جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا
صندوقها و صندلیها
![صندوقها و صندلیها](/mag/i/2/hft95.jpg)
آقای هاشمی رفسنجانی که آن روزها یکی از اعضای مؤثر و اصلی شورای انقلاب بود ادامه داد چون هنوز مجلس شورای اسلامی تشکیل نشده است، کار نظارت برنحوة انتخابات ریاست جمهوری (مصوب شورای انقلاب) با هیأتهای نظار است.
□□□
با انتشار این خبر از رسانههای سال ۱۳۵۸، کشور ایران در فضای جدیدی که از آن با عنوان «ادارة کشور توسط مردم» یاد میشد، قرار گرفت و بحث ریاست جمهوری که از مهمترین مسائل بعد از انقلاب بود، نقل همة محافل شد.
در آخرین روزهای پایانی آذر ماه ۵۸ بود که دوباره آقای هاشمی رفسنجانی از تهیة لایحة قانون انتخابات ریاست جمهوری در وزارت کشور خبرداد و یادآوری کرد کسانی که به عنوان نامزد، قصد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را دارند، می توانند آمادگی خود را اعلام کنند.
او دربارة شرایط کاندیداهای نخستین دورة انتخابات ریاست جمهوری گفته بود: «تا آنجا که من میدانم، محدودیتی برای کاندیداها در نظر گرفته نشده، بلکه صلاحیتها و شرایطی است که یک کاندیدا باید داشته باشد و افرادی که خودشان را به طور منفرد کاندیدا میکنند و یا یک حزب و گروه آنها را معرفی میکند، وزارت کشور پس از بررسی، اسامی را به نظر امام خمینی میرساند و امام (طبق یکی از اصول مواد قانون اساسی) آن را تصویب میکند و آنهایی که صلاحیتشان از سوی امام تأیید شد، از سوی وزارت کشور رسماً اعلام خواهند شد...»
و درپی همین اظهارات بود که متن کامل قانون انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در رسانهها منتشر شد. «جبهة ملی ایران» از همان ابتدا با اعلام مواضع مجدد، خود نخستین گروهی بود که اعلام کرد در این انتخابات شرکت نخواهد کرد. در همین حال گفته شد که جمعیتها و گروههای زیادی خواهان کاندیدا شدن «ابوالحسن بنی صدر» دراین دوره از انتخابات شدهاند. وزارت کشور روز پانزدهم دی ماه سال ۵۸ با صدور اطلاعیهای، فهرست ۱۰۶ نفر را به عنوان داوطلب نخستین دورة ریاست جمهوری ایران اعلام کرد.
سپس گفته شد که هر ۱۰۶ نفر داوطلب کاندیداتوری ریاست جمهوری میتوانند فعالیت تبلیغاتی خود را شروع کنند. سرانجام آقای هاشمی رفسنجانی سرپرست وزارت کشور، در روز بیستم دی ماه سال ۵۹، زنگ شروع نخستین دورة انتخابات ریاست جمهوری را به صدا درآورد و از همة استانداریها، فرمانداریها و بخشداریها خواست که همة امکانات لازم را برای برگزاری این انتخابات به کار گیرند و بدین سان نخستین انتخابات ریاست جمهوری ایران، روز جمعه پنجم بهمن ماه سال ۱۳۵۸ مطابق با ۷ ربیع الاول ۱۴۰۰ هجری قمری برگزار شد.
اما پیش از برگزاری انتخابات، موسوی خوئینیها نخستین کسی بود که به حضور ۱۰۶ کاندیدا در انتخابات اعتراض کرد و برخی از آنها را فاقد هرگونه صلاحیت دانست و یادآوری کرد: «بسیاری از این افراد وقتی با من صحبت کردند، متوجه شدم از این وظیفة خطیر هیچ گونه آگاهی ندارند.»
وی در روز بیست و یکم دی ۱۳۵۸ در مراسم نماز جمعه تهران گفته بود: «هدف یکی ازهمین کاندیداها، فقط بدست گرفتن یک میکروفن و مقداری حرف زدن بوده است!»
«جلال الدین فارسی» که از او به عنوان «سرسختترین رقیب ابوالحسن بنی صدر» یاد میشد، به دلیل این که در شناسنامهاش ملیت ایرانی ثبت نشده بود، از شرکت در این دوره محروم شد و در نهایت اعلام انصراف کرد، اما چند چهرة سرشناس اوایل انقلاب مثل دکتر حسن حبیبی، سید احمد مدنی، داریوش فروهر، صادق طباطبایی، کاظم سامی و صادق قطب زاده در صحنه حضور یافتند؛ گرچه دیدگاه عمومی از ابتدا بر پیروزی ابوالحسن بنی صدر بود و درنهایت نیز این چنین شد. پنج روز بعد از برگزاری انتخابات، نتایج قطعی آن اعلام شد که براساس آن، کل آرا اخذ شده در داخل و خارج کشور ۱۴ میلیون و ۱۵۲ هزار و ۸۸۷ رأی اعلام بود و ابوالحسن بنیصدر با ۱۰میلیون و ۷۰۹هزار و ۳۳۰ رأی به عنوان اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد. بعد از او، سیداحمد مدنی با ۲میلیون و ۲۲۴ هزار و ۵۵۴ رأی، دکتر حسن حبیبی ۶۷۴ هزار و ۸۵۹ رأی، داریوش فروهر ۱۳۳ هزار و ۴۷۸ رأی، صادق طباطبایی ۱۱۴ هزار و ۲۷۰ رأی، صادق قطب زاده ۴۸ هزار و ۵۴۷ رأی را به خود اختصاص دادند و بقیة کاندیداها نیز توانستند در مجموع تنها ۲ هزار و ۱۱۰ رأی را برای خود کسب کنند.
در همان حال وزارت کشور اعلام کرد که در نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری، ۲۰میلیون و ۹۹۳ هزار و ۶۴۳ نفر واجد شرایط رأی داده بودند که ۲۴/۶۷ درصد آنها در این دوره از انتخابات شرکت کردند.
● نخستین رئیس جمهور
ابوالحسن بنی صدر متولـــد ۱۳۱۲ در روستای باغجه، از توابــع همدان و فرزند آیت الله سید نصرالله بنی صدر و نوة صدر العلمای همدانی بود. او پس از اخذ مدارک ابتدایی و متوسطه درسال ۱۳۳۴ وارد دانشگاه و ۴سال بعد در رشتـــه اقتصــــاد فارغ التحصیل شد ودرهمان سال بود که با آیتالله طالقانی وجلسات تفسیرقرآن او در مسجد هدایت تهران آشنا شد.
بنیصدر تا قبل از پیروزی انقلاب، برای مردم کشور چهرهای ناشناخته بود، اما تلاشها و فعالیتهایی که هنگام عضویت درجبهه ملی در اروپا ازخود نشان میداد(در طول سال ۵۷ و هجرت امام خمینی ازنجف به پاریس ) نام او را بر سرزبانها انداخت و روز ورود امام خمینی به کشورمان (۱۲بهمن ۵۷ ) یکی از افرادی بود که همزمان با امام خمینی به تهران آمد. بنیصدر درمرداد ۵۸ به عنوان نمایندة مردم تهران در مجلس خبرگان، عهدهدار نقشی در تدوین قانون اساسی شد و هنگام تدوین اصل ۱۱۵ قانون اساسی (که میگفت رئیسجمهور باید ازمیان رجال مذهبی و سیاسی، ایرانی الاصل وتابع ایران، مدیرومدبر، دارای حسن سابقه، امانت وتقوا، مؤمن ومعتقد به جمهوری اسلامی ومذهب رسمی کشورباشد) به مخالفت صریح با اجزایی از این اصل پرداخت واعلام کرد که برای رئیسجمهورشدن، تخصص وتوان مدیریتی کافی است ولازم نیست که آن شخص دین باور و متقی باشد.
این نظریات او با عکس العملهای شدیدی از سوی دیگرنمایندگان حاضر در مجلس خبرگان (که آن روزها مجلس مؤسسان نامیده میشد) مواجه شد. همین نقطه نظرات او رفته رفته، اختلاف وشکاف زیادی میان او ودیگر رجال سیاسی هم دورة او ازجمله شهیدبهشتی ایجاد کرد.
بنی صدر بعد از انتخاب شدن به عنوان رئیسجمهور نیز مسیراختلاف با دیگران را در پیش گرفت وتلاش داشت که فقط مجری نقطه نظرات و ایدههای خودباشد. همین موضوع چندبارمیان او و دیگر مسئولان قضایی ومقننه و رهبری، تنشهای جدی ایجاد کرد و حلقه مخالفتها با رفتارها و آداب سیاسی او هر لحظه تنگتر شد.
سرانجام امام خمینی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ وی را از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار کرد و همزمان با اوج گرفتن مخالفتهای عمومی با سیاستهای وی در اوضاع داخلی و جنگ، ۱۳۰ تن ازنمایندگان مجلس شورای اسلامی طرح «عدم کفایت سیاسی رئیسجمهوری» را دردستور کار خود قراردادند و یک روز بعدازآن یعنی در ۳۱ خرداد این طرح با ۱۷۷ رأی موافق وتنها یک رأی مخالف و ۱۲ رأی ممتنع به تصویب رسید و در نتیجه ریاست جمهوری او از پس از حدود یک سال و ۳ ماه به پایان رسید و او بعدازمدتی کوتاه زندگی مخفیانه، به همراه مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین (منافقین ) به پاریس گریخت و پناهنده شد.
● رئیسجمهور دوم
با فرار بنیصدر به پاریس وآغاز درگیریهای مسلحانه توسط طرفداران او و ایجاد تنشها وآشوبهای داخلی که درنتیجة آن، حادثه انفجار حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ماه، ترور آیتالله خامنهای و بسیاری دیگرازحوادث ناگوار رخ داد، کشور علاوه بردرگیرشدن با نیروهای بعثی مهاجم درشهرهای مرزی،دستخوش حوادث ومشکلات زیادی شد، با این حال مسئولان وقت برای پرکردن خلأ ریاست جمهوری مجدداً دست به کارشدند و زمینه را برای یک انتخابات دیگر فراهم کردند. هنوز گردوغبار حوادث خرداد ۶۰ فروننشسته بود که جهانگیرسلیمانی، مدیرکل انتخابات وزارت کشور، خبر از برگزاری یک انتخابات پرشور دیگر ریاست جمهوری در دوم مرداد همان سال را به مردم داد واز داوطلبان این پست خواست که با حضور در وزارت کشور ثبتنام کنند. پیرو آن، شرایط نامزدهای دومین دورة ریاست جمهوری از سوی آیتالله مهدویکنی که آن روزهـا وزیرکشور بود، اعلام شـد.
تا پایان روز ۱۷ تیرماه (۱۰ روز بعد از فاجعة هفتم تیر) ۷۱ نفر داوطلب ریاست جمهوری شدند، اما ۲روز بعد سخنگوی شورای نگهبان رسماً اعلام کرد که اکثر کاندیداهای ثبتنام کرده صلاحیت احراز این پست را ندارند و در همان روز جامعة روحانیت مبارز تهران از «محمدعلی رجایی» نخستوزیر دولت بنیصدر، بهعنوان بهترین و صالحترین نامزد این دوره یاد کرد و او را به عنوان کاندیدای جامعه روحانیت مبارز اعلام نمود. پس از آن نیز گروههای زیادی از رجایی حمایت کردند. با این حال ۳ تن از چهرههای معروف سیاسی آن روزگار، یعنی عباس شیبانی، علی اکبر پرورش و حبیبالله عسکر اولادی مسلمان، از رقبای محمدعلی رجایی بودند که با تمام قوا پا به عرصة انتخابات دومین رئیسجمهوری ایران گذاشته بودند.
صبح روز ششم مرداد بود که رسانهها اعلام کردند که در این دوره از انتخابات که تعداد واجدین شرایط ۲۲ میلیون و ۶۸۷ هزار و ۱۷ نفر بوده و ۱۴ میلیون و ۵۷۳ هزار و ۸۰۳ نفر (۲۴/۶۴ درصد) شرکت کردهاند که از آن میان ۱۲ میلیون و ۹۷۰ هزار و ۱۶۲ نفر به محمدعلی رجایی (۲ میلیون بیشتر از بنیصدر)، ۶۲۹ هزار و ۳۷۵ نفر به عباس شیبانی، ۴۶۴ هزار و ۵۵۱ نفر به علی اکبر پرورش، ۲۵۳ هزار و ۴۳۲ نفر به عسکر اولادی و نیز ۴۶۵ هزار و ۱۷۵ نفر به دیگر کاندیداها رأی دادهاند. به این ترتیب، دومین رئیسجمهوری ایران نیز برگزیده شد اما از زمان تنفیذ حکم او توسط امام خمینی در روز نهم مرداد ۱۳۶۰ تا روز ۸ شهریور همان سال که او به همراه دکتر باهنر (نخست وزیرش) در فاجعة انفجار ساختمان نخست وزیری شهید شد، تنها یک ماه رئیسجمهور ایران بود.
شهادت او و نخست وزیر محبوب او توسط عوامل بمبگذاری سازمان مجاهدین خلق(منافقین)، خشم عمومی را علیه عوامل سرسپرده و آشوبگران برانگیخت. مردم انقلابی در تشییع پیکر آنها، پیمان بستند که راه آنها را ادامه دهند و سرود «راه رجاء بسته نیست، گرچه رجایی برفت» از همان روز بر سرزبان ها افتاد.
▪ رجایی که بود؟
در مورد شخصیت محمدعلی رجایی مقالات، کتابها و گفت و گوهای زیادی ظرف سالهای گذشته منتشر شده است، اما هنوز هم عدهای بر این باورند که متن دستنویس شهید رجایی در معرفی خودش پس از انتخابات ریاست جمهوری، بهترین متن برای شناخت چهرة ساده زیست، مهربان و صمیمی او بود. رجایی در این متن نوشته بود:
«من محمدعلی رجایی، در سال ۱۳۱۲ در قزوین در خانوادهای مذهبی متولد شدم، پدرم پیشهور بود و در بازار مغازة خرازی داشت، در چهار سالگی او را از دست دادم و مسئولیت ادارة زندگی ما به عهدة مادر و برادرم افتاد که تنها ۱۳ سال داشت. من به دبستان میرفتم و درسم را تا کلاس ششم ابتدایی ادامه دادم و بعد از آن، به کار در بازار پرداختم و شاگردی را از مغازه داییام که خرازی داشت، شروع کردم.
حدود ۱۴ سال داشتم که قزوین را به قصد تهران ترک گفتم. در تهران، ابتدا در بازار آهنفروشان و مدتی را به دستفروشی گذراندم که مصادف شد با دوران حکومت رزمآرا، که او تصمیم گرفت همة دستفروشهای سبزهمیدان را جمع کند و این باعث شد که بساط کاسبی ما را هم جمع کردند. همان موقع نیروی هوایی با مدرک ششم ابتدایی برای گروهبانی استخدام میکرد و من هم با همان مدرک وارد نیروی هوایی شدم...»
او در این متن دستنویس دلنشین، همچنان دوران پرفراز و نشیب زندگی سیاسی و حضور ۲۷ساله در کلاسهای آیتالله طالقانی و مبارزاتش را شرح میدهد و از آشنایی با دوستان مبارزش در هیئت مؤتلفه آن روزها و دوستی با شهید باهنر در زندان قزوین، ادامه تحصیل، فارغ التحصیلی از دانشسرای عالی، به عضویت درآمدن در نهضت آزادی و آشنایی با مهندس بازرگان، حضور در جلسات شهید بهشتی، دستگیری در ۱۳۵۳ و شکنجههایش سخن میگوید، و این که آبانماه سال ۵۷ در اثر گسترش مبارزات مردمی از زندان و شکنجههای سخت ساواک، جان سالم به در برد و آزاد شد.
این روزها از شهید رجایی بسیار یاد میشود. او در همان دورة کوتاه عمر ریاست جمهوری، الگویی از سادهزیستی، مهربانی و مردم دوستی ارائه کرد که تا امروز همچنان در ذهنها باقی است. پرداخت مستمری به از کارافتادگان روستایی که به «طرح رجایی» معروف شد، از یادگارهای دوران کوتاه نخست وزیری و ریاست جمهوری اوست که هنوز در اشکال مختلف اجرا میشود.
● رئیسجمهور سوم
علیرغم شرایط سخت جنگی، وقوع رخدادهای غمبار و حوادث ناگوار برای مسئولان ارشد نظام و طبقاتی از مردم و بعد از فرو نشستن غبار این حوادث، مسئولان تصمیم قاطع خود را برای انتخاب سومین رئیسجمهوری (ظرف ۲ سال) اعلام کردند. روز ۲۱ شهریور همان سال، محمدحسین سروالدین، معاون سیاسی وزارت کشور در آن روزها از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دورة سوم سخن به میان آورد و تاریخ برگزاری آن را روز جمعه دهم مهرماه اعلام کرد. ظرف مدت قانونی تعیین شده ۴۶ داوطلب پست ریاست جمهوری در ساختمان وزارت کشور حضور یافته و ثبتنام کردند، اما به د لیل آنکه در آن شرایط، رسانهها به حاشیههای این دوران (مثل امروز) نمیپرداختند، آثار و اسامی زیادی از داوطلبان انتشار نیافت. شورای نگهبان پس از بررسیهای نهایی، نام ۵ نامزد انتخابات این دوره را به این شرح به رسانهها اعلام کرد:
۱) سیدعلی اکبر پرورش
۲)سید علی خامنهای
۳)سیدرضا زوارهای
۴) حسن غفوریفرد
۵) محمدرضا مهدویکنی
دکتر سیدکمالالدین نیکروش که آن روزها وزیر کشور بود، در اطلاعیهای، از مردم خواسته بود که از میان این ۵ کاندیدا به یک نفر که بیشتر از همه روی آن شناخت دارند، رأی بدهند - اما هنوز زمانی کوتاه از اعلام اسامی کاندیداها نگذشته بود که موج حمایتهای یک پارچه مردمی، حوزههای علمیه و جوامع دانشگاهی از حجتالاسلام سیدعلی خامنهای که آن روزها عهدهدار مسئولیت سپاه پاسداران کشور بود، شکل گرفت. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، دفتر تحکیم وحدت، انجمنهای اسلامی و سازمانهای دانشجویان مسلمان و دانشگاهها، جامعه روحانیت مبارز، جامعة مدرسین حوزه علمیه قم، حزب جمهوری اسلامی، سازمان فجر اسلام، انجمن اسلامی معلمان، انجمن اسلامی بازاریان در ائتلاف با دیگر همفکران خود، از حامیان آقای خامنهای بودند. همة نظرسنجیها حکایت از آن داشت که او با رأی قاطع، سومین رئیسجمهوری کشورمان خواهد شد.
سرانجام چهار روز پس از برگزاری انتخابات در روز ۱۴ مهرماه ۱۳۶۰ رسماً اعلام شد که مجموع آراء به صندوق ریخته شده، ۱۶ میلیون و ۸۴۷ هزار و ۷۱۷ رأی بوده است که ۱۶ میلیون و ۸ هزار و ۵۷۹ رأی آن به حجتالاسلام خامنهای اختصاص داشته، ۳۴۱ هزار و ۸۷۴ رأی متعلق به علی اکبر پرورش، ۶۲ هزار و ۱۶۲ رأی متعلق به سیدرضا زوارهای، ۷۸ هزار و ۶۹۱ رأی متعلق به حسن غفوری فرد بوده است.
به این ترتیب آقای خامنهای با ۵ میلیون رأی بیشتر از بنی صدر سکان ریاست جمهوری کشور را بدست گرفت.
حضور بیشتر از ۷۴ درصد واجدین شرایط در انتخابات، نشانگر محبوبیت چهرة رئیسجمهوری برگزیدة ملت بود.
آقای خامنهای، سومین رئیسجمهوری ایران روز ۲۲ مهرماه سال ۱۳۶۰ کار خود را در دفتر ریاست جمهوری آغاز کرد و سیل پیامهای تبریک به سوی او روانه شد. او سه روز بعد، با حضور در دانشکدة افسری، سردوشی دانشجویان دورة سوم این دانشکده را اعطا کرد. در ابتدای ماه آبان که هیأت دولت به ریاست رئیسجمهوری تشکیل جلسه داد، مهندس میرحسین موسوی که آن روزها وزیر امور خارجة کشور بود گزارشی را تقدیم هیأت دولت کرد که حکایت از حرکتهای رو به جلو و فعالتر شدن آن وزارتخانه داشت.
بعد از رأی عدم تمایل مجلس به نخست وزیری دکتر ولایتی، رئیسجمهوری ۵ نفر را شایسته احراز پست نخست وزیری دانست و به مجلس معرفی کرد که عبارت بودند از: مهندس موسوی، علی اکبر پرورش، محمد غرضی، میرسلیم و حسن غفوریفرد. مجلس آن روزگار که به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی در این باره تشکیل شده بود میرحسین موسوی را به عنوان نخست وزیر مورد تأیید قرار داد و حکم مهندس موسوی توسط رئیسجمهوری (آقای خامنهای) صادر شد.
● چهارمین انتخابات
پیش از آن که دورة نخست ریاست جمهوری آیت الله خامنهای به پایان برسد، زمزمههای زیادی مبنی بر این که وی در دورة آینده انتخابات نیز رأی خواهد آورد، شنیده میشد، کارشناسان سیاسی معتقد بودند که دورة ۴ ساله اول ریاست جمهوری، دورة بازگشت نسبی آرامش به اوضاع داخلی بوده است. هنوز تیرماه سال ۶۴ تمام نشده بود که مصطفی تهرانی، مدیرکل ستاد انتخابات وزارت کشور، روز جمعه ۲۵ مرداد آن سال را زمان دقیق برگزاری انتخابات دورة چهارم ریاست جمهوری اعلام کرد و داوطلبان آن دوره را برای ثبت نام به وزارت کشور فرا خواند.
طولی نکشید که ۵۰ نفر داوطلب نامزدی ریاست جمهوری در چهارمین دوره شدند، اما شورای نگهبان روز نهم مرداد ماه سال ۶۴ با صدور بیانیهای تنها نام سه تن را برای آن دوره مورد تأیید قرار داد و در کنار نام آقای خامنهای، نامهای حبیب الله عسکراولادی مسلمان و دکتر سید محمود کاشانی را به عنوان چهرههای موجه برای رقابت در این دوره معرفی کرد.علی اکبر ناطق نوری که آن روزها وزیر کشور بود، ضمن اعلام رسمی اسامی نامزدهای با صلاحیت، از مردم خواسته بود که همچون گذشته به پای صندوقهای رأی بروند و به نامزدهای مورد علاقة خود رأی دهند.
این بار نیز جامعة روحانیت تهران، جامعة مدرسین حوزة علمیة قم و دیگر مراکز مردمی و احزاب و گروهها حمایت یکپارچة خود را از آقای خامنهای اعلام کردند و مردم صبح روز جمعه ۲۵ مرداد سال ۶۴ پای صندوقهاحضور یافتنتد. در این دوره از انتخابات ۲۵ میلیون و ۹۹۳ هزار و ۸۰۲ نفر واجد شرایط رأی دادن بودند با این حال تعداد شرکت کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری، رقم ۱۴ میلیون و ۲۳۸ هزار و ۵۸۷ نفر، یعنی معادل ۸۷/۵۴ درصد شرکت کنندگان را نشان میداد.
تحلیلگران مسائل سیاسی در آن روزها، تعداد کم کاندیداها و نیامدن رقبای شناخته شده به عرصه این دوره از انتخابات را دلیل کاهش آرا ذکر کردند با این حال ۱۲ میلیون و ۲۰۳ هزار و ۸۷۰ رأی که معادل ۸۵ درصد کل آرا بود، این بار نیز به آقای خامنهای اختصاص یافت. ساعتی بعد از اعلام نتایج اولیة این دوره از انتخابات، حبیب الله عسکراولادی مسلمان، پیروزی قاطع آیت الله خامنهای را از طریق یک پیام رادیویی به او تبریک گفت.در چهارمین دوره انتخابات، سید محمودکاشانی توانست یک میلیون و ۴۰۲ هزار و ۱۶ رأی و عسکراولادی ۲۸۳ هزار و ۲۹۷ رأی را به خود اختصاص دهد. در این دوره، تعداد ۳۵۵ هزار و ۴۷ رأی باطله نیز شمارش شد.شورای نگهبان روز ۱۰ شهریور سال ۱۳۶۴ صحت انتخابات دورة چهارم را تأیید کرد و بدین ترتیب، آقای خامنهای دومین دوره از ریاست جمهوری خود را با نخست وزیری مهندس موسوی و کابینة جدید او در ابتدای مهرماه سال ۶۴ شروع کرد.
● پنجمین رئیسجمهور ایران
گمانهزنیها در محافل سیاسی برای انتخابات پنجمین رئیسجمهوری ایران، ۳ ماه قبل از پایان دورة دوم ریاست جمهوری آقای خامنهای آغاز شد. بیشتر کارشناسان مسائل سیاسی معتقد بودند که اگر علی اکبر هاشمی رفسنجانی وارد عرصة انتخابات شود، با رأی قاطع پیروز این میدان خواهد بود. با این حال علی اکبر محتشمی که آن روزها وزیر کشور کابینة مهندس موسوی بود، تا پایان اردیبهشت سال ۱۳۶۸ دربارة زمان برگزاری پنجمین انتخابات ریاست جمهوری چیزی نگفت، اما پس از رحلت حضرت امام(ره)، با اطلاعیهای که روز ۲۹ خرداد از سوی او در مطبوعات به چاپ رسید، انتخابات دورة پنجم ریاست جمهوری کلید خورد.
او بعد از انتشار این اطلاعیه، به طور رسمی به خبرنگاران گفت که پنجمین دورة انتخابات ریاست جمهوری، روز جمعه ششم مرداد ماه (سال ۶۸) برگزار میشود، در حالی که قرار بود و گفته میشد که قرار است انتخابات در تاریخ ۲۷ مرداد برگزار شود، اما محتشمی تصریح کرد که در شرایط پس از ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و به دلیل انتخاب آیت الله خامنهای به عنوان رهبر انقلاب، این انتخابات ۳ هفته زودتر از موعد برگزار خواهد شد.
وقتی انتخابات ریاست جمهوری دورة پنجم کلید خورد، به غیر از آقای هاشمی رفسنجانی، ۱۶۹ تن دیگر به ستاد انتخابات مراجعه کردند و داوطلب حضور در انتخابات دورة پنجم ریاست جمهوری شدند اما ستاد انتخابات کشور از تعدادی از آنها به علت ناقص بودن مدارکشان ثبت نام به عمل نیاورد. آقای هاشمی رفسنجانی نیز ساعت ۱۰ و ۲۵ دقیقه روز نهم تیرماه سال ۶۴ به ستاد انتخابات وزارت کشور رفت و با ارائه مدارک خود، ثبتنام کرد. در همین حال دکترعباس شیبانی که عدهای معتقد بودند از رقبای سرسخت هاشمی است، در همان روز ثبتنام کرد و در آخرین فرصت یعنی روز یازدهم تیرماه آن سال، اسامی ۷۹ نفر از داوطلبان برای بررسی دقیق به شورای نگهبان ارسال شد؛ در حالیکه محمد صدر معاون سیاسی وزارت کشور همان روز به خبرنگاران گفته بود که تا پایان وقت مقرر، ۱۷۰داوطلب به ستاد انتخابات مراجعه کردهاند.وی همچنین برای نخستین بار اعلام کرده بود که در این دوره از انتخابات، «کمیسیون تبلیغات» برای تقسیم مساوی امکانات رسانهها میان نامزدها تشکیل میشود که مرکب از دادستان کل کشور، وزیر کشور، مدیرعامل صدا و سیما و یا نمایندگان آنان است. شورای نگهبان نیز حق داشتن یک نماینده در این کمیسیون را داشت، کمیسیونی که در قانون انتخابات کشور نیز پیشبینی شده بود.
یک هفته بعد، سخنگوی ستاد انتخابات کشور به خبرنگاران گفت: از ۸۰ داوطلب نامزدی ریاست جمهوری دورة پنجم، تنها صلاحیت آقای اکبرهاشمی رفسنجانی و دکتر عباس شیبانی مورد تأیید قرار گرفته است و تنها این دو میتوانند به رقابت با هم بپردازند.
● انتخابات بدون تبلیغ
علیرغم آن که ستاد انتخابات وزارت کشور شروع تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری را در روز ۱۸ تیرماه ۶۸ رسماً اعلام کرد، خبرنگاران و شاهدان مسائل جاری، خبر از تشکیل نشدن ستادهای انتخاباتی این دو کاندیدا میدادند. یکی از نزدیکان دکتر عباس شیبانی، روز ۱۸ تیرماه ۶۸ به خبرنگار روزنامة کیهان گفته بود که دکتر شیبانی حتی عکس و پوستر هم چاپ نکرده و تنها تبلیغاتش، همان مصاحبههایش در رادیو تلویزیون و مطبوعات است.
آقای هاشمی رفسنجانی نیز چند روز قبل از اعلام رسمی تبلیغات ریاست جمهوری، در سمینار ائمه جمعه و جماعات سراسر کشور، از آنان خواسته بود تا ترتیبی اتخاذ کنند که در تبلیغات انتخاباتی، هیچگونه تبلیغی برای او صورت نگیرد. بعد از اعلام رسمی اسامی دو نامزد انتخاباتی دورة پنجم، حمایت از آقای هاشمی در سطح گستردهای آغاز شد. هیأت مؤتلفه، دفتر تحکیم وحدت، جامعة مدرسین حوزة علمیه قم، انجمن اسلامی معلمان و جامعه روحانیت مبارز تهران از جمله گروههای حمایت کننده از آقای هاشمی رفسنجانی بودند که به میدان آمدند. دفتر تحکیم با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که هاشمی رفسنجانی برای تشکیل دولتی قدرتمند براساس اصلاحات مورد توجه در قانون اساسی، قادر خواهد بود بدون مشکلات گذشته، در جهت تعمیم عدالت اجتماعی و رفع محرومیت از تودههای مستضعف حرکت کند.
اشارة این اطلاعیه، به اصلاحات موادی ازقانون اساسی بود که همزمان با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دورة پنجم به همهپرسی گذاشته شد و مردم باید به آن رأی «آری یا نه» میدادند.
اسدالله بادامچیان در آن روزها، درگردهماییهای بازاریان تهران گفته بود آقایهاشمی رفسنجانی آنقدر برای این پست اصلح است که اگر از تنها رقیبش (دکتر عباس شیبانی) هم بپرسید به چه کسی رأی میدهد، خواهد گفت بههاشمی رأی میدهم! دیری نپایید که خانه کارگر، جمعیت زنان، کانون هنرمندان و نویسندگان مسلمان، اتحادیة انجمنهای اسلامی مراکز تهیه و توزیع کالا و انجمن اسلامی مدرسین، به صف حمایتکنندگان از هاشمی پیوستند.
خبرنگار روزنامة اطلاعات در آن روزها گزارش داده بود که ۴ روز بعد از برگزاری انتخابات دورة پنجم ریاست جمهوری، آقای هاشمی رفسنجانی با کسب ۵۱/۹۴ درصد آرا ریخته شده به صندوقها، پنجمین رئیسجمهوری ایران شد. در این دوره از انتخابات که در نخستین سال بعد از جنگ انجام شده بود، ۱۶ میلیون و ۴۳۹ هزار و ۲۴۷ نفر پای صندوق رفته و ۹۷ درصد از آنان نیز به بازنگری قانون اساسی رأی مثبت داده بودند.
دکترعباس شیبانی بعد از حضور در سه دوره از انتخابات ریاستجمهوری، در این دوره ۵ هزار و ۸۲۲ رأی کسب کرد، نخستین کسی بود که با ارسال پیامی برای آقایهاشمی رفسنجانی، پیروزی او را تبریک گفت. پس از او، سیل پیامهای داخلی و خارجی به سوی دفتر ریاست جمهوری روانه شد.
نام علیاکبر هاشمی رفسنجانی از سالهای قبل از انقلاب برای محافل مذهبی و مبارزاتی نامی آشنا و شناخته شده بود. او از نخستین چهرههایی بود که در اثر اوج گرفتن مبارزات مردمی در سالهای ۵۶ و ۵۷ و پیروزی انقلاب، در ردیف مطرحترین و فعالترین چهرههای انقلابی قرار گرفت. هاشمی رفسنجانی هنگام معرفی خود در تلویزیون، برای کاندیداتوری پنجمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به مردم گفت: «من علیاکبر هاشمی رفسنجانی، متولد سوم شهریور ۱۳۱۳ در بهرمان از توابع شهرستان رفسنجان در استان کرمانم، پدرم به باغداری پسته مشغول بود و من در کنار ۸ فرزند دیگر او بزرگ شدم...»
▪ انتخاب مجدد
هنوز ۵ ماه به پایان نخستین دورة ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی باقی مانده بود که شایعات و گمانهزنیهای انتخاباتی در محافل سیاسی واجتماعی و فرهنگی کشور اوج گرفت و بسیاری از صاحبنظران سیاسی، انتخاب مجدد آقای هاشمی رفسنجانی را به ریاست جمهوری یک امر طبیعی میدانستند و معتقد بودند درآن شرایط، هیچ کس بهتر از او برای انجام طرحهای زیربنایی و اجرای سیاستهای سازندگی وجود ندارد.
این شایعات و گمانهزنیها سرانجام آقای هاشمی را واداشت تا هنگام بازدید طرحهای در دست اجرای آبیاری قطرهای دریکی از شهرهای شرقی کشور، به سؤال خبرنگار واحد مرکزی خبر سمنان پاسخ دهد و آمادگی خود را برای حضور مجدد درانتخابات ریاست جمهوری دورة ششم اعلام کند.
هنوز ثبت نام رسمی کاندیداهایی که در این دوره، خود را رقیب سرسخت هاشمی رفسنجانی میخواندند، آغاز نشده بود که عدهای از طرفداران آقای هاشمی اقدام به نصب پلاکاردهای بزرگ در گردهماییهای ورزشی و اجتماعی کردند که روی آن نوشته شده بود: «رأی ما فقط هاشمی»
روزنامة « سلام» که یکی از رسانههای منتقد دولت اول هاشمی هم بود، درآن روزها با چاپ عکسهایی ازاین پلاکاردهای بزرگ، ازآن به عنوان «تبلیغات زودرس و بیهنگام» یادکرد.
دیری نپایید که روزنامههای کشور اعلام کردند که ۱۲۷ نفر خود را داوطلب کاندیداتوری ششمین دورة ریاست جمهوری کردهاند و به تصور رقابت با آقای هاشمی، به ستاد انتخابات کشور مراجعه کردهاند، اما پرونده ۸۰ نفر ازآنان برای شورای نگهبان ارسال شد و شورای نگهبان پس از بررسیهای لازم، تنها دکتر جاسبی، احمد توکلی، رجبعلی طاهری و آقای هاشمی رفسنجانی را برای رقابت در ششمین دورة انتخابات مورد تأیید قرارداد و رقابت میان آنها آغاز شد؛ با این تفاوت که در این دوره چاپ پوسترهای تبلیغاتی کاندیداها، نصب پلاکاردهای بزرگ و کوچک در میدانها، خیابانها و معابر و مکانهایی که محل فعالیت ستادهای انتخاباتی آنها بود به طور گستردهای موجب حیرت عمومی شد. تبلیغاتی که هیچ وجه تشابهی با دورة قبلی نداشت. احمد توکلی و دکتر جاسبی که خود را رقبای جدی آقای هاشمی میدانستند، با برپایی مراسم، جلسات و سخنرانیهای گسترده برنامههای خود را اعلام کردند و مصاحبههای زیادی از آنها در روزنامههای وقت به چاپ رسید که طی آن گوشههایی ازسیاستهای دولت آقای هاشمی را مورد نقدوبررسی قرار میدادند. احمد توکلی در یکی از سخنرانیهای خود، به جوانان کشور قول داد که اگر رئیسجمهوری بشود، پوشیدن پیراهن آستین کوتاه را برای جوانان آزاد خواهدکرد و از آن پس هیچ کس مزاحم آقایان آستین کوتاه نخواهد شد.
او خودش نیز با پوشیدن یک پیراهن آستین کوتاه، به مسجد امام زمان(عج) شهر ورامین رفت و به همه نشان داد که از نظر او، پوشیدن پیراهن آستین کوتاه، جرم و عیب نیست.
دکتر جاسبی اما گرفتن بسیاری از ساختمانهای بلااستفاده دولتی و در اختیار مردم گذاشتن آنها را، راهحلی برای مشکل مسکن جوانان ذکر کرد. او درآن روزها تأکید میکرد که غیبت تشکلهای سیاسی در کشور، موجب رشد باندهای سیاسی مرموز خواهد شد. دکتر جاسبی یکی از برنامههای مهم خود را در سال ۱۳۷۲ رسیدگی سریع به مشکلات ازدواج جوانان و تهیه مسکن و جهیزیه برای آنان اعلام کرد.
مهندس رجبعلی طاهری که تا آن زمان برای افکارعمومی چهرهای ناشناخته بود نیز درتشریح برنامههای ریاست جمهوری خود میگفت: «من با برنامههای توسعه مخالف هستم، چون پیکرة اقتصاد کشور به شدت بیماراست و نیاز به معالجه دارد.»
اما مهندس بهزاد نبوی که درآن روزها به صف منتقدان هاشمی رفسنجانی پیوسته بود، در گفتوگویی مشروح با روزنامة سلام اعلام کرد: «نتیجة انتخابات از قبل روشن است، ما یک کاندیدای اصلی بیشتر نداریم که قطعاً انتخاب خواهد شد و تبلیغات موجود هم با دوهدف انجام میشود، یکی بالا بردن آراء انتخابات، دوم شناساندن کاندیداهای دیگر برای مقاصد دیگری جز انتخاب آنها به عنوان رئیسجمهوری...»
با این حال، عبدالله نوری وزیرکشور وقت، دو روز مانده به برگزاری انتخابات، به تشریح نحوه برگزاری آن پرداخت و خاطرنشان کرد که بیش از ۲۹ میلیون نفرواجد شرایط رأی دادن هستند. به گفتة او، تمام متولدان ۲۱ خرداد ۵۷ میتوانستند در انتخابات شرکت کنند و همه حتی بادردست داشتن شناسنامههای قدیمی میتوانستند رأی بدهند.
سرانجام روز ۲۱ خرداد سال ۱۳۷۲ آقای هاشمی رفسنجانی توانست با ۱۰ میلیون و ۵۶۶ هزار و ۴۹۹ رأی از کل ۱۶ میلیون و ۷۹۶ هزار و ۴۹۹ رأی ریخته شده به صندوقها (بیش از ۶۳ درصد)، صندلی ششمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را به خود اختصاص دهد. دیگر رقبای او به ترتیب احمد توکلی ۴ میلیون و ۲۱۶ هزار و ۸۷۹ رأی، عبدالله جاسبی یک میلیون و ۴۹۸ هزار و ۸۴ رأی و رجبعلی طاهری ۳۷۸ هزار و ۶۵۵ رأی به دست آوردند. به این ترتیب، آقای هاشمی رفسنجانی بار دیگر از رقبای خود پیشی گرفت و ششمین رئیسجمهوری ایران شد.
حدود یک سال قبل از آن که زمان انتخابات هفتمین دورة ریاست جمهوری یعنی (دوم خرداد ۷۶) فرا برسد، زمزمههای زیادی از چپ و راست مبنی بر آمدن مهندس موسوی به صحنة انتخابات ریاست جمهوری بر سر زبانها افتاد. او که آن روزها سمت مشاور سیاسی رئیس جمهور وقت، آقایهاشمی رفسنجانی را به عهده داشت، در این باره سکوت کرد و به هیچ یک از درخواستها و نامهها و تقاضای حزبی و گروهی جوابی نداد اما روز ۲۹ مهر ۷۵، زمانی که انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با صدور اطلاعیهای خواستار برگزاری تجمعهایی برای کشاندن وی به صحنه سیاست شدند، از آنان خواست که در این باره اقدامی نکنند، گرچه بعد از آن انجمنهای اسلامی دانشگاههای تبریز همه همین تقاضا را از او داشتند.
این بحثها زمانی جدیتر شد که اتحادیة انجمنهای اسلامی دانشجویان کشور در پایان نشست سالانة خود، روز۲۸ مهر ماه سال ۷۵ مهندس موسوی را به عنوان نامزد قطعی ریاست جمهوری دورة هفتم برگزید و رسماً اعلام کرد که درپی آن نیز انجمن اسلامی مدرسان واستادان دانشگاهها نیز ضمن درخواست حضور وی، خواستار تجدید و تشدید فعالیتهای مجمع روحانیون مبارز نیز شدند و پیش از آن نیز همین تقاضا را شورای هماهنگی گروههای خط امام از او داشتند و در پی آن، تشکلهایی چون مجمع حزب الله مجلس به نامزدی مهندس موسوی رأی داده بودند، اما مهندس موسوی همچنان ترجیح میداد که سکوت کند و حتی به درخواست مجمع روحانیون مبارز نیز جوابی رسمی ندهد.
در همین روزها محمد محمدی ری شهری، آمادگی خود را برای نامزدی آن دوره از انتخابات اعلام کرد، در حالی که هنوز جامعة روحانیت مبارز تهران تصمیم قطعی برای به صحنه آوردن علی اکبر ناطق نوری نگرفته بود و در آن روزها نیز خود او تمایلی به وارد شدن به صحنه انتخابات ریاست جمهوری نشان نمیداد، در همین اثنا انجمن اسلامی معلمان ایران نیز به صف طرفداران مهندس موسوی پیوست و محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی حمایت آن سازمان را از مهندس موسوی اعلام کرد و او را نامزد اصلح معرفی نمود. سرانجام مهندس موسوی پس از گردهمایی دانشجویان دانشگاه تهران در روز ششم آبان ۷۵، سکوت خود را شکست و با صدور اطلاعیهای- که نسخهای از آن در اختیار مطبوعات آن روزها قرار گرفت- آب پاکی را روی دست همه ریخت و ضمن تشکر و قدردانی از اظهار لطف همة آنها، امتناع قطعی خود را از نامزدی هفتمین دورة انتخابات اعلام کرد، گرچه برخی تشکلها این امتناع را نپذیرفتند.
درپی اعلام انصراف مهندس موسوی، جامعة روحانیت مبارز علیاکبر ناطق نوری را به عنوان کاندیدای این دوره معرفی کرد و این در حالی بود که هنوز حدود ۱۰ ماه از زمان تصدی این پست توسط آقای هاشمیرفسنجانی باقیمانده بود. با این حال ۲ تن از نامزدها مشخص شدند و صف بندیها و خط کشیهای سیاسی آغاز و پررنگتر شد. حمایتهای ائمه جماعات، جامعة مدرسین حوزه علمیه و بسیاری از نهادهای رسمی و غیر رسمی از ناطق نوری آغاز شد و دیری نپایید که حزب مؤتلفه اسلامی و جامعه اسلامی مهندسین، به صف حامیان او پیوستند. این بحثها ادامه داشت تا آن که روزنامة اخبار روز۲۹ آذر در خبری کوتاه، از به صحنه آمدن دکتر حسن حبیبی و سید محمد خاتمی به عنوان نامزدهای قطعی مجمع روحانیون مبارز و حزب کارگزاران خبر داد.
● آمدن خاتمی
این خبر کوتاه ناگهان در کانون توجهات محافل روشنفکری، دانشجویی و دانشگاهی، هنری و فرهنگی قرار گرفت. سید محمد خاتمی به عنوان بهترین گزینه در غیاب مهندس موسوی برای هفتمین دورة انتخابات ریاست جمهوری مورد نقد و بررسی قرار گرفت و پس از دوماه بحث دربارة آمدن یا نیامدن سید محمد خاتمی، سرانجام روزنامة «سلام» از قطعی شدن آمدن او به صحنه انتخابات سخن به میان آورد و آن را در قالب یکی از تیترهای اصلیاش در روز هفتم بهمن ۱۳۷۵ در صفحة اول به چاپ رساند. به عقیده برخی از کارشناسان، «با همین تیتر حماسة انتخابات دوم خرداد کلید خورد» و مجمع روحانیون مبارز اعلام کرد که او نامزد این مجمع در هفتمین دورة انتخابات ریاست جمهوری است. طولی نکشید که تمام گروهها، احزاب و تشکلهایی که خواستار ورود مهندس موسوی به عرصة انتخابات بودند، یکی بعد از دیگری حمایت قاطع خود را از خاتمی اعلام کردند. به موازات آن ناطق نوری نیز نظر تمام کانونهای فعال قدرت را متوجه خود ساخته بود و در همین اثنا روزنامة جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۷ بهمن ۷۵ از وارد شدن سیدرضا زوارهای به صحنه انتخابات خبر داد و تعداد کاندیداها به ۴ نفر رسید، اما محمد قمی نمایندة ورامین در مجلس، نخستین کسی بود که از پیروزی قطعی آقای خاتمی در آن دور از انتخابات سخن به میان آورد و گفت: «اگر او رأی نیاورد، من از نمایندگی مجلس استعفا می دهم!» دکتر مصطفی معین نیز در مصاحبهاش با روزنامة سلام خاطرنشان ساخت: «شور و نشاط این دوره از انتخابات به خاطر آمدن آقای خاتمی خیلی بیشتر خواهد شد».
مردم در نوروز سال ۷۶، دائم راجع به نتایج انتخاباتی که در پیش رو داشتند، بحث میکردند و تلاش عده زیادی نیز بر این بود چنین وانمود کنند که ناطق نوری از قبل تعیین شده و حضور داشتن یا نداشتن در انتخابات، تأثیری در نتیجة آن نخواهد داشت؛ علی الخصوص که تعداد زیادی از اعضای کابینه سابق مهندس موسوی از ناطق نوری حمایت کرده بودند و چهرههای مشهوری چون داریوش ارجمند، جهانگیر الماسی، ابوالفضل پورعرب و جمعی دیگر به صف حامیان او پیوسته بودند. اما نتایج نخستین نظرسنجیها که توسط مؤسسة «کلک» انجام شده بود و در روز پایانی اردیبهشت ماه سال ۷۶ به چاپ رسید، نوید پیروزی قطعی سیدمحمد خاتمی را داد. در حالی که مردم ۴ روز دیگر باید به پای صندوقها میرفتند.
▪ آمار انتخابات
تلاش عدهای در عصر عاشورای سال ۷۶ برای خدشهدار کردن چهرة خاتمی نیز در شهرک غرب تهران بینتیجه ماند و راهاندازی کاروان مضحکهای که در عصر روز عاشورا - ظاهراً به حمایت از آقای خاتمی - به پایکوبی و شادی میپرداختند، هم نتوانست از تمایل و توجه عمومی رأی دهندگان به محمد خاتمی جلوگیری کند. مردم خیلی زود متوجه شدند که آن هیاهو و بلوا نیز دسیسهای بیش نبوده است.
بدین وصف رقابت تنگاتنگ ۴ کاندیدای هفتمین دورة ریاست جمهوری هر لحظه فشردهتر میشد و مردم باید یکی از این چهار نفر (یعنی ناطق نوری، سید محمد خاتمی، محمدی ری شهری و سید رضا زوارهای) را برمیگزیدند، اما اجماع اکثر بحثها و پردازشهای سیاسی عموماً متوجه ناطق نوری و سیدمحمد خاتمی و رقابت این دو با یکدیگر بود.
علی محمد بشارتی وزیر کشور وقت نیز ۳ روز مانده به انتخابات، شرایط موجود را برای خبرنگاران تشریح و یادآوری کرد که امسال (۷۶) تعداد ۴۲ میلیون و ۷۸۶ هزار و ۴۱۸ نفر واجد شرایط هستند و تعداد ۲۳۸ نفر نیز آمادگی خود را برای حضور در رقابتهای این دوره اعلام کرده بودند که پس از ارسال تعداد زیادی از پروندههای آنها به شورای نگهبان، تنها همان ۴نفر برای رقابت مورد تایید قرار گرفتند.
روز ۳۱ اردیبهشت ماه نیز آیت الله مهدوی کنی در مصاحبه با روزنامه ابرار خاطرنشان کرد: «حدس میزنیم که نظر مقام معظم رهبری به آقای ناطق نوری است». «خانه کارگر نیز اعلام کرد که در این انتخابات بیطرف خواهد ماند، گرچه از جمع ۲۸ نفرة اعضای فعال و برجسته شورای خانه کارگر ۱۳ نفر به حمایت از خاتمی پرداخته بودند، بعدها اما علیرضا محجوب و علی ربیعی خیلی تلاش کردند که این حرکت بیهنگام خود را توجیه کنند.سرانجام روز موعود فرا رسید و مردم ایران با شور و نشاطی وصف ناپذیرپای صندوقها حاضر شدند و خاتمی را با رأی قاطع انتخاب کردند.
۳ روز بعد از انتخابات، روزنامهها نتایج آرا و رقابتهای فشردة این چهار کاندیدا را به این شرح اعلام کردند:
- مجموع آرا ریخته شده به صندوقها: ۲۹ میلیون و ۷۶ هزار و ۹۶۲ رأی
- سید محمد خاتمی: ۲۰ میلیون و ۸۸ هزار و ۳۳۸ رأی (معادل ۱/۶۹ درصد کل آرا)
- ناطق نوری: ۷ میلیون و ۲۳۳ هزار و ۵۶۸ رأی
- سید رضا زوارهای: ۷۷۱ هزار و ۴۶۳ رأی
و محمد ریشهری: ۷۴۲ هزار و ۵۹۹ رأی
این بود نتیجه جدی گرفتن انتخابات و احترام گذاشتن به صندوقهای انتخاباتی.
▪ ثبت حماسة دوم خرداد
پیش از شمارش قطعی آرا، علیاکبر ناطق نوری که از بازخوانی نتایج اولیة انتخابات مطلع شد، در اخبار ساعت ۱۴ روز سوم خرداد ۱۳۷۶ از طریق رادیو پیروزی آقای خاتمی را به او تبریک گفت و برای او آرزوی توفیق کرد. سپس رضا زوارهای و ری شهری نیز این موفقیت را به او تبریک گفتند.
روزنامهها نیز در تحلیلها و تفسیرهای زیادی، آمدن آقای خاتمی به انتخابات را دلیل اصلی شرکت ۱۱/۸۸ درصد از رأی دهندگان به پای صندوقها بر شمردند. مهندس سیدحسین موسوی نیز در پیام تبریک خود به آقای خاتمی نوشت: «امروز اعتماد گستردة مردم به شما، رخدادی به یاد ماندنی است» بدینسان اتفاقی بزرگ که همواره از آن به عنوان حماسة دوم خرداد یاد میشود، در تاریخ ایران به ثبت رسید.
▪ باز هم خاتمی
ماههای پایانی سال ۱۳۷۹ در واقع ماههای بیداری دیگری بود و آنها که به خاتمی رأی داده بودند، در انتظار فرا رسیدن یک دوم خرداد دیگر بودند و میخواستند بار دیگر، خاطرة آن را زنده کنند. عدهای نیز در آن میان بر این عقیده بودند که فشارهای سیاسی ظرف سالی ۷۶ تا ۸۰ خاتمی را خسته و کسل کرده و احتمالاً او به میدان نخواهد آمد، اما محمد عطریانفر، از اعضای ارشد حزب کارگزاران گفت: «او حق ندارد به قضاوت، توقع، اعتماد و انتظار عمومی پشت کند، ولو این که محدودیت داشته باشد و یا این که تحت فشار باشد و یا اختیارات لازم را نداشته باشد».
عدهای نیز معتقد بودند که خاتمی حتی به قیمت هزینه کردن آبروی خود، باید در انتخابات دورة هشتم ریاست جمهوری شرکت کند. روزنامة ایران در روز ۱۸ بهمن سال ۷۹ در یک نظرسنجی عمومی اعلام کرد که خاتمی دوباره با ۷۹ درصد آرا پیروز این دوره خواهد بود و خاتمی که معتقد بود در اولین دولتش هر ۹ روز یک بحران بزرگ برایش پیش آمده، سکوت کرده بود و از آمدنش به صحنة انتخابات دورة هشتم (سال ۸۰) چیزی نمی گفت.
برخی رسانهها در روزهای ابتدایی ماه اسفند ۷۹، از آمدن چهرههایی چون ططری، علی فلاحیان، دکترحسن روحانی، عسکر اولادی، باهنر، دکتر جاسبی و مهاجرانی به عرصه انتخابات خبر میدادند و معتقد بودند خاتمی این دوره رقبای سرسختی خواهد داشت و این گونه بحثها تا روزهای پایانی سال ۷۹ همچنان در روزنامهها منعکس میشد.
از روز هشتم فروردین سال ۸۰ که سید عباس احمدی، مدیرکل انتخابات وزارت کشور روز دوازدهم اردیبهشت را آغاز ثبت نام برای داوطلبان اعلام کرد، دیگر همة فعالان سیاسی در تب و تاب اعلام نظر نهایی آقای خاتمی برای آمدن یا نیامدن در صحنه انتخابات بودند.
سرانجام خاتمی در پاسخ به درخواست مکرر مردم، گروهها و احزاب پاسخ مثبت داد و به میدان آمد و با رقبایی چون دریادار شمعخانی، جاسبی، فلاحیان، هاشمی طبا، احمد توکلی، سید منصور رضوی، شهاب الدین صدر، حسن غفوری فرد و سید محمود کاشانی به رقابت پرداخت و نتیجه این شد که از ۴۶ میلیون و ۷۸۶ هزار و ۴۱۸ نفر واجد شرایط، تعداد ۲۸ میلیون و ۸۱ هزار و ۹۳۰ نفر به پای صندوقها آمدند که خاتمی این دوره نیز ۵۹/۶۶ درصد آرا را به خود اختصاص داد و از ۹ رقیب مطرح خود پیشی گرفت و با کسب ۲۱ میلیون و ۵۹۴ هزار و ۱۲۲ رأی مجدداً رئیس جمهور ایران شد. دیگر رقبای او به ترتیب توانستند آرایی به این شرح را از آن خود سازند:
احمد توکلی ۱۱۲/۳۸۷/۴ رأی، علی شمعخانی ۰۵۱/۷۳۷ رأی، سید عبدالله جاسبی ۷۵۹/۲۵۹ رأی، سید محمود کاشانی ۶۶۰/۲۳۷ رأی، حسن غفوری فرد ۱۵۵/۱۲۱ رأی، سید منصور رضوی ۶۱۶/۱۱۲ رأی، سید شهاب الدین صدر ۵۲۶/۶۰ رأی، علی فلاحیان ۲۲۵/۵۵ رأی ، سید مصطفیهاشمی طباء، ۹۴۹/۲۷ رأی. بدین ترتیب پروندة انتخابات دورة هشتم ریاست جمهوری وارد مرحلة نهایی شد و پس از مراسم تنفیذ حکم آقای خاتمی، او کارش را در دفترش ادامه داد و باز هم سیل پیامهای تبریک به سوی دفتر او جاری شد.
▪ حرفها و شعارهای کاندیداهای دورة هشتم
تنوع کاندیداهای دورة هشتم انتخابات ریاست جمهوری و ارائه نقطه نظرات و برنامههای ۹ کاندیدای مطرح آن دوره و فرصت ناکافی مردم برای مطالعة برنامههای آنان، از نکات ظریفی بود که علیرغم پوشش کامل رسانهها در ماههای پایانی سال ۷۹ و ابتدای سال ۸۰ دائماً مورد انتقاد جناحهای مخالف ریاست جمهوری دورة دوم آقای خاتمی قرار میگرفت.
احمد توکلی که از مطرح ترین رقبای آقای خاتمی بود، علیرغم انتقاداتی که به دورههای قبلی ریاست جمهوری در کشور داشت، معتقد بود که «مملکت ما به فراتر از اصلاحات نیازمند است»، او دائماً می گفت: «اصلاحات باید از نحوة اعمال حاکمیت آغاز شود که در آن صورت، تمام بخشهای جامعه از آن بهره مند خواهند شد و کشور ما برای انجام اصلاحات راه سختی را در پیش دارد.»
او میگفت که با آمدنش به میدان انتخابات، قصد دارد بسیاری از «کجی»هایی که تا سال ۸۰ در مملکت رشد کرده است را برطرف سازد. او علت بروز این کجیها را غفلت از عدالت و عقلانیت می دانست و میگفت: «اصل، در حاکمیت تثبیت عدالت و حذف ظلم و تبارگرایی است».
علی شمعخانی در سخنرانیهای خود، دائماً از لزوم توسعة سیاسی و اصلاحات صحبت به میان میآورد و به نوعی خود را به خاتمی و برنامههایش نزدیک اعلام میکرد.
او در یکی از سخنرانیهای مهم خود در دانشگاه تهران گفته بود: «همه ما دیکتاتوریم و گروهی برای دیکتاتوری لنینی و گروهی برای دیکتاتوری استالینی، بسته به این که کدام گروه حاکم باشد. هر دو از آزادی و دین دفاع میکنند و این دو را به عنوان ابزاری، نه برای دینمداری و آزادی، بلکه برای حذف رقیب به کار میبرند.»عبدالله جاسبی که از سیستمهای باز صحبت به میان میآورد، از آزادی به عنوان جوهرة اصلی انقلاب یاد میکرد و آن روزها که مسئله مذاکره با آمریکا یک دایرة ممنوعه و حساس بود، در روزهای پایانی مانده به انتخابات گفته بود: «من در چهارچوب منافع ملی کشور، حتی با امریکاییها نیز آمادة بهبود و برقراری روابط دیپلماتیک هستم.»
سید محمود کاشانی فعالیتهای توسعه شهر تهران را یک فاجعه زیست محیطی میخواند و شهردار وقت تهران را مجری یک توطئه حساب شده در این زمینه برمیشمرد.
حسن غفوری فرد در سخنرانیهایش، خود را طرفدار آزادی نامحدود بیان و قلم و در نتیجه فکر و اندیشه برمیشمرد و سید منصور رضوی از «اقتدار ملی» به عنوان یک قدرت مقبول و مشروع صحبت به میان میآورد.
شهاب الدین صدر اما مشکل اصلی سالهای گذشته مملکت را قانون گریزی میدانست و میگفت: «مسئولان دائماً در تلاش هستند به جای تن دادن به قانون، از آن فرار کنند.»
علی فلاحیان اما در یکی از سخنرانیهای خود گفته بود: «سینهام گنجینه اطلاعات بسیار زیادی است که با افشای هر بخشی از آن، میتوانیم به صورت یک شخصیت ملی در بیاییم.» با این حال وی میگفت: «همه ما بشریم و بشر جایزالخطا... و همة برنامة قانون اساسی، اصلاح مجرمین است، نه این که مجرمین را به جان هم بیندازیم و مردم را به جان مجرمین.»
ماههای آخر سال ۱۳۸۳ باز هم کشور در التهاب یک جنبش مردمی دیگر فرو رفت و در حالی که اصلاحطلبها حدود ۷ سال و نیم مدیریت اجرایی را در دست داشتند، تلاش تازهای را برای آماده کردن اذهان عمومی برای دورة بعدی ریاست جمهوری آغاز کردند.
نخستین زمزمهها نیز از زمانی آغاز شد که سیدمحمد خاتمی به خاطر دردهایی که در کمرش بروز کرده بود، مجبور به استراحت چند روزه از سوی پزشک شده بود.
عدهای فشارهای بیش از حد کاری، تقاضاهای عقبمانده و به نتیجه نرسیده و کارهای روی زمین مانده را از دغدغههای اصلی خاتمی در آخرین ماههای دولت او میدانستند و عدهای نیز معتقد بودند او هنوز از توان اجرایی زیادی برای رهبری جنبش دوم خرداد و پشتیبانی آن پس از پایان دورة ریاست جمهوری دارد و بدین وصف، وداع با سیدمحمد خاتمی برای دوستداران و هواداران اصلاحطلب او بسیار مشکل مینمود. شاید به همین دلیل بود که برای دورة بعدی ریاست جمهوری به سیاق ۸ سال قبل از آن بار دگر سراغ مهندس میرحسین موسوی رفتند.
روزنامة همشهری نخستین جریدهای بود که در آذر ماه سال ۸۳ مطلبی را دربارة «مردی که در سهراه «امینحضور» مشغول گرفتن پنچری چرخ پیکان شخصیاش بوده» نوشت و از او به عنوان یک سیاستمدار سادهزیست مردمی یاد کرد؛ مردی با موهای جوگندمی صاف، عینکی ذرهبینی و چهرهای ساده که پس از عبور از ۸ سال دوران نخستوزیری و سالها مشاور رئیس جمهوری بودن و داشتن پستهای بالای مملکتی، اکنون خودش پنچری پیکانش را میگیرد، جک را در صندوق عقب میگذارد و دستهایش را با دستمالی پاک میکند و سوار میشود که به راه خود ادامه دهد. اما گزارشگر روزنامة همشهری که او را شناخته سر صحبت را با او باز میکند و....
بعد از آن روزنامههای دیگری هم بودند که سر این نخ را از دست همشهری گرفتند و با رفتارهای سیاسی ویژة خود، خبر و حکایتهایی راجع به آمدن مهندس موسوی به دورة نهم ریاست جمهوری دادند.
▪ درخواست از موسوی
حجتالاسلام اسدالله بیات، یکی از اعضای برجسته مجمع روحانیون مبارز در بیست و دوم مرداد سال ۸۳ به خبرنگاران گفت: «اگر مهندس موسوی وارد این دوره از رقابتها بشود، اکثریت آراء مردم را بدست خواهند آورد.»
او به خبرنگاران گفته بود که «آیات عظام و حججاسلام موسوی بجنوردی، توسلی، کروبی، محتشمی و انصاری با مهندس میرحسین موسوی ملاقاتهایی داشته و نتیجه بحثها و تحلیلهای کلی آنها این است که او میتواند بهترین گزینه برای ریاست جمهوری دورة نهم باشد و در صورت کاندیدا شدن، صد درصد از او حمایت میکنیم.»
آن روزها که اصلاحطلبها به دلایل بسیار زیادی، طعم تلخ شکست را در انتخابات شورای شهر تهران و نیافتن اکثریت کرسیهای مجلس شورای اسلامی تجربه کرده بودند، تلاش داشتند تا فرصت طلایی بعدی خود را در انتخابات ریاست جمهوری دورة نهم از دست ندهند.آنها که موضوعاتی چون: قهر برخی گروهها و احزاب، حضور کمرنگ مردم در انتخابات، اعمال سلیقههای شخصی و سیاسی دستاندرکاران نظارت بر انتخابات و برخوردهای حذفی ـ خطی را با کاندیداهای مجلس شورای اسلامی (دوره هفتم) و شورای شهر تهران و نیز کنار گذاشتن طیف عظیمی از افراد صالح و جریانات هوادار آنها را از دلایل اصلی دو شکست خود میدانستند، این بار میخواستند پیروز میدان رقابتها در انتخابات ریاست جمهوری باشند.دیری نپایید که آمدن مهندس موسوی به عرصة انتخابات، یکی از دغدغههای اصلی سیاستمداران، احزاب، گروهها و هواداران احزاب شد و چهرههای بارز اصلاحطلب، یکی بعد از دیگری، از نیاز روزگار در سال ۸۴ ـ ۸۳ به کاندیداتوری مهندس موسوی صحبت به میان میآوردند.
حجتالاسلام موسوی تبریزی، دبیر کل مجمع محققین و مدرسین حورة علمیه قم نیز گفته بود «مهندس موسوی هم از طرف مردم مقلوبیت دارد و هم سیاسیون و نخبگان او را قبول دارند و رقیب موسوی ـ هر که باشد ـ نمیتواند او را حذف کند.»
در این میان نیز کسانی هم بودند که به هر طریق سعی داشتند موسوی را از آمدن به چنین صحنهای منصرف کنند و مقالات سراسر «اگر» و «اما»ی روزنامه کیهان از جمله آنان بود. مهندس بهزاد نبوی نیز پس از چندی، نتایج مذاکرات خود و همفکرانش در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت را با مهندس موسوی «به بست رسیده» اعلام کرد و در نتیجه مهندس موسوی مثل ۸ سال قبل از آن (دوم خرداد ۷۶) باز هم از آمدن به میدان رقابت صرف نظر کرد.
▪ ورود آقای هاشمی رفسنجانی
هنوز آبها از آسیاب آمدن ـ نیامدن میرحسین موسوی نیفتاده بود که تشکلها و گروهها و احزاب سیاسی در چرحشها و انعطافهای عجیب و غریبی دست به دامان هاشمی رفسنجانی شدند تا بار دیگر پای به میدان انتخابات بگذارد.
آقای هاشمی رفسنجانی از رفتارهای نه چندان سالم برخی تشکلهای دوم خردادی و تندرویهای آنان در انتخابات مجلس دورة ششم که موجبات و زمینههای اصلی انصراف از حضورش در آن مجلس را فراهم کرده بود، دل چندان خوشی نداشت، با این حال مذاکرات گروههای موافق و مخالف هاشمی که این بار برای حضور هاشمی در صحنة انتخابات به یک اجماع و وحدت رویة موقت یا همان تاکتیک موضعی انتخاباتی دست یافته بودند، نتیجه بخش افتاد و او پس از چندی تأمل در این زمینه، در نهایت پذیرفت که وارد صحنة انتخابات نهمین دورة ریاست جمهوری بشود.
با اعلام نظر نهایی هاشمی رفسنجانی و ورود او به این دوره از انتخابات، فضای انتخاباتی کشور شور و نشاط بیشتری گرفت و بحثهای تند و داغ عمومی پیرامون رقابتهای آتی مردان سیاست روز با هاشمی رفسنجانی، نقل تمام محافل سیاسی و غیرسیاسی شد و چهرههای سیاسی آن روزگار یکی بعد از دیگری آمادگی خود را برای رقابت با هاشمی رفسنجانی اعلام کردند؛ از جمله محمود احمدینژاد (شهردار تهران)، محمدباقر قالیباف (فرماندة کل نیروی انتظامی کشور)، محسن رضایی(دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام)، دکتر مصطفی معین (وزیر علوم کابینه آقای خاتمی)، محسن مهرعلیزاده (رئیس سازمان تربیتبدنی)، مهدی کروبی(عضو مجمع روحانیون مبارز)، احمد توکلی و دکتر علی لاریجانی (رئیس سابق سازمان صداوسیما).
● شعارهای کاندیداهای دورة نهم
علیاکبر هاشمی رفسنجانی با شعار توسعة دمکراتیک، علی لاریجانی با شعار ایجاد هوای تازه و برپایی یک دولت مُدرن، مهدی کروبی با شعار لزوم تداوم یافتن و زنده بودن جریان اصلاحات، محسن رضایی با شعار ایجاد یک دولت کارآمد و مردمی، دولت نو ـ برنامههای نو و نیز دکتر معین با برشی از غزل معروف خانم سیمین بهبهانی «دوباره میسازمت وطن...» و شعار دیگری چون شهروند توانمند، مهرعلیزاده با شعار دولت رفاه، قالیباف با شعار زندگی خوب برازندة هر ایرانی و محمود احمدینژاد با شعار «ما میتوانیم»، نخستین مصاحبههای مطبوعاتی خود را با تعداد بیشمار نشریات و روزنامههای رو به افزایش ماههای پایانی دولتهای اصلاحات انجام دادند و همة آنها نیز معتقد بودند که شعارهای آنان مورد وثوق مردم است و باعث آوردن آراء بسیاری خواهد شد.
در این میان مصطفی معین در مصاحبههای متعدد یادآوری کرد که در صورت پیروزی، مناقشه و اختلافات ۲۵ سالة میان ایران و آمریکا را پایان خواهد داد و نیز گفته بود که قانون سربازی باید در جهت تشکیل ارتش حرفهای تغییر کند و شرایط و فضای بیشتری از دایرههای اجرایی کشور در اختیار زنان قرار گیرد.
محمدباقر قالیباف نیز در صحبتهایش، از عبارات و برنامههایی چون اقتصاد زندگی خوب، دولت کوچک و کارآمد، کارآفرینی خانوادگی، تأمین اجتماعی ابزاری برای جبران عدالت و اصلاحات در آموزش و پرورش استفاده میکرد.
محمود احمدینژاد دائم در سخنرانیها و مصاحبههایش، بر این نکته تاکید داشت که «کسی که میخواهد مسئولیت دولت را برعهده بگیرد، نباید وامدار هیچ شخص، گروه، دسته، جناح و حزبی باشد؛ او فقط باید وامدار ملت، مکتب و فرهنگاش باشد...»
در این میان احمد توکلی که نمایندة مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود میگفت: اگر عدهای در جناح چپ معتقدند که ریاست جمهوری وظیفهاش تدارکاتچی بودن است، آن را به جناح ما واگذار کنند تا اقتدار این پست را برایشان معنا کنیم.»
وی معتقد بود که «توسعه سیاسی، یک ضرورت برای کشور است، امّا وقتی مردم ببینند که چرخش ثروت و قدرت در دست افراد معدودی است، مسلماً در انتخابات شرکت نخواهند کرد.» احمد توکلی امّا در میانة راه انصراف خود را اعلام کرد.
محسن رضایی نیز در آن روزها عبارت «دولتی میخواهیم که در مواجهه با آمریکا ثبات را برقرار کند» را چند بار در مصاحبههایش بر زبان آورد، گرچه او نیز به نفع دیگران کنارهگیری کرد.
امّا زمانی که روزنامة ابرار به نقل هفتهنامة انگلیسی زبان «اکونومیست» اعلام کرد که «هاشمی رفسنجانی شناختهشدهترین ایرانی برای چانهزدن با آمریکاست»، ناگهان همة چشمهای سیاسی ایران در آن دوره از انتخابات، متوجه او شد.
▪ تفاوتهای دورة نهم
دورة نهم انتخابات ریاست جمهوری از هر لحاظ با ۸ دورة پیشین آن تفاوتهای بسیاری داشت:
صادق زیبا کلام استاد دانشگاه و صاحبنظر مسائل سیاسی در آن روزها گفته بود «۸ سال اصلاحات در ایران موجب شروع شدن تمرینات جدی دمکراسی در کشور شده و این دوره از انتخابات، یکی از جدیترین تمرینات سیاسی و دمکراسی در ایران در سالهای پس از انقلاب است.»
ـ انبوه داوطلبان
زمانی که جهانبخش خانجانی، مدیرکل روابط عمومی و سخنگوی وزارت کشور، نامنویسی داوطلبان ریاست جمهوری را از ۲۰ اردیبهشت سال ۸۳ رسماً اعلام کرد، تعدادی از چهرههای مطرح نیز خود را برای احراز این پست آماده و اصلح نیز میدانستند، از جملة آنها میتوان به ناصر حجازی دروازهبان سابق تیمهای ملی و استقلال تهران اشاره کرد که به خبرگزاری فارس گفته بود «برای انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام خواهم کرد». اسماعیل ططری (نمایندة سابق کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی) نیز گفته بود «من کاندیدای اصلح این انتخابات هستم ولی به خاطر مهدی کروبی شرکت نمیکنم.»
در نهمین دورة انتخابات ریاست جمهوری، یک هزار و ۱۴ نفر خود را داوطلب نامزدی انتخابات کردند که حتی با دورة هشتم که ۸۱۴ نفر داوطلب در آن ثبتنام کردند، قابل مقایسه نبود و رکورد جدیدی در این باره به ثبت رسید.
امّا رد صلاحیت اولیة تعداد بسیار زیادی از این کاندیداها پدیدهای بود که در این دوره از انتخابات رخ داد. بین افراد رد صلاحیت شده، نام دکتر معین، مهرعلیزاده و سید رضا زوارهای به چشم خورد که اعتراضهای گستردهای را در پی داشت. سرانجام مجلس شورای اسلامی در نامهای به رهبر انقلاب، خواستار تجدیدنظر شورای نگهبان در بررسی صلاحیتهای کاندیداهای ریاست جمهوری شد که مورد تایید مقام معظم رهبری نیز قرار گرفت و ایشان هم در نامهای به آقای جنتی، خواستار تجدیدنظر دربارة صلاحیت این سه نفر شد.
شورای نگهبان به تبعیت از دستور مقام معظم رهبری، صلاحیت آنها را مجدداً بررسی کرد و مورد تصویب قرار داد و فعالیتهای ستادهای انتخاباتی آنها نیز در سطح شهرها و روستاها آغاز شد.
ـ فیلمهای تبلیغاتی
یک فیلم تبلیغاتی کوتاه که متعلق به سیدمحمد خاتمی بود، در جریان انتخابات دورة هفتم ریاستجمهوری (۲ خرداد ۷۶) تأثیر بسزایی در بدست آوردن آراء و تمایل افکار عمومی به سوی او داشت و بدین وصف، ساخت مستندهای تبلیغاتی انتخابی از همان سال مورد توجه ویژه کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری در دورة هشتم و نهم قرار گرفت. این فیلم تبلیغاتی را بهروز افخمی و سیفالله داد به طور مشترک ساخته و کارگردانی کرده بودند که سرآغاز ساخت مستندهای انتخاباتی در کشورمان محسوب میشود.
در دورة هشتم نیز بهروز افخمی برای خاتمی و ضیاءالدین دری برای احمد توکلی فیلم ساختند. در دوره نهم انتخابات ریاستجمهوری، کمال تبریزی و رسول صدرعاملی برای اکبر هاشمی رفسنجانی، جواد شمقدری برای احمدینژاد، احمدرضا درویش برای قالیباف، سعید ابراهیمیفر و بهروز غریبپور برای دکتر معین، بهروز افخمی برای کروبی، زندهیاد رسول ملاقلیپور برای محسن رضایی، محرم زینالزاده برای مهرعلیزاده و مهدی فخیمزاده و داود میرباقری برای علی لاریجانی فیلمهای مستند تبلیغاتی ساختند.
ـ اینترنت و ماهواره
یکی دیگر از تفاوتهای دوره نهم با دیگر دورهها، فعال شدن سایتهای اینترنتی بود. استفاده از این تکنولوژی جدید در جریان انتخابات در طیف وسیعی آغاز شد. در بسیاری از سایتهای مربوط به کاندیداها، مسائل و مشکلات موجود، پرسش و پاسخ با هواداران و مخالفان و نیز برنامههای آنان، فیلمهای تبلیغاتی و شعارهایشان ارائه میشد و بدین روش، انتخابات دورة نهم با یک رویکرد جدید به سمت استفاده از پدیدههای الکترونیکی و اینترنتی و شرایط جدیدی را تجربه کرد.
کاندیداها البته به استفاده از این وسایل هم اکتفا نکردند و بسیاری از فیلمها و برنامهها و سخنرانیهای آنان، با واسطه یا بدون واسطه، از شبکههای ماهوارهای پخش میشد و اکثر شبکههای فارسی زبان خارجی نیز از این فرصت برای پوشش اخبار و وقایع انتخابات استفاده کرده و توانستند طیفهای وسیعی از مردم را حداقل برای چند ماه بعد بینندة خود کنند.شفافیت در ارائه برنامههای کاندیداها نیز باعث روی آوردن تعداد بیشماری از علاقه مندان و طرفداران کاندیدا به شعارهای آنان شده بود، از جمله میتوان به شعار «۵۰ هزار تومان به هر ایرانی» متعلق به مهدی کروبی اشاره کرد که باعث بحثها و جنجالهای زیادی در میان اقتصاددانان سال ۸۳ و ۸۴ شد.با فرا رسیدن روزهای پایانی اردیبهشت سال ۱۳۸۴ شور تبلیغاتی، پوسترچسبانی به در و دیوار، سخنرانیها، نصب بیلبوردهای انتخاباتی، توزیع لوازم انتخاباتی، شعارنویسی و برپایی محافل کوچک و بزرگ انتخاباتی در سراسر کشور آغاز شد و سرانجام در یک رقابت تنگاتنگ و سخت نتایجی بدست آمد که یک شوک سیاسی بزرگ به همة کاندیداها و طرفداران آنان وارد ساخت و موجب شد که رقابت نهایی میان احمدینژاد و هاشمیرفسنجانی به دور دوم کشیده شود.
▪ نتایج انتخابات دورة نهم
نتایج قطعی نخستین دوره انتخابات دور نهم ریاستجمهوری روز ۲۸ خرداد ۱۳۸۴ توسط وزارت کشور به این شرح اعلام شد:
۱) علیاکبر هاشمی بهرمانی: ۶ میلیون و ۱۵۹ هزار و ۴۳۵ رأی
۲) محمود احمدینژاد: ۵ میلیون و ۷۱۰ هزار و ۳۵۴ رأی
۳) مهدی کروبی: ۵ میلیون و ۶۶ هزار و ۳۱۶ رأی
۴) محمدباقر قالیباف: ۴ میلیون و ۷۵ هزار و ۱۸۹ رأی
۵ ) مصطفی معین: ۴ میلیون و ۵۴ هزار و ۳۰۴ رأی
۶ ) علی لاریجانی: یک میلیون و ۷۴۰ هزار و ۱۶۳ رأی
۷) محسن مهرعلیزاده : یک میلیون و ۲۸۹ هزار و ۳۳۳ رأی
تعداد همة آرای مأخوذه از صندوقها ۲۹ میلیون و ۳۱۷ هزار و ۴۲ رأی اعلام شد که تعداد یک میلیون و ۲۲۱ هزار و ۹۴۰ رأی آن به دلایل مختلف باطله بود.
با توجه به اینکه براساس قانون انتخابات ریاستجمهوری، «اگر هیچ یک از نامزدها نتواند ۱+۵۰ درصد آراء مأخوذه را به خود اختصاص دهد، انتخابات به دور دوم کشیده میشود و رقابت میان دو نامزدی که بیشترین آرا را به خود اختصاص دادهاند، انجام خواهد شد» این انتخابات نیز به دور دوم کشیده شد.
▪ نتایج دور دوم
در مرحلة دوم نیز بیش از ۲۷ میلیون و ۹۵۸ هزار نفر به پای صندوقها رفتند که در مقایسه با مرحلة اول، با ۵ درصد کاهش روبرو بود. همچنین اعلام شد ۴۶ میلیون و ۷۸۶ هزار و ۴۱۸ نفر واجد شرایط رأی دادن در کشور وجود دارند، در یک رقابت تنگاتنگ محمود احمدینژاد (که پیش از آن شهردار تهران بود) توانست ۶۳ درصد آراء این دوره از انتخابات را به خود اختصاص دهد و نهمین رئیسجمهوری ایران شود.
حسن فرازمند
منبع : روزنامه اطلاعات
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست