شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

مبارزه با قرارداد


مبارزه با قرارداد
از تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت در مجلس شورای ملی در ۲۴ اسفند سال ۱۳۲۹ تا تصویب آن طرح در سنا ۵ روز فاصله بود و در این ۵ روز اتفاقات زیادی افتاد.
تمام مسائل تقریبا تحت الشعاع طرح ملی شدن صنعت نفت قرار گرفته بود. در تاریخ معاصر ایران، روز ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به‌عنوان یکی از بزرگترین افتخارات ملی ایران در استیفای حقوق و استقلال کشور و مبارزات ضد‌استعماری مردم ایران به ثبت رسیده است.
از سال‌های اولیه حفر چاه نفت ایران، چشم طمع بیگانگان به‌دنبال استثمار منابع زیرزمینی کشور بوده و آنان در هر فرصتی به گرفتن امتیازهای گوناگون نفتی اقدام می‏کردند.
پس از لغو امتیاز نفتی دارسی بین ایران و انگلستان، قرارداد الحاقی گس- گلشائیان به‌منظور کشف و استخراج نفت توسط شرکت‌های نفتی انگلیسی منعقد شد. ماجرا از این قرار بود که «نویل گس» در دوران نخست‌وزیری محمد ساعد مراغه‌ای به ایران سفر می‌کند و با عباسقلی گلشائیان وزیر دارایی دولت ساعد، درباره موضوع نفت به مذاکره می‌پردازد و با یکدیگر به توافق می‌رسند و در تاریخ ۲۶ تیر ۱۳۲۸، قراردادی را که شامل ١١ ماده بود منعقد می‌کنند. بر پایه آن قرارداد جدید ۳۰ سال به‌مدت قرارداد دارسی افزوده می‌شود.
دولت ساعد در روزهای آخر مجلس قانونگذاری دوره پانزدهم، آن قرارداد را برای تصویب به مجلس شورای ملی ارائه می‌دهد. اما چند نفر از نمایندگان مجلس از جمله
حسین مکی، حائری‌زاده، مظفر بقائی، امیرتیمورکلالی و ... که در آن زمان خود را از نزدیکان محمد مصدق و آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی می‌دانستند، دست به اعتراض زده و با آن قرارداد مخالفت می‌کنند و جلوی تصویب آن را می‌گیرند.
در مجلس دوره شانزدهم که دکتر مصدق نیز در آن حضور داشت، علی منصور، نخست‌وزیر، از طرح کردن مسئله نفت و قرارداد الحاقی گس- گلشائیان طفره می‌رود و حاضر نمی‌شود درباره محتوای آن قرارداد ١١ ماده‌ای به‌طور صریح اعلام موضع کند. دکترمصدق، نامه آیت‌الله کاشانی را درباره «قرارداد» در جلسه ٢٨ خرداد ١٣٢٩ مجلس شورای ملی قرائت می‌کرد و سعی می‌کرد از آن طریق افکار عمومی را علیه قرارداد بشوراند.
در نامه آیت‌الله کاشانی آمده بود: «نفت ایران متعلق به ملت ایران است و به هر ترتیبی که بخواهد نسبت به آن رفتار می‌کند و قرارداد غیرقانونی که به اکراه و اجبار تحمیل شود هیچ نوع ارزش قضائی ندارد و نمی‌تواند ملت ایران را از حقوق مسلمه خود محروم کند.»
تقریبا ۱۵ روز قبل از این ماجرا (۱۲ اسفند ۱۳۲۹) علی رزم آرا در جلسه کمیسیون نفت به دفاع از قرارداد الحاقی گس- گلشائیان پرداخته و در جمله‌ای که بعدها بسیار معروف هم شد گفت: «ایرانی نمی‌تواند لولهنگ (آفتابه حلبی) بسازد، چه رسد به اینکه بخواهد صنعت نفت را اداره کند!»
رزم آرا در مواجهه با مخالفت آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق با قرارداد در جایی می‌گوید: «اگر زیاد پافشاری کنند مسجد را بر سر کاشانی و مجلس را بر سر مصدق خراب خواهم کرد.» مردم در تهران، در مخالفت و اعتراض به اظهارات رزم آرا، در دفاع از آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق شعار مرگ بر قرارداد را در تظاهراتشان سر می‌دادند.
همین شد که رزم‏آرا سر خود را بر پافشاری برای تصویب این طرح داد و در حالی که قصد کودتا کرده بود، یک روز قبل از اجرای کودتا، توسط خلیل طهماسبی از گروه فداییان اسلام ترور شد. این اقدام انقلابی خلیل طهماسبی چندان در تغییر جو حاکم بر جامعه و مواضع نمایندگان مجلس بی‌تأثیر نبود. پس از این اقدام انقلابی اکثر نمایندگان مجلس طرفدار ملی شدن صنعت نفت می‌شوند.
پس از کشته شدن نخست‌وزیر رزم‌آرا، طرح ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق در مجلس تصویب شد. اعضای کمیسیون نفت مجلس دوره شانزدهم که ریاستش به‌عهده مصدق بود، بر اصل «ملی شدن صنعت نفت» به توافق می‌رسیدند. محتوای متنی که در کمیسیون نفت به تصویب اعضای این کمیسیون رسید، به این شرح بود: « به‌منظور تامین صلح جهان، به امضا‌کنندگان ذیل پیشنهاد می‌کنیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود؛ یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری در دست دولت قرار گیرد.»
مصوبه کمیسیون نفت در ٢٤ اسفند به تصویب مجلس شورای ملی و در ٢٩ اسفند ١٣٢٩ به تصویب سنا ‌رسید.
پس از استعفای حسین علاء که بعد از رزم‌آرا نخست‌وزیر شده بود، در شور و اشتیاق عمومی، دکتر مصدق به نخست‌وزیری رسید و برنامه خود را اصلاح قانون انتخابات و اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت اعلام کرد. پس از شکایت دولت انگلیس از دولت ایران و طرح این شکایت در شورای امنیت سازمان ملل، دکتر مصدق عازم نیویورک شد و به دفاع از حقوق ایران پرداخت.
سمت و سوی مبارزاتی که در جهت ملی کردن صنعت نفت صورت می‌گرفت بیشتر علیه عملکرد دولت استعمارگر انگلیس بود و به همین دلیل هم هست که بسیاری فعالان سیاسی معتقدند که مبارزه ملی کردن صنعت نفت نه یک مبارزه اقتصادی که یک مبارزه سیاسی علیه چپاولگری‌های دولت انگلیس بود. در آن زمان دولت‌های استعمارگر سعی می‌کردند تا با کسب امتیازی، نفوذ سیاسی خود را در ایران افزایش دهند. برای مقابله با آن وضع بود که دکتر مصدق در دوران مجلس چهاردهم «سیاست موازنه منفی» را مطرح کرد.
براساس این سیاست باب امتیاز دادن به قدرت‌های بزرگ از کیسه ملت ایران، مسدود شد.
نیروهایی که با واگذاری امتیاز نفت به کشورهای بیگانه موافق بودند، خود را طرفدار «سیاست موازنه مثبت» می‌دانستند و حتی برخی از آن نیروها مدعی بودند که از طریق تاکید بر این شیوه می‌توان جلوی گسترش نفوذ سیاسی انگلیس در ایران را سد کرد.
در واقع ملی شدن صنعت نفت پیروزی ملت ایران بر سیاست زیاده خواهی دولت‌های استعمارگر بود و ملت ایران پس از این پیروزی هر چند به‌مدت کوتاه- به خاطر کودتایی که در ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ رخ داد و استبداد دوباره حاکم شد- استقلال و حاکمیت خود را بازیافتند.
مصدق در سال ١٣٣٠ در باره روز ملی شدن صنعت نفت گفت: «نظر به اینکه روز ۲۹ اسفند ماه ١٣٢٩ با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی صفحه نوینی در تاریخ افتخارات کشور باستانی ایران باز شده و یاد آور رشد ملی و عظمت روح ایرانی و نمودار علاقه‌مندی تمام افراد ملت به حفظ استقلال کشور است، از این به بعد روز ۲۹ اسفند که دوران جدیدی را نوید می‌دهد به افتخار ملت ایران به‌عنوان جشن ملی تلقی و تعطیل عمومی اعلام می‌شود.»
زهرا ابراهیمی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید