چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا


منطقهٔ راحتی


منطقهٔ راحتی
سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون نیست
طلب از گم‌شدگان لب دریا می‌کرد
مشکل خویش بر پیر مغان بر دم دوش
کو به تأیید نظر حل معما می‌کر
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
و اندران آینه صد گونه تماشا می‌کرد
گفتم این جام جهان‌بین به تو کی داد حکیم؛
گفت آن روز که این گنبد مینا می‌کرد
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی‌دیدش و از دور خدایا می‌کرد
این همه شعبدهٔ خویش که می‌کرد اینجا
سامری پیش عصا و ید بیضا می‌کرد
گفت: آن یار گزو گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
فیض روح‌القدس از باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند، آنچه مسیحا می‌کرد
گفتمش: سلسلهٔ زلف بُتان از پی چیست؟
گفت: حافظ گله از دل شیدا می‌کرد.
انسان در مرکز یک دایره‌ای قرار دارد به نام ”منطقه راحتی“ این دایره دارای شعاع مشخصی است و بستگی به آرامش فرد در آن محیط دارد؛ هر چه این منطقه داخلی بزرگتر باشد، بیشتر از زندگی خود لذت می‌برد و میدان نگرانی آن کوچکتر می‌شود و حد نهائی این منطقهٔ راحتی هر چه بزرگتر بشود، به‌طور کامل به اندازهٔ شعاع نگرانی می‌شود و نگرانی از بین می‌رود و آن حد نهائی، فرزانگی می‌باشد که حتی اگر مرگ بیاید، دیگر نگران نیست و می‌گوید:
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسه‌ای ساخته‌اند از بدنم
من به خود ناآمده‌ام اینجا که به خود باز روم
آنکه آورد مرا باز برد در وطنم
”فرزانه، تسلیم آن چیزی است که لحظه‌ٔ حال برای او به ارمغان می‌آورد. او می‌داند که بالاخره خواهد مرد و به هیچ‌چیز وابستگی ندارد. توهمی در ذهنش وجود ندارد و مقاومتی در بدنش نیست. او دربارهٔ عملش فکر نمی‌کند، اعمال او از مرکز وجودش جاری می‌شوند. در گذشته سیر نمی‌کند، پس هر لحظه برای مرگ آماده است. همان‌طور که دیگران پس از یک روز کاری سخت برای خواب آماده‌اند“
”منطقه راحتی“ اینگونه تعریف می‌شود: به‌عنوان نمونه، اگر اتفاقی برای انسان رخ دهد که در داخل این منطقه باشد، بر فرد هیچ‌گونه تأثیر مفنی و نگرانی نمی‌گذارد؛ ولی اگر مشکل یا مسئله‌ای خارج از دایره‌ٔ راحتی او ایجاد بشود، فرد دچار استرس و نگرانی می‌شود، بنابراین، روحیهٔ خود را می‌بازد و زندگی او تحت‌تأثیر قرار گرفته و منجر به ناخشنودی فرد می‌گردد.
انسان‌هائی که دارای ”منطقه راحتی“ بزرگتر باشند، در مقابل مسائل زندگی، بسیار آرام هستند و روحیهٔ بسیار عالی دارند، یعنی در حقیقت دایرهٔ نگران یخود را کوچکتر کرده‌اند و از زندگی خود بیشتر لذت می‌برند. پس، می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که هر چه بیشتر با مسائل زندگی در طی رشد مواجه بشوید و آنها را حل کنید و خود را مسئول و عامل بدانید، دایرهٔ راحتی بزرگتر و بزرگتر می‌شود.
مسائل و مشکل‌ها برای آدمی این بازتاب را دارند که ظرفیت انسان را بزرگتر کرده و نگاه و باور او را به زندگی، رفیع و عالی می‌کند و در نهایت انسان به کوهی تبدیل می‌شود که در مقابل مسائل زندگی، محکم و استقامت می‌ایستد و آنها را حل می‌کند و از لحظه‌ لحظه‌های زندگی خود لذت می‌برد.
اگر شخصی نتواند صادقانه بگوید: ”آنچه امروز هستم، به‌دلیل انتخاب‌های دیروز من است“. این را نیز نمی‌تواند بگوید که: ”و اکنون دیگرگونه انتخاب می‌کنم“.
هیچ چیز الهام‌بخش‌تر و هیجان‌انگیزتر از این نیست که بدانیم با وجود هر آنچه که برایمان رخ می‌دهد، می‌توانیم پاسخ یا واکنش خویش را انتخاب کنیم، زیرا میان محرک و واکنش، فاصله یا زمان اندکی وجود دارد. وانگهی، با انتخاب پاسخ یا واکنش خود می‌توانید بر رویدادها تأثیر بگذارید، زیرا ”آنچه در سرتان می‌گذرد، جهان شما را می‌آفریند“. سخنی از ”استفان کاوی“
بنابراین، هر مسئله‌ای در زندگی در حکم یک فرصت است که با حل آن برایش تجربه‌ای می‌شود و منطقهٔ راحتی‌اش بزرگتر و منطقهٔ نگرانی آن کوچکتر و فرد، پرظرفیت‌تر می‌شود.
”امام علی (ع)“ در سختی خطاب به ”کمیل“ می‌فرماید: ”ای کمیل این قلب‌ها همچون ظرف‌هائی هستند که بهترین آنها، پرظرفیت‌ترین آنها هستند“.
فردی که در یک منطقه راحتی ثابت باشد، همچون مردابی است که به‌تدریج کوچکتر و کوچکتر می‌شود. چون با رشد انسان مسائل و نگرانی‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود و منطقهٔ نگرانی که بزرگتر می‌شود. منطقه راحتی را کوچکتر می‌کند.
امروزه افراد سن، با تجربه و حتی ثروتمند با کوچکترین مسئله‌ای در زندگی نگرانی‌های شدیدی پیدا می‌کنند. در صورتی‌که این مسئله اگر در سن پائین‌تر اتفاق می‌افتاد، این نگرانی به این حد نبود، چون با گذر سن، بیشتر افراد با موقعیتی که پیدا می‌کنند، بازنشسته می‌شوند و دوست دارند در آن منطقه راحتی که دور خود ایجاد کرده‌اند، به همان شکل، زندگی را ادامه دهند. ولی زمان و شرایط زندگی، هر روز در حال گسترش و توسعه می‌باشد و از طرفی قدرت ریسک و شهامت فرد کمتر شده است. به‌عبارتی، فرد در سن ۵۰ سالگی، ”منطقهٔ راحتی‌اش“ کوچکتر شده است.
در حقیقت، رشد و پیشرفت فقط زمانی رخ می‌دهد که شخص از حوزهٔ آرامش خودش خارج بشود. اینکه فردی بگوید من در همین منطقهٔ راحتی خودم راحتم و نیازی به دیگران ندارم، به زبان بی‌زبانی بیانگر آن است که من علاقه‌ای به رشد و پیشرفت ندارم و همین که هستم و دارم، برای من کفایت می‌کند اما حقیقت این است که با راکت شدن و ماندگاری در درون منطقهٔ راحتی، فرد هرگز نمی‌تواند امیدی به رشد و پیشرفت داشته باشد و با افزایش سن، دایرهٔ نگرانی فرد وسیع‌تر می‌شود و خواه ناخواه منطقهٔ راحتی، کوچک و کوچکتر می‌شود. دلیل آن هم خیلی ساده است. درون دایره راحتی همه چیز تعریف شده و از قبل مشخص است و نکته گنگ و مبهمی وجود ندارد و در نتیجه ذهن و بدن انسان برای حل مسائل و تکاپو نمی‌افتد. وقتی تقلای درون انسان برای چالش با مشکل‌ها و مسائل زندگی صورت نگیرد، فرد، ترسو و ناتوان می‌شود و چون هیچ خاطره و تجربه‌ای از مقاومت و پیروزی و موفقیت ندارد، به کمترین چیزهائی که دارد، رضایت می‌دهد و سرانجام به‌صورت یک فرد ترسو می‌شود که هیچ‌گونه شهامتی به سمت چیزهای تازه ندارد و این ذلت و خواری آنقدر ادامه می‌یابد که فرد برای کسب آرامش مجبور می‌شود دائم منطقهٔ آرامش خود را کوچکتر کند و سرانجام، فرد به‌طور اساسی قادر به مقابله با ضعیف‌ترین مشکل‌های زندگی هم نیست.
سؤالی که پیش می‌آید این است که: ”چگونه می‌توانیم منطقهٔ راحتی را بزرگتر کنیم؟“
توصیه: به هر حال در طی رشد انسان، این منطقه راحتی به‌طور ناخودآگاه بزرگ می‌شود. باز برمی‌گردیم به اینکه انسان مسئول و عامل شرایط زندگی خودش می‌باشد. در حقیقت، زندگی هر فرد بازتاب هویت او است.
اگر تصور می‌کنید مدتی است که در شرایط منطقه راحتی خود در آرامش هستید، این آرامش می‌تواند کاذب باشد، چون در گذشته یادآور شدم که با افزایش سن و مسائل و مشکل‌های فردی و اجتماعی که زیادتر می‌شود، به‌تدریج بدون اینکه فرد بداند، منطقهٔ نگرانی بزرگتر می‌شود و بزرگی آن به سمت خارج نیست، چون منطقهٔ نگرانی به سمت خارج محدود و حد نهائی آن مرگ می‌باشد.
پس به‌تدریج به طرف محدودهٔ داخل، منطقهٔ راحتی را کوچکتر می‌کند. پس باید فرد با هوشیاری تمام بر مسائل زندگی غالب بشود و همیشه بر مسئله فکر نکند، بلکه به راه‌حل آن متمرکز بشود و از طرف دیگر، شهامت آن را داشته باشد که به سمت تازه‌ها برود. ”هر انسان، باید مسئولیت کامل عملش را خود به عهده بگیرد. او برای همهٔ آنچه هست، مسئول است. این اولین شهامت است و بزرگترین شهامت!“
ما می‌توانیم بر معیار این چهار خصیصه با موهبت بشر که انسان را اشرف مخلوقات می‌نامد، منطقه راحتی را هر روز بزرگ و بزرگتر کنیم.
۱) خودآگاهی:
یعنی ”بودن“ یعنی ”اشراف لحظه به لحظه بر خود“ یعنی ”خودشناسی“ از کجا آمده‌ام، من کیستم و به کجا می‌روم.
۲) تخیل ”تجسم“
۳) شعور
۴) ارائه ”خلاقیت“
با در نظر گرفتن این چهار خصیصه، انسان به‌راحتی می‌تواند مسائل زندگی خود را حل و شهامت را پیشه کرده و به‌سوی تازه‌ها برود.
● چگونه با مسائل و مشکل‌های زندگی برخورد کنیم؟
۱) به مسئله نباید فکر کرد بلکه به راه‌حل آن باید اندیشید
۲) تغییر در کلمه‌ها و ذکر واژه‌های مثبت
به‌عنوان نمونه، نگوئید: ”من شکست خورده‌ام“. ”من نمی‌توانم“؛ بلکه بگوئید: ”من می‌توانم“، چون ضمیر ناخودآگاه ما دارای استدلال و منطق نیست و با گفتن اینکه ”من می‌توانم“ در سیستم مغز پردازش می‌شود و به سمت اعتمادبه‌نفس می‌رود. در حقیقت فایل‌های داخل مغز در مورد توانستن باز می‌شود (به‌طور ناخودآگاه). فقط این گفتن باید از دل و بااعتماد و شهامت کامل گفته بشود و خود را در آن ”توانستن“ تجسم و تخیل کنید. به‌خصوص قبل از خواب و بیدایر صبحگاهی که در این دو زمان، ذهن ناخودآگاه ضعیف می‌شود و اطلاعات ”فکر“ مستقیم به ذهن ناخودآگاه تأثیر می‌گذارد و باورهای ما را تغییر می‌دهد.
۳) یاد و اتکاء و اعتماد به قدرت خداوند
پیامبر اسلام (ص) می‌فرماید: ”بدان انسان‌هائی که تقوای خدا را پیشه می‌کنند و به او تکیه می‌کنند، خداوند راه نجات را به آنها نشان می‌دهد“.
۴) نوع سؤال‌هائی که از خود می‌پرسید
نباید گفت چرا؟ بلکه باید گفت: ”چگونه می‌توانم این مسئله را حل کنم“ چون با گفتن این عبارت و عبارت‌های مشابه آن، ذهن ناخودآگاه به سمت فایل‌هائی که در مغز در مورد راه‌حل‌ها می‌باشد، باز می‌شود، ولی با گفتن اینکه چرا من خسته‌ام یا بدبختم و ... برعکس عمل می‌کند.
نتیجه می‌گوید: ”کسی که چرائی دارد با هرگونه چگونه‌ای خواهد ساخت“.
۵) اعتمادبه‌نفس و خودباوری
مسئول دانستن خود و هیچ‌کس را مقصر ندانستن و عدم سرزنش و ملامت خود و دیگران. چون انسان‌هائی که خود را باور دارند، همچون کوهی در مقابل مسائل زندگی می‌ایستند و آنها را حل می‌کنند و لذت می‌برند.
با به‌کارگیری این ۵ اصل و در نظر گرفتن شعور در انسان وارد عمل و خلاقیت می‌شوید و می‌گوئید: ”اراده می‌کنم و انجام می‌دهم“.
شهامت یعنی به سمت تازه‌ها رفتن. در حقیقت انسان با آن قدرت تخیل و تجسم خلاقی که دارد، می‌تواند به سمت تازه‌ها برود، زیرا زمان و مکان در برابر قوهٔ تخیل معنا و مفهومی ندارد. انسان‌های بزرگ و موفق، تخیل خوبی دارند، یعنی قبل از عمل، ”باور می‌کنم و می‌بینم، اندیشه می‌کنم و خلق می‌کنم“ را در ذهن پرورش می‌دهند. یعنی در رؤیاهای خود، خود را به همان شکل تجسم می‌کنند که آن چیز را به‌دست آورده‌اند و این یکی از بزرگترین موهبت‌های انسان می‌باشد که امروزه انسان به نوآوری و تازه‌ها رسیده است و اینقدر منطقهٔ راحتی را بزرگتر می‌کند.
در آخر متذکر می‌شوم فراموش نکنید که: خودآگاهی و خودشناسی، مطلب بسیار ارزشمندی است، زیرا آخرین مرحلهٔ خودشکوفائی و فرزانگی انسان است. ”فرزانه ذهنی از خود ندارد. او با ذهن مردم کار می‌کند. او با کسانی که خوب هستند، خوب است و همچنین با کسانی که خوب نیستند، نیز خوب است. این خوبی واقعی است. او به‌ کسانی که قابل اعتماد هستند، اعتماد می‌کند و به کسانی که قابل اعتماد نیستند، نیز اعتماد می‌کند. این اعتماد راستین است“.
از تکنیک‌های دیگر برای بزرگتر کردن منطقهٔ راحتی، تقویت تعادل روحی و جسمی است که شامل: مراقبه، مدیتیشن، دعا، مسافرت، در طبیعت بودن، ورزش، افکار مثبت، خواب خوب، تغذیه سالم، کتاب خواندن و ... است.
کلام آخر، اگر شما هم دجار اضطراب و آشفتگی هستید و حس می‌کنید درون تنگناهای زندگی قادر به حرکت و واکنش نیستند، به‌جای اینکه خود و ناتوانائی‌های خود را سرزنش کنید، به این بیندیشید که شاید همه اضطراب‌ها و دل‌آشوب‌ها و چهار دیواری امن زندگی خود را کوچکتر انتخاب کرده‌اید. فقط اگر کمی از زندانی که خود ساخته‌اید، بیرون آئید و چشم‌های خود را به‌سوی افق وسیع‌تری باز کنید، همه این چیزهائی که الآن تا این اندازه برایتان مهم و عذاب‌آ‌ور جلوه می‌کنند، به یکباره از بین می‌روند و به چیزهای بی‌ارزش و بی‌اهمیتی تبدیل می‌شوند و آرامشی که جویای آن هستید، به یکباره تمام وجود شما را دربرمی‌گیرد. این اتفاق باید درون ذهن شما رخ دهد. پس همین الآن جرأت کنید و پای خود را از این مرز ذهنی بیرون گذارید. از تأثیر شگرف آن حیرت‌زده خواهید شد.
دکتر حمیدرضا ترابی / متخصص بیماری‌های مغز و اعصاب
منبع : مجله شادکامی و موفقیت