکزی خبر


همچنین مشاهده کنید