جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


درباره ی استراتژی


درباره ی استراتژی
● اصطلاح ، زیستی همچون بشر دارد:
زمانی متولد می شود،مدتی می زید، به رشد و بلوغ می رسد، روابط و نسبت هایی را با همنوع ها می آفریند، نسل هایی از اصطلاح های نو را به وجود می آورد و اگر بخت، یار باشد، از حیاتی دیرپا در زبان بهره می برد، سیر آفاق و انفس می کند، گاه به شهرت می رسد، در فرهنگی دیگر، رحل اقامت می افکند، نام و کسوتی بومی می پذیرد، زمینه ساز پیوندهایی جدید، همسویی ها و همگرایی های چند فرهنگی می شود، رو به پیری می گذارد و ...
استراتژی مورد بحث ، نمونه ای است از هزاران اصطلاح نوین وارد شده به زبان فارسی، برخی به آن، نام بر ساخته ی "راهبرد" را داده اند. اما با این تغییر نام نیز هنوز آنچنان که باید و شاید، بومی این سرزمین نشده است و بومی، شود آنگاه که به درستی فهمیده شود. به کارآید و کاربردهایش، زمینه ساز گشایش هایی در کار گره خورده ی ما گردد.
● کاربردهای استراتژی در گذر زمان
استراتژی ، ریشه در اصطلاح یونانی strat – egia دارد. هجای نخست، به معنای لشکر و ارتش است و دو هجای پس از آن، به معنای راهبردی و فن مدیریت است، پس در مجموع، استراتژی، در اصل، به معنای فن راهبردی لشکر و لشکر کشی است.
استراتژی، نخست درزبان فرانسه، پس از انقلاب کبیر فرانسه، در سده ی هجدهم میلادی به کار رفت:یعنی درزمانی که هنوزجنگ ها ساده ومحدود بودنداما در پرتو دانش اصحاب دانشنامه آرمان هایی بلند پروازانه، در هر زمینه ای ابراز می شدند.درآن زمان، استراتژی، نقشه و برنامه ای علمی پی ریزی شده، برای لشکرکشی،با هدف پیروزی درصحنه ی نبرد بود.یک سده بعد،با پیچیده شده روابط بین المللی،صنعت جنگ، شکل گیری جوامع صنعتی و استخدام هر چه بیشتر دانشمندان در رده های نظامی، مفهوم استراتژی به پیچیدگی گرائید و مشخصه ها، اصول و عوامل نوینی وارد آن شد مانند:
۱) تضمین امنیت
۲) روان شناسی
۳) مدیریت اقتصاد
۴) دیپلماسی
و از این رهگذر، مرز میان استراتژی لشکری و کشوری،به تدریج محو شد. مفاهیم، آن قدر دگرگون شدند که،یک سده ی بعد (در سده ی بیستم) بازار به صحنه ی جنگ و نبردی نوین تبدیل شد. رقبای تجاری، جای دشمنان را گرفتند. مدیریت عرضه و تقاضا، جای لجستیک را گرفت. آنگاه استراتژی بزرگ (grand strategy) مطرح شد. استراتژی های بزرگ، کلان برنامه و ابر اهدافی بودند که دولتمردان در سر می پروراندند و برای حصول به آن، تمامی منابع ملی یک کشور یا چند کشور متفق و متحد را بسیج می کردند. سپس از اواخر سده ی بیستم به این سو، استراتژی ،"واژه گردانی" شد، با سایر اصطلاحات ترکیب گردید و چنان دگرگون شد که دیگر نمی توان تعریف دقیقی از چند و چون آن به دست داد.
اینک، تعریف استراتژی قراردادی ست پس بهتر است به جای ارائه ی تعریفی از آن، به توصیف اش بپردازیم.
▪ توصیف استراتژی
- بروندادهای خط مشی ملی (national policy) دروندادهای استراتژی ملی اند.
- اصلی ترین موضوع استراتژی ملی، توسعه پایدار کشور است.
- صفت "ملی" در استراتژی ملی، گویای تقابل و تعامل استراتژیها در صحنه ی بین المللی است.
- به همین مناسبت، محک زنی، (bench marking) روشی اصلاحی در فرآیند تعریف و تدوین استراتژی ملی ست.اما کافی نیست.
- تعریف و تدوین استراتژی ملی، فرآیندی ست نظام مند که طی آن در صحنه ی بین المللی، رقبا و شرکای ملی، مرزبندی می شوند.
- زمان و مکان رویدادهای مورد انتظار و مطلوب، معین می شوند و در ضمن آن عوامل و عناصر بسیاری از قبیل موارد زیر مشخص می گردند:
- آرایش نیروهای موافق و مخالف
- رتبه و جایگاه ملی در رده بندی های جهانی
- مزایا و معایب ، قوت و ضعف ها
- مخاطرات و تهدیدها
- سناریوهای "بل گرفتن" از قوت ها و ضعف ها، مخاطرات و تهدیدها و فرصتها
- خلق و ایجاد "رشد آفرین ها groeth engines) "
- خلق و ایجاد تقاضا و نیاز برای نوآوری ها، از طریق بسیج و شرکت دادن عموم در کسب تجربه، پیش از بهره برداری
- اطلاع رسانی و فرهنگ سازی به موقع و پیش از عرضه ی نو آوری ها
- ترغیب سرمایه گذاران ، تشویق کاربران، بازآموزی یانوآموزی شاغلان آتی
- استانداردسازی صنعتی و وضع معیارهای رفتاری ، متناسب با زمان بهره برداری از نوآوری ها
- بسیاری دیگر که شما این موارد، گاهی از یکصد نیز فزونی می گیردو یکایک آنها،اساس استراتژی ملی اند.
● تقابل های مفهومی و مرزبندی ها
در زیر به چند مرزبندی و تقابل می پردازیم:
- استراتژی ایستا، استراتژی پویا
- استراتژی واکنشی ،استراتژی فراکنشی
- استراتژیی بلند مدت، در عین "نامدتی" و بی زمانی
- استراتژی کلان، استراتژی خرد
- استراتژی و برنامه ریزی کلان
- استراتژی و مدیریت استراتژیک
▪ استراتژی ایستا، استراتژی پویا
تا پیش از سده ی بیستم، تمامی استراتژیها، کمابیش ،ایستا بودند از آن جهت که یک بار برای همیشه، تعیین و تدوین می شدند و تا رسیدن بدان ها و تحقق شان، ثابت و دست نخورده، باقی می ماندند با تعصب و تحجر ، تعقیب می شدند و هاله ای از تقدس رایدک می کشیدند.
شاید اکنون نیز، اینجا و انجا ، تحت تاثیر ایدئولوژی و نپذیرفتن دگرگونی به عنوان عنصری حیاتی در زندگی امروزین جماعات و جوامع ، استراتژی های ایستا، تعریف و تعقیب می شوند اما به طور معمول، چنین نیست. دیگر استراتژی ها، ایستا نیستند بلکه پویا هستند . آنچه باعث شده است تا استراتژی ها، پویا شوند، دستیابی اندیشمندان به روشها، فنون و فناوریهایی ست که امکان مدل سازی، پیش بینی ، آینده نگری و "آینده سازی" را به طراحان و مجریان استراتژی های توسعه می دهند.
هنگامی که استراتژی ها صرفاً ایسنا بودند هدف وسیله را توجیه می کرد و از هر وسیله ای به عنوان تاکتیک استفاده می شد. در اغلب موارد نیز، به علت غافل گیر شدن مجریان ، عدم آمادگی ندیدن عواقب تاکتیک ها عدم تناسب وسایل با اهداف راه رسیدن به اهداف ناهموارتر و دورتر می شد در حالیکه محیط فعالیت تنگ تر و آشوبناک تر می گردید.
اینک با ابزار ریاضی، مانند حاسب احتمالات و نرم افزارهای مورد استفاده در تجزیه و تحلیل سیستم ها، واضح سازی نیازمندی ها و تحریر و تدوین مشخصات فنی سامانه های جایگزین ،الگوریتم های اولویت سنجی و گزینش اصلاح پایگاههای اطلاعات روندها و روشهای پیش بینی و مدل سازی برای تخمین سمت و سو و کیفیت و کمیت آتی متغیرها موضوع های جدیدتری بر فهرست موضوعهای اساسی استراتژی افزوده شده اند که از جمله ی آنها، می توان از عنصر آشوب و مدیریت دگرگونی نام برد.
اکنون، انضمام سناریوها، برای هر شرایط خاص و برای هر موقعیتی و در ازای هر برنامه ای، ضروری است تا مجریان به هنگام مواجهه با شرایط خاص، دچار سردرگمی نشوند و از قبل بدانند که باید چه کار کنند؟ حال با توجه به این که استراتژی های ملی دو سویه اند: هم وضعیت داخلی کشور و هم وضعیت خارجی را در نظر می گیرند، شمار سرسام آوری از سناریوها، قابل طرح اند که نوشتن وترسیم همه ی آنها اگر هم شدنی باشدبرپیچیدگی می افزایدوازشفافیت استراتژی می کاهد.
پس با صرف نظر کردن از شرایط کمتر محتمل و پرداختن به شرایط محتمل تر، شمار سناریوها را باید به میزانی اندک و قابل رویت ، کاهش داد.
▪ استراتژی واکنشی، استراتژی فراکنشی
در گذشته، استراتژی های متحجر از محدودیت هایی که مجریان داشتند مشتق می شد و نوید گشایشی را در کارها و امور به آنها می داد.از این رو استراتژی های گذشته بیشتر واکنشی بودند یعنی عکس العملی بودند در برخورد با محدودیت ها تنگناها و نارسایی های موجود که ریشه هایی تاریخی و واقعی داشتند.
بر عکس، استراتژی های فعلی راه برون رفت از معضلات موجود را نه در پرداختن به یکایک آنها بلکه در مجموع یعنی در پرداختن به کلیت آنها می بیند. این بدان معناست که استراتژی از وضعیت کلی exit point یا وضعیت برون رفت، فراکنشی proactive در برابر استراتژی های واکنشی reactive قرار می گیرند.
هنگامی که از استراتژی پویا صحبت می کنیم و سناریوهای برخورد با مشکلات و برون رفت از معضلات را تعریف می کنیم در واقع منظورمان استراتژی فراکنشی است.
فراکنشی در تقابل با واکنش نمایان گر تقابل میان نظر و تجریه است و یا تقابل میان دوراندیشی و برخورد مقطعی، در فراکنش استراتژی را از آینده و راهکارهای کلی مشتق می کنیم و در واکنش استراتژی را از گذشته و معضلی که در آن محصوریم استخراج می کنیم.
▪ استراتژی های "بلند مدت"، استراتژی های "نامدت"
در گذشته به میزانی که استراتژی ها آرمانی نیز بودند به همان میزان بلند مدت تر بودند و دیرتر حاصل می شدند .اکنون نیز نمی توان صفت "بلند مدت" را نادیده گرفت و از استراتژی ها حذف کرد اما ویژگی هایی که استراتژی های فراکنشی وپویا دارندآنها را درعین"مدت مند"بودن به"نامدت مند" بودن تبدیل می کند زیرا استراتژی فراکنشی و پویا بدان معناس که با دست زدن به مخاطرات و به استقبال تهدیدها رفتن و فرصت ساز و فرصت آفرین بودن و مغتنم شمردن فرصت هایی که
بی دخالت ما پیش آمده اند و رخ می نمایند اما ظهور و بروزشان از نظر ما پنهان نیست هر آن می توان هدفی استراتژیک را تحقق دانست و "بل گرفت".
پس چه بسا،هدفی استراتژیک دربلند مدت حاصل شودوهدف استراتژیک دیگری دربسیارکوتاه مدت.
▪ استراتژی های کلان، استراتژی های خرد
استراتژی هایی که ما در استراتژی های دیگرند و بروندادشان در دروندادهای سایر برنامه ریزی های استراتژیک ظاهر می شوند کلان اند و استراتژی هایی که از استراتژی کلان مشتقل می شوند خرد به شمار می آیند.
مثالی می زنیم: اکنون مدتی ست که گروهی از کارشناسان شرکت مخابرات ایران می خواهند استراتژی گذر از شبکه های مداری به شبکه های مبتنی بر IP را تعریف کنند. پس ابتدا نیاز به داده هایی دارند که بخش عمده ای از این داده های ورودی، از استراتژی توسعه ی کاربردهای فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تامین و مشتق می شود. از این رو برای تعریف یک استراتژی خرد نیاز به استراتژی کلان تری است. البته هر استراتژی خرد می تواند نسبت به استراتژی های کلان نیز نسبت به استراتژی کلان تلقی شود و هر استراتژی کلان نیز نسبت به استراتژی کلان تری که از آن مشتق شده است خرد به شمار می آید.
● برنامه، برنامه ی استراتژیک و استراتژی
به جای استراتژی می توان از اصطلاحات برنامه و برنامه ی استراتژیک نیز استفاده کرد برای مثال برنامه ی تقریب به شبکه ی نسل آینده Next Generation Network Migration Plan را می توان استراتژی گذر Transition Plan از شبکه ی موجود به شبکه ی نسل آینده دانست. این دو نام گذاری، هیچ فرق مفهومی با یکدیگر ندارند و فقط در انتخاب کلمات با یکدیگر فرق دارند. لذا برای تاکید بر استراتژی بودن چنین برنامه هایی، می توان آنها را "برنامه ی استراتژیک" خواند. اینجا هم ذکر صفت استراتژیک، تمایزی را ایجاد نمی کند و قابل حذف است.
● استراتژی و مدیریت استراتژیک
تا اواخر سده ی بیستم و در آغاز پاگرفتن مدیریت به عنوان فن و علم، تعریف و تدوین استراتژی وظیفه ی گروهی بود موسوم به کمیته ی فرمان یا ستاد فرماندهی Steering Committee به طور منظم چنین ستادی در بالاترین سطح نظام اجرایی شتکیل می شد و نخستین کاری که می کرد تعریف و تدوین روش شناسی methodology کار بود. سپس به یاری این روش شناسی ، برنامه ی کسب و کار Business Plan آن نظام تدوین می شد و متناسب با این برنامه ی کسب و کار (یا طرح تجاری) برنامه ریزی استراتژیک سیستم اطلاعات Strategic Information system planning انجام می شد.
این سه برونداد ستاد یعنی روش شناسی، برنامه کسب و کار و برنامه ریزی استراتژیک سیستم اطلاعات در زنجیره ای از تاثیر و تاثر، مورد بازنگری قرار می گرفت و سپس به اجرا در می آمد. هنوز هم ممکن است اینجا و آنجا، از چنین روشی برای تعریف و تدوین استراتژی کسب و کار استفاده شود. اما در اواخر سده ی بیستم، مدیریت استراتژیک به عنوان استمرار هدایت و اندازه گیری روند اجرا و تحقق استراتژی به وجود آمد و جانشین ستاد فرماندهی تعریف و تدوین استراتژی شد.
به این ترتیب، کار مقعطی و ادواری کمیته ی فرمان، به وظیفه ی مستمر و همیشگی مدیریت استراتژیک تبدیل گردید.
مدیریت استراتژیک با در دست داشتن چراغ راهنمای استراتژی همواره برنامه ای فراکنشی را بر می گزینند که در مقایسه با آلترناتیوی دیگر بهتر عمل کند یعنی سازمان را با شکست مواجه نکند، مشتریان را راضی نگهدارد، سرمایه گذاران را ترغیب به مشارکت کند و رقبا را از صحنه ی رقابت خارج سازد.
▪ نتیجه گیری
این که استراتژی، دارای یک تعریف نیست، حسن بزرگ آن است» پایانی ندارد و به قالب و چارچوب یا کلیشه ای ثابت، در نمی آید و این بدان معناست که تعریف و تدوین آن، شکل ارائه و شیوه ی ارجای آن نیاز به خلاقیت ما دارد. اکثر ما یا به تقریب، همه ی ما، به نوعی آن را تجربه کرده ایم. به تعریف و تدوین آن دست زده ایم و بدان اجرا نموده ایم. اکنون با تکیه بر این تجربه ، باید شیوه ای عملی به کار بندیم و در تعریف و تدوین آن به اجماع دست یابیم و این حاصل نمی شود مگر با عزمی جزم ، ابراز شده نخست از عالی ترین سطح اجرایی! اعم از عالی ترین سطح اجرایی کشور یا سازمان!
عباس پورخصالیان
این مقاله به سفارش فصل نامه ی "طیف" (سال ۸۳) تهیه و منتشر گردیده است.
سعید مقدم آریایی
http://productivity.blogfa.com