سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

آموزش و پژوهش و توسعه پایدار


آموزش و پژوهش و توسعه پایدار
توسعه پایدار مفهومی است فراگیر با بار معنایی بسیار گسترده و همین ویژگی آن باعث شده است که گروه های مختلف اجتماعی با اهداف کاملاً متفاوت آن را به کار برند. امروزه تعریف توسعه - که تا به حال صرفاً جنبه اقتصادی داشت- تغییر کرده و به نوعی جامع نگری با ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی روی آورده است که هدف اصلی آن «توسعه انسانی پایدار» است. اما متاسفانه کمتر کشوری وجود دارد که مسیر آن را صحیح پیموده باشد زیرا اکثر کشورهای جهان به بهانه توسعه از منابع محدود برداشت نامحدود می کنند که این خود از مصادیق ناپایداری توسعه خواهد بود. علت اصلی ناپایداری توسعه را باید فقدان بینش و خردمندی درباره تعیین راهبردها، سیاستگذاری ها و تصمیم گیری ها در سطوح مختلف مدیریتی و عملیاتی دانست. تحقق پایداری توسعه در مقیاس ملی و جهانی را باید در اذهان و اندیشه های نیروی انسانی جوامع جست وجو کرد و دستیابی به آن بدون سرمایه گذاری در امر آموزش نیروی انسانی و پژوهش تقریباً غیرممکن است. از این رو نهادهای آموزشی و پژوهشی از جمله وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم، فناوری و آموزش عالی به عنوان مهم ترین نهادهای اجتماعی با ارائه آگاهی های لازم و تربیت نیروی انسانی کارآمد می توانند بهترین سرمایه را به آیندگان اهدا کنند و پایداری توسعه را به ارمغان آورند.
از میان واژه ها و اصطلاحاتی که چند دهه اخیر رواج یافته اند به مواردی برمی خوریم که به دلایل ابهام در معنا، تفسیر و عدم تناسب در کاربردها، کمتر مخاطبی توانسته است مفهوم آنها را به درستی درک کند، یکی از این اصطلاحات «توسعه پایدار» است. توسعه پایدار مفهومی است فراگیر با بار معنایی بسیار گسترده که همین ویژگی باعث شده است گروه های مختلف اجتماعی با اهداف کاملاً متفاوت آن را به کار ببرند. یکی از دلایل موفقیت رواج اصطلاح توسعه پایدار در این واقعیت نهفته است که افراد مختلف با اهداف کاملاً متفاوت می توانند آن را با بی دقتی به کار برند. در دهه های گذشته تعریف توسعه - که صرفاً جنبه اقتصادی داشت- تغییر کرده و اکنون به نوعی جامع نگری که شامل توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی است روی آورده است. در این تعریف انسان به عنوان محور اصلی توسعه مطرح بوده و هدف آن «توسعه انسانی پایدار» است که منظور از آن فراهم کردن زمینه های لازم برای آماده سازی انسان هاست تا ضمن مشارکت در فرآیند توسعه خود نیز از زندگی پایدار (مادی و معنوی) بهره مند شوند و همین اقبال را برای آیندگان نیز در نظر داشته باشند، در این میان حفظ منابع طبیعی تجدیدشونده و محیط زیست جایگاه ویژه یی یافته است، به طوری که حفظ کیفیت محیط زیست و کاهش آثار مخرب و زیانبار طرح های توسعه در کنار دیگر اهداف قرار گرفته است. امروزه توسعه شعار همه کشورها است ولی متاسفانه بیشتر ممالک برای رسیدن به رفاه مادی (به اصطلاح وضعیت مطلوب) از روش های نامطلوب استفاده می کنند و به بهانه دستیابی به توسعه بی محابا از منابع محدود برداشت نامحدود می کنند که این خود از مصادیق ناپایداری توسعه تلقی خواهد شد.
ناپایداری توسعه در سطح ملی و بین المللی دارای علل و مصادیقی است. علت عام و در عین حال اصلی ناپایداری توسعه در جوامع، فقدان بینش و نگرش آینده نگر به اصل توسعه، کمبود دانش و خردمندی درباره تعیین راهبردها، سیاستگذاری ها و تصمیم گیری ها در سطوح مختلف مدیریتی و عملیاتی است. قرن بیست و یکم قرن تفکر و تعقل است ولی هنوز ناپایداری توسعه ناشی از نادانی و بی خردی نوع بشر به چگونگی زندگی سعادتمند است. امروزه مفهوم توسعه پایدار تقریباً یک معنای ضمنی و صرفاً زیست محیطی یافته است. حال آنکه سازمان ملل یک رشته کنفرانس ها و اجلاس هایی را ترتیب داده که در آن عبارتی نظیر «توسعه پایدار زیست محیطی»، «توسعه پایدار اجتماعی»، «توسعه پایدار فرهنگی»، «توسعه پایدار کشاورزی»، «توسعه پایدار اقتصادی» و «توسعه پایدار سیاسی» به کار برده شده است. این عبارات منعکس کننده یک نوع تقسیم بندی ساماندهی شده به وسیله سازمان ملل و ساختارهای دولتی و دانشگاهی آن است ولی در دنیای واقعی و در عمل هیچ بار معنایی ندارد. تنها یک توسعه سالم وجود دارد و آن هم توسعه یی است که بیش از هر چیزی بر رشد اقتصادی و رقابت بین المللی مبتنی باشد و این توسعه هرگز پایدار نخواهد ماند، مگر آنکه تمام مولفه های آن، عادلانه محاسبه شوند. توسعه پایدار تنها آنگاه از منطقی کارآمد برخوردار خواهد بود که پنج بعد آن (اقتصاد، محیط زیست، اجتماع، فرهنگ و سیاست) در ارتباط متقابل با هم مورد بحث و توجه قرار گیرند. مفهوم توسعه پایدار در معنای واقعی خود به همبستگی میان نسل ها تاکید فراوانی دارد به این معنی که وظیفه اخلاقی ما است از محیط زیستی که خود از آن بهره مند می شویم با همان کیفیت و فراوانی برای نسل های بعد به جای بگذاریم. این معنا، به معنای زمان در زمان «diachronic» در گذر زمان، مفهوم پایداری توسعه است. مفهوم پایداری را باید در اذهان و اندیشه های نیروی انسانی جوامع جست وجو کرد. شاید باور این حقیقت با همه ابعاد که فرآیند توسعه پایدار و تحقق همه ابعاد آن همان تربیت نیروی انسانی است که ریشه در آموزش دارد، هنوز برای بسیاری از کشورهای جهان مشکل باشد. بدیهی است تا وقتی نظام تربیت و آموزش نیروی انسانی و امر پژوهش در راس سایر نظام ها قرار نگیرد و متولیان این نظام تربیتی از مستعدترین، مدیرترین، داناترین و تواناترین نیروهای کشور نباشند، نمی توان به تحقق توسعه پایدار امیدوار بود. در یک نگاه کلی و فراگیر می توان عوامل اساسی در یک فرآیند پویای توسعه پایدار را به چهار عامل تقسیم کرد، فرهنگ (باورها و ارزش ها)، دانایی (آموزش و پژوهش)، توانایی (فناوری، تجهیزات و سرمایه) و ساختارها (ضوابط و قوانین) که هر چهار عامل در ارتباط نزدیک، مستقیم و بعضاً غیرمستقیم با نیروی انسانی آموزش دیده قرار دارند. نهادهای آموزشی و پژوهشی از جمله وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم، فناوری و آموزش عالی در های ناگشوده توسعه هر جامعه یی محسوب می شوند. کشورهایی که اقبال لازم را برای سرمایه گذاری های درازمدت در این زمینه پیدا کرده اند به مهم ترین ابزار و راهکارهای عملی توسعه اقتصادی و اجتماعی خود دست یافته اند.
آموزش و پژوهش از مهم ترین نهادهای اجتماعی محسوب می شوند. در واقع کیفیت سایر نهادهای اجتماعی تا اندازه زیادی به چگونگی عملکرد آن بستگی دارد، این نهادهای اجتماعی در پروراندن اذهان و استعدادهای یک کشور نقش اساسی دارند. شناسایی استعدادها و ایجاد شرایط لازم برای شکوفایی آنها در زمینه های مختلف و رشد موزون و متعادل انسان در جنبه های عقلانی، عاطفی، اجتماعی و جسمانی مسوولیت های سنگینی است که در وزارتخانه های فوق الذکر در امر آموزش و پژوهش باید آنها را به انجام برسانند. از آنجا که علت اساسی ناپایداری فرآیندهای توسعه نادانی و بی خردی نوع بشر در مورد چگونگی زندگی سعادتمندانه است، آموزش و پژوهش با تربیت نیروی انسانی خلاق می تواند کمک شایانی برای پایداری توسعه باشد. آموزش و پژوهش در فرآیند مدرن سازی و عقلانی کردن طرح ها و پروژه های ملی نقش محوری دارد لذا می تواند آرمان های فرهنگی چگونه زیستن را القا کند و همچون شالوده بنیادین برای نخبگان نوظهور حرفه یی و اجتماعی به کار گرفته شود. آموزش و پژوهش گذشته را بازمی تاباند، از حال خبر می دهد و برای آینده زمینه سازی می کند، آموزش و پژوهش می تواند نقش بی همتایی در جامعه و به ویژه فرآیند مدرن سازی آن به عهده داشته باشد، بی شک نقش آموزش و پژوهش در رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی از طریق تربیت نیروی انسانی و ایجاد شرایط مناسب، فراهم ساختن زمینه های لازم برای حصول به توسعه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از طریق گسترش و تعمیم آموزش عمومی، فنی و حرفه یی برای عموم جوامع پیشرفته و در حال پیشرفت مشهود و ملموس است. این نقش ها آموزش و پژوهش را بیش از پیش مورد توجه قرار داده است و ضرورت توجه به آن بیش از هر زمان دیگر احساس می شود، به نحوی که امروزه سرمایه گذاری در آموزش و پژوهش مفیدترین و اثربخش ترین شکل سرمایه گذاری در درازمدت است و توسعه اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هر جامعه یی تا حد بسیار زیادی به آن بستگی دارد. منابع انسانی پایه اصلی ثروت ملت ها را تشکیل می دهند. سرمایه و منابع طبیعی عوامل تبعی تولیدند، در حالی که انسان ها عوامل فعالی هستند که سرمایه ها را متراکم می سازند، از منابع طبیعی بهره برداری اصولی می کنند، سازمان های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را می سازند و توسعه ملی را به جلو می برند. به وضوح کشوری که نتواند مهارت ها و آگاهی های مردمش را توسعه بخشد و از آن در شکوفایی اقتصاد ملی به نحو موثری بهره برداری کند، قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه دهد.
با توجه به آنچه بیان شد می توان نتیجه گرفت که دستیابی به توسعه پایدار در گرو توسعه منابع انسانی است و با عدم توجه جامعه به توسعه آن، پایداری سایر بخش های دیگر نیز امکان پذیر نیست و بر این اساس است که علمای اقتصاد و جامعه شناسی یکی از مهم ترین شاخص های توسعه اقتصادی و اجتماعی را میزان توسعه نیروی انسانی آن جامعه می دانند، چرا که هر نوع پیشرفت در جنبه های مختلف توسعه یی (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و زیست محیطی) به طور مستقیم به میزان و کیفیت منابع انسانی آموزش دیده و ماهر بستگی دارد. آموزش و پژوهش در این میان اساسی ترین مسوولیت ها را از جنبه های مختلف بر عهده دارند. در عین حال باید به این نکته توجه داشت که برنامه های آموزش و پژوهش در صورتی خواهند توانست رسالت عظیم خود را در این زمینه به انجام برسانند که دقیقاً با برنامه های توسعه جامعه هماهنگ باشند و در صورتی که برنامه های آموزش و پژوهش متناسب با نیازهای فردی، اجتماعی و منطبق با برنامه های اقتصادی جامعه نباشند، مشکلات زیادی را به دنبال خواهند داشت. در پایان باید خاطرنشان کرد که دیگر نه سپاهیان مسلح، نه مواد خام و نه سرمایه هیچ کدام نشانه یا ابزار قدرت نیستند. قدرت امروزی در قدرت اختراع، تحقیقات پژوهش و تبدیل اختراعات به کالاها و وسایل کار یعنی فناوری است. منابعی که امروز بشر باید به دنبال آن برود دیگر نه در زمین است و نه در تعداد افراد، بلکه ذخایر منابع امروزی را باید در فکر بشر جست وجو کرد. دستیابی و تحقق توسعه پایدار بدون سرمایه گذاری در امر آموزش و پژوهش ممکن نیست لذا باید در کنار توسعه منابع مادی به تحول منابع انسانی و تقویت سرمایه های اجتماعی نیز مبادرت کرد. آینده توسعه جهانی و جایگاه هر کشوری در جهان منوط به ظرفیت سازی در کسب، نگهداری و ارتقای سطح علم و دانش نیروی انسانی آن کشور است و این ظرفیت وابسته به جمعیت تحصیلکرده آن کشور است. امروزه بهترین سرمایه یی که می توان به نسل های آینده اهدا کرد و مطمئن ترین شیوه یی که می تواند فرآیند ترقی و توسعه را در آینده تضمین کند آموزش و پژوهشی است که غنی سازی اندیشه ها را در پی داشته باشد، ظرفیت های ذهنی و افق دید را گسترش بخشیده و توان ابداع و خلاقیت را بیش از پیش افزایش دهد و این نهایت سرمایه و قدرت است زیرا هر توسعه یی از انسان آغاز می شود و بدون شک هدفی را که انسان برای آینده درست کرده است، دنبال می کند. نباید فراموش کرد که قرن بیست و یکم باید قرن تعقل و تفکر باشد، نه دوران جلوگیری از شکوفایی خرد و استعداد انسانی.
دکتر علی یخکشی
منبع : روزنامه اعتماد